دکتر سید جلال الدین بصام

تحریم فرش ایران، تهدید یا فرصت؟

در اول ژوئیه ۲۰۱۰ (۱۱ تیر ۸۹)، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، قانونی را امضا و ابلاغ کرد که به موجب آن ورود بسیاری از کالاها از ‌جمله فرش ایرانی از ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۰ (۸ مهر ۸۹)، به آمریکا ممنوع شد. این ممنوعیت شامل ورود فرش ایرانی از ایران و از هر مبدأ دیگر و حتی فرش‌های موجود در لوازم منزل مهاجرانی که برای اقامت به آمریکا نقل مکان می‌کنند، می‌باشد. قانونی که توسط باراک اوباما امضا شد، تحت عنوان قانون جامع تحریم­ها و محدود کردن ایران، در حقیقت اصلاحیه قانون تحریم ایران مصوب ۱۹۹۶ به شمار می‌رود که صرفاً برای تحریم کردن شرکت‌ها و اشخاصی بود که در بخش انرژی ایران سرمایه گذاری می‌کردند. قانون جدید، فعالیت‌های مورد تحریم را به مقدار زیادی افزایش داده است و هدف از این تحریم‌ها را وادار ساختن ایران به نشستن پشت میز مذاکره در خصوص فعالیت‌های هسته‌ای خود، بیان می‌کند.
این اولین بار نیست که آمریکا اقدام به تحریم فرش ایران می‌نماید. در اکتبر سال ۱۹۸۷ نیز رونالد ریگان قانونی را امضا کرد که به موجب آن ورود فرش ایران به آمریکا ممنوع شد. طی آن قانون، صادرات فرش از ایران به آمریکا ممنوع شد و فقط مهاجرانی که قصد آوردن لوازم منزل خود را داشتند، مجاز بودند که یک تخته فرش به همراه خود وارد نمایند. این قانون به مدت ۱۳ سال پابرجا بود تا اینکه در ۲۸ آوریل ۲۰۰۰ توسط بیل کلینتون ملغی شد.
این تحریم به منزله ابزاری برای وادار کردن ایران به پذیرش نظرات و به نوعی تسلیم در برابر خواسته‌های آمریکا به کار گرفته می‌شود. اصولاً تحریم در دنیای امروز به صورت یکی از اهرم‌های فشار در روابط بین‌الملل مطرح است و در طول چند دهه اخیر، شاهد به‌کارگیری آن علیه کشورهای مختلف دنیا هستیم. کشور ما نیز نه تنها در خصوص فرش و در چند سال اخیر، بلکه در مورد سایر کالاها نیز در سه دهه گذشته بارها از سوی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی تحریم شده است.
در قرون گذشته، شکل حادتر تحریم در جنگ‌ها به صورت محاصره اتفاق می‌افتاد. در محاصره، ارتش مهاجم با اردو زدن در اطراف قلعه یا استحکامات گروه دیگر ،مانع رسیدن هرگونه تدارکات، از ‌جمله تدارکات مواد غذایی، به این گروه می‌شد. طبیعی است که با این کار ارتش مهاجم می‌خواهد با به‌ستوه آوردن گروه محاصره شده و ایجاد فشارهای داخلی، شرایط را برای تسلیم و یا تضعیف ارتش دشمن فراهم آورد و در نهایت با یورش به قلعه و یا بدون حمله به آن، فاتح جنگ شود. طبیعی است که فشار زیادی در این دوران بر مردم درون قلعه وارد می‌شود و روال زندگی روزمره به خطر می‌افتد و حتی با گسترش گرسنگی و بیماری، ممکن است تعدادی هم تلف شوند. اما روی دیگر سکه این است که محاصره‌کنندگان نیز هرچند آزادی بیشتری دارند و امکان تهیه غذا و مهمات برای آنها فراهم است، ولی محدودیت‌هایی نیز برای آنها ایجاد می‌شود که در دراز مدت می‌تواند موجب گسترش اعتراضات و شورش‌های درونی شود. در تاریخ، شاهد محاصره‌های بسیاری هستیم که به نفع نیروی محاصره‌کننده خاتمه یافته است اما در تعداد قابل توجهی از محاصره‌ها نیز نیروی محاصره‌کننده، طرفی نبسته و بدون کسب نتیجه، و در حقیقت با واگذاری برخی نتایج به نیروی محاصره شده، به کشور یا موضع خود عقب نشینی کرده است.
توسعه بازارهای جهانی فرش از وضع فعلی به وضع جدید، با توجه به تغییراتی که در توازن کشورهای جهان در دوره بحران و رکود رخ داده است، یکی از مهم‌ترین اقداماتی است که باید صورت گیرد. در بحران اقتصادی که از سال ۲۰۰۸ از آمریکا شروع شد و به سایر کشورهای اروپایی تسری یافت، برخی کشورها مانند یونان و ایتالیا که از مشتریان عمده فرش ایران بودند، دچار عمیق‌ترین بحران‌ها شدند. چندین عامل می‌تواند در شکست دشمن در شرایط محاصره و تحریم، موفقیت‌آمیز باشد. این عوامل شامل وجود روحیه دفاعی در مردم، آگاهی آحاد مردم از اهداف، عزم همگانی برای رسیدن به هدف حتی با نثار جان خود در صورت لزوم، انجام پیش‌بینی‌های لازم توسط مسئولان و فرماندهان برای نگهداری و انبار کردن مواد غذایی به منظور مقابله با اثرات کوتاه مدت محاصره، یافتن راه‌هایی برای رساندن تدارکات و مواد غذایی از بین حلقه محاصره، اتحاد با نیروهایی خارج از حلقه محاصره برای یاری رساندن به نیروهای محاصره شده و در حقیقت به خطر انداختن نیروهای محاصره کننده از دو جهت داخل و بیرون، ایجاد تفرقه و وحشت در نیروهای محاصره کننده و نظایر آن است. مجموعه این عوامل می‌تواند به افزایش مقاومت در میان نیروهای خودی و کاهش انگیزه برای نیروهای محاصره‌کننده بینجامد. در این صورت با تحمل محاصره و گذشت زمان، امکان شکست حصر و عقب نشینی نیروهای محاصره‌کننده به وجود می‌آید.
از سوی دیگر، نیروهای محاصره‌کننده تلاش می‌کنند که در زمان کوتاه‌تری عملیات محاصره را با موفقیت به اتمام برسانند. این نیروها می‌دانند که افراد محاصره شده فشار زیادی را تحمل می‌کنند و با تشدید فشارها می‌توانند به نتیجه برسند، اما اگر زمان طولانی شود، ممکن است فشاری که به خود آنها وارد می‌شود نیز به تهدیدی درونی برای خودشان تبدیل گردد. یافتن راه‌های رسوخ به داخل قلعه، ایجاد محدودیت‌های کامل‌تر، اتحاد با نیروهای بیرون از حلقه محاصره برای پیوستن به حلقه محاصره و یا حداقل جلوگیری از حمله آنها از پشت سر، ایجاد تفرقه و یأس در نیروهای محاصره شده، حمله مستقیم به قلعه و تلاش در تخریب آن، و نظایر این از جمله تاکتیک‌های نیروهای محاصره‌کننده است.

تهدیدهای تحریم فرش برای ایران
تحریم، یک شمشیر دو لبه است که یک لبه آن بر کشور تحریم شده، فشار وارد می‌آورد و لبه دیگر آن متوجه تحریم‌کنندگان است. کشور آمریکا بزرگ‌ترین مصرف‌کننده قالی در دنیا است؛ به گونه‌ای که در سال ۲۰۰۳ میلادی نزدیک به ۵۰۰ میلیون دلار، و در سال ۲۰۰۹ بیش از ۲۶۰ میلیون دلار، واردات قالی به این کشور ثبت شده است. در سال‌های قبل از تحریم اول، ایران مقام اول صادرات فرش به این کشور را داشت و هرچند در سال‌های بعد، جایگاه نخست در این زمینه هرگز از آن ایران نشد و کشور هند این مقام را به دست آورد، اما میزان صادرات فرش ایران به آمریکا نزدیک به یک سوم از کل صادرات فرش کشور را تشکیل می‌داد. از دست دادن این بازار خوب، یکی از ضربات سنگینی است که به صنعت فرش ایران وارد می‌شود.
کسب رتبه اول واردات فرش در آمریکا توسط هند و در حقیقت واگذاری این بازار مناسب به رقیب، لطمه دیگری است که به صنعت فرش ایران وارد می‌شود و جبران آن، دشوار و تقریباً غیر ممکن است. همان‌گونه که آمار نشان می‌دهد در فاصله سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ سهم ایران از این بازار از حدود ۲۴ درصد به ۱۳ درصد افت نموده، در حالی که سهم هند حدود ۳۳ درصد و در سال‌هایی تا حدود ۳۹ درصد نیز رشد داشته است.
حذف فرش ایران از مجلات طراحی داخلی، اشکال بزرگ دیگری است که به سبب این تحریم برای صنعت فرش ایران به وجود می‌آید. در دوران تحریم اول، شاهد بودیم که در مجلات طراحی داخلی آمریکا، متخصصان طراحی داخلی برای تکمیل مجموعه‌های خود و عرضه به مشتریان، از فرش‌های هندی و چینی استفاده می‌کردند. استفاده از این فرش‌ها در مجلات تزیینات داخلی، تأثیر فرهنگی عمیقی بر سلیقه مصرف‌کنندگان آمریکایی در درازمدت می‌گذارد به طوری که حتی پس از لغو تحریم، تمایل مردم آمریکا نسبت به خرید فرش ایران کمرنگ‌تر خواهد بود. از سوی دیگر، مجلات طراحی داخلی علاوه بر خود آمریکا، گستره توزیع وسیعی دارد و در برخی کشورهای اروپایی، آسیایی و آفریقایی نیز مورد توجه است. به این ترتیب، دامنه اثرگذاری فرهنگی آن نیز ممکن است فراتر رود.
مشکل دیگری که به وجود خواهد آمد این است که فروشندگان فرش ایرانی که در داخل آمریکا فعالیت می‌کردند و پیش از تحریم، بیشترین میزان درآمد را با فروش فرش ایرانی به دست می‌آوردند، پس از تحریم برای کسب درآمد، مجبور به روی آوردن به فرش‌های غیر ‌ایرانی خواهند شد. در حالت جدید، برای افزایش فروش خود و کسب درآمد الزاماً بایستی تبلیغ نمایند، بدین معنی که لازم است امتیازات فرش‌های غیر ایرانی را برجسته کنند و نقاط ضعف آنها را کمرنگ جلوه دهند؛ موضوعی که تا قبل از تحریم شاید برعکس آن را عمل می‌کردند. در این صورت، فرش‌های غیر‌ایرانی از حمایت مؤثر فرش‌فروشان نیز برخوردار می‌شوند که به جهت اعتمادی که قشر زیادی از مردم به آنها دارند، از بسیاری روش‌های تبلیغی دیگر مؤثرتر است.
در کوتاه مدت، تعدادی از فروشندگان فرش غیر ایرانی در آمریکا از کاهش عرضه فرش ایران خشنود خواهند شد، زیرا قدرتمندترین رقیب خود را به هر طریق برای مدتی از میدان بیرون می‌بینند. طبیعی است که در این زمان به دلیل کمبود عرضه، قیمت فرش ایرانی در آمریکا افزایش می‌یابد و به تبع آن، فرش‌های غیر ایرانی نیز تا حدی افزایش قیمت می‌یابند. هر چند که این موضوع، مقطعی است اما سود قابل ملاحظه‌ای برای مدتی کوتاه نصیب عده‌ای خواهد شد. از طرف دیگر، دلالان و واسطه‌هایی که بتوانند فرش ایران را به هر شکل، وارد بازار آمریکا نمایند، سود سرشاری از این معامله نصیب خود خواهند کرد. این موضوع باعث توسعه بازار غیر رسمی در کنار بازار رسمی می‌شود و در آینده، کار را بر فرش‌فروشانی که سابقه طولانی دارند و هزینه‌های زیادی برای این کار متحمل شده‌اند، سخت خواهد کرد و نوعی بی‌ثباتی در بازار فرش آمریکا ایجاد خواهد کرد.

تهدیدهای تحریم فرش برای آمریکا
تحریم فرش ایران، لبه دیگری دارد که به زیان آمریکا است. هنوز تعداد زیادی فرش ایرانی، زینت‌بخش خانه‌های مردم آمریکا است و زیبایی انکارناپذیر فرش ایرانی در منظر مردم قرار دارد. رقبای ایران باید سال‌های متمادی فرش بفروشند تا جایگاه واقعی فرش ایران را در دل مردم آمریکا از آن خود کنند. حاصل فروش فرش ایران، به خصوص در پنجاه سال اخیر، آن‌چنان وسیع است که می‌توان گفت با وجود میلیون‌ها متر مربع فرش ایرانی در منازل آمریکاییان و زیبایی منحصر به فرد آن، شاید بیش از این مدت، زمان لازم باشد تا بتوان در این حوزه به طور واقعی، جایگاه مساوی و یا برتر برای کشورهای دیگر قائل شد. این علاقه را در مردم آمریکا می‌توان حتی در میان سربازهای مهاجم آمریکایی به عراق و افغانستان مشاهده نمود که برخی از آنها از این فرصت استفاده کرده و به هر شکل ممکن، فرش ایرانی خریده و در مراجعت به کشور با خود برده‌اند.
ایرانیان فرش‌فروش در آمریکا و ایرانیان مقیم آمریکا که اولی بخش عمده‌ای از فرش‌فروشان آمریکا و دسته دوم، درصد مهم و قابل توجهی را در بین سایر اقلیت‌ها تشکیل می‌دهند، مصرف‌کننده و تبلیغ‌کننده فرش ایرانی هستند. هرچند این گروه‌ها در شرایط حداکثر فشار در ابتدای تحریم مجبور به سکوت می‌شوند، لیکن به مرور زمان و با کاهش اثربخشی تحریم و همزمان با افزایش نارضایتی‌های داخلی احتمالاً به انجام اعتراضات رسمی و تلاش در لغو این تحریم مبادرت خواهند کرد؛ همان‌گونه که در تحریم اول شاهد بودیم.
با تحریم فرش ایران، میزان اقبال مردم به فرش دستباف در آمریکا نیز کاهش یافته است، به گونه­ای که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹ مقدار واردات این کالا در آمریکا از ۴۸۸ میلیون دلار به ۲۶۶ میلیون دلار کاسته شده است. از دست رفتن نزدیک به نیمی از بازار فرش در آمریکا، زیان قابل توجهی برای صنف فرش‌فروش، ایرانی یا غیر ایرانی، وارد خواهد آورد و در نتیجه، نارضایتی در میان آنان گسترش خواهد یافت. بی‌توجهی به این نارضایتی، عملاً برای حکومت آمریکا مقدور نیست و نمی‌تواند در بلند مدت آن را تحمل کند و همین موضوع، مقدمه‌ای بر رفع تحریم این کالا خواهد شد.
اقداماتی که فرش‌فروشان ایرانی در زمان تحریم برای غلبه بر آثار سوء و یا کاهش آن انجام خواهند داد، تصمیمات عاقلانه‌ای است که می‌تواند جایگاه و روند خاصی را برای خود ایجاد کند. پس از رفع تحریم، رفتار صادرکنندگان فرش ایران در بازار آمریکا با احتیاط بیشتری همراه خواهد شد و به همین دلیل، خساراتی که بر فرش‌فروشان آمریکا در زمان تحریم وارد خواهد شد، پس از آن نیز تا مدتی استمرار خواهد داشت. برای برطرف کردن آثار تبلیغی و فرهنگی ایجاد شده برای فرش ایران در زمان تحریم، فرش‌فروشان مجدداً باید هزینه‌هایی را تقبل کنند تا بتوانند بخشی از جایگاه اولیه را مجدداً به دست آورند.

تبدیل تهدید به فرصت
با شناخت تهدیدهای موجود و همچنین پیش‌بینی اقدامات بعدی که از سوی آمریکا سر خواهد زد، می‌توان راهبردی را اتخاذ نمود که تهدیدها را به فرصت تبدیل نماید. هنر مدیران صنعت فرش کشور و صادرکنندگان و تولیدکنندگان فرش ایران در این امر نهفته است که وضع موجود را به نفع وضع بهتری تغییر دهند. احتمال تشدید تحریم‌ها علیه ایران در مدت سه تا چهار سال آینده وجود دارد. با اتخاذ راهکارهای مناسب در همین مدت می‌توان به گونه‌ای رفتار نمود که اثرات منفی تحریم را کاهش دهد و خیلی سریع‌تر تحریم‌ها برداشته شوند. در ادامه به بخشی از این راهکارها اشاره می­شود.
توسعه بازارهای جهانی فرش از وضع فعلی به وضع جدید، با توجه به تغییراتی که در توازن کشورهای جهان در دوره بحران و رکود رخ داده است، یکی از مهم‌ترین اقداماتی است که باید صورت گیرد. در بحران اقتصادی که از سال ۲۰۰۸ از آمریکا شروع شد و به سایر کشورهای اروپایی تسری یافت، برخی کشورها مانند یونان و ایتالیا که از مشتریان عمده فرش ایران بودند، دچار عمیق‌ترین بحران‌ها شدند. وضع سایر کشورهای اروپایی نیز که از مشتریان سنتی فرش ایران هستند، چندان بهتر از آن دو کشور نیست. در مقابل، تعدادی از کشورهای جهان از این بحران دور بوده و تأثیر کمتری از آن گرفته‌اند. شروع فعالیت‌های بازاریابی ساماندهی شده در این کشورها می‌تواند جایگزین خوبی برای بازار از دست‌رفته آمریکا باشد. در این میان، کشورهای معروف به BRICS یعنی برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی، می‌توانند مهم‌ترین گروه هدف را تشکیل دهند. این کشورها با دور بودن از آثار این بحران و داشتن ذخایر ارزی قابل توجه در حال حاضر می‌توانند به کانون صادرات فرش ایران تبدیل شوند و می‌توان صادراتی را که قبلاً به آمریکا صورت می‌گرفت، به این کشورها انجام داد.
کشورهای دیگری نیز که از ثبات اقتصادی بهتری نسبت به کشورهای اروپایی برخوردارند، می‌توانند به عنوان گروه هدف دیگری مطرح شوند. فرش ایران قبلاً در برخی از این کشورها حضور پررنگی داشته است که باید پررنگ‌تر شود و یا حضور کم‌رنگی داشته که لازم است تقویت گردد. برای نمونه، بازار ژاپن از حدود ۲۷ میلیون دلار واردات قالی در سال ۲۰۰۷ به حدود ۲۰ میلیون دلار در سال ۲۰۰۹ کاهش داشته است، اما پتانسیل­های موجود نشان می­دهد که ظرفیت بالقوه برای افزایش واردات فرش دستباف وجود دارد. در این کشور صادرات فرش ایران حدود ۱۰ میلیون دلار است، در حالی که در این دوره هند از نیم میلیون دلار به حدود یک میلیون دلار افزایش و کشور چین از بیش از ۵ میلیون دلار به حدود ۲ میلیون دلار، کاهش داشته است. در کشورهای عربی که عمدتاً مشتریان فرش ایران هستند، با توجه به افزایش قیمت نفت، ظرفیت بالقوه بیشتری ایجاد شده است و می­توان توسعه بیشتری را در این بازارها انتظار داشت. همچنین کشور استرالیا که در قاره اقیانوسیه واقع شده است و در شرایط بحران اقتصادی حاضر، از نظر اقتصادی در وضعیت نسبتاً مناسبی به سر می‌برد نیز می‌تواند به عنوان یک بازار هرچند کوچک، مورد توجه متولیان و صادرکنندگان فرش قرار گیرد.
دور زدن تحریم در فاصله سال‌های ۱۹۸۷ تا ۲۰۰۰ به کرات توسط فروشندگان فرش صورت می‌گرفت. این اتفاق در دور جدید تحریم‌ها دشوار‌تر شده است و مسئولان گمرک آمریکا با آمادگی بیشتری نسبت به قبل مانع آن هستند‌، اما تجربه ثابت کرده که این کار، شدنی است و با نفوذ به داخل بازار آمریکا می‌توان عدم کارآیی سلاح تحریم را برای به زانو درآوردن فرش ایران نشان داد.
در مجموع می‌توان گفت که با دور زدن تحریم‌ها و یا تبدیل آن به فرصت، می‌توان در گذر زمان بر تحریم‌ها و اقداماتی که در حال حاضر به زیان تولیدکنندگان و فروشندگان فرش ایران است، فائق آمد و اسباب موفقیت بیش از پیش را فراهم نمود.

ارزشیابی هنری فرش دستباف ایران ضرورتی رو به فراموشی

دکتر سید محمد مهدی میرزاامینی


امروزه فرش دستباف در ایران و ادبیات ما با عنوان دوسویه هنر- صنعت شناخته می‌شود. عنوانی که با توجه به گسترش بازارهای فرش دستباف از دوره‌های گذشته تا کنون، سمت و سوی صنعتی و تجاری آن پررنگ تر شده و کم کم فرش دستباف را به کالایی با جنبه‌های خاص سود آوری تبدیل کرده است. با این حال اگرچه ارزش‌های هنری فرش دستباف در دوره‌های مختلف نوسان داشته اما همواره حضور همین ارزش‌ها بوده و هست که فرش دستباف ایران را در برابر رقبا و مخاطبان آن در سراسر دنیا یکه تاز کرده و در صورت غلبه نگاه مکانیکی و صنعتی، این کیفیت‌ها و ارزش‌های هنری با مخاطرات جدی رو به رو خواهد شد. از این رو لازم است به نقد و ارزشیابی هنری فرش دستباف توجه فزاینده ای شود.
تورج ژوله پژوهشگر فرش معتقد است کارشناسی، نقد و بررسی فرش دستباف، نیازمند دانشی است که باید در قالب کار یک منتقدِ هنری به آن پرداخت و از آن لذت برد و تفاوتی ندارد که کار بررسی و کارشناسی، در مورد یک فرش قدیمی باشد، یا معاصر و حتی کاملاً نوباف! در هر صورت باید عالمانه به آن پرداخت، معلومات را از آن استخراج کرد و مجهولات و تردیدها را در قالب گمانه زنی‌های منطقی و عقلایی ارایه نمود. در این راه باید همانند منتقدان هنری که حسب شیوه‌ها، دوره‌های تاریخی، جنبش‌های تحول ساز و … موضوعات و آثار مورد نظر را طبقه‌بندی می‌کنند، عمل کرد و با توجه به تجارب، آموزه‌ها و گرایش‌های تخصصی، به بررسی و تحلیل هر فرش پرداخت (ژوله، ۱۳۹۲: ۱۱).
با این پیش شرط که فرش دستباف ایران پیش از هر چیز یک هنر اصیل و سنتی است و نظر به این که در دوره متاخر نقد و بررسی صنایع دستی و هنرهای سنتی جایگاه ویژه‌ای یافته است و یکی از اهداف آن دستیابی به مبنای عقلانی برای درک هنر است، ضروری می نماید که فرش را از منظر یک هنر به نقد و بررسی بنشینیم و ارز‌ش‌های آن را فارغ از ابعاد خاص تجاری، بازار مصرف و رفتار و سلیقه مصرف کننده نهایی بسنجیم.
این یادداشت بر آن است تا در این حوزه (نقد هنری فرش دستباف) ورود مختصری داشته باشد.

اثر هنری و ارزش‌های آن
آثار هنری برای ما دارای ارزش‌اند؛ به این معنا که دست کم مشتاقیم برای آنها هزینه بپردازیم و وقتمان را مصروف دیدن، خواندن یا شنیدن آن‌ها بکنیم. این‌ها نشان دهنده ارزشی هستند که ما برای آن‌ها قائلیم.
اما ویژگی‌هایی که ما بر اساس آن‌ها آثار هنری را دارای ارزش می‌دانیم کدامند؟
و آیا می‌توان برای صادق دانستن چنین باورهایی دلایل مویدی عرضه کنیم؟
پاسخ به این دو پرسش درباره یک تخته فرش شهری باف تبریز و یا یک قالیچه بختیاری ما را به سوی کوششی عقلانی سوق می‌دهد که ادعای هنری بودن آن فرش‌ها را داریم و اگر چنین امکانی برای اثبات ادعا نداشته باشیم باورهای ما درباره هنری بودن آن فرش‌ها در حد یک امر ذهنی باقی می‌ماند. ولی آیا درک ما از ارزش یک فرش با ملاک‌های عقلانی قابل تعریف و تبیین است؟
باید گفت همه دلایلی که ما ممکن است بر اساس آن‌ها اثری را ارزشمند بدانیم، به ارزش هنری آن ارتباطی ندارد. مثلاً انتخاب فرش دستباف به عنوان یک اثر تجملی و ارزشی که آن فرش خاص با تجملی بودنش برای مخاطب دارد آیا جزء ارزش‌های هنری یک تخته فرش است؟ یا این که تمایل به زندگی سبز (عدم استفاده از مواد مصنوعی) و ارزشمند بودن فرش دستباف از این منظر به معنی ارزش هنری آن است؟ مشخصاً چنین نیست. پس باید بکوشیم از میان ویژگی‌های ارزشی که بر یک تخته فرش اطلاق می‌کنیم، صرفاً ویژگی‌هایی را برگزینیم که آن‌ها را بی چون و چرا برای ارزش‌گذاری هنری آن به کار می‌بریم.

رد یا پذیرش نظر منتقد یا کارشناس فرش
فرض کنیم دو کارشناس خبره فرش دستباف درباره یک فرش واحد دو نظر کاملاً متضاد داشته باشند. یکی به تشویق و تحسین یک فرش بپردازد و دیگری آن را فاقد ارزش ویژه‌ای بداند. در این موقعیت‌ها ما مشتاق آنیم که از منتقد یا کارشناس بخواهیم صدق گفته‌های خود را برای ما اثبات کند. عامل جذابیت و یا طرح سوال برای ما در اینجا توافق یا عدم توافق دو منتقد در ارزیابی یا نقد هنری یک فرش است. شاید گمان کنیم که کار دو منتقد صرفاً بیان تمایلات یا عدم تمایلات شخصی‌شان است، مگر آنکه یکی از آن‌ها بتواند نظر خود را اثبات کند و بدون روشی که بتواند این عدم توافقات را رفع کند، نقد موضوعی کاملاً ذهنی به نظر می‌آید. در این صورت که بپذیریم نقد فعالیتی عقلانی است منتقد باید بتواند دلایلی اقامه کند و گزاره‌هایی بیاورد که خواننده باور کند یا بتواند به آن‌ها باور داشته باشد و در نتیجه باور به صدق اظهارات او را درباره یک تخته فرش معقول سازد. اما بر فرض این که منتقد دلایلی هم برای ما بیاورد مهم این است که آن نظر برای ما رضایت بخش باشد.
توجه به این نکته در دلایل اثباتی صدق اظهارات یک منتقد «کلی» بودن آن است. یعنی اگر یک علت مشخص در یک تخته فرش باعث برتری آن به فرش دیگری می‌شود همواره باید آن علت نسبت به فرشی که فاقد آن است عامل برتری باشد. ولی این مسئله شاید مشخصاً درباره یک فرش صدق نکند. مثلاً اگر تضادهای رنگی در یک تخته فرش عاملی بر بالا بردن ارزش هنری آن است، ممکن است در فرشی دیگر ارزش هنری آن را کاهش دهد. در موارد دیگری نیز می‌توان چنین عاملی را دید. مثلاً توازن و تقارن می‌تواند در دو فرش کاملاً اثری دو گانه در کاهش یا افزایش ارزش هنری آن داشته باشد.
از همین رو برخی محققان و منتقدان اعتقاد دارند «هر اثر هنری اصیل و یگانه است». لذا اگر آثار هنری -که در اینجا ما فرش دستباف را مد نظر داریم- یگانه باشند، آیا می‌توانیم آن‌ها را در چارچوب قواعدی کلی قرار دهیم تا شایستگی یا ناشایستگی‌شان را تشخیص دهیم؟ در پاسخ به این پرسش سطوح مختلف قضاوت مطرح می‌شود. در سطح اول سه معیار بنیادین و کلی شایستگی در هنر وجود دارد: وحدت، پیچیدگی و عمق. بر این اساس، پذیرش این ادعا که اثری وحدت دارد، یا پیچیده است یا عمیق است به معنای پذیرش این امر است که ویژگی مثبتی در آن وجود دارد.ضروری است با توجه و نقد هنری فرش دستباف آن هم نه به شکلی که مقیاس‌ها و ابزار مکانیکی برای اندازه‌گیری ارزش آن تدارک ببینیم و ترویج کنیم بلکه در درجه اول ذهن تولید کننده و در درجه دوم ذهن مخاطب و مصرف کننده فرش دستباف را به سمت ارزش‌های هنری و ویژه هر فرش دستباف هدایت کنیم.
استدلال اخیر بر این نکته توجه دارد که مثلاً استفاده از تضاد رنگی در یک تخته فرش اگر به وحدت آن کمک کند و عنصر وحدت را در عین تضاد نشان دهد، یک ویژگی مثبت بر آن محسوب می‌شود. ولی صرفاً تضاد رنگی در یک فرش نمی‌تواند موید این ادعا باشد که امر پسندیده‌ای در اثر وجود دارد. با این حال به صورت مطلق سه معیار (وحدت، پیچیدگی و عمق) هم علتی «کلی» بر ویژگی هنری و زیبایی یک فرش نمی‌تواند باشد. همانطور که شاید یک فرش دارای وحدت، پیچیدگی و عمق باشد اما یک حس کلی و زشتی را القا کند و یا حتی یک شی غیر هنری واجد چنین معیارهایی باشد ولی نتوان به آن اثری هنری گفت. پس چطور دلیل یا ادعای یک منتقد یا کارشناس فرش را بپذیریم؟
یک نکته بسیار مهم و ظریف این است که ما در مواجهه با یک تخته فرش نخست با مدد از قوه ذوق و تشخیصمان به قضاوتی درباره آن فرش می‌رسیم و سپس اگر لازم شود یا حس کنجکاوی ما برانگیخته شود در پی تایید آن قضاوت بر می‌آییم. پس احکام یا قضاوت‌های زیبایی شناسانه با ارجاع به احکام یا قضاوت‌های غیر زیبایی شناسانه تأیید می‌شوند و احکام کلی نیز به نوبه خود مورد تایید قضاوت‌های زیبایی شناسانه قرار می‌گیرند. در اینجا قضاوت‌های زیبایی شناسانه نوعی حکم یا قضاوت ادراکی است.
برای هر مخاطبی لازم هست تا خود آنچه یک اثر را هنری می‌کند ببیند و درک کند و در این شرایط شاید اصلاً نیازی به دلیل و منطق هم نیست. چرا که گاهی احساس و تعبیر از «دلیل»، «توجیه» یک نظر یا احساس شخصی استنباط می‌شود. البته مادامی که این دلیل به صورت یک امر ذهنی برای مخاطب باشد و عینیتی در آن اثر نیابد.

وظیفه یک منتقد موفق فرش دستباف
از همین رو اگر در خیل عظیمی از کتاب‌های فرشی با انواع و اقسام دلایل به تمجید و ستایش فرش شیخ صفی پرداخته شده، اما من نتوانم آن ویژگی و ارزش هنری و زیبایی را در آن ببینم همه آن دلایل به نوعی توجیه بی اثر منتقد و مولف بدل خواهد شد. یعنی منتقد کمکی به درک مشابه من از آن فرش نکرده است که اگر چنین باشد پس همه آنچه منتقد می‌تواند انجام دهد این است که توجه مخاطب را به دیدن چیزی که دیده است در جهات خاصی معطوف کند. به عبارت ساده‌تر منتقد می‌تواند با استدلال به من بقبولاند که فلان فرش دارای فلان خصیصه یا ویژگی است که آن را یک اثر شاخص هنری یا معمولی می‌داند. اما من (مخاطب) صرفاً نمی‌توانم با آن استدلال قبول کنم فلان فرش دارای آن خصیصه است. من می‌خواهم خودم آن ویژگی را ببینم. بنابراین لازم است در نقد یک فرش دستباف به جای دلایلی که شاید ذهنی و یا لزوماً کلی و قابل تعمیم نیستند، نگاه مخاطب را معطوف به نکاتی کنیم که خود دیده‌ایم و قضاوت ادراکی‌ای دال بر ویژگی هنری و زیبایی شناسانه و منحصر به فرد آن فرش داشته‌ایم.
بر اساس این تبیین، وظیفه یک منتقد کمک به دیدن و احساس کردن ویژگی‌های ارزشی یک تخته فرش است. آنگاه منتقد باید نشان دهد که این ویژگی‌های ارزشی چه ارتباطی با جزئیات ظریف یک اثر هنری دارد. مثلاً چگونه گردش موزون ختایی‌ها در فرش شیخ صفی توانسته در کلیت یک اثر متناسب با یک مکان مذهبی تأثیری متقابل و مکمل داشته باشد. درک این تأثیرات مقوله‌ای است که خود شخص شاید به کمک دیگران باید آن‌ها را دریابد. شخصی که ما می‌توانیم او را کارشناس یا منتقد هنری فرش بنامیم.

یک اشتباه در نقد هنری فرش دستباف
یک مشکل عام که در نقد یک فرش دستباف ممکن است رخ دهد پیروی از یک رویه و قواعدی کلی است بدون این که توصیف منسجمی از ارزش هنری یک فرش به دست دهد. مثلاً توازن نقوش، همنشینی مناسب و متوازن رنگ‌ها، چینش حساب شده اجزا در ابعاد، تکرار مناسب گل‌ها و … ممکن است در یک فرش دیده شود. اما بیان این ویژگی‌ها چه چیزی یا چه ارزشی را در کیفیت هنری آن فرش نشان می‌دهد؟ این موارد در ایجاد چه تأثیری در مخاطب نقش داشته‌اند؟ یا چه ارزشی را برای او به ارمغان می‌آورند؟ در حقیقت این موارد که مثال زده شد نوعی کمّی نگری است که اگر در راستای یک کیفیت یا ارزش هنری نباشد عملاً همه این موارد بی اثر هستند و چیزی از ارزش‌های هنری یک فرش برای مخاطب هویدا نمی‌کنند.
این مورد اخیر در نقدهای بسیاری دیده می‌شود. کافی است کتاب‌های مختلف فرش را که شرحی از فرش‌های تاریخی یا معاصر دارند را ورق بزنید. در این منابع به مجموعه‌ای از ویژگی‌های جزئی و پسندیده اشاره شده و در نهایت به استناد همین ویژگی‌ها رأی بر هنری و شاخص بودن آن فرش داده‌اند بی آنکه به کیفیت بیانی یک فرش اشاره مشخص داشته باشند و یا سعی کنند توجه مخاطب را از پس این جزئیات به یک ارزش هنری معطوف کنند.
البته در اینجا توضیح خاصی لازم است. به عنوان مثال عموماً گمان بر این است که توازن نقوش فرش ارزش یک فرش را بالا می‌برد. به عبارتی توازن یک ویژگی مثبت است. اما این نکته برای این نتیجه‌گیری که ویژگی توازن الزاماً برای یک فرش حاکی از شایستگی است کافی نیست. برای این که ما دریابیم که توازن نقوش در یک فرش امر شایسته‌ای است نیازمند قضاوتی هستیم که هیچ نوع روش برهانی مکانیکی را نمی‌توان جانشین آن ساخت. ما باید بپرسیم که، آیا توازن موجود در این فرش بجاست؟ آیا این توازن با دیگر ویژگی‌های آن فرش در تضاد و تصادم نیست؟
در این بخش توجه به یک نکته ضروری است. امور شایسته یا عموماً مثبت در دو دسته قرار می‌گیرند. این امور «الحاقی» یا «تعاملی» هستند. مثلاً امور شایسته مربوط به یک چاقوی خوب (اعم از دسته خوب، ضد زنگ بودن، تیزی و …) الحاقی‌اند. یعنی چاقویی که دارای این ویژگی‌ها باشد بهتر از چاقویی است که این ویژگی‌ها را ندارد. اما امور شایسته‌ای که ما در خصوص هنر مد نظر داریم از نوع تعاملی هستند. یعنی صرفاً کافی نیست که آن‌ها را الحاق کنیم یا بیفزاییم و به معنای بهتر بودن اثر باشد. ما باید ببینیم که این امور شایسته چگونه در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند؛ که این امر مستلزم قضاوت، ذوق و تشخیص است.
پس با این شرایط، همین که فرشی را دارای ویژگی‌های غالباً مثبت، شایسته و پسندیده‌ بدانیم و آن را توصیف کنیم به این معنی نیست که در نهایت درک و قضاوتی با یک ارزش هنری و زیبایی شناسانه از آن داشته باشیم. البته عکس این موضوع هم می‌تواند صادق باشد.

نقد هنری فرش دستباف فراتر از الگوهای کلیشه‌ای
نکته چالشی درباره فرش دستباف که در آغاز بحث هم به آن اشاره شد عنوان «هنر- صنعت» برای این پدیده تاریخ کهن ایرانیان است که در بوته نقد هنری مرز و محدوده آن از صنعت به روشنی دریافت می‌شود. همواره ادعا می‌شود که هنر را نمی‌توان به نحو مکانیکی ایجاد کرد. یعنی قواعد حاضر و آماده‌ای برای ایجاد یک اثر هنری وجود ندارد. نکته‌ای که شاید بسیاری از تولیدکنندگان، طراحان و نقاشان فرش دستباف از آن غافل هستند و بیشتر به دنبال فرمول‌ها و الگوهایی ثابت در طرح، نقش، رنگ، بافت و … هستند تا فرشی به اصطلاح هنری تولید کنند؛ و همین کوته نظری و صنعتی دیدن فرش دستباف به این معنی که هنر- صنعت را به عنوان صنعتی و مکانیکی کردن سویه هنری فرش ترجمه می‌کنند باعث شده کیفیت و ارزش هنری فرش در ایران علیرغم تولید مناسب و بازارهای مختلفی که دارد ضعیف و کم رنگ‌تر از گذشته شود.
این مسئله تا بدان‌جا پیش رفته که در نقد و ارزشیابی هنری هم به دنبال اصول کلی و ثابتی هستیم و غالباً فرش‌های برتر و دارای ارزش و مشخصات هنری را در مواردی همچون همخوانی با الگوهایی پسندیده و شایسته، بازارها و سلیقه مصرف کننده جستجو می‌کنیم و از شایستگی‌های هنری آن غافلیم. چیزی که تولید فرش ایران را بیش از هر چیزی ماشینی و دارای تفکری ماشین زده می‌کند.

حاصل سخن
پیش از هرچیز امروز باید فرش دستباف را یک اثر هنری و دارای اصالت هنری بدانیم و در نقد و بررسی و ارزشیابی آن هم مطابق یک اثر هنری با آن برخورد کنیم. در غیر این صورت فرش دستباف به یک کالای تجاری که متأثر از مناسبات بازار و رفتار مصرف کننده و سبک زندگی است تغییر ماهیت می‌دهد؛ و لذا ارزشیابی آن هم بر اساس ملاک‌هایی تجاری انجام و سیاست و خط مشی تولید و توسعه آن هم بر همین منوال استوار خواهد بود و در این جریان هرچه به جلو پیش رویم سویه هنری «هنر-صنعت» فرش کم رنگ‌تر می‌شود و نهایتاً رو به نابودی می‌گذارد. پس ضروری است تا با توجه و نقد هنری فرش دستباف آن هم نه به شکلی که مقیاس‌ها و ابزار مکانیکی برای اندازه‌گیری ارزش آن تدارک ببینیم و ترویج کنیم بلکه در درجه اول ذهن تولید کننده و در درجه دوم ذهن مخاطب و مصرف کننده فرش دستباف را به سمت ارزش‌های هنری و ویژه هر فرش دستباف هدایت کنیم.
در چنین شرایطی می‌توان امیدوار بود هنر که همواره زنده و پویاست، مسیر خود را به نحو مطلوب و شایسته‌ای پیدا کند و شرایط مساعدی را اولاً در هنر و فرهنگ ایرانی و ثانیاً در بازار و تجارت آن رقم بزند.


منابع
ژوله، تورج. (۱۳۹۲). شناخت فرش برخی مبانی نظری و زیرساخت‌های فکری. تهران: یساولی.
لایس، کالین. (۱۳۸۸). نقد هنر از مجموعه مقالات فلسفه هنر و زیبایی شناسی، ترجمه امیر مازیار و امیر نصری، چاپ دوم. تهران: فرهنگستان هنر.

رجشمار فرش چیست؟

سید جلال الدین بصام – کورش ذاکری فرد


• رجشمار فرش چیست؟
برای بیان ظرافت منسوجات دو بعدی، یعنی منسوجاتی که فقط دارای تار و پود هستند، از تعداد تار یا پود در واحد طول ( مثلا تعداد تار در سانتیمتر) استفاده می شود. در فرش دستباف به دلیل داشتن گره، یک منسوج سه بعدی تشکیل شده است. برای بیان ظرافت فرش دستباف از «رجشمار» استفاده می شود که عبارت است از تعداد گره بافته شده در عرض فرش فرش در واحد طول معین. با توجه به سنتی بودن فرش دستباف، روش های مختلفی برای این معیار ظرافت وجود دارد که بسته به مناطق مختلف متغیر است.

• گر ه ذرعی:
متداول ترین واحد طول، در ایران در قرون گذشته «ذرع» بوده است. «ذرع» عبارت است از فاصله بین نوک بینی تا نوک انگشت وسط دست راست هنگامی که دست کاملا به سمت بیرون کشیده شده باشد.
شاید بسیاری از شما اندازه گیری طول پارچه توسط افراد قدیمی را به این شکل دیده باشید. این فاصله در منطقه اصفهان معادل ۱۰۴ سانتیمتر و در منطقه تبریز معادل ۱۱۲ سانتیمتر است. به یک چهارم ذرع «چارک» گفته می شود. «گره ذرعی» نیز یک چهارم چارک است.
به این ترتیب در منطقه اصفهان، و به تبع آن کل مناطق فارسی باف، گره ذرعی معادل ۶٫۵ سانتیمتر و در منطقه تبریز، و به تبع آن مناطق ترکی باف، گره ذرعی معادل ۷ سانتیمتر است.

• رجشمار
برای تعیین رجشمار باید تعداد گره در عرض فرش را از پشت فرش بشماریم.
در فرش های تبریز و ترکی باف رجشمار عبارت است از تعداد گره در ۷ سانتیمتر عرض فرش.
مثلا وقتی می گوییم رجشمار فرش ۵۰ است، منظور این است که در ۷ سانتیمتر عرض فرش ۵۰ گره بافته شده است. از آنجا که گره فرش بر روی دو نخ تار بسته می شود، بنابراین در ۷ سانتیمتر عرض فرش ۱۰۰نخ تار وجود دارد.
در فرش های فارسی باف مانند فرش کاشان، رجشمار عبارت است از تعداد گره در ۶٫۵ سانتیمتر عرض فرش. مثلا وقتی که می گوییم رجشمار فرش ۵۰ است، منظور این است که در ۶٫۵ سانتیمتر عرض فرش تعداد ۵۰ گره بافته شده است.
با توجه به توضیح بالا مشاهده می شود که دو فرش تبریز و کاشان که دارای رجشمار یکسان هستند، فرش کاشان ظریفتر می باشد. زیرا با محاسبه تعداد گره در یک متر عرض فرش متوجه می شویم که فرش تبریز دارای ۷۱۴گره و فرش کاشان دارای ۷۶۹ گره است.

• تراکم گره
رجشمار رابطه مستقیمی با ظرافت ندارد. به این معنی که با افزایش رجشمار ظرافت فرش خیلی بیشتر اضافه می شود. برای این منظور در برخی کشور ‌‌‌ها از «تراکم» برای بیان ظرافت فرش استفاده می شود. «تراکم» به معنی تعداد گره در واحد سطح مانند اینچ مربع، دسیمتر مربع و متر مربع است.مثلا وقتی می گوییم رجشمار فرش ۵۰ است، منظور این است که در ۷ سانتیمتر عرض فرش ۵۰ گره بافته شده است. از آنجا که گره فرش بر روی دو نخ تار بسته می شود، بنابراین در ۷ سانتیمتر عرض فرش ۱۰۰نخ تار وجود دارد.

• اصطلاحات متداول رجشمار در فرش دستباف ایران

در مناطق مختلف ایران اصطلاحات و روش های متداولی برای رجشمار وجود دارد. در زیر به تعدادی از آنها اشاره می شود.
• ۶ لا و ۹ لا :
این اصطلاح در نایین متداول است. منظور تعداد لای نخ پنبه است که در تار فرش استفاده می شود.
هر قدر تعداد لای نخ کمتر باشد، بدیهی است که نخ تار ظریفتر شده و طبیعتا فرش ظریفتر می شود. معمولا فرش ۶لا معادل رجشمار ۶۰است و فرش ۹ لا معادل رجشمار ۵۰است. این معیار در شرکت سهامی فرش ایران همواره رعایت می شود. فرش ۴ لا و ۱۲ لا نیز بافته می شود که اولی معادل رجشمار ۷۵ و دومی معادل رجشمار ۳۰ است.
• ۱۰۰ تایی:
این اصطلاح در فرش اصفهان متداول است و منظور تعداد ۱۰۰ تایی گره در تمام عرض فرش است.
گاهی اوقات از اصطلاح «خفت» استفاده می شود و منظور تعداد گره در تمام عرض فرش است. مثلا وقتی گفته می شود ۲۰ تا ۱۰۰ تایی( یا ۲۰۰۰ خفت) در فرش ۶ متری، یعنی در ۲ متر عرض فرش تعداد ۲۰۰۰ گره وجود دارد. این فرش بنابراین معادل فرش ۶۵ رج است.
• خونه:
این اصطلاح در کاشان متداول است.
هر «خونه» دارای ۱۰ گره است و در این اصطلاح منظور تعداد «خونه» در نصف عرض فرش است. مثلا فرش ۴۶ خونه ۶ متری، دارای ۴۶۰ گره در یک متر عرض فرش است.
بنابراین این فرش معادل ۳۰ رج است.
• تون:
این اصطلاح در یزد متداول است. در این روش تعداد تون به تعداد نخ تار گفته می شود که در نصف عرض فرش کشیده می شوند و به این ترتیب در نصف عرض فرش معادل نصف عدد تون گره بافته خواهد شد. مثلا «فرش ۸۴۰ تون» شش متری دارای ۴۲۰ گره در یک متر عرض فرش است. بنابراین این فرش معادل ۲۸ رج است.
• جفت:
این اصطلاح در فرش کرمان متداول است و منظور تعداد جفت تار (یا تعداد گره) در دو گره ذرعی یا ۱۴ سانتیمتر است. مثلا فرش ۱۰۰جفت دارای ۱۰۰ جفت تار ( یا ۱۰۰ گره) در ۱۴ سانتیمتر است. بنابراین، این فرش معادل ۲۸ رج است.


در شرکت سهامی فرش ایران رجشمار با ضرب دو عدد نمایش داده می شود (مثلا ۷۵*۷۵) و منظور تعداد اشاره شده در ۱۰ سامتیمتر عرض و ۱۰ سانتیمتر طول فرش است. مثلا فرش ۷۵ جفت (یا۷۵*۷۵) یعنی در ۱۰ سانتیمتر عرض فرش ۷۵ گره و در ۱۰ سانتیمتر طول فرش نیز ۷۵ گره وجود دارد. بنابراین این فرش معادل ۵۰ رج است.


• تفاوت رجشمار فرش دستباف با تراکم فرش ماشینی
در فرش ماشینی از اصطلاح ۳۵۰ شانه، ۵۰۰ شانه و ۷۰۰ شانه استفاده می شود. منظور از شانه، شانه ماشین بافندگی است و عددی که در جلوی این اصطلاح گفته می شود منظور تعداد دندانه در یک متر است.
از هر دندانه شانه ماشین بافندگی دو نخ تار عبور می کند و به این ترتیب بازای هر شانه ماشین بافندگی، یک گره در فرش بافته می شود. به این ترتیب فرش ۵۰۰ شانه دارای ۵۰۰ گره در یک متر عرض فرش است و می توان تراکم آن را معادل فرش دستباف ۳۲ رج دانست. البته باید توجه داشت که در تولید فرش ماشینی از گره «U» یا «بی گره» استفاده می شود.

مزایده فروش نخ و پشم

به استناد آگهی مزایده مندرج در روزنامه کثیرالانتشار از شما دعوت می‌شود با مطالعه دقیق و کامل و رعایت شرایط مندرج در اسناد مزایده در آن شرکت کنید و قیمت پیشنهادی خود را اعلام فرمایید.
مزایده فروش نخ و پشم ‌طبق‌ مشخصات مندرج در اسناد پیوست می‌باشد و محل اجرای موضوع مزایده و تحویل اقلام، کارخانجات تامین مواد اولیه شرکت سهامی فرش ایران به نشانی: کرج – میدان استاندارد – به طرف شیخ آباد روبروی دانشگاه محیط زیست – کارخانه تامین مواد اولیه است.


تلفن تماس برای رؤیت اقلام: ۱۵-۰۲۶۳۲۸۰۰۰۱۴ داخلی ۳۵ و ۳۰
مهلت تنظیم پیشنهادها و تحویل اسناد مزایده به پایان رسید


حال بد اصالت قالی کرمان

مَثَل قالی کرمان معروف است و نشان از اصالت و مرغوبیت یک کالا دارد، زیرا قالی کرمان هر بیشتر پا بخورد خوش رنگ تر میشود و البته بسیار بادوام و ماندگار است.
به گزارش روابط عمومی شرکت سهامی فرش ایران به نقل از خبرگزاری صدا و سیما؛ وقتی تاریخ کرمان را ورق می زنیم تولید پارچه های پشمی ، کرباس ، شال و پته دوزی های چشم نواز را مشاهده می کنیم که در دیار هنرپرور کرمان تولید می شده و مشتریان فراوانی در بیرون مرزها داشته است. اما قالی دردانه کرمان، پستی و بلندی های بسیاری بخود دیده، اوج این هنر در دوران صفویه و افول آن در قاجاریه بود.

گره در کار قالی کرمان
دوران طلایی سلطان قالی ایران چند سالی است رنگ باخته و در کارش گره افتاده است، فرشی که همواره آینه تمام نمای هنر کرمان و هر تارو پودش با فرهنگ و ادبیات این مردم عجین است، اکنون به سختی نفس می کشد.
آقای شاهرخی پیرمرد ۷۰ ساله کرمانی که نسل در نسلش بافنده بوده اند می گوید : این روزها دارهای قالی در حسرت ترقص انگشتان دست قالی بافان کرمانی است ، هنری که تا ۵۰ سال پیش در هر خانه همنشین دار قالی بود و آوای دلنشین مردان و زنان نقشه خوان، از خروس خوان سحر تا قرمزی شفق عصرگاه از پشت دیوارهای خشت و گلی شهر بگوش میرسید.
پیرمرد میگوید: این هنر آرام آرام گویی فراموش می شود و دیگر نسل جوان تمایلی به ادامه شغل پدران خود ندارند که تن نیمه جان این صنعت را جان دهد .

طراحان کجایند
آقای ارجمند که از دیربار دستی برآتش تولید و فروش فرش کرمان دارد ، در بیان چیره دستی استادان کاربلد فرش کرمان در گذشته می گوید : آنها صدها طرح را ابداع و به دنیای هنر عرضه کردند ، بخوبی رنگها را می شناختند و با طراحی رنگین کمانی دیدنی از رنگها ، درکارگاههای قالی بافی کرمان شاهکارهای بی بدیلی خلق کردند.حال بد اصالت قالی کرمان
او می گوید : طرحهایی که امروز ما در بازار می بینیم رونوشت همان طرحهای ۵۰ یا ۱۰۰ سال قبل است که استادان آن زمان مطابق با ذوق و نیاز زمان خودشان طراحی کردند نه سلیقه امروز.
ارجمند اعتراف میکند که هنوز نتوانسته ایم نقشه های جدیدی به بازار عرضه کنیم و هیچ نواوری و هویت جدیدی در عرصه تولید فرش کرمان مشاهده نمی شود ؛ واین یعنی ” مرگ تدریجی یک هنر .”

رقیبان جلو افتاده اند
با این اوصاف ” قالی معروف کرمان” که زینت بخش موزه ها وگالری های معتبر جهان است از صنعت روز دنیا عقب مانده است.
آقای وزیری کارشناس فرش می گوید : نزدیک ده سال است که کشورهای چین / پاکستان / بنگلادش و اخیرا هم ترکیه با تقلید از نقشه های استادان ما فرش هایی با بافت بسیار نزدیک به قالی کرمان در رنگهای درخشان تولید و به بازار عرضه کرده اند و تقریبا بازار را بدست گرفته اند .
او معتقد است : با بکارگیری علم روز و تکنیک های رایانه ایی ، کار رقیبان ما آسان شده است ؛ از طرفی تا دو دهه قبل تمام پشم و نخ فرش ما در داخل تامین می شد اما اکنون بازار پر از الیاف خارجی بی کیفیت است که توسط دلالان وارد و با قیمت نازل فروخته می شود که ضربه مهلکی بر فرش کرمان است .ارجمند اعتراف میکند که هنوز نتوانسته ایم نقشه های جدیدی به بازار عرضه کنیم و هیچ نواوری و هویت جدیدی در عرصه تولید فرش کرمان مشاهده نمی شود ؛ واین یعنی ” مرگ تدریجی یک هنر .”

نبود زنجیره تولید و مدیریت واحد
فرش کرمان که از عرش به فرش افتاده مشکلاتش کم نیست .
رکودی که گریبانگیر این صنعت شده است ، رغبت علاقمندان و هنرمندان این عرصه را هم به نوآوری کم کرده است.
آقای سیستانی استاد دانشگاه هنرمعتقد است : برای پیشبرد صنعت قالی سرمایه گذاری نشده و نتوانسته ایم دانش را به نسل بعد انتقال دهیم ، دانشی که متاسفانه در جایی هم ثبت نشده است .
او می گوید : در هیچ بخشی از صنعت فرش دستباف رعایت زنجیره تولید را شاهد نیستیم و چند کارگاهی هم که فعال هستند ، سنتی کار می کنند و نظام هماهنگی ندارند .
آقای سیستانی از نبود موزه فرش کرمان گلایه مند است و می پرسد : نمایشگاه یا موزه فرش ما که مهد فرش دنیا بوده است کجاست ، دولتها کمترین خدمت را به صنعت بافت فرش داشته اند .

تحریم ؛ قوز بالا قوز قالی
درکنار تمام این مصائب ، مدیر اداره فرش سازمان صمت کرمان هم به تاثیرات تحریم در این باره اشاره میکند و می گوید : اولین کالایی که پارسال مورد تحریم قرار گرفت فرش بود و همین مسئله مشکلات صنعت فرش را بیشتر کرد .
آقای اسلامی به تولید ۶۹۰ هزار متر مربع فرش دستباف ، سال گذشته در کرمان اشاره کرد و گفت : بیشترین تعداد قالی کرمان به امریکا صادر می شد که اکنون امکان پذیر نیست و فروشندگان با واسطه و دستی به دیگر کشورها صادر میکنند ؛ سال گذشته فقط ۳۰ میلیون دلار فرش از استان کرمان صادرشد.حال بد اصالت قالی کرمان
او یادآور می شود : پسته ؛ اولین و قالی کرمان ؛ دومین کالای پُردرآمد صادراتی استان است که سهم قابل توجهی در ارز اوری برای کشور دارد که به مرور زمان ، گره برگره درکلافی بهم پیچیده متوقف مانده است .
اگر چه اکنون شانه زنی ۴۰ هزار بافنده درگوشه وکنار استان پای دارهای قالی ، التیام گره های این هنر کهن است ، اما در سال رونق تولید توقع میرود که فرش کرمان هم کارگاه های فرش بافی کرمان رونق یابند .

فروش ویژه هفته وحدت

به گزارش روابط عمومی شرکت سهامی فرش ایران، به مناسبت هفته وحدت از ۱۶ تا ۲۴ آبان ماه ۱۳۹۸ طرح فروش ویژه فرش دستباف در فروشگاه‌های سراسر کشور شرکت اجرا می شود. علاقمندان فرش دستباف در این مدت می‌توانند با هر خرید نقدی ۱۰ درصد تخفیف بگیرند.
فروشگاه‌های شرکت سهامی فرش ایران در ۱۴ منطقه کشور با ارائه انواع فرش‌های دستباف در ابعاد مختلف پذیرای علاقمندان است.
همچنین علاقمندان می‌توانند فرش دستباف را به صورت ۱۲ تا ۱۵ ماهه بدون ضامن و کارمزد به صورت اقساطی تهیه کنند.

چرا باید فرش دستباف بخریم؟

دکترسیدمحمدمهدی میرزاامینی


فرش دستباف ایرانی کالایی است که آوازه زیبایی و کیفیت منحصر به فرد آن عالم گیر است. استادی می‌گفت اگر هر ایرانی داشتن یک ماشین بنز برایش مایه فخر است هر آلمانی داشتن یک فرش ایرانی برایش چنین حکمی را دارد. امّا چرا ما ایرانی‌ها کمتر به خرید فرش دستباف این کالای نفیس سنتی، میهنی و کاربردی خودمان توجه می‌کنیم؟
در این نوشتار سعی می‌کنیم چند اشتباه بزرگ در عدم توجه به فرش دستباف و خرید آن توسط هموطنانمان را مرور کنیم. با این حال متذکر می‌شویم که فرش دستباف ایرانی در مقایسه با بافته‌های ماشینی هرگز رقیبی ندارد.


 اشتباه اول:

عمده ترین چیزی که ایرانیان را در استفاده از فرش دستباف گمراه می‌کند قیمت این کالاست. عموماً دربین اقشار مختلف جامعه شایع است که فرش دستباف کالایی گران قیمت است که فقط عده‌ای ثروتمند و دارای تمکن مالی از عهده خرید آن بر می‌آیند و با همین تصورات کلاً دور فرش دستباف را یک خط قرمز می‌کشند و سودای خرید آن را برای وقتی میگذارند که به قول معروف پول‌دارشدند!
امّا در حقیقت این تصور تمام واقعیت نیست. فرش دستباف در عین حال که از تراز قیمتی بالاتری نسبت به سایر کفپوش‌های مصنوعی و ماشینی برخوردار است امّا با این حال دارای تنوع قیمتی بسیار مناسبی است. از قیمت‌های پایینی همچون انواع گبه‌های درشت باف و انواع بافته‌های سنتی عشایر و ایلات گرفته تا فرش‌های تمام ابریشمی ریز بافت قم و تبریز و … تنوع قیمتی زیادی وجود دارد که مطمئناً با آشنایی بیشتر متناسب با نوع کاربرد و سطح قیمت هریک از آن‌ها طیف وسیع‌تری از هموطنان هنردوست ما توان خرید فرش دستباف را خواهند داشت.

اشتباه دوم:

جوامع امروزی با سرعت هرچه بیشتر رو به سوی صنعتی شدن و تولید کالاهای مصنوعی و بشرساخته دارند که این مسئله بیش از هرچیز سلامتی جسمی انسان‌ها را با چالشی گسترده در مواجهه با این حجم از مصنوعات بشری روبرو می‌سازد. لذا در کشورهای توسعه یافته توجه به استفاده هرچه بیشتر از مواد طبیعی برای تضمین سلامتی و حرکت به سمت جامعه سبز بسیار مهم است.
در کشور ما این مسئله شاید آنگونه که باید و شاید مورد توجه خانواده‌ها نباشد. فرش از کالاهای بسیار کاربردی در خانواده ایرانی است به صورتی که خانه ایرانی را بدون فرش نمی‌توان متصور شد. فرش دستباف که از مواد طبیعی (پشم، پنبه و …) تهیه شده است می‌تواند تا حد قابل توجهی خیال ما را در استفاده از یک کفپوش پرزدار که حافظ سلامت جسم ماست راحت کند. در این صورت آن اختلاف قیمت ارزش آن را دارد که سلامتی خود را از این نظر تضمین کنیم.

اشتباه سوم:

محیط زندگی مطلوب و آرامش بخش همواره تأثیر بسزایی در سلامت روانی و تمرکز بر روی امور روزمره و کاری ما خواهد داشت. لذا طراحی و چیدمان این محیط از اهمیت بسزایی در القای این آرامش برخوردار خواهد بود. در مجموع کفپوش‌های صنعتی و ماشینیِ عموماً بی‌هویت امروزی که به وفور نیز دیده می‌شود و غالباً از سلائق زودگذر و فصلی جوامع طراحی می‌گردد و الزاماً نیز سنخیتی با فرهنگ و خواسته‌های زیبایی شناسانه ما ندارد به نحو شایسته‌ای نمی‌تواند در طراحی یک فضای دلنشین و آرامش بخش نقش چندان مثبت و موثری ایفا کند. از طرفی فرار انسان‌های مدرن و زندگی‌های ماشینی از هجمه‌ این فضاهای بی هویتِ جاری به محلی که برگرفته از فرهنگ و سنتی اصیل باشد امری غیر قابل انکار است.
فرش دستباف ایرانی یکی از آن کالاهایی است که در فراهم آوردن این فضای دلنشین و آرامش بخش قطعاً هیچ رقیبی ندارد. که خارج از مرزهای ایران این مسئله را به درستی درک نموده‌اند و وقت آن رسیده است که مردم خوش ذوق ما نیز به فرش ایرانی نگاهی مدرن داشته باشند.

اشتباه چهارم:

داشتن یک ذهن اقتصادی در سطح یک خانوار همیشه ما را به سمتی هدایت می‌کند که همواره درآمد را صرف اموری نماییم که به نسبت نیاز بیشترین کاربرد و بهره را برای ما داشته باشد. از طرفی پس انداز و سرمایه گزاری نیز بخش دیگری از فعالیت‌های یک ذهن اقتصادی در تخصیص درآمد یک خانواده می‌باشد. حال کالایی کاربردی را در نظر بگیریم که در عین حال یک سرمایه نیز باشد. نمونه بارز چنین کالایی طلاست. خانم‌ها برای زینت خود عموماً جواهرآلات مختلفی استفاده می‌نمایند که در صورت نیاز با اندک اختلاف قیمتی حال چه بیشتر یا کمتر حداقل به اصل سرمایه خود می‌رسند. یعنی کالایی که همیشه به پول نقد نزدیک است. البته طلا و جواهر از کالاهای ضروری یک زندگی و یا یک خانواده محسوب نمی‌شود.
حال فرش (دستباف یا ماشینی) را در نظر بگیریم. یک نیاز ضروری هر خانواده ایرانی است. پس اگر ما بتوانیم این نیاز ضروری را طوری تأمین نماییم که به نحوی یک سرمایه گذاری هم محسوب شود یعنی ما با یک تیر دو هدف را نشانه رفته‌ایم. در این شرایط اگر ما به بهایی کمتر فرشی ماشینی را تهیه کنیم در اصل سرمایه‌ای در منزل نداریم و صرفاً نیاز کاربردی ما -آن هم در سطح معمولی- رفع می‌گردد؛ ولی اگر به جای آن با همان هزینه یا بیشتر نمونه دستباف آن را داشته باشیم پس از مدتی اگر نیاز به آن پول داشتیم و یا حتی اگر خواستیم تغییر دکوراسیون بدهیم ضرر زیادی متوجه سرمایه ما نخواهد شد و با کمترین هزینه به خواسته خود می‌رسیم. پس اگر یک تیر و دو هدف داریم فرش دستباف گزینه‌ای بی رقیب است.

اشتباه پنجم:

کشورهای توسعه یافته امروزه با تمام پیشرفت علمی و تکنولوژیکی که داشته‌اند امروزه با هزینه‌های کلان قصد دارند فرهنگ و تمدن خود را با تمام مشکلاتش از زیر خروارها خاک بیرون ‌آورند و آن را ارج نهند و به آن افتخار ‌کنند. حتی گاهی اوقات پا را فراتر نهاده و فرهنگ سایر اقوام و ملل را با هزینه‌های هنگفت برای خود جعل می‌کنند. این در حالی است که ایران عزیز ما دارای فرهنگ و تمدنی شهره عام و خاص است. و از نمونه‌های زنده، پویا و اصیل این فرهنگ که پس از هزاران سال به نسل امروز رسیده فرش دستباف است که امروزه خود همچون درختی پربار در جای جای جهان سایه افکنده؛ که متاسفانه آنگونه که باید و شاید در داخل کشور مورد حمایت مصرف کنندگان داخلی قرار نمی‌گیرد و احتمال اینکه با این جریان دستخوش سلائق بیگانگان گردد و از مسیر اصیل خود منحرف گردد بسیار است.
لذا ما می‌توانیم با خرید هرتخته فرش دستباف ایرانی در زنده نگه داشتن این فرهنگ اصیل ایرانی نقش موثری داشته باشیم. تا بدین وسیله همچنان که این فرهنگ زنده به ما رسیده است ریشه‌دار تر از قبل به آیندگان برسد و فرهنگ ایران و ایرانی با صلابت‌تر از گذشته مایه مباهات و فخر ما باشد.

بیش از ۸۰ سال همراه شما بودیم

سیزدهمین نمایشگاه تخصصی و کشوری فرش دستباف یزد


به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز یزد، در این نمایشگاه بیش از ۵۰ تولیدکننده و فعال حوزه فرش ، محصولات خود را در زمینه فرش دستباف ، قالی ، قالیچه، تابلو فرش، گلیم و جاجیم عرضه کردند. صنعتگران حوزه فرش کشور در این نمایشگاه آخرین دستاوردهای خود را در زمینه طراحی و نقش فرض دستباف به نمایش گذاشتند.

مدیر عامل نمایشگاه‌های بین المللی و تجاری یزد گفت: بیش از ۵۰ مشارکت کننده از استان‌های یزد، تهران، آذربایجان، زنجان، گلستان، اصفهان، کاشان و گیلان محصولات تولیدی خود را در این نمایشگاه عرضه کرده اند.

بوستانی اظهار امیدواری کرد ، با برگزاری هر چه بیشتر نمایشگاه‌های مشابه در یزد شاهد رونق اقتصادی ، اشتغال زایی و توسعه صادرات در استان باشیم.
افزایش صادارت در کنار فروش داخلی ، معرفی ظرفیت‌های این بخش ، ایجاد زمینه اشتغال و کارآفرینی و ایجاد فضای رقابتی میان تولید کنندگان برای ارتقای کیفیت از اهداف برگزاری این نمایشگاه است.

این نمایشگاه تا ۱۸ بهمن ماه از ساعت ۱۵ الی ۲۱ برای بازدید علاقه‌مندان دایر است.