فروش تا ۱۰ برابر قیمت پایه در دهمین حراج

در اخرین حراج بهار ۱۴۰۱ چه گذشت؟

دهمین جلسه حراج فرش دستباف شرکت سهامی فرش ایران در ۵۷ نوبت و عرضه ۱۰۵ تخته انواع فرش دستباف با مساحتی بالغ بر ۳۶۰ متر مربع برگزار شد. فرش‌های عرضه شده در ۴۰ نوبت از حراج دهم به تعداد ۷۰ تخته و مساحت ۲۲۷ مترمربع به پیشنهادهایی بالاتر از قیمت پایه فروخته شدند. اما فرش‌های ۱۷ نوبت به تعداد ۳۵ تخته و مساحت ۱۳۳ مترمربع شانسی برای فروش نداشتند و به انبار حراج برگشتند.

در ۱۲ نوبت از حراجِ دهم فرش‌های عرضه شده به مبالغی بیشتر از دوبرابر قیمت پایه فروخته شدند. همچنین نسبت رشد فرش‌های فروخته شده از قیمت پایه در این جلسه ۳۹ درصد بود.

ترین‌های حراجِ دهم

در شانزدهمین نوبت از حراج دهم یک جفت قالی ۹ متری طرحِ ماهی تبریز رکوردار بالاترین قیمت پایه و قیمت فروخته شده شد. این جفت قالی کاملا سالم و بسیار زیبا با قیمت ۸۵ میلیون تومان به سالن حراج آمد و نهایتا به قیمت ۱۰۵ میلیون تومان فروخته شد.

رشد ده برابری حراج دهم

در نوبت ۱۲ حراج دهم اتفاق ویژه‌ای رخ داد. ۵ تخته فرش نسبتا مستهلک که ازمناطق مختلفی بودند با قیمت پایه ۴۵۰ هزار تومان وارد صحنه حراج شدند. قیمتی که پایین‌ترین قیمت پایه حراج دهم هم محسوب می‌شود. اما در اتفاقی جالب و با پیشنهادهای خریداران این پنج تخته فرش نهایتا به مبلغ ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان فروخته شدند تا علاوه بر رکوردداری بیشترین رشد قیمت در حراج دهم رکورد بیشترین رشد قیمت حراج سال ۱۴۰۱ را هم از آنِ خود کند.


در جست‌وجوی یوری

سال ۱۹۶۱م، یوری گاگارین، نخستین فضانورد جهان، یک ماه پس از بازگشت از فضا به بلغارستان رفت. در این زمان بسیاری از کشورها از او دعوت می‌کردند که در دانشگاه‌ها و مراکز علمی درباره تجربه خود سخن بگوید. او در بلغارستان، در شهرهای پاناگوریشته و پلوددیف با استقبال مردم روبرو شد و هدایایی ارزشمند دریافت کرد. از جمله چند فرش دستباف که چهره‌اش بر آنها بافته شده بود.

در دهه ۱۹۶۰م، دو شرکت فرش‌بافی در شهر پاناگوریشته بلغارستان فعالیت می‌کردند. یکی از آنها، شرکتی تعاونی به نام «Persiyski Kilim» یا همان «فرش یا گلیم ایرانی» بود. ازاین‌پس از عبارت «فرش ایرانی» برای نام این شرکت استفاده می‌شود. این شرکت برای پیشکش به مهمانان و شخصیت‌های برجسته‌ای که به بلغارستان می‌آمدند فرش‌هایی با اندازه  ۲×۳ متر می‌بافت  و فعالیت‌های تجاری محدود دیگری هم داشت. واسیلکا پتکووا بایرووا از کارمندان این شرکت می‌گوید: «مدیر  شرکت ما را گرد آورد و گفت بیایید برای یوری یک فرش ببافیم. ما پشم داشتیم، طرح داشتیم، کارگر ماهر هم داشتیم پس دست‌به‌کار شدیم. اما زمان کمی داشتیم. فقط یک ماه! باید به‌سرعت دست‌به‌کار می‌شدیم. آن سال مردم از سراسر بلغارستان آمدند که این فرش را ببینند. بسیار زیبا شده بود».

نمایی از کارگاه «فرش ایرانی» در شهر پاناگوریشته بلغارستان که اکنون متروک شده است

نمایی از کارگاه «فرش ایرانی» در شهر پاناگوریشته بلغارستان که اکنون متروک شده است


اهالی شهر با فرشی که به مناسبت ورود یوری گاگارین بافته شده است عکس می‌گیرند، 1961م از سه فرشی که به این مناسبت بافته شده است فقط همین عکس بجا مانده است

اهالی شهر با فرشی که به مناسبت ورود یوری گاگارین بافته شده است عکس می‌گیرند، ۱۹۶۱م
از سه فرشی که به این مناسبت بافته شده است فقط همین عکس بجا مانده است

امروز فقط یک عکس سیاه‌وسفید از این فرش تصویری بجا مانده است و از سرنوشت و محل نگهداری احتمالی آن داده‌ای در دست نیست. نقشه (طرح مدادی و رنگ و نقطه) این فرش را لوشکا نمیگنچوا کشیده است. در مرکز فرش، یوری گاگارین را با لباس نظامی می‌بینیم، با دستی که به نشانه درود بالا گرفته و در آغوش او دسته‌گلی از رزهای خوشبوی بلغاری است (مهم‌ترین کالای صادراتی بلغارستان گل رز و افشره آن است). یک سو دختری با لباس پیش‌گام ارتش ایستاده است و در دیگر سو، زنی خندان که پوشاک ملی بلغارستان را به تن دارد. در حاشیه فرش نیز نقشی واگیره‌ای شامل گل رز و برگ تکرار می‌شود. بافت این فرش کم‌وبیش یک ماه زمان برده است و به گفته واسیلکا پتکووا بایرووا، بهترین بافندگان شهر فشرده بر آن کار کرده‌اند. از جمله این بافندگان پاتسا استویانوا یاکیمووا بوده که نامش در اسناد شرکت «فرش ایرانی» آمده است.

چپ: پاتسا استویانوا یاکیمووای چهارساله به همراه مادرش در کارگاه بافت فرش؛ او از کودکی در کارگاه بافت فرش رشد کرده بود راست: پاتسا استویانوا یاکیمووای جوان به همراه بافندگان جوان کارگاه «فرش ایرانی»، دهه 1960م

چپ: پاتسا استویانوا یاکیمووای چهارساله به همراه مادرش در کارگاه بافت فرش؛ او از کودکی در کارگاه بافت فرش رشد کرده بود
راست: پاتسا استویانوا یاکیمووای جوان به همراه بافندگان جوان کارگاه «فرش ایرانی»، دهه ۱۹۶۰م

از دیگر بافندگان این کارگاه دایانا جورجیوآ بوده است. نوه او چنین می‌گوید: «مادربزرگم در آن زمان ۳۸ سال داشت. دستکم پانزده زن دیگر هم روی آن فرش شبانه‌روز کار می‌کردند؛ همه کارها دستی بود که برای چشم و دست بسیار خسته‌کننده است. آنان از صبح زود تا دیروقت به‌نوبت فرش می‌بافتند. پس از پایان بافت، مدیر شرکت به سبب حسن انجام کار و تحویل به‌موقع به همه بافندگان ساعت مچی هدیه داد. مادربزرگم می‌گفت این بزرگ‌ترین هدیه‌ای بود که در زندگی گرفته‌ام».

کارگاه شرکت «فرش ایرانی» پاناگیوریشته، 1960م

کارگاه شرکت «فرش ایرانی» پاناگیوریشته، ۱۹۶۰م

در اسناد اندکی که از شرکت «فرش ایرانی» به‌دست‌آمده این‌گونه ذکر شده که در این کارگاه دو فرش با چهره گاگارین بافته شده است. اما آیا فرش دوم نیز طرح و نقشی مشابه فرش اول داشته یا متفاوت از آن بوده است؟ کسی نمی‌داند. طرح و نقش آن فرش تاکنون چون رازی سربه‌مهر مانده است؛ زیرا در سال‌های ۱۹۹۲-۱۹۹۳ بیشتر بایگانی شرکت از بین رفت.

به هر روی اکنون از هیچ‌کدام از آن دو فرش آگاهی در دست نیست. جالب اینکه به گفته آگاهان افزون بر آن دو فرش که در کارگاه‌های غیرمتمرکز روستاهای اطراف پاناگوریشته بافته شده، فرش دیگری هم در پلوددیف بافته شده است. گفته می‌شود هر سه فرش به گاگارین اهدا شده است اما فرش دوم به دلایلی نامعلوم سر از واشنگتن درآورده که اکنون آن هم گم شده و محل فرش سوم هم که در  پلوددیف بافته شده بود مشخص نیست.

مدیر شرکت «فرش ایرانی» که در پلوددیف هم شعبه داشت، پس از آنکه فهمید گاگارین از این شهر هم دیدن می‌کند تصمیم گرفت فرشی هم در آنجا با چهره گاگارین برای هدیه به او ببافد. زمان برای بافت این فرش حتی از دو فرش که در پاناگوریشته بافته شده کمتر بوده است. چیزی حدود ۴۸ ساعت! ایوانکا کوانچوآ بافنده نوزده‌ساله اهل پلوددیف هم بین گروه بافندگان آن فرش بوده است. فرزند او می‌گوید: «مادرم به یاد نمی‌آورد که بافت فرش چقدر طول کشیده اما می‌گفت بافندگان در چهار شیفت چهارساعته پیوسته کار می‌کردند. فرش ما از فرش‌هایی که در پاناگیوریشته بافته می‌شد کوچک‌تر بود. مدیر شرکت تردست‌ترین بافندگان را استخدام کرده بود که با دقت و سرعت بهترین کار را انجام دهند».

چپ: ایوانکا کوچوا (چپ، جلو) در کارگاه فرش‌بافی «فرش ایرانی»، پلوودیف راست: ایوانکا کوچوا در کارگاه فرش‌بافی «فرش ایرانی» همراه همکارانش، پلوودیف

چپ: ایوانکا کوچوا (چپ، جلو) در کارگاه فرش‌بافی «فرش ایرانی»، پلوودیف
راست: ایوانکا کوچوا در کارگاه فرش‌بافی «فرش ایرانی» همراه همکارانش، پلوودیف

پلامن کوچف که مادرش از بافندگان این فرش بوده می‌گوید: «طراح فرشی که در پلوودیف بافته شد، ایوان کولاروف بود. اندازه فرش حدود ۸۰ در ۸۰ و با مرغوب‌ترین پشم و فقط در بیست و چهار ساعت بافته شده است! طرح آن ساده‌تر از فرش پاناگیوریشته بود. چهره گاگارین با لباس نظامی و بدون تزیینات در وسط فرش بافته شده بود. مادرم می‌گوید یوری بسیار تحت‌تأثیر این فرش قرار گرفت شاید بیشتر از آن دو فرش دیگر». شاید بافندگان و بازماندگان، درباره زمان بافت و میزان شگفتی گاگارین از دیدن فرش پلوودیف اغراق کنند.

گاگارین همه ویژگی‌های یک قهرمان ملی را داشت. او نماد پیشرفت سوسیالیسم تا فراتر از مرزهای کره زمین بود. بیشتر کشورهای سوسیالیستی از جمله بلغارستان، چکسلواکی، کوبا و… به او نشان قهرمان ملی یا افتخار داده‌اند. مرگ او در روز ۲۷ مارس ۱۹۶۸م هم حماسی بود. هواپیمای میگ-۱۵ یوری گاگارین و مربی پروازش طی یک پرواز تمرینی دچار سانحه شد و سقوط کرد و هر دو سرنشین آن کشته شدند. فرضیاتی دال بر خراب‌کاری عمدی هواپیما و قتل او به دست کا‌گ‌ب هم وجود دارد؛ زیرا گاگارین به سبب انتقاد از دولت شوروی تحت تعقیب قرار گرفته بود. به‌هرروی این فرضیه هیچ‌گاه اثبات نشد.

تشییع جنازه یوری گاگارین در میدان سرخ مسکو

تشییع جنازه یوری گاگارین در میدان سرخ مسکو

دوران اوج شرکت «فرش ایرانی» در بلغارستان در سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰م بوده است. پس از آن با تحولات سیاسی که به پایان کمونیسم در بلغارستان انجامید احتمالاً دوران این شرکت هم به پایان آمد. البته بافت فرش‌هایی با چهره یوری گاگارین مختص بلغارستان نبوده است. اهالی قفقاز و ترکمنستان، پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز فرش‌های بسیاری با چهره او بافته‌اند که در یادداشت «داستانی فراتر از زندگی» درباره آن‌ها نوشته‌ایم.

نویسنده: دسیسلاوا سمکووسکا
ترجمه: داود شادلو

کز دادن فرش دستباف چیست؟


یکی از مراحل مهم در قالیشویی، «کز دادن» است. کز دادن فرش کار دشواری است و همیشه توسط استادکار قالیشویی انجام می‌شود. استادکار، با تجربه بسیار، کز دادن را با مهارت و سرعت بالا انجام می‌دهد. علت کز دادن فرش‌ها، برای فرش‌های نوباف عمدتا به دلیل از بین بردن پرزهای بسیار ریز که از فرش جدا هستند اما به علت الکتریسته به فرش چسبیده‌اند، انجام می‌شود و در مورد فرش‌های بید خورده به منظور از بین بردن تخم‌های بید انجام می‌شود.

دقت داشته باشید کز دادن به خود فرش آسیبی نمی‌رساند اما اگر عملیات کز دادن توسط فرد خبره انجام نشود امکان سوختگی و از بین رفتن فرش وجود دارد. کز دادن فرش همواره از پشت فرش انجام می‌شود نه روی فرش. همچنین برای فرش‌هایی که دارای ابریشم باشند. قبل از کز دادن پشت فرش، فرش خیس و نم‌دار می‌شود. زیرا حرارت می‌تواند فرش‌های ابریشمی را به سرعت بسوزاند.

پس از کز دادن فرش، علمیات خاک‌گیری انجام می‌شود. بخشی از کار خاک‌گیری و غبارروبی با جارو و بخشی دیگر با تکاندن انجام می‌شود. برای فرش‌های آنتیک و عتیقه عملیات خاک‌گیری با دست انجام می‌شود.

از این قطار خون می‌چکد

هیچ بحثی درباره سرگذشت فرش در مجارستان بدون داستان غم‌انگیز قطار طلا در سال ۱۹۴۴م کامل نمی‌شود. در طول دهه‌های ۱۹۳۰ و ۴۰ میلادی، دولت نازی مجارستان، یهودیان را واداشته بود که همه دارایی‌های باارزش خود -از جمله مجموعه فرش‌هایشان- را به بانک ملی بسپارند که زیر نظر نازی‌ها اداره می‌شد. این اموال طی یک دهه در بانک نگهداری می‌شد تا اینکه ارتش شوروی به پشت دروازه‌های مجارستان رسید.

پرواز هواپیماهای آلمانی بر فراز بوداپست، ژانویه 1944م

پرواز هواپیماهای آلمانی بر فراز بوداپست، ژانویه ۱۹۴۴م

ارتش شوروی حدود ۱۶۰ کیلومتر از مجارستان فاصله داشت و آدولف هیتلر عملیات مارگارت را آغاز کرده بود. حزب صلیب پیکان -دولت فاشیست مجارستان به رهبری فرنس سالاشی- حدود ۸۰۰۰۰۰ شهروند یهودی مجارستان را وادار به تسلیم تمام اشیای باارزش خود به مقامات دولت کرد. این اموال شامل جواهرات، طلا، حلقه‌های ازدواج، قالی‌های عتیقه و مصرفی و هر چیز دیگری بود که ارزش مالی بالایی داشتند. نازی‌ها اموال مصادره شده را تحویل می‌گرفتند و قبض‌هایی صادر می‌کردند، گرچه بازگرداندنی در کار نبود. اکثر یهودیان به اردوگاه‌های کار اجباری، به‌ویژه آشویتس فرستاده شدند و دیگر هیچگاه بر فرش‌های خود راه نرفتند. بیشتر آنها در اردوگاه‌های کار اجباری به قتل رسیدند. برای مطالعه بیشتر درباره «غارتگری نازی‌ها» به یادداشت «فرش فراموش‌شده نازی» مراجعه کنید.

اردوگاه آشویتس

اردوگاه آشویتس

در اواخر سال ۱۹۴۴م با نزدیک شدن ارتش شوروی، قطاری با چهل و شش واگن (۱۵ واگن سرباز و خوراکی) پر از اشیای گران‌بها از مجارستان به مقصد آلمان به راه افتاد. بیشتر اموال داخل این قطار طی ده سال از یهودیان گرفته و در بانک ملی ذخیره شده بودند. ۲۴ خودرو (کامیون و سواری) نیز این قطار را همراهی می‌کرد. در مجموع ۲۱۳ نفر در این کاروان حضور داشتند. بر اساس گزارش‌های گوناگون، بار این قطار دربرگیرنده شمش‌های طلا، جواهرات، الماس، مروارید، ساعت، حدود ۲۰۰ تابلوی نقاشی، فرش‌های ایرانی و شرقی، ظروف نقره، ظروف چینی، مبلمان، لباس‌های ظریف، کتانی، دوربین عکاسی، مجموعه تمبر و ارز (بیشتر دلار آمریکا و فرانک سوئیس) بوده است. قطار در چند نقطه ایستاده تا سایر اقلام غارت و مصادره شده را که در جاهای دیگر انبار شده بودند جمع‌آوری کند. پس از آنکه قطار به نقطه‌ای امن در نزدیکی مرز مجارستان-اتریش رسید به مدت ۹۲ روز متوقف شد تا مأموران به‌دقت آنچه را که به‌عنوان اموال دولت مجارستان فهرست کرده است، ثبت کنند. دولت مجارستان ارزش کل اشیای درون قطار را در سال ۱۹۴۵م، ۳۵۰ میلیون دلار تخمین زده بود.

قطار باری آلمان، جنگ جهانی دوم

قطار باری آلمان، جنگ جهانی دوم

در بهار ۱۹۴۵م، قطار دوباره سفر خود را به سمت غرب آغاز کرد و وارد اتریش شد. گویا در هر بار توقف مقادیری از طلا و اشیای داخل قطار به کامیون‌ها منتقل می‌شده است تا در معادن بین راه پنهان شود. سرنوشت طلاهای آن کامیون‌ها هنوز مشخص نیست. این قطار سرانجام در شهر ورفن که بیشتر به‌خاطر کاخ قرون وسطایی هوهن ورفن معروف است، در ۱۶ مه ۱۹۴۵م، پس از تسلیم آلمان نازی متوقف شد.

در آنجا نیروهای متفقین، ابتدا ارتش فرانسه سپس توسط ارتش ایالات متحده آمریکا اموال قطار را تصاحب کردند. ارتش آمریکا بخشی از اموال را به زالتسبورگ منتقل کرد اما بیشتر اشیا و دارایی‌ها به دست ارتشیان آمریکا غارت و در سال ۱۹۴۶ به ایالات متحده منتقل و سال ۱۹۴۸ در نیویورک به حراج گذاشته شدند. مطابق ادعای دولت آمریکا برخی از این اموال نیز به افراد نیازمند یا افسران عالی‌رتبه ارتش واگذار شده است. برای نمونه در گزارش‌ها آمده که ظروف چینی و نقره،  فرش‌های ایرانی و شرقی به اشخاصی چون سرلشکر هری کالینز، سرتیپ هنینگ لیندن و ژنرال ادگار ای. هیوم داده شده است.

سرنوشت نهایی حدود ۲۰۰ تابلوی نقاشی و بیشتر فرش‌ها که از قطار کشف و ضبط شده‌اند مشخص نیست. از آنجایی که طبق سیاست رسمی بازپرداخت ایالات متحده، آنها «دارایی‌های فرهنگی» تلقی می‌شدند، باید به کشور مبدأ خود یعنی مجارستان بازگردانده می‌شدند. اما دولت اتریش نیز در این زمینه مدعی بود زیرا از سال ۱۹۵۳م این نقاشی‌ها در اختیار آنها بوده است؛ به‌هرروی مکان کنونی آنها مشخص نیست.

این وقایع تا سال ۲۰۰۵ به فراموشی سپرده شده بود، اما در این سال دادگاهی در ایالات متحده حکم داد که واشنگتن باید ۶ میلیون دلار غرامت –با احتساب تورم ۶۱ساله- برای اموال مسروقه بپردازد. باتوجه‌به اینکه بسیاری از صاحبان این اموال درگذشته‌‌اند دانستن اینکه چه کسی دقیقاً چه چیزی را ازدست‌داده دشوار است؛ بنابراین این پرداخت به‌جای خانواده‌های بازمانده به سازمان‌های یهودی عموماً مستقر در اسرائیل پرداخت شد. شکایت درباره این اموال و برگزاری دادگاه تا سال ۲۰۱۳م هم ادامه یافت و عملاً دولت رژیم اشغالگر قدس بود که بیشتر این غرامت را دریافت کرد.

ژنرال دوایت آیزنهاور، فرمانده نیروهای متفقین، شمش‌های طلا را که نازی‌ها از یهودیان گرفته بودند و در معدن نمک هیلبرون در 3 مه 1945م در آلمان ذخیره کرده بودند، بازرسی می‌کند

ژنرال دوایت آیزنهاور، فرمانده نیروهای متفقین، شمش‌های طلا را که نازی‌ها از یهودیان گرفته بودند و در معدن نمک هیلبرون در ۳ مه ۱۹۴۵م در آلمان ذخیره کرده بودند، بازرسی می‌کند

اما قطار طلا و داستان‌های غم‌انگیز پیرامون آن از هر نظر به ضرر مجارستان تمام شد. از جمله فرهنگ فرش در مجارستان که روزگاری بسیار پررونق بود. سال ۲۰۱۰م نمایشگاهی در بوداپست برگزار شد -پیش‌تر درباره آن در یادداشت «نمایشگاه بزرگ بوداپست» نوشته بودیم- که گواه آن است که مجموعه‌داران مجارستانی هنوز هم می‌توانند فرش‌های شگفت‌انگیزی را به نمایش بگذارند. شاید هنوز هم دلایل بسیاری برای دوستداران قالی وجود داشته باشد که دوباره بوداپست را پایتخت فرش اروپا بدانند.



نمایی از نمایشگاه فرش‌های شرقی در بوداپست، 2010م

نمایی از نمایشگاه فرش‌های شرقی در بوداپست، ۲۰۱۰م


گردآوری: دکتر داود شادلو
عضو هیئت علمی گروه فرش دانشگاه هنر شیراز


* تیتر برگرفته از نام رمان «عقرب روی پله‌های راه‌آهن اندیمشک یا از این قطار خون می‌چکه قربان» نوشته حسین مرتضاییان آبکنار است.

داستانی فراتر از زندگی

پیش از ظهور دوباره طالبان در افغانستان، در بازار فرش کابل فرش‌های رنگارنگ آسیای میانه فراوان به چشم می‌خوردند؛ اما بیشترین فرش‌هایی که خریدوفروش می‌شدند چهره‌بافی‌ها بودند که مانند پوسترهای فیلم، رنگ‌های درخشانی داشتند. چهره احمدشاه مسعود دراین‌بین فراوانی بسیار دارد و بر بافته‌های دستی و ماشینی به‌وفور مشاهده می‌شود.

البته بافت چهره مسعود بر فرش‌های افغان تعجب‌آور نیست. چهره‌بافی‌ها، عموماً هنر و سیاست را در هم می‌آمیزند و دستور زبان خود را دارند و مسعود هم قهرمان ملی افغانستان است

افراد کمی این شانس را دارند که چهره آنان بر فرش بافته و با اقبال مردم روبرو شود. شرط اول قدم آن است که داستانی فراتر از زندگی داشته باشید. شیر پنجشیر این داستان را دارد. او با شوروی و طالبان جنگیده است و مظهر ایستادگی است. شهادت ناگهانی او نیز چون غیابی نابهنگام بر محبوبیتش افزوده است. اگر در هالیوود، رهبرانِ درگذشته آمریکا در فیلم‌ها جاودانه می‌شوند در جغرافیایی که سنت آن بافت فرش است، اسطوره‌های ملی بر فرش‌ها به زندگی خود ادامه می‌دهند


فرش ترکمن، چهره لنین

فرش ترکمن، چهره لنین

قالیچه‌های مسعود به‌وضوح سیاسی هستند تا هنری. چه فرش‌های دستی چه ماشینی قیمت پایینی دارند به همین سبب توزیع گسترده‌ای یافته‌اند. اما این نکته درباره همه چهره‌بافی‌های که به اشکال مختلف از قفقاز گرفته تا ایران و چین بافته می‌شوند صادق نیست. در اتحاد جماهیر شوروی، دولت هزینه‌ای بسیار برای چهره‌بافی می‌کرد و این دسته فرش‌ها در خدمت ماشین تبلیغات شوروی قرار داشتند. برای مطالعه بیشتر درباره فرش‌های تبلیغاتی شوروی به یادداشت «داس، چکش، دفتین» مراجعه کنید

احتمالاً از غریب‌ترین شخصیت‌هایی که چهره‌اش بر فرش‌ها بافته شده است، یوری گاگارین، فضانورد روسی و نخستین فضانورد جهان باشد. او در ۱۲ آوریل ۱۹۶۱م با فضاپیمای وُستوک-۱ به فضا رفت و به مدت ۱۰۸ دقیقه مدار زمین را یک دور کامل پیمود. بافت چهره او در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۷۰م بسیار رواج داشت

در ایران نیز چهره بافی قدمتی بسیار دارد. پیش از انقلاب چهره شاه و خاندان پهلوی همچنین برخی از رئیس‌جمهورهای آمریکا مانند نیکسون و کندی را بافته‌اند. پس از انقلاب نیز به‌وفور چهره‌های رهبران جمهوری اسلامی بر فرش بافته شده است

فرش ترکمن، 1962م، نیکیتا خروشچف (دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست در اتحاد جماهیر شوروی) به همراه یوری گاگارین و گرمان تیتوف (نخستین فضانوردان جهان)

فرش ترکمن، ۱۹۶۲م، نیکیتا خروشچف (دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست در اتحاد جماهیر شوروی) به همراه یوری گاگارین و گرمان تیتوف (نخستین فضانوردان جهان)


چهره نیکسون، رئیس‌جمهور آمریکا، این فرش در تاریخ 1971م از سوی شاه به دولت آمریکا پیشکش شد

چهره نیکسون، رئیس‌جمهور آمریکا، این فرش در تاریخ ۱۹۷۱م از سوی شاه به دولت آمریکا پیشکش شد

شاید یکی از غیرمنتظره‌ترین افرادی که چهره‌اش بر فرش‌های ایرانی بافته شده است، هوارد باسکرویل جوان ۲۴ساله آمریکایی باشد که معلم مدرسه مموریال در تبریز بود و در جریان جنبش مشروطه و تلاش برای شکستن محاصره تبریز در این شهر جانش را فدا کرد. از او اغلب به‌عنوان «لافایتِ آمریکاییِ ایران» و «شهیدِ آمریکاییِ جنبشِ مشروطه ایران» یاد می‌شود. در جریان نبردی که در شنب غازانِ تبریز بین گروه فوج نجات به رهبری باسکرویل و محاصره کنندگان به وقوع پیوست، باسکرویل با گلوله‌ای که به سینه‌اش برخورد کرد، از پای در آمد. ستارخان، تفنگ باسکرویل را که در هنگام کشته‌شدن در دست داشت، با حک کردن نام و تاریخ کشته‌ شدنش لای پرچم ایران پیچیده و برای خانواده‌اش در آمریکا فرستاد. همچنین قالی‌بافان تبریز چهره او را بر فرش بافتند تا به‌عنوان هدیه برای مادرش در آمریکا بفرستند


گرداوری: دکتر داود شادلو
عضو هیئت علمی گروه فرش دانشگاه هنر شیراز

میدان‌داری یک پشتی بلوچ در حضور بزرگان


در حراج نهم چه گذشت؟

نهمین جلسه حراج فرش دستباف در ۵۵ نوبت برگزار شد. فرش‌های عرضه شده در ۴۲ نوبت فروخته شدند و فرش های ۱۳ نوبت هم شانسی برای فروش نداشتند. مجموعا در این جلسه ۹۵ تخته انواع دستبافته‌های سنتی با مساحت ۲۹۷ متر مربع عرضه شد. از این بین ۶۹ تخته فرش با مساحت ۲۱۴ مترمربع فروخته شدند اما ۲۶ تخته فرش با مساحت ۸۳ متر مربع فروخته نشدند و به انبار حراج بازگشتند.

در حراج نهم که روز دوشنبه ۲۳ خرداد بین ساعت ۱۷ تا ۱۹ برگزار شد فرش‌های عرضه شده در ۱۲ نوبت با رشدی بیش از دو برابر قیمت پایه فروخته شدند. همچنین در این جلسه میانگین رشد قیمت فرش‌های فروخته شده از قیمت پایه ۳۹ درصد بود که نسبت به دو جلسه قبل (۳۴ درصد) افزایش ۵ درصدی داشت، که نشان از رقابتی‌تر بودن حراج نهم نسبت به دو جلسه قبل دارد.

ترین‌های حراج نهم

در نوبت نهم حراج نهم یک جفت قالی ۶ متری ماهی تبریز با قیمت پایه ۵۰ میلیون تومان به سالن حراج آمد تا علاوه بر ثبت بالاترین قیمت پایه حراج نهم به عنوان بالاترین قیمت فرش فروخته شده هم با مبلغ ۶۶ میلیون تومان شناخته شود.
پایین ترین قیمت پایه حراج نهم هم مبلغ ۵۰۰ هزار تومان بود. در نوبت سی و سوم حراج نهم دو تخته قالی اراک و شیراز به مساحت حدودا ۱٫۵ متر مربع با قیمت پایه ۵۰۰ هزار تومان به سالن حراج آمدند که با رشد محسوسی نهایتا به قیمت یک میلیون و ۹۰۰ هزار تومان فروخته شدند. پایین ترین قیمت فرش فروخته شده در حراج نهم هم با مبلغ ۹۰۰ هزار تومان به یک جفت کناره نقش بته میر رسید که با قیمت پایه ۸۰۰ هزار تومان در سالن حراج عرضه شده بودند.

اتفاق خاص حراج نهم

اما اتفاق خاص حراج نهم را یک دستبافته زیبای بلوچ رقم زد. در سی و هشتمین نوبت حراج نهم یک پشتی بلوچ که مساحتی حدود نیم متر مربع داشت (۱۰۸ در ۵۳ سانتی‌متر) با قیمت پایه ۵۰۰ هزار تومان به سالن حراج آمد. دستبافته‌ای که شاید کمتر پیش‌بینی می‌شد به قیمت ۳ میلیون تومان فروخته شود. این بلوچ زیبا با رقابت هیجان انگیز خریداران و با پیشنهادهای متوالی نهایتا با رشد ۶ برابری از قیمت پایه ۳ میلیون تومان فروخته شد تا عنوان بیشترین رشد از قیمت پایه حراج نهم را از آنِ خود کند.


نمایشگاه بزرگ بوداپست

بوداپست در قرون وسطی، حکاکی روی چوب رویدادنامه نورنبرگ

بوداپست در قرون وسطی، حکاکی روی چوب رویدادنامه نورنبرگ


در سال ۲۰۰۷م گروهی از مجموعه‌داران فرش و منسوجات مجارستان که خود را به نام گروه «دَه» معرفی کرده بودند با هدف معرفی دوباره فرش‌های شرقی به مردم مجارستان گرد هم آمدند. گرچه آشنایی مردم مجارستان با فرش‌های شرقی پیشینه بسیاری دارد اما دوران سلطه کمونیسم بر این کشور عملاً این فرش‌ها را از خانه‌های مردم جمع کرده بود و کمتر خانواده‌ای برای خرید فرش شرقی سرمایه‌گذاری می‌کرد. این گروه در سال‌های ۲۰۰۷، ۲۰۰۸ در دو شهر کوچک مجارستان نمایشگاهی برگزار کرده بودند اما در ژوئن ۲۰۱۰م بود که بزرگ‌ترین نمایشگاه فرش‌های خود را در موزه یهود بوداپست به نمایش گذاشتند. این نمایشگاه به دست وزیر فرهنگ وقت مجارستان، گابور گورگی که از علاقه‌مندان فرش‌های شرقی بود و آوریل امسال درگذشت، افتتاح شد. ۳۵ تخته فرش از مجموعه‌داران مجار سراسر جهان در این نمایشگاه ارائه شده بود که چند نمونه از این آثار را بررسی می‌کنیم.

این فرش در سده ۱۷م در کولا بافته شده است و از آن مجموعه دی اونگر است. ادموند دی اونگر، مجموعه‌دار پرآوازه مجارستانی و ساکن لندن بوده است. برای آشنایی بیشتر با دی اونگر و مجموعه او به یادداشت «نگاهی به پازیریک؛ نخستین مجله بین‌المللی فرش جهان» مراجعه کنید

یکی دیگر از آثار شگفت‌انگیز نمایشگاه، این فرش اصفهان است که در سده ۱۹م بافته شده. صاحب این فرش که ساکن نیویورک و مجارستانی است نخواسته که نامش برای عموم فاش شود. جالب اینکه این فرش برای بازدیدکنندگان یادآور رمانی است که گابور گورگی، وزیر فرهنگ مجارستان، نوشته است

گورگی با دنبال کردن فرشی بافت اصفهان که نقشه شکارگاه دارد، سرنوشت پرفرازونشیب خانواده‌ای یهودی را در مجارستان از سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۶ در کشاکش جنگ جهانی دوم روایت می‌کند. این رمان که «قالی شکار» نام دارد با استقبال خوب خوانندگان مواجه شد و از چاپ نخست آن در ۱۹۸۸م تاکنون هفت بار تجدید چاپ شده است. در آینده درباره این رمان خواهیم نوشت

فرش دیگری که در این نمایشگاه ارائه شده است از مجموعه‌داری مجار ساکن ترانسیلوانیا است. گرچه ترانسیلوانیا امروز در خاک رومانی قرار دارد اما پیش‌تر بخشی از مجارستان بوده است. برای مطالعه بیشتر درباره فرش‌های ترانسیلوانیا به یادداشت «فرش‌های سرزمین دراکولا» مراجعه کنید

همان‌طور که گفته شد این نمایشگاه تعداد زیادی فرش را از مجموعه‌های خصوصی در داخل و خارج از مجارستان گرد هم ‌آورده و به‌واقع ادای احترام به شور و شوق دوستداران فرش در مجارستان بود. دنیس سندور، از بنیان‌گذاران گروه ده، می‌گوید آرزوی ما این است که مجارستان دوباره به جایگاهی فعال و پرشور برای دوستداران فرش تبدیل شود.  او می‌افزاید بوداپست در زمینه فرش‌های شرقی شهر اولین‌ها بوده است مانند تأسیس نخستین انجمن دوستداران فرش در جهان که سال ۱۹۲۳م در بوداپست تشکیل شد، همچنین موزه هنرهای کاربردی بوداپست نخستین موزه بزرگی بود که در سال ۱۹۱۴م نمایشگاه فرش شرقی تک مضمونی را با نمایش ۳۵۲ تخته فرش عثمانی برگزار کرد



دنیس سندور بر این باور است که پیوند مردم مجار با فرش به خاستگاه عشایر مجار در استپ‌های اوراسیا برمی‌گردد. آنها کف یورت‌های خود را با فرش می‌پوشاندند. سندور درباره علاقه مردم مجار به فرش چنین استدلال می‌کند که چرا دیگر کشورهای اروپایی تحت سلطه طولانی عثمانی – مانند یونان یا صربستان – هرگز به‌اندازه مجارستان به فرش علاقه نشان نداده‌اند؛ زیرا پیوند ما با فرش به پیش از دوران عثمانی برمی‌گردد

این فرش که در نمایشگاه بوداپست ارائه شده است در هِرکه ترکیه و به مناسبت جشن‌های ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی ایران در ۱۹۷۱م و برای پیشکش به محمدرضا شاه پهلوی بافته شده است. از نشانه‌های هویت این فرش، نقش طاووس است که نماد شاهنشاهی پهلوی بوده است. در حاشیه فرش نیز نقش شیر بافته شده است

گردآوری: دکتر داود شادلو
عضو هیئت علمی گروه فرش دانشگاه هنر شیراز

فرش پوش‌های سه‌بعدی دبی لاوسون

دبی لاوسون با خرس قرمز در نمایشگاه تابستانی آکادمی سلطنتی 2018

دبی لاوسون با خرس قرمز در نمایشگاه تابستانی آکادمی سلطنتی ۲۰۱۸

هنر دبی لاوسون [۱] در برانگیختن احساسات بینندگانش، بردن آن‌ها به فضاهای درونی خود و در عین حال ادغام دنیای دو بعدی با دنیای سه‌بعدی است. دبی لاوسون مفهوم فرش ایرانی را به عنوان یک شی دوبعدی بر هم می‌زند، آن را زنده می‌کند و مجسمه‌های سه‌بعدی باورنکردنی‌ای  می‌سازد  که به معنی واقعی کلمه به سمت شما می‌آیند.

دبی لاوسون هنرمند مولتی مدیا و مجسمه ساز بریتانیایی است و  آثار متنوعی خلق کرده است. لاوسون در داندی اسکاتلند متولد شده و در لندن زندگی و کار می‌کند. او در سال ۲۰۰۴ از دوره کارشناسی ارشد کالج سلطنتی هنر و سن مارتینز سنترال فارغ التحصیل شد. آثار لاوسون در مجموعه‌های ملی و بین‌المللی از جمله: گالری ساعتچی، خانه اعیان، موزه قلعه ناتینگهام، ماریو تستینو، دانشگاه هنر لندن، دانشگاه داندی و بسیاری دیگر در بریتانیا و سراسر جهان نگهداری می‌شوند.

کار دبی لاوسون به شکل مجموعه‌ای از اپیزودها است که بیننده را به سفری در مناظر آن دعوت می‌کند، جایی که روایت‌های مردمی و تاریخ‌های شخصی در هم تنیده شده‌اند تا واقعیت خیالی و مادی غیرقابل تفکیک به نظر برسد.

قلب آثار او، تمرکز بر سنت‌های فرهنگی پیرامون اشیاء روزمره است. انگیزه پشت کار او، ناشی از ایده‌ای از مجسمه‌سازی است: فرش طرح‌داری که او به‌عنوان سطح بیرونی استفاده می‌کند، بر کیفیت‌های ذاتی فرم تأکید می‌کند و در عین حال آن‌ها را مختل می‌کند، به طوری که بین دنیای دو بعدی و سه بعدی به نظر می‌رسد.

دبی لاوسون: دو شی یا ماده متفاوت را می‌گیرم و آن‌ها را تا جایی ترکیب می‌کنم که مجسمه تمام‌شده به عنوان یک شیء، کاملاً قابل قبول به نظر برسد. در “فضاهای عجیب و غریب” لاوسون، چارچوب داخلی که او ساخته است بی‌ ثبات و از درون خود جدا شده است. در حالی‌که آثار لاوسون مدیون سوررئالیسم است، تقلیل آن‌ها به این دسته اشتباه خواهد بود. تأثیر کلی فضاهای ساخته‌شده لاوسون توهم‌آمیز است. معروف‌ترین قطعات او حیواناتی هستند که از سطوح صاف به فضایی سه‌بعدی بیرون می‌آیند، اما مورد علاقه کلکسیونرهای خصوصی میزهای کوچکی است که با فرش‌های ایرانی پوشیده شده و گیاهان فرش ایرانی را در خود جای داده‌اند. این قطعات عجیب و غریب و افسانه مانند هستند، اما درست مانند افسانه‌های آشنای دوران کودکی، می‌توانند عمیق‌ترین احساسات ما را برانگیزند قدرت کار لاوسون- اثر اغواکننده اما گمراه کننده آن- در نهایت از ترکیبی از توجه جدی هنرمند به جزئیات ناشی می‌شود، در حالی که تصویرسازی‌ای را ایجاد می‌کند که از سویی آدم را به درون می‌کشاند و از سوی دیگر، عقب نگه می‌دارد.

رویارویی بین ماده و ابژه

دبی لاوسون هنرمندی است که آثارش مردم را در سطوح مختلف تحت تأثیر قرار می‌دهد. هدف لاوسون گرفتن چیزهای معمولی و وادار کردن بیننده به تجربه سطح عمیق تری از احساسات است. کار او تمرین ادراک است و تجربه‌ای فراگیر برای بیننده ایجاد می کند. دنیای او بسیار شبیه به افسانه‌های کودکی است.

دبی لاوسون با استفاده از فرش‌های ایرانی و اشیاء روزمره به عنوان رسانه، بیننده را به دنیای خیالی می برد. او با بهره گیری از فرش، به عنوان یک شی بسیار مطلوب  و در عین حال نسبتاً معمولی، محیط‌های غیر معمولی و معنای ترکیبی جدیدی که به دور از کیفیت تزئینی ذاتی آنها است، ایجاد می‌کند. اثری که با نوستالژی جمعی و شخصی و به لطف روایتی که توسط تاریخ و خاطرات خود ما شکل می گیرد.

او در آثارش بر ایده استتار اشیا و حیوانات و نقطه مقابلش- نمایش آن‌ها -تمرکز کرده است.  اینکه مواد اولیه غالباً زیبا، گران قیمت و با ظرافت ساخته شده باشند بسیار مهم است. به این ترتیب در آثار لاوسون نوعی شبح‌سازی صورت  می‌گیرد. کاری که به شدت در تضاد با اصل ایده‌های دریافتی ما از این است که این چیزهای شبه مجلل باید باشند یا انجام دهند. این همان چیزی بود که سبب شد یک خرس ۲ متر و نیمی فرش پوش باعث شهرت او شود.  دو اثر او- خرس و گوزن ایرانی- برای همیشه در تاون هال  لندن به نمایش گذاشته شده است.

لاوسون در کودکی مجذوب کتاب‌هایی بود که اشیا را زنده می‌کردند». بعدها، به سمت داستان های عامیانه جذب شد و حالا تصاویری در اندازه واقعی از حیواناتی خلق می‌کند که از فرش‌های ایرانی بیرون می‌آیند، در حالیکه با فرش‌ها ادغام شده و بخشی از آن گشته‌اند.  او معتقد است که با هنرش جنبه ماجراجویانه اشیاء را فاش می‌کند. گاهی اوقات این زندگی پنهان اشیاء روزمره است و گاهی اوقات جنبه آرزویی یا خیالی.



گردآوری: فائزه قادری
کارشناس ارشد فرش دستباف


[۱] debbie-lawson

 

فرشواره ۱+۱

در آستانه شروع فصل تابستان در فرشواره ۱+۱ از انواع تخفیف‌های نقدی و غیر نقدی شرکت سهامی فرش ایران لذت ببرید. در این طرح شما می‌توانید تا ۲۰ درصد مبلغ خرید به انتخاب خودتان از فرش‌های منتخب شرکت سهامی فرش ایران هدیه دریافت کنید. در فروشگاه مرکزی شرکت سهامی فرش ایران انواع دستبافته‌های سنتی شامل انواع قالی، گلیم، گبه، تابلو فرش، گلیم فرش از مناطق مختلف جغرافیایی ایران برای انتخاب شما به نمایش گذاشته شده تا با هر سلیقه‌ای یک انتخاب درست و هیجان انگیز داشته باشید.

یک خرید هیجان انگیز
در آستانه شروع فصل تابستان در فرشواره ۱+۱ از انواع تخفیف‌های نقدی و غیر نقدی شرکت فرش ایران لذت ببرید.
همچنین شما می‌توانید در طرح «فرشواره ۱+۱»، از «فرش‌های منتخب» شرکت سهامی فرش ایران با ۱۰ درصد تخفیف نقدی خرید کنید. از سوی دیگر در این طرح تمام آثار شرکت سهامی فرش ایران با ۵ درصد تخفیف نقدی به مشتریان عزیز عرضه خواهد شد.

گفتنی است این طرح از ۱۸ تا ۲۷ خرداد، فقط به مدت ۱۰ روز تنها در فروشگاه مرکزی شرکت سهامی فرش ایران اجرا خواهد شد.


نشانی فروشگاه مرکزی: تهران، خیابان فردوسی، روبه روی خیابان نوفل لوشاتو، شماره ۳۵۷ (با پارکینگ اختصاصی)
ساعات کار: روزهای شنبه تا پنجشنبه از ساعت ۹:۳۰ تا ۲۰:۳۰ | روزهای جمعه از ساعت ۹:۳۰ تا ۱۸:۰۰


برای راهنمایی بیشتر در ساعات اداری با تلفن ۰۲۱۵۴۶۳۷ داخلی ۳۲۴  مدیریت ارتباط با مشتریان تماس بگیرید
یا در پیام‌رسان‌های اینترنتی با شماره ۰۹۱۲۱۲۱۲۷۰۰ با ما در ارتباط باشید.

پیکر‌های پنهان در فرش‌های رمزآلود آنتونیو سانتین

فرش دستباف قرن‌هاست توجه هنرمندان و هنرشناسان دنیا را به خود جلب کرده است. بسیاری از هنرمندان در طی تاریخ با الهام و یا استفاده از آن، آثار شگفت‌انگیزی خلق کرده‌اند. از جمله هنرمند معاصر اسپانیایی- آنتونیو سانتین.


آنتونیو سانتین

آنتونیو سانتین

آشنایی با هنرمند – آنتونیو سانتین

سانتین در سال ۱۹۷۸ در مادرید اسپانیا به دنیا آمد. رشته هنری او در ابتدا، مجسمه‌سازی بود. در سال۲۰۰۳، همزمان با تحصیلش در رشته هنرهای زیبا در دانشگاه کامپلوتنس مادرید، مجسمه‌ای به سفارش شهر مادرید ساخت که همچنان در معرض دید عمومی قرار دارد. سانتین در سال ۲۰۰۵ مدرک خود را در رشته هنرهای زیبا دریافت کرد؛ پس از آن به نیویورک نقل مکان کرد و تا به امروز در آنجا زندگی و نقاشی می‌کند. سانتین در خلق آثارش، تا حدی از تجربه خود در مجسمه‌سازی استفاده می‌کند.

فرش‌های مرموز سانتین، اغلب دارای نقوش ایرانی هستند و شهرتی جهانی دارند. گرچه به نظر می‌رسد این آثار از جنس فرش دستباف باشند؛ اما در خلق آن، به جای هزاران گره، هزاران ضربه قلم‌مو به‌ کار رفته است.

 آنتونیو سانتینِ نقاش، در آثار خود از تکنیک رنگ ‌و روغن و اکریلیک به روشی مشابه تکنیک کیاروسکورو[i] که در قرن ۱۶ و ۱۷ رایج بود، استفاده می‌کند.

فرش‌های آنتونیو سانتین، نقاشی‌هایی بسیار دیدنی، واقع‌گرایانه، منحصر بفرد و در عین حال رمزآلود و ترسناک هستند. آنچه این ویژگی‌ها را به آثار او بخشیده، نقاشی‌های دقیق سانتین از قالی‌ها نیست، بلکه آن کسی است که به نظر می‌رسد زیر قالی‌ها پنهان کرده است.

سانتین از تضاد سایه روشن و تاریک برای ایجاد این توهم سه بعدی در آثارش بهره می‌گیرد. از این رو در نگاه اول، به نظر می‌رسد فرش‌های او چین خوردگی و برآمدگی دارد و اگر بیشتر مشاهده کنید، پیکرهایی شبیه بدن انسان را زیر قالی‌ها حس می‌کنید!

به این ترتیب آنتونیو سانتین با نقاشی‌های هایپررئالیستی، چهره‌های پنهان را نشان می‌دهد. جلوه سه بعدی هایپررئال باعث می‌شود به نظر برسد که تصویر فرش از بوم بیرون آمده است.

منبع الهام مجموعه پیکره‌های مخفی آنتونیو سانتین

سانتین قبل از شروع مجموعه هنر فرش خود روی نقاشی‌های طبیعت بی‌جان کار می‌کرد. او از ظاهر درهم و برهم تصاویر حاصل ناامید شد و می‌خواست از شر این چهره‌ها خلاص شود. سانتین مستقیماً از نقاشی معروف «اوفلیا»[ii]  اثر سر جان اورت میلاس[iii]- نقاش بریتانیایی قرن نوزدهم، الهام گرفت. این نقاشی، نقش تراژیک «هملت» شکسپیر را به تصویر می‌کشد و اوفلیا معشوقهٔ هملت را در حال آوازخواندن حین غرق‌کردن خودش در رودخانه‌ای در دانمارک به تصویر می‌کشد.

در این نقاشی، اوفلیا تقریباً به‌‌طور کامل در آب فرو رفته است و فقط دست‌ها، سر و قسمت بالایی سینه‌اش از آب بیرون می‌آیند. سانتین می‌گوید، این نقاشی او را به این باور رساند که بدنی که می‌توانید ببینید، اغلب جذاب‌تر از بدنی است که به طور کامل نشان داده نشده است.

آنتونیو با نقاشی‌های قالیچه خود قدم منطقی بعدی را برمی‌دارد و چهره را کاملاً مبهم می کند. به جز شکلی که از زیر فرش به سمت بالا برآمده است. روش دیگری که سانتین مفهوم خود را برای تابلوهای فرش خود توصیف می‌کند، آوردن پس‌زمینه، یعنی فرش، در پیش‌زمینه و پوشاندن شکل، پشت تیرگی طرح‌ها است.

آیا پیکره‌های پنهان زنده هستند؟

سانتین درباره اینکه آیا پیکره‌های زیر فرش ها زنده هستند یا مرده‌اند پاسخی نداده و تصمیم‌گیری را بر عهده بیننده گذاشته است. برخی ازبینندگان قطعه فرش‌های فوق واقع گرایانه‌ی او، دوست دارند فرش را بردارند تا ببینند چه کسی زیر آن پنهان شده است. با این حال، برخی ترجیح می‌دهند که حتی در صورت امکان، فرش‌ها را کنار نزنند، زیرا از چیزی که ممکن است پیدا کنند می‌ترسند.

دیگر آثار او با فرش:

سانتین علاوه بر این پیکره‌ها، مجموعه‌ای دارد که زنان را در حالی‌که اغلب در محیطی مجلل روی فرش دراز کشیده‌اند نقاشی کرده و نشان می‌دهد. این تصاویر خاطره انگیز به موضوعات زیبایی و خانواده، همدلی و دوری می‌پردازند.



فائزه قادری
کارشناس ارشد فرش دستباف

[i] chiaroscuro
[ii] Ophelia
[iii]  Sir John Everett Millais