خانه جایی است که فرشم را می‌گذارم

کور پور متولد سپتامبر ۱۹۸۷ است و به خاطر تابلوهای بزرگ نقاشی، با الهام از سنت‌های بصری فرش‌های ایرانی و نسخه‌های خطی شهرت دارد

پور هر یک از آثارش را با کنجکاوی و احترام به میراث فرهنگی و تاریخ خلق می‌کند. او با ترکیب نقوشی از تاریخ هنر که قاره‌ها و قرن‌ها را در بر می‌گیرد و مرتبط با تاریخ مبادلات فرهنگی بشر نیز هست، ترکیبات مجللی را در چاپ و نقاشی خلق می‌کند.

کور پور در خانواده‌ای با نژادهای مختلف بزرگ شده است و اصالتاً هنرمندی ایرانی(پدر)- بریتانیایی(مادر) است. او در حال حاضر شهروند و مقیم لس‌آنجلس است.

آثار کورپور در مورد ارتباط با مردم و کشف تاریخ‌های در هم تنیده و تجربه‌اش از زندگی بین فرهنگ‌ها است. کورپور می‌کوشد برای خودش و دیگرانی که داستان‌های مهاجران و نژادهای مختلف را به اشتراک گذاشته‌اند، جا باز کند. تجربه او به عنوان یک مهاجر و زندگینامه‌اش، پایه و اساس کار او هستند و میراث گذرای او را منعکس می‌کنند. تداخل فرم و محتوا راهی برای پور برای انتقال معنا در هنرش است.

پور در کودکی، زمان قابل توجهی را در مغازه فرش فروشی پدرش سپری کرده است. خاطرات آن روزها، اینک جزء اصلی فعالیت او شده است.  او، هنرمندی است که با فرش، خانه را به هر جایی می‌برد! نقاشی‌ها و آثار ترکیبی او، اغلب مقیاس و بافت منسوجات ایرانی را تداعی می‌کنند، اما مانند شاهکارهای آن ژانر، حاوی روایت‌های پراکنده، نقوش نمادین غنی، پالت‌های ابداعی و نشانه‌های دوست‌داشتنی هستند: فرسودگی و تعمیرات دست‌ساز و موقت آن – در طول زمان.

تازه از قایق

تازه از قایق

به این ترتیب فرآیندهای خلاقانه آثار کور پور، مواد و تکنیک‌های نقاشی او، از طیف گسترده‌ای از فرهنگ‌ها و تاریخ‌ها سرچشمه می‌گیرد. ریشه‌های فرهنگی پور، به او کمک می‌کند تا زبان‌های بصری وسیعی را به کار خود بیفزاید. دیدگاه خلاقانه او مفاهیم ساده‌انگارانه پیوند فرهنگی، تصاحب و اصالت را مختل می‌کند.

این هنرمند، در سال ۲۰۱۰ از کالج هنر و طراحی اوتیس در لس‌آنجلس کالیفرنیا فارغ التحصیل شد. پور در آخرین سال تحصیلی خود، از نمایشگاه فرش در موزه هنر لس آنجلس بازدید کرد. این تجربه او را برانگیخت تا شروع به استفاده از نقش فرش ایرانی در سراسر آثار هنری خود کند.

داستان‌هایی که به زبانی که من نمی‌فهمم گفته شده

داستان‌هایی که به زبانی که من نمی‌فهمم گفته شده

فرش نماهای نقاشی‌های پور، با جزئیات دقیق و طی فرآیندی پر زحمت خلق شده‌اند و اغلب ماه‌ها طول می‌کشد تا تکمیل شوند. برای هر اثر، هنرمند در مورد تصویر یک فرش خاص از کاتالوگ‌های نمایشگاه و حراج تحقیق می‌کند. تصویر را بر روی بوم رنگ آمیزی می‌کند و سپس جزئیات هر ترکیب را با اکریلیک در رنگ‌های بسیار زنده‌تر رنگ‌آمیزی می‌کند. پس از ماه‌ها کار مقدماتی، او بخش‌هایی از تصویر را با سنباده پاک می‌کند و متعاقباً این قسمت‌های محو شده را دوباره رنگ می‌کند تا قطعه تمام شده آماده شود.

پور از پیشینه خود به عنوان یک ایرانی انگلیسی که در بسیاری از کشورها زندگی کرده است، استفاده می‎کند و آثار او تجسم بخش تبادل فرهنگی است. او نمایشگاه‌های انفرادی و گروهی بسیاری را در کشورهای مختلف ارائه کرده است.

خاطرات یک تاجر

خاطرات یک تاجر

سال ۲۰۲۲ یا مجموعه جدیدی که در گالری ۱۹۵۷ لندن ارائه کرد، هنرمندی را نشان داد که بر اساس تصاویری از متون مصور حماسی ایرانی«شاهنامه فردوسی»، چاپ‌های ابریشمی خلق می‌کند.

 این مجموعه که «استخراج‌ها» نامیده می‌شود، علاقه مداوم هنرمند به آمیختن فرهنگ بصری را در سراسر مرزها، با قطعات «تدوین‌شده» که یادآور بوم‌های مینیمالیست‌های آمریکایی مانند فرانک استلا و السورث کلی است، گسترش می‌دهد.

در آثار دیگر، پور، تبادل فرهنگی تصاویر ببر در سراسر چین، کره و ژاپن را بررسی می‌کند و آثاری را با الهام از زمینه‌های مختلف در بوم‌های درخشان یادآور هنر پاپ غربی خلق و بازآفرینی می‌کند.

کاروان

کاروان

پور در سال ۲۰۱۷ در فهرست زیر ۳۰ سال فوربس قرار گرفت.  آثار او در مجموعه (۲۰۱۷) ترکیبی آغشته به عناصر بصری‌ است که به تاریخ تجارت خارجی چین اشاره دارد. این عناصر عبارتند از ابر چینی، اژدها، بودا، ملکه دواگر، پرتره‌ای از مائو، اسکلت‌ها، گاوها و عشایر جاده ابریشم. این اثر عاری از روایت از پیش طراحی شده، به دنبال انتقال بیننده به زمان و فضایی مسطح است که در آن گذشته، حال و آینده در کنار هم هستند.

از سال ۲۰۱۶، پور مجموعه جدیدی از آثار را با الهام از ژاپنیسم آغاز کرده است – تأثیر هنر و زیبایی شناسی ژاپن بر فرهنگ غرب. این نقاشی‌های جدید – متشکل از بلوک‌های بزرگ رنگ و ترکیبی از فرم‌های هندسی و بی‌شکل، بیشتر نشان‌دهنده کاوش مداوم او در ارتباط‌ها و جابجایی‌های بین‌فرهنگی است.

در سال ۲۰۱۵ نمایشگاه انفرادی او با عنوان سامسارا در بنیاد دیپارت وست هالیوود در لس آنجلس ارائه شد. نقاشی کودک عشق او (۲۰۱۰) به قیمت ۱۶۲۵۰۰ دلار در حراج ساتبیز در سال ۲۰۱۵ فروخته شده است.

خانه جایی است که فرشم را می‌گذارم

خانه جایی است که فرشم را می‌گذارم

اولین نمایش انفرادی او در سال ۲۰۱۴ در نیویورک بود. هر یک از نقاشی‌ها ۱۵۰۰ دلار قیمت داشتند و قبل از افتتاح به فروش رسیدند.

آخرین نمایشگاه انفرادی آثار کور پور از ۱۷ مارس تا ۲۱ آوریل ۲۰۲۲ در گالری ۱۹۵۷ لندن برگزار شد. او  در ۱۷ سالگی بریتانیا را ترک کرده بود و ۱۷ سال بعد با اولین نمایشگاه خود در بریتانیا- با آثار مجموعه ی «خانه‌های جدید، مکان‌های جدید»، به کشور زادگاهش رفت. این نمایشگاه، به نوعی بازگشت به خانه است.

به عنوان هنرمندی مهاجر،  تجربه داشتن هویت‌ها و حقایق متعدد بخشی از هنر کور پور می‌شود. او با آثارش نشان می‌دهد که چگونه تاریخ‌های در هم تنیده و حرکت فرهنگ‌ها به طور مستقیم با زندگی نامه‌های شخصی ما مرتبط است.

ترجمه و تنظیم: فائزه قادری
کارشناس ارشد فرش دستباف

سی‌پرشیا؛ حرفه‌ای در تجارت آنلاین فرش دستباف

گفت و گو با داریوش اکرادی هم‌بنیان‌گذار کسب و کار سی‌پرشیا
محمدمهدی میرزاامینی


استادی داشتیم که می‌گفت اون‌هایی که کاری را بلدند انجام می‌دهند و اون‌هایی هم که بلد نیستند فقط حرفشو می‌زنند. برای من سی‌پرشیا همون تیمیه که کاری‌و بلد بود و انجام داد و حالا می‌خوام در مورد اون کاری که انجام داده و البته اون کارهایی که انجام نداده صحبت کنیم.


داریوش اکرادی و احسان شعاریان هم بنیان گذاران کسب و کار سی پرشیا

داریوش اکرادی و احسان شعاریان هم بنیان گذاران کسب و کار سی پرشیا

دوتا مهندس جوان چی شد که فکر کردند فرش را اینترنتی بفروشند؛ وقتی فروش حضوریش هم سخت بود؟ کِی بهش فکر کردید و چقدر طول کشید تا شد سی‌پرشیا؟

ما قبل از سی‌پرشیا هرکدام‌مان به کارهای دیگری مشغول بودیم. من حدودا از سال ۱۳۷۹ در حوزه طراحی وب سایت و طراحی و پیاده‌سازی راهکارهای آنلاین فعال بودم و بعد از آن هم مدتی در حوزه فروش سیستم‌های نرم افزاری مبتنی بر BMPS و اتوماسیون اداری فعالیت داشتم. حدودا در بین سال‌های ۱۳۹۲ تا ۹۵ بود که بر اساس علاقه شخصی‌ام و اینکه تصور می‌کردم آینده کسب و کارها آنلاین خواهد بود، تلاش‌های متعددی در حوزه ورود به تجارت الکترونیک داشتم که تماماً به شکست منتهی شد! از طرفی، هم‌بنیانگذار دیگر سی‌پرشیا یعنی آقای احسان شعاریان، از دوستان قدیم من بود و در زمینه فناوری‌های نوین همیشه هم‌صحبت بودیم! احسان مهندسی صنایع خوانده بود و در حوزه تحقیقات بازار فعالیت می‌کرد. البته پدرشان از صادرکنندگان و فعالین قدیمی فرش دستباف هستند. او هم در آن سال‌ها گاهی کمک‌هایی به کسب و کار پدرش می‌کرد ولی فعالیت مداومی در این حوزه نداشت.

در نیمه دوم سال ۹۵ با توجه به علاقه من و احسان به راه‌اندازی و ورود به تجارت الکترونیک و پتانسیل شبکه حرفه‌ای پدرشان، آغازگر فعالیت سی‌پرشیا گردید. از همان ابتدا می‌دانستیم که راه سختی در پیش داریم، فرش دستباف تا آن زمان، حداقل در ایران به صورت حرفه‌ای و منسجم، آنلاین فروخته نشده بود و این موضوع چالش‌های متنوعی را پیش روی ما قرار می‌داد. حدود شش ماه در حال برنامه‌ریزی‌های اولیه بودیم. مواردی از قبیل طراحی استانداردهای اولیه، انتخاب زیرساخت‌های فنی، برنامه‌های کوتاه و بلند مدت و… . تقریبا با شروع فعالیت رسمی‌مان بود که با مراوداتی که با واحد تامین دیجی‌کالا داشتیم، موفق شدیم این کالا را نیز در سبد محصول این سایت قرار دهیم، و در آنجا هم محصولاتمان را ارائه دهیم.

اصلا اسم سی‌پرشیا از کجا اومد؟

من خودم و همینطور احسان را انسان‌های وطن دوستی می‌دانم، بر همین اساس از ابتدا دنبال این بودیم که هویت بین‌المللی برندی که قرار است معرف “فرش دستباف ایرانی” باشد بتواند شاکله این هنر را در ذهن مخاطب بین‌الملل با سرعت و به درستی تبیین نماید. البته قطعا محدودیت‌های دیگری نیز داشتیم. به طور مثال برای یک فروشگاه اینترنتی، دامنه بسیار مهم است و می‌بایست قبلا توسط فرد دیگری گرفته نشده باشد. بر همین اساس بین انتخاب‌های مختلفی که داشتیم CPERSIA  که مخفف Carpets of PERSIA است را برگزیدیم، که هم آن گذشته تاریخی پارس را با خود به همراه داشت و اختصار کلماتی بود که فعالیتمان را بیان می‌کرد و هم به لحاظ تعداد حروف کوتاه بود.

از همون اول همین قدر سی‌پرشیا را مفصل دیده بودید؟ منظورم اینه چند زبانه، با پشتیبانی چند ارز، فروش اقساطی، عکاسی حرفه‌ای و …؟ راستی با چند نفر شروع کردید؟

در گام اول زیرساخت دو زبان فارسی و انگلیسی را پشتیبانی می‌کرد، اما خیلی زود به پنج و هفت زبان رسید و بعد از حدود سه سال به یازده زبان ارتقاء پیدا کرد. می‌توانم اینطور بگویم که برخی از ویژگی‌ها از بدو تولد در دی ان ای سی‌پرشیا بود، مثلا عکاسی حرفه‌ای، چند زبانه بودن، مشتری مداری، جمع آوری داده‌های کافی از هر فرش و… . اما طبعا در مسیر رشد و هدفگذاری‌هایمان، امکانات بیشتری به مرور به این سامانه اضافه گردید و  این موضوع ادامه خواهد داشت.

در مورد نفرات اولیه شاید حدودا در یک سال اول، فقط بنده و احسان کل کارهای سی‌پرشیا را انجام می‌دادیم! اما به مرور تیم‌مان گسترده‌تر شد.

 

اگر محدودیتی نداره براتون بگید با چه سرمایه اولیه‌ای شروع کردید؟ چون به هر حال دوستانی این گفت و گو را می‌خوانند و شاید این اطلاعات به کمکشون بیاد برای شروع یک کسب و کار نو و شاید انگیزه پیدا کنند برای عملی کردن ایده‌هاشون.

همانطور که گفتم قبل از سی‌پرشیا ما هرکدام مشغول به کاری بودیم، در حدود دو سال قبل از سی‌پرشیا من و احسان و تعداد دیگری از دوستانمان در یک محل کار مشترک، مشغول به فعالیت بودیم و تقریبا آن محل به مرور تجهیز شده بود. همین طور در اوایل راه سی‌پرشیا برای پوشش هزینه‌ها هر کدام‌مان تا حدی به فعالیت‌های اقتصادی قبلی ادامه دادیم، تا زمانی که سی‌پرشیا توانست گردش مالی مناسبی ایجاد کند. بنابراین باید بگویم که اینطور نبوده که بدون هزینه‌ی اولیه، کار آغاز گردد اما در ابتدا هزینه‌های مستقیم بسیار کنترل شده و کم بود، تا زمانی که خود سی‌پرشیا توانست به درآمدزایی برسد و برای رشد خود از منابع خودش استفاده کند.

خوب شما یک چالش بزرگ هم داشتید که شاید کمتر هم بهش توجه بشه. شما در حوزه‌ای شروع به کار کردید که تصور اجرایی کردن آن در ایران کمتر در ذهن می‌گنجید و حتی تجربه‌های شکست خورده‌ای هم وجود داشت. اما کار شما سخت‌تر بود. شما باید فرش‌ها را از تامین‌کنندگان متعدد تامین می‌کردید. جلب اعتماد تامین کنندگان قطعا راحت نبوده. از این چالش برای ما بگید.

تامین‌کنندگان یکی از مهم‌ترین وجوه ساختاری سی‌پرشیا هستند. ما پیچیدگی‌های صنف را با استفاده از تجربیات پدر احسان می‌شناختیم. اما بهرحال جلب اعتماد تامین‌کنندگان بسیار مشکل بود. بر همین اساس، تامین‌کنندگان اولیه سی‌پرشیا با استفاده شبکه حرفه‌ای پدر احسان به ما معرفی می‌شدند. گو اینکه باز هم لازم بود تا همچنان خودمان و موثر بودن فعالیتمان را به آنها اثبات کنیم. طبعا بعد از اینکه فروشی اتفاق می‌افتاد و تبدیل به گردش مالی می‌شد، این اعتماد پر رنگ‌تر می‌شد. در حوزه تعامل با تامین‌کنندگان ما از همان ابتدا تا به الان، خوش‌حسابی، خوش قولی و شفافیت را اصول اصلی همکاریمان قرار دادیم. و به مرور توانستیم پذیرای تامین‌کنندگان جدیدی باشیم که از راه‌های مختلفی با ما آشنا می‌شدند.

 

تو شرایط کرونا بازار کسب‌وکارهای آنلاین می‌تونم بگم یه تکان اساسی خورد. این شرایط روی کسب و کار سی‌پرشیا چه تاثیری داشت؟

دوران سیاه همه‌گیری کرونا تاثیرات منفی زیادی در زندگی مردم کره زمین داشت و امیدوارم که دیگر شاهد اتفاق‌های اینچنینی نباشیم. محدودیت‌های ترددی مرتبط با کووید۱۹ در سطح بین‌الملل و داخلی تاثیر مثبتی در کسب و کارهای اینترنتی داشت و به ویژه در برخی از اقلام باعث شد رشد فروش شگفت انگیزی را تجربه کنند. اما از طرفی تورم افسارگسیخته‌ی ایران و کاهش ارزش پول ملی، باعث شد که توان خرید بازار هدف ما کمتر گردد. رونق کسب و کارهای اینترنتی در زمان پاندمی کرونا و همزمان کوچکتر شدن سفره ایرانیان باعث شد تا ما رشد چمشگیری را در سی‌‍پرشیا مشاهده نکنیم. از طرفی مشکلات سیاسی امکان رشد در بازار بین‌الملل را از ما گرفته است و باید گفت ما در این سال‌های کرونایی همان رشد سالانه مورد انتظار را داشتیم.

اگر میشه از تیم فعلی سی‌پرشیا برامون بگید و معرفیشون کنید که چه تخصصی دارند. من فکر کنم چند ماه پیش بود خواب دیدم اومدم دفتر سی‌پرشیا همتون انقدر سرتون شلوغ بود که من بعد یه چرخی زدن تو دفترتون رفتم :)

خب ما از شما دعوت می‌کنیم در بیداری در خدمتتون باشیم تا خاطره دیدار در ذهن ما هم باقی بماند! ایده آل من از یک شرکت چابک آن است که از حداقل امکانات بتواند بیشترین استفاده را نماید. ما در سی‌پرشیا سعی می‌کنیم از منابع‌مان استفاده بهینه نماییم. بر همین اساس با استفاده از تکنولوژی و رابط‌های نرم‌ افزاری، بسیاری از کارهای پیچیده در سی‌پرشیا توسط ماشین انجام می‌شود. همین طور استراتژی ما از ابتدا اینگونه بوده که فعالیت‌های غیر استراتژیک‌مان را برون سپاری کنیم. بر مبنای مواردی که عرض کردم اتفاقا دفتر ما معمولا خیلی شلوغ نیست! اما حجم کارهای زیادی وجود دارد که به صورت خودکار یا برون سپاری شده در حال انجام است.

توسعه تکنولوژی‌های نو برای پیرمردهایی مثل من یه کمی داره ترسناک میشه اما برای جوان‌های جسور و خوش فکر همیشه دنیای ایده‌های جدیده. مثلا متاورس! در این مورد چه پیش‌بینی‌ای دارید؟ چطور میشه با بهره از این تکنولوژی‌ها کسب‌وکارهای جدید فرشی داشت؟

به نظر شخصی بنده، دنیای آینده دنیایی وابسته به عناصر دیجیتالی است و بزودی شاهد آن خواهیم بود که بیش از پیش این عناصر در نحوه زندگی و تعامل‌مان با دنیای پیرامون اثر گذار باشند. به نظر من نباید از این موضوعات ترسید، قطعا اگر ما در زمانی که اولین تلویزیون، رادیو، تلفن و… را می‌دیدیم برای هر یک می‌توانستیم یک سناریوی تلخ نابودی بشریت را متصور شویم، اما به عقیده من انسان‌ها می‌توانند کارکرد آنها را کنترل کنند حتی در زمینه هوش مصنوعی هم بنظرم این اتفاق خواهد افتاد. گو اینکه این موضوع بسیار پیچیده‌تر از صحبت امروز ماست. شاید این تکنولوژی‌ها را زمانی بتوان خطرناک برای جوامع بشری قلمداد کرد که به صورت ابزاری در اختیار حکومت‌هایی تمامیت‌خواه قرار گیرند. و می‌توان اینطور متصور شد که در آن شرایط این ابزارها، می‌توانند وسیله‌ای برای سرکوب بیشتر مخالفان و کنترل بیشتر آن مردمان قرار گیرند.

سی‌پرشیا یک هاب منطقه‌ای و بین‌المللی در حوزه دستبافته‌ها خواهد شد و هر مخاطبی از هر کجای دنیا خواهد توانست با در اختیار داشتن تنوع بالا و امکانات به روز و پیشرفته با قیمت مناسب و در زمانی کم دستبافته‌های ایرانی را تهیه کند. اما در مورد متاورس، باید عرض کنم با توجه به ورود غول‌‎های تکنولوژی به این حوزه و آمادگی نسبی فعالین آن، به عقیده من دیر یا زود ایده‌هایی مانند متاورس در زندگی انسان‌ها به شکلی عملی وارد خواهند شد و می‌بایست برای آن آماده باشیم. مواردی مانند واقعیت مجازی و واقعیت افزوده از ارکان و قدم‌های اولیه این حوزه بودند که خب خوشبختانه بد نیست اشاره کنم که سی‌پرشیا در واقعیت افزوده فعالیت‌های خوبی داشته و قدم‌های اولیه در این زمینه را برداشته است. در مورد آینده فرش در متاورس، باید بگویم که این موضوع به میزان و نحوه حضور ما در نگارش‌های اولیه متاورس بر می‌گردد. بدین صورت که اگر بتوانیم در اوایل راه فرش ایرانی را به عنوان یک دارایی غیرقابل تعویض تاثیرگذار و حتی ضروری! در پلتفرم‌های متاورسی ترویج کنیم، می‌توانیم آینده خوبی را برای فعالین این حوزه متصور شویم. در یکی از وبینارهای اخیرم بود که از اصطلاح “بافنده متاورسی” یا “قالیباف متاورسی” نام بردم، اعتقاد دارم که در آینده کسب و کارهای فرشی می‌توانند در متاورس فعالیت کنند و یا حتی در فروشگاه‌هایی در متاورس اقدام به فروش فیزیکی فرش دستباف نمایند. به نظر من در آینده‌ای نه چندان دور، پیرمردهایی مثل من و شما برای خانه‌مان که در یکی از متاورس هاست فرش ایرانی می‌خریم!

 

چالش‌های امروز سی‌پرشیا چیه؟ اگر چی بود و چی نبود بهتر بود؟

به طور کلی می‌توانم چالش‌هایمان را در دو حوزه فروش بین‌الملل و داخلی طبقه‌بندی کنم. در حوزه فروش بین‌المللی، فرش دستباف به ویژه نوع هنری آن، همچنان دارای تقاضای قابل توجهی در کشورهای مختلف است. ما نیز زیرساختی یازده زبانه هستیم و امید ما از ابتدا تبدیل شدن به یک هاب منطقه‌ای و جهانی در حوزه دستبافته‌ها بوده است. اما شرایط حال حاضر سیاسی باعث شده است که ارتباطی با مابقی دنیا نداشته باشیم و این چالش، این هدفمان را تحت شعاع قرار داده است. به بیان ساده‌تر چالش‌های بسیاری مانند انتقال وجوه ارزی، لجستیک بین‌الملل، تصویر نامناسب رسانه‌ای در ذهن مخاطب بین‌الملل، عدم پشتیبانی زیرساخت‌های اعتمادساز در ایران و… را بر شمرد. از طرفی در بازار داخل، کاهش قدرت خرید و تغییر سبک زندگی، سبب شده تا عمده مشتریان، با اینکه علاقه به خرید فرش دستباف دارند قدرت خرید آن را نداشته باشند و به اجبار به سمت خرید فرش ماشینی بروند. به طور کلی اندازه بازار فرش دستباف برای همه فعالین این عرصه کوچک‌تر شده است. قطعا اگر فضای بازتری برای ارتباط با سایر کشورها برقرار گردد و مشتریان خارجی بتوانند با خیال راحت با پرداخت بین‌المللی امن اقدام به خرید از وب سایت‌های ایرانی نمایند، همین‌طور امکان ارسال محموله با هزینه منطقی به سایر کشورها فراهم باشد و توریست بیشتری هم بیاید و البته امکان استفاده از کارت اعتباری خود را هم در ایران داشته باشد، فروش خارجی ما و سایر همکاران فعال در این حوزه بیشتر خواهد شد. در حوزه داخلی هم، چنانچه وضعیت اقتصادی و قدرت خرید مردم بهبود یابد، قطعا شرایط بهتر خواهد بود. برای مثال، در گذشته به خاطر پایین بودن نرخ ارز و بهتر بودن شرایط اقتصادی، امکان مسافرت خارجی برای تعداد بیشتری از هموطنان مقدور بود. فرش دستباف هم یکی از ارزشمندترین سوغاتی‌های ایران است و بسیاری از این هموطنان برای اقوام یا دوستانشان، فرش دستباف تهیه می‌کردند و این خود گردش قابل توجهی در بازار ایجاد می‌کرد.

آینده سی‌پرشیا کجاست؟ سهم سی‌پرشیا بین فروشگاه‌های اینترنتی معتبر جهان چیه در آینده؟

همان‌طور که قبلا عرض کردم، سی‌پرشیا یک هاب منطقه‌ای و بین‌المللی در حوزه دستبافته‌ها خواهد شد و هر مخاطبی از هر کجای دنیا خواهد توانست با در اختیار داشتن تنوع بالا و امکانات به روز و پیشرفته با قیمت مناسب و در زمانی کم دستبافته‌های ایرانی را تهیه کند.

سخن آخر

در پایان باید عرض کنم که در دنیای امروز نمی‌توانیم چشم‌های خود را به پیشرفت‌ها و اتفاقات دنیای اطرافمان ببندیم و دور خود دیواری بکشیم، که این موضوع جز ظلم به نسل حاضر و آتی نتیجه‌ی دیگری ندارد. بنابراین به نظر من باید با آغوش باز و درک صحیح با پیشرفت‌های دنیای مدرن هماهنگ شد و بعد از آن با استفاده از همان ابزارها، در راستای منافع ملی و هویتی خود گام برداشت. امیدوارم در فرش دستباف ایرانی نیز با حضور جوانان با استعداد و مستعد، شاهد همین امر باشیم. از شما بسیار ممنونم بابت فرصتی که در اختیار بنده قرار دادید.

بختیارهای زیبا در حراج سیزدهم

آنچه در حراج سیزدهم گذشت

در اخرین حراج تیرماه ۱۴۰۱ مجموعا در ۵۶ نوبت ۱۰۱ تخته فرش دستباف با مساحت ۲۷۳ مترمربع عرضه شد. فرش‌های عرضه شده در ۳۵ نوبت شامل ۷۰ تخته فرش با مساحت ۱۵۵ مترمربع به بالاترین پیشنهاد فروخته شدند. اما ۳۱ تخته فرش عرضه شده در ۲۱ نوبت به مساحت ۱۱۸ مترمربع مشتری‌ای نداشتند و فروخته نشدند.

در ۴ نوبت از این جلسه فرش‌های عرضه شده به بیش از دو برابر قیمت پایه فروخته شدند. همچنین نسبت رشد فرش‌های فروخته شده در حراج سیزدهم از قیمت پایه به صورت میانگین ۳۷ درصد بود.

چند تخته بختیار زیبا، چشم و چراغ حراج سیزدهم

بیشترین رشد قیمت حراج سیزدهم در نوبت ۵۵ رقم خورد. زمانی که ۵ تخته فرش به مساحت حدودی ۴ مترمربع با قیمت پایه یک میلیون و ۴۰۰ به سالن حراج آمد و با پیشنهادهای متوالی حضار نهایتا به قیمت ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان فروخته شد تا عنوان بیشترین رشد قیمت به این چند تکه فرش همدان و رودبار و ترکمن برسد.

نکته جالب این که در چند نوبت از حراج سیزدهم تعدادی قالی کهنه بختیاری عرضه شد که همه به بالاترین پیشنهادها از قیمت پایه فروخته شدند. که از این بین بیشترین رشد قیمت مربوط به یک تخته فرش قواره پرده‌ای بختیار بود که با قیمت پایه ۲ میلیون تومان به سالن حراج آمد و با قیمت ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان به بالاترین پیشنهاد فروخته شد.

ترین‌های حراج سیزدهم

بالاترین قیمت پایه حراج سیزدهم مربوط به یک جفت قالی زابل به مساحت حدودی ۱۰ متر مربع بود که با قیمت ۳۰ میلیون تومان به سالن حراج آمد اما مشتری‌ای نداشت و به انبار حراج بازگشت. عنوان بالاترین قیمت فروخته شده حراج سیزدهم هم به یک تخته قالی قواره ۶ متری یزد رسید که با مبلغ ۸ میلیون تومان به سالن حراج امد و نهایتا ۱۱ میلیون تومان فروخته شد.

کمترین قیمت پایه و فروخته شده حراج سیزدهم هم در نوبت ۲۵ این جلسه رقم خورد و متعلق به یک جفت فرش ترکمن به مساحت ۲٫۲۴ متر مربع بود که با قیمت پایه ۱ میلیون تومان به سالن حراج امد و با دو چوب بالاتر یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان فروخته شد.


46 روز با بختیاری‌ها

۴۶ روز با بختیاری‌ها

پوستر فیلم علف، 1925م

پوستر فیلم علف، ۱۹۲۵م

گوناگونی فرش‌های دستباف عشایر جنوب غربی ایران، توجه فرش‌دوستان بسیاری را از سراسر جهان به خود جلب کرده است. اما کمتر کسی می‌داند که زندگی این عشایر چه اندازه برای فیلمسازان غربی جذاب بوده است. پیش‌تر در یادداشت «فرش‌نوشت‌ها» درباره فیلم «چشم قبیله»، ساخته دیوید اتنبرو (۱۹۷۶م) نوشته بودیم که اپیزود پنجم آن با نام «باغ‌های بافته شده» به زندگی و فرش‌های عشایر قشقایی می‌پرداخت. اما حدود ۵۰ سال پیش از آن، فیلمی با موضوع کوچ بختیاری‌ها ساخته شده است. امروز پس از گذشت نزدیک به یک سده که از ساخت آن می‌گذرد، این فیلم به مستند مردم‌نگار مهمی تبدیل شده است که بخشی از فرهنگ و البته فرش‌بافی بختیاری‌ها را به تصویر می‌کشد.

«عَلَف یا علف: نبرد یک قوم برای زندگی»، فیلمی صامت و سیاه‌سفید ساخته ۱۹۲۵م (۱۳۰۴ خورشیدی)، در ایالات متحده آمریکا است که به کوچ طایفه بابااحمدی از طوایف ایل بختیاری می‌پردازد. سازندگان فیلم به مدت ۴۶ روز همراه با عشایر بختیاری از گذرگاه‌های دشوار و بلندی‌های سخت‌گذر می‌گذرند تا از سردسیر، در استان چهارمحال‌وبختیاری، برای دستیابی به چراگاه، به گرمسیر این طایفه، در استان خوزستان، منتقل شوند.

این فیلم به دست سه ماجراجوی غربی به نام‌های مریان سی کوپر، ارنست بی. شودزاک و مارگریت هریسون ساخته شده است. آنان از آن‌قره (آنکارای امروز) سفر خود را آغاز می‌کنند؛ سپس از راه‌های کاروانی بین ترکیه و ایران به جنوب ایران وارد می‌شوند. همان‌طور که این سه نفر در ابتدا می‌گویند، آنان در جستجوی «مردمی فراموش شده» هستند که زندگی آنان سال‌هاست تغییری نکرده است و موضوع فیلم خود را در عشایر بختیاری می‌یابند.

از راست سی کوپر، حیدرخان، لطفعلی و شودزاک

از راست سی کوپر، حیدرخان، لطفعلی و شودزاک

حس حماسی فیلم از گستردگی این جابه‌جایی و کوچ بزرگ می‌آید. حیدرخان و فرزند ۹ ساله‌اش لطفعلی، به همراه ۵۰ هزار زن، مرد و کودک به همراه نیم‌میلیون بز، اسب، گوسفند و گاو از رودخانه‌های خروشان و کوه‌های پوشیده از برف می‌گذرند.

عبور افراد ایل و گذراندن گله‌ها از رودخانه کارون که شش روز به طول می‌انجامد، یکی از جذاب‌ترین صحنه‌های فیلم است. این فیلم بدون هیچ پژوهش مردم‌شناسانه‌ای تهیه شده است. سخن معروفی درباره این فیلم وجود دارد که سازندگان آن حتی نمی‌دانستند، از کوچی فیلم می‌سازند که هرساله و به‌صورت متناوب صورت می‌پذیرد.

یکی از صحنه‌های فراموش‌نشدنی فیلم، گذر از رودخانه کارون است که در اثر ذوب برف‌های بهاری خروشان‌تر شده است. بختیاری‌ها هیچ قایق برای عبور ندارند اما با زیرکی و فنی کهن، پوست بز را باد می‌کنند، آنها را زیر الوارهایی می‌بندند و برای حمل زنان، کودکان و جانوران ضعیف استفاده کنند. مردان به‌صورت جداگانه پارو می‌زنند و این که آیا کسی می‌تواند در این آب‌های خروشان شنا کند، به تخیل بیننده  سپرده می‌شود.

امروزه دیگر نمی‌توان چنین صحنه‌ها و کوچ‌هایی را در این اندازه دید. دولت‌ها در سرتاسر جهان کوشیده‌اند عشایر را یکجانشین کنند و دلیل آن پایان‌دادن به اختلاف‌هایی است که بین عشایر مناطق گوناگون بر سر سرزمین وجود داشته. در واقع عشایر در گذشته همان‌طور که در فیلم علف می‌بینیم هزاران نفر تفنگ‌دار، مرد و زن شکارچی و جنگی دارند که در موقعیت‌های حساس می‌توانند چون ارتشی کوچک باشند.

اما اگر گمان می‌کنید عشایر پس از یکجانشین شدن، به‌سادگی شبیه دیگران می‌شوند، خیر این‌گونه نیست. تجربه عشایر از یکجانشینی بسیار متفاوت است نسبت به کسانی که همیشه یکجانشین بوده‌اند و این نکته را می‌توان در طرح‌ها و نقوش و نمادهای اسرارآمیزی که عشایر در فرش‌های دستباف خود به کار می‌برند دید. هنوز امیدها، بیم‌ها و آرزوهای عشایری را که سال‌هاست یکجانشین شده‌اند می‌توان لابه‌لای نقوش انواع دستبافته‌های عشایری ایشان مانند قالی ها، گلیم ها، گبه ها، خورجین ها و… دید.

فیلم علف به سبب حس همدلی‌اش با مردم ایل و شخص حیدرخان و ناهمخوانی‌اش با سیاست‌های رضاشاه که مسئلة خلع‌سلاح قبایل و عشایر را پیگیرانه دنبال می‌کرد، در آن سال‌ها در ایران اجازۀ نمایش نگرفت و ۴۲ سال بعد، در سال ۱۳۴۶ خورشیدی در فیلم‌خانه ملی ایران به نمایش درآمد.

از چپ مریان سی کوپر، مارگریت هریسون، ارنست بی. شودزاک، 1923م، آن‌قره (آنکارا)

از چپ مریان سی کوپر، مارگریت هریسون، ارنست بی. شودزاک، ۱۹۲۳م، آن‌قره (آنکارا)

اما چه کسانی و چرا علف را ساختند؟ این داستان تقریباً به‌اندازه خود فیلم جذاب است. کارگردانان مشترک این فیلم، مریان سی کوپر و ارنست بی. شودزاک، دو سرباز آمریکایی بودند که پس از جنگ جهانی اول در اروپا ماندند. درحالی‌که اروپای مرکزی با شکست امپراتوری آلمان و اتریش-مجارستان و جنگ داخلی در روسیه در خلأ قدرت فرو رفته بود، آنها به مبارزه برای ایجاد کشور مستقل لهستان پرداختند. مریان سی کوپر، خلبان داوطلب در نیروی هوایی نوپای لهستان بود که مأموریت‌های بسیاری را علیه نیروهای روسی انجام داده بود. اما هواپیمای او بر فراز اوکراین سرنگون و خودش به اسارت گرفته شد؛ اما هشت ماه پس از آن فرار کرد. دیگری، ارنست بی. شودزاک هم در جنگ لهستان نیروی امدادی بود. سومین عضو گروه، مارگریت هریسون است. او یک روزنامه‌نگار آمریکایی در آسوشیتدپرس بود که در روسیه و ژاپن نیز برای واشنگتن جاسوسی می‌کرد. او ده هفته در زندان بدنام لوبیانکا مسکو زندانی بود.

صحنه‌ای از فیلم علف که سازندگان فیلم را به همراه ایل بختیاری نشان می‌دهد

صحنه‌ای از فیلم علف که سازندگان فیلم را به همراه ایل بختیاری نشان می‌دهد

این سه نفر همگی در لهستان با هم آشنا شده بودند. در همین روزها بود که فیلم مردم‌نگار «نانوک شمالی» (۱۹۲۲م) ساخته رابرت فلاهرتی در آمریکا چه در گیشه چه نزد منتقدان کامیابی بسیاری به دست آورده بود. ازاین‌رو آنان تصمیم گرفتند از کوچ بختیاری‌ها فیلم بسازند. ۴۶ روز زندگی با ایل بختیاری روزهای پرماجرایی را برای این گروه رقم زد. برخی از این رویدادها در فیلم آمده و برخی دیگر را نیز کوپر در کتابی که به همین نام نوشته آورده است؛ از جمله یخ‌زدگی در زردکوه.

علف از نظر تجاری بسیار موفق بود و کوپر و شودزاک را از خلبانی و امدادگری وارد صنعت سینما کرد. این دو در ادامه مستندی در تایلند ساختند به نام «چانگ» (۱۹۲۷م)؛ سپس یکی از پرآوازه‌ترین فیلم‌های کلاسیک تاریخ هالیوود یعنی «کینگ‌کونگ» را در ۱۹۳۳م ساختند. هریسون نیز چندین کتاب درباره روسیه و آسیا نوشت، سپس انجمن زنان جغرافی‌دان و بیمارستان کودکان بالتیمور را تأسیس کرد. به هر روی زندگی با بختیاری‌ها برای کوپر، شودزاک و هریسون بخت‌یاری آورد.

پوستر فیلم «قوم باد» (1976م)

پوستر فیلم «قوم باد» (۱۹۷۶م)

زندگی عشایر ایران همیشه برای فیلمسازان و پژوهشگران غربی جذاب بوده است. پس از «علف»، فیلم دیگری به نام «قوم باد» (۱۹۷۶م)، نیز به کارگردانی آنتونی هوارث و نویسندگی دیوید کاف درباره کوچ ایل بختیاری ساخته شد. راوی این فیلم جیمز میسون است. «قوم باد» نامزد بخش بهترین فیلم مستند آکادمی اسکار و همچنین گلدن‌گلوب شد.

در روزگار کنونی که فرش‌بافی در میان عشایر رواج گذشته را ندارد و در بسیاری از جغرافیای فرش‌باف جهان، بیشتر عشایر یکجانشین شده‌اند، پژوهش‌های مردم‌نگار و قوم‌نگار به‌ویژه اگر در قالب تصویری باشند کمک بزرگی به پژوهشگران حوزه فرش دستباف می‌کند تا شیوه کار و سرچشمه‌های خلاقیت فرش‌های عشایری را درک کنند. همچنین این فیلم‌ها در زمینه تجارت فرش و گردشگری نیز نقشی مهم بازی می‌کنند.

دکتر داود شادلو
عضو هیئت علمی گروه فرش دانشگاه هنر شیراز

در لینک‌های زیر می‌توانید فیلم‌های «علف» و «قوم باد» را ببینید.


راهنمای استفاده از فرش دستباف در چیدمان خانه

برای بیش از چهار دهه، من این افتخار را داشتم که دانش و تخصصم را در اختیار مشتریانم بگذارم و به آنها کمک کنم که هنر فرش‌های دستباف شرقی را در زندگی خود بگنجانند. اما پیش از آنکه با بایدونبایدهای استفاده از فرش دستباف در خانه آشنا شویم نخست باید به این پرسش پاسخ دهیم که خانه چیست؟


قالی سلطان‌آباد با رنگ کمیاب نخودی در زمینه، محیطی بسیار دلنشین برای اتاق پذیرایی فراهم کرده است

قالی سلطان‌آباد با رنگ کمیاب نخودی در زمینه، محیطی بسیار دلنشین برای اتاق پذیرایی فراهم کرده است

قشقایی‌های فارس ضرب‌المثلی دارند که می‌گوید: خانه‌ام آنجاست که فرشم آنجا باشد.

در حالت ایده‌آل، خانه یک پناهگاه است، محیطی الهام‌بخش که در آن روان ما به آسایش می‌رسد و احساسات ما تعادل خود را بازمی‌یابند. جایی که شخص می‌تواند پس از انجام مسئولیت‌های روزانه استراحت کند و تن و روانش تازه شود. به‌ویژه در دنیای پر هیاهوی امروز که آلودگی‌های بصری، صوتی و روانی ما را دربرگرفته‌اند خانه می‌تواند آسایش‌گاه باشد.

قشقایی‌های فارس ضرب‌المثلی دارند که می‌گوید: خانه‌ام آنجاست که فرشم آنجا باشد. همچنین خانه جایی است که شما با اسبابی که دارید آن را می‌چینید و سامان می‌بخشید. اسباب‌های شما احساسات، ذوق زیباشناسانه، تاریخ خانوادگی و ارزش‌های شما را نشان می‌دهد. خانه خلوت شماست برای آسایش، وقت گذراندن با خانواده و دوستان. من بارها دیده‌ام که چگونه فرش‌های دستباف، هنر را به خانه‌ها پیشکش می‌کنند. هنری زیبا که کاربردی هم هست.


ببینید این قالیچه سراپی با نقش گلدان چه پیوند معناداری با گلدان‌های خانه برقرار کرده است

فرش دستباف کهنه یا نو؟ مسئله این است…

برخی از خریداران امروزی مردد هستند که آیا فرش‌های دستباف ایرانی اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم میلادی را برای خانه خود بخرند یا فرش‌های نوباف را؛ برخی خریداران فقط به فکر هماهنگ کردن فرش با جزئیات خانه خود مانند مبلمان، پرده‌ها و تابلوها هستند و به کیفیت فرشی که روی زمین می‌اندازند توجه چندانی ندارند. آنان گمان می‌کنند تولیدات معاصر گزینه بهتری هستند که خب از برخی سویه‌ها چنین است. برای نمونه فرش‌های دستباف معاصر (قاعدتاً اینجا منظور نمونه‌های خاص نیست) در اندازه‌های متنوع، رنگ‌های گوناگون همچنین طرح‌ها و نقوش بسیار در دسترس هستند. اما تفاوت یک اثر هنری نوآورانه کهنه و یک فرش تولیدی جدید که هر دو هم دستباف هستند در اصالت است. فرش‌های معاصر در اندازه‌های گوناگون، طرح‌های یکسانی را با رنگ‌بندی‌های متفاوت تکثیر می‌کنند اما فرش‌های دستباف عتیقه، یگانه و منحصربه‌فرد هستند. همان‌طور که برای کهنه کردن شراب هیچ میان‌بری وجود ندارد، برای فرش‌های دستباف نیز هیچ میان‌بری نیست. فرش‌های دستباف عتیقه‌ای که امروزه هنوز در دسترس ما هستند، از سنتی هزاران‌ساله برآمده‌اند که ارزشی معنوی دارند؛ چیزی که فرش‌های نوباف آن را ندارند و در مقایسه با فرش‌های عتیقه یکنواخت و بی‌جان هستند.


سمت چپ فرش دستباف سراپی ایرانی، اواخر سده 19م با رنگ‌های زنده و شفاف سمت راست فرش مدرن رومانی به تقلید از نقشه‌های سراپی ایرانی با رنگ‌های کدر و بی‌جان

سمت چپ فرش دستباف سراپی ایرانی، اواخر سده ۱۹م با رنگ‌های زنده و شفاف
سمت راست فرش مدرن رومانی به تقلید از نقشه‌های سراپی ایرانی با رنگ‌های کدر و بی‌جان

چه فرشی برای کجا؟

برای اتاق‌های بزرگ با سقف‌های بلند، فرشی دستباف با رنگ‌های سیر و متضاد انتخاب کنید که اندازه نقوش بزرگ‌تر و واضح‌تر دارند. فرش دستباف با رنگ‌های ملایم و تضاد کم، اغلب در اتاق‌های بزرگ با سقف‌ بلند گم می‌شوند. فرش‌هایی با این‌گونه رنگ‌ها در محیط‌های کوچک‌تر و صمیمی‌تر بیشتر خود را به رخ می‌کشند.

بسیاری از مشتریان تمایل دارند کف اتاقی بزرگ را با فرشی بزرگ‌پارچه بپوشانند. این کار همیشه بهترین گزینه نیست و باید باتوجه‌به اندازه اتاق و کنج‌ها و محیط آن تصمیم گرفت. اما اگر همه چیز درست و اندازه باشد اتفاقی باشکوه رقم می‌خورد و فضایی یکپارچه به وجود می‌آید. در این صورت فرش شبیه یک بوم نقاشی عمل می‌کند و باشندگان اتاق را در هنر و جهان بافندگان غرق می‌کند. مانند زندگی در اثری هنری! بااین‌همه اگر بخشی از این فرش دستباف نیاز به شست‌وشو و مرمت پیدا کند کار دشوار می‌شود.


قالی دستباف بزرگ‌پارچه سلطان‌آباد (حدود 1850م) که در نشیمن خانه‌ای دوطبقه گسترده شده است. رنگ پس‌زمینه لاکی سیر و دیگر رنگ غالب، سرمه‌ای سیر است. نقوش و گل‌ها بزرگ و واضح هستند و باتوجه‌به اینکه فضا بزرگ و سقف بلند است، دیدن طرح، نقش و رنگ این قالی از طبقه دوم و بالای پله‌ها بسیار دلنشین است

قالی دستباف بزرگ‌پارچه سلطان‌آباد (حدود ۱۸۵۰م) که در نشیمن خانه‌ای دوطبقه گسترده شده است. رنگ پس‌زمینه لاکی سیر و دیگر رنگ غالب، سرمه‌ای سیر است. نقوش و گل‌ها بزرگ و واضح هستند و باتوجه‌به اینکه فضا بزرگ و سقف بلند است، دیدن طرح، نقش و رنگ این قالی از طبقه دوم و بالای پله‌ها بسیار دلنشین است


به هر روی توجه داشته باشید عموماً فرش‌های بزرگ پارچه برای لابی هتل یا کاربردهایی ازاین‌دست مناسب‌تر هستند. البته اگر شما خانه‌ای بزرگ داشته باشید قاعدتاً می‌توانید به این گزینه همیشه فکر کنید. اما اگر نشیمن خانه شما کوچک است بهتر است که چندین فرش کوچک‌پارچه را به کار بگیرید. این تصمیم همیشه جواب می‌دهد زیرا کف زمین را به فضاهای مجزا و متمایز تقسیم می‌کند و در اتاق‌های پذیرایی کوچک این کار سبب می‌شود فضاها بزرگ‌تر دیده شوند.

نویسنده: جان دیوید وینیتز
ترجمه: داود شادلو

زنده‌یاد محسن محسنی (۱۳۱۰ – ۱۴۰۱)


مجموعه شرکت سهامی فرش ایران با اندوهی فراوان درگذشت استاد محسن محسنی، پیشکسوت عالیقدرِ شرکت فرش، که سراسر عمر شریفش در مسیر خدمت به فرهنگ و هنر ملی ایران گذشت را محضر خانواده محترم ایشان تسلیت عرض می‌نماید و از خداوند سبحان رحمت و غفران برای ایشان و صبر و شکیبایی برای بازماندگان به ویژه خانواده معزز خواهان است.

گفتنی است مراسم تشییع پیکر زنده یاد محسن محسنی صبح روز جمعه ۱۷ تیرماه ۱۴۰۱ از مقابل منزل ایشان آغاز و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده می‌شود.

همچنین مراسم یادبود ایشان در روز یکشنبه ۱۹ تیرماه در تالار سپهر (خیابان شریعتی، خیابان معلم، جنب سازمان جغرافیایی ارتش) ساعت ۱۴ تا ۱۶ و روز دوشنبه ۲۰ تیرماه در فرهنگستان هنر (خیابان ولیعصر، پایین‌تر از خیابان طالقانی، شماره ۱۵۵۲)ساعت ۱۶ تا ۱۸ برگزار خواهد شد.



عید تا عید؛ تا ۱۵ درصد تخفیف بگیرید

شرکت سهامی فرش ایران به مناسبت اعیاد قربان و غدیر از ۱۵ تا ۳۱ تیرماه ۱۴۰۱ طرح فروش ویژه انواع دستبافته‌های فرش ایران را در فروشگاه‌های سراسر کشور برگزار می‌کند.
در این طرح که به مدت ۱۶ روز برگزار می‌شود مشتریان محترم می‌توانند تا ۱۵ درصد تخفیف نقدی در خرید فرش‌های دستباف دریافت کنند. این تخفیف‌ها به شکل ۵ درصد ویژه تولیدات تبریز، ۱۰ درصد همه آثار شرکت (به جز تبریز) و ۱۵ درصد شامل گزیده‌ای از آثار شرکت می‌شود.


برای راهنمایی و دریافت اطلاعات بیشتر با ما تماس بگیرید ۰۲۱۵۴۶۳۷
ارتباط از طریق پیام‌رسان واتساپ ۰۹۱۲۱۲۱۲۷۰۰


نشانی ما

  • فروشگاه مرکزی: تهران، خیابان فردوسی، روبروی خیابان نوفل لوشاتو، شماره ۳۵۷، تالار بزرگ شرکت سهامی فرش ایران (با پارکینگ اختصاصی) – هر روز از ساعت ۹:۳۰ تا ۲۰:۳۰ (ساعات کار روزهای تعطیل از ۹:۳۰ تا ۱۸ است)
  • فروشگاه قائم مقام: تهران، خیابان قائم مقام فراهانی حد فاصل خیابان مطهری و بهشتی نبش کوچه چهارم، پلاک ۱۴۳
  • فروشگاه کرج: میدان استاندارد، به سمت شهرک شیخ سعدی، جنب اداره گذر نامه
  • فروشگاه اراک: سه راه ابوذر – خیابان شورا
  • فروشگاه تبریز: میدان دانش سرا ابتدای خیابان خاقانی روبه روی پارکینگ طبقاتی سهند
  • فروشگاه کرمان: بلوارجمهوری اسلامی، بعد از چهار راه فرهنگیان، روبروی هتل پارس.
  • فروشگاه سنندج: انتهای خیابان اردلان – بالاتر از آموزش و پرورش ناحیه ۲
  • فروشگاه مشهد: آزاد شهر – نبش امامت ۴۶

فروشگاه اینترنتی: www.shop.irancarpet.ir
کد تخفیف خرید از فروشگاه اینترنتی AEYD

درخشش قالی لُری در حراج دوازدهم


آنچه در حراج دوازدهم گذشت

ساعت ۱۷ روز دوشنبه ۱۳ تیرماه ۱۴۰۱ دوازدهمین جلسه حراج فرش دستباف با حضور اهالی محترم بازار و علاقمندان فرش برگزار شد. این جلسه که در ۵۵ نوبت بود با عرضه ۹۱ تخته انواع دستبافته‌های سنتی مجموعا به مساحت ۲۴۷ متر مربع ساعت ۱۹ به کار خود پایان داد.

فرش‌های عرضه شده در ۴۵ نوبت از دومین حراج تابستان ۱۴۰۱ به تعداد ۷۶ تخته و مساحت ۱۸۷ متر مربع به پیشنهادهایی بالاتر از قیمت پایه فروخته شدند و فرش‌های ۱۰ نوبت به تعداد ۱۵ تخته و مساحت ۶۰ مترمربع مشتری‌ای نداشتند و به انبار حراج بازگشتند.

گفتنی است در ۶ نوبت از حراج دوازدهم فرش‌های عرضه شده به بیش از دوبرابر قیمت پایه فروخته شدند. همچنین میانگین نسبت رشد فرش‌های فروخته شده از قیمت پایه در دوازدهمین جلسه حراج ۲۸ درصد بود.

ترین‌های حراج دوازدهم

بالاترین قیمت پایه حراج دوازدهم طبق معمول هر هفته به یک قالی تبریز قواره ۶ متری رسید. این قالی در چهل و هشتمین نوبت با قیمت پایه ۴۵ میلیون تومان به سالن آمد اما مشتری‌ای نداشت و به انبار بازگشت تا شاید در جلسات آینده فروخته شود. اما عنوان بالاترین قیمت فروخته شده این جلسه به دو تخته قالیچه کرک قم رسید که در نوبت ۳۴ با قیمت پایه ۲۴ میلیون تومان به سالن حراج آمد و نهایتا به قیمت ۳۴ میلیون تومان با ۴۲ درصد رشد از قیمت پایه فروخته شد.

کمترین قیمت پایه و فروخته شده این جلسه حراج هم در نوبت بیست و هفتم رقم خورد که ۸ تکه فرش در قواره‌های کوچک کمتر از نیم مترمربع به قیمت ۸۰۰ هزار تومان به سالن حراج آمد و با یک چوب بالاتر به قیمت ۹۰۰ هزار تومان فروخته شد.

قالی لُریِ جذابِ حراج دوازدهم

در نوبت چهل و سوم حراج دوازدهم یک قالی حدودا ۴ متری لُری با قیمت پایه یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان به سالن حراج آمد. این قالی که مشخص بود سالیانی زیر پا بوده اما رنگ سرخ جذاب و خیره‌کننده‌ای داشت. شاید همین نکته هم باعث شد تا با پیشنهادهای متوالی حضار نهایتا به قیمت ۴ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان به بالاترین پیشنهاد فروخته شود. به این ترتیب عنوان بیشترین رشد از قیمت پایه حراج دوازدهم به این قالی زیبای لُری رسید.


بازار فرش فروشان در آثار نقاشان

بازار فرش فروشان در آثار نقاشان

هنرهای زیبا، از طریق رسانه‌ی نقاشی، از بهترین سرنخ‌ها برای شاهکارهای فرش‌بافی است. برخی از معروف‌ترین نقاشی‌ها، فرش‌ها را در زندگی و جامعه‌ی پیرامونشان به تصویر می‌کشند. بیایید با این تابلو‌ها، به دنیای مرموز قالی‌های شرقی سفر کنیم.

مشرق زمین زادگاه بسیاری از داستان‌ها و حماسه‌های کهن است که در خاطره بشر، با افسانه‌هایی در پیوند با رمز و راز و شگفتی و جاذبه، گره خورده‌اند. فرش‌های شرقی نیز که نمادهای بسیاری را در خود جای داده، به همین اندازه سحرانگیز و گیرا هستند و قرن‌هاست در زندگی همه مردم- دارا و ندار، کاربرد داشته؛ زینت بخش قلمرو بزرگان و پادشاهان بوده و داستان‌های آن‌ها را آفریده است.

بسیاری از این قالی‌ها، ازجمله قالی بهارخسرو، خودشان از تاریخ محو شده‌اند، اما خوشبختانه روایت‌های به جا مانده از آن‌ها، داستانشان را زنده نگه داشته است. قالی‌های شرقی، مورد توجه هنرمندان هنرهای زیبا نیز قرار گرفته است و برخی از نقاشان معروف، آن‌ها را در آثارشان آورده یا از آنها الهام گرفته‌اند. به این ترتیب هنرهای زیبا، از طریق رسانه‌ی نقاشی، یکی از بهترین سرنخ‌ها را در مورد این شاهکارها ارائه می‌دهد. برخی از معروف‌ترین این آثار نه تنها فرش‌ها، بلکه زندگی و جامعه‌ی پیرامون آن‌ها را به تصویر می‌کشند.

سفری در زمان به بازار فرش‌های شرقی با آثار نقاشی

محبوبیت آنچه فرش‌های شرقی می‌نامیم، در اروپا از قرن چهاردهم به بعد در تصویرسازی نقاشی‌های اروپایی منعکس شده است. از این رو آثارهنرمندان دوره رنسانس منبع ارزشمندی برای طرح‌های قالی‌های اولیه ایرانی و عثمانی هستند. با این حال برخی از بهترین اطلاعاتی که ما در اختیار داریم از هنرمندان بعدی است. اواخر قرون وسطی و رنسانس عصر طلایی تولید و طراحی فرش محسوب می‌شود. در این زمان بود که بسیاری از طرح‌ها و نقوش سنتی به وجود آمدند. با این حال، در طول قرن هجدهم، بسیاری از مراکز قالی بافی تحت تأثیر جنگ و فتوحات قرار گرفتند.

اواخر قرن نوزدهم، علاقه دوباره به قالی‌های شرقی  و فرش‌های ایرانی افزایش یافت و بسیاری از مراکز سنتی بافندگی دوباره شروع به تولید و ایجاد طرح‌های جدید کردند.  این موضوع توجه نقاشان شرق شناس را نیز به خود جلب کرد.  فعالیت‌های دانشمندان و کلکسیونرها که از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد، به طور قابل توجهی مجموعه فرش‌های شرقی باقی مانده را افزایش داد و امکان مقایسه دقیق‌تر فرش‌های موجود با همتایان نقاشی شده آن‌ها را فراهم کرد. تحقیقات تطبیقی غربی منجر به تاریخچه فرهنگی دقیق‌تر از هنر شرقی قالی‌بافی شد. این به نوبه خود باعث تجدید و برانگیختن علاقه علمی در کشورهای مبدا آن‌ها شده است. تحقیقات تطبیقی بر اساس نقاشی‌ها و فرش‌های دوره رنسانس که در موزه‌ها و مجموعه‌ها نگهداری می‌شوند همچنان به گسترش مجموعه دانش تاریخی و فرهنگی هنری کمک می‌کند.

نقاشانی که فرش‌های ایرانی و شرقی را برازنده‌ی آثارشان می‌دیدند، اغلب در شرق مرموزسفر می‌کردند و آنچه را که می‌دیدند با جزئیات باورنکردنی ثبت می‌کردند و در این کار،  شیوه‌ها و استانداردهای سختگیرانه‌ای برای دقت در جزییات موضوعات خود داشتند. آن‌ها قالی‌ها را در موقعیت‌های مختلف موضوع خود قرار داده‌اند. یکی از فراوان‌ترین گروه‌هایی که قالی‌ها را در نقاشی‌ها به تصویر می‌کشند، بازار فرش فروشان است. تماشای این آثار ما را به سفری در دل تاریخ می‌برد و به بازارهای پر جنب و جوشی در دل زمان رهسپار می‌کند. جایی که دلت می‌خواهد میان نقوش دل‌انگیز فرش‌ها و عطر خوش ادویه‌ها گم شوی.

با ژان لئون ژروم در بازار فرش قرن نوزدهم
تاجر فرش اثر ژان لئون ژروم

تاجر فرش اثر ژان لئون ژروم

یکی از مشهورترین تابلوهای بازار فرش شرق شناسان توسط ژان لئون ژروم در سال ۱۸۸۷ خلق شد و “تاجر فرش” نام دارد. ژان لئون ژروم که در مدرسه هنرهای زیبا تحصیل کرده، هنرمندی پرکار و محبوب بود. او مانند دلاکروا و بسیاری از دوستان هنرمند و نویسنده‌اش سفرهای زیادی در شمال آفریقا و خاورمیانه داشت. ژان لئون ژروم با شاهکار خود، تاجر فرش، پنجره‌ای را به بازار فرش قاهره باز می‌کند، شبیه به آن چیزی که در سفر شرق خود، در سال ۱۸۸۵ تجربه کرد. او دید واضحی از اندازه و جزئیات این اثر باورنکردنی را ارائه می‌دهد. ناظر، از پشت به مناظر دقیق نگاه می‌کند. چند مرد که از لباس‌هایشان پیداست ثروتمند هستند، فرش بزرگی را که از بالکن آویزان شده است، بررسی می‌کنند. این فرش با نقش‌های گل و نقوش حیوانات تزئین شده است و فرش کوچکتر دیگری را که ممکن است قبلاً فروخته شده یا مورد علاقه خریداران نیست، تقریبا پوشانده است. روی زمین، فرش‌های بیشتری وجود دارد که یا پسندیده نشده یا قبلاً با موفقیت معامله شده‌اند، چون هیچ توجهی به آن‌ها نمی‌شود؛ تمرکز فقط روی فرش بزرگ است. مردها با زبان بدن متفاوت، به او نگاه می‌کنند. مرد ریش سفید با انگشتانش به فرش اشاره می‌کند. دو نفر از مردان دست هایشان را پشت سرشان ضربدری کرده‌اند و نشان می‌دهند که انگار تمایلی به خرید ندارند. جوان‌ترین عضو گروه به فرش نزدیک‌تر است تا آن را بهتر ببیند. کمی دورتر، مردی که ریش تیره دارد به چیزی اشاره می‌کند. در اطراف این صحنه، افراد دیگری قرار دارند که ظاهرشان گویای سطح پایین‌تری است. آنها تماشاگران یا  محافظان شخصی هستند که بدون نقش قابل توجهی در تجارت فرش‌های شرقی؛ فقط با شگفتی نگاه می‌کنند، درست مثل بیننده نقاشی.

در بازار فرش قاهره با چارلز رابرتسون
فرش فروش، قاهره، اثر چارلز رابرتسون

فرش فروش، قاهره، اثر چارلز رابرتسون

چارلز رابرتسون یکی دیگر از نقاشان مستشرق است که شیفته قالی و تاجران فرش بود. بسیاری از نقاشی‌های او بازارهای قاهره را بازسازی کردند. یکی از بهترین نمونه آثارش، «فرش‌فروش قاهره» است که در سال ۱۸۸۷ نقاشی شده است. این اثر باشکوه قطعه‌هایی از چندین نمونه خوب فرش را به ما نشان می‌دهد و توجه ما را به یک شاهکار باورنکردنی با طرحی سراسری جلب می‌کند. علاوه بر اینکه در این اثر نیز، هنرمند نقاش به ما ایده‌ای از مقیاس قطعه، متناسب با شخصیت‌های انسانی می‌دهد، فرش را به گونه‌ای به تصویر کشیده است که بافت بسیار ظریف آن را نشان می‌دهد. نکته قابل توجه دیگر، رنگ‌های سبز و ارغوانی درخشان فرش‌های سمت راست نقاشی است.

این رنگ‌ها حتی امروزه کمیاب هستند و بدست آوردنشان، نیازمند مهارت‌های باورنکردنی در رنگ‌های گیاهی طبیعی دارند.

بازار فرش قاهره اثر چارلز رابرتسون

بازار فرش، قاهره اثر چارلز رابرتسون

یکی دیگر از نقاشی‌های معروف چارلز رابرتسون از «بازار فرش قاهره» را با هم می بینیم. اهمیت این اثر از این جهت است که تاجر را با نمونه‌ای معمولی از آنچه به نظر می‌رسد یک فرش روستایی است نشان می‌دهد. این فرش، که اندازه ‌اش از سایر نقاشی‌ها کوچکتر است، قالیچه‌ای  از طرح‌های عشایری-روستایی این دوره را نشان می‌دهد.  چارلز رابرتسون در نقاشی «بازار فرش، قاهره»، گستردگی و اهمیت بین‌المللی هنر فرش‌بافی در پایان قرن نوزدهم را نشان می‌دهد.  او در این اثر، نمونه‌هایی از فرش‌های برخی از نقاط جهان مربوط به اواخر قرن نوزدهم را به ثبت رسانده است. از جمله فرش متمایز قزاق که در سمت چپ تابلو آویزان شده است. همچنین می‌توان فرش بزرگ عثمانی را ، آویزان  در دورترین طاق‌نمای سمت راست دید. جز این‌ها، نمونه‌هایی از فرش‌های عشایری و روستایی که به نظر بافت ایران هستند در طول اثر قابل مشاهده است.

فائزه قادری
کارشناس ارشد فرش دستباف

نقوش جانوری بر فرش‌های دستباف روستایی و عشایری شرقی

نقش اسب‌های زین شده، چند انسان و پرنده که بر فرش دستباف بخشایش نقش بسته است


در دوران فرا فناوری کنونی حتی تصور اینکه تا ۷۰ سال پیش، قبایلی از میان‌رودان تا استپ‌های آسیای میانه با کم‌ترین امکانات، بدون وسیله نقلیه موتوری، برق و آب لوله‌کشی زندگی می‌کردند غیرقابل‌باور است (نویسنده نمی‌داند هنوز هم در این جغرافیا حتی در شهرهای بزرگ نیز آب لوله‌کشی و برق، یا وجود ندارد یا فقط در ساعاتی از روز وجود دارد). مردمان این نواحی یا چوپان بودند یا کشاورز و فرش‌ها و قالی‌هایی که زنان می‌بافتند نقشی بسیار در گرمابخشی و آرامش محیط خانه بازی می‌کرده است. آنان بر این فرش‌های دستباف نقوش نمادینی می‌بافتند که از نیاکانشان آموخته بودند و نسل امروز را به گذشتگان پیوند می‌زد.

سبک زندگی عشایر و روستاییان تعامل همیشگی با طبیعت، انواع جانوران اهلی و وحشی بوده است و آنان برخی جانوران را توتم و مظهر صفات پنهان برای خود می‌دانستند. بسیاری از جانوران قوی‌تر و سریع‌تر  از انسان هستند یا می‌توانند در آسمان پرواز یا در دریا شنا کنند؛ برای یک انسان کوچ‌روی چادرنشین همه اینها آرزویی بیش نبوده است. از مهم‌ترین دلایلی که انسان‌ها بر آثار هنری و کاربردی خود مانند فرش نقش جانوران را ثبت می‌کردند همین حدیث آرزومندی بوده است.


با نگاه به فرش‌های دستباف عشایری جهان‌بینی بافندگان آنها را کشف می‌کنید


در سال‌های اولیه کسب‌وکارم، این شانس را داشتم که با تعدادی از عشایر فرش‌باف دیدار و تعامل داشته باشم. می‌گویم تعامل چون نزدیک شدن به جهان نمادهای قبیله‌ای حساسیت بسیاری دارد و باید به جهان‌بینی عشایر و آنچه آنان را به طبیعت و نیکانشان پیوند می‌زند احترام گذاشت. بر خلاف فرش‌ها و قالی‌های دستباف شهری که بیشتر از نقوش گیاهی و صرفاً تزیینی استفاده می‌کنند، فرش‌های دستباف عشایری و روستایی پر از نقوش جانوری است. نقوشی چون عقاب، اژدها، ققنوس و… که هرکدام معنایی دارند.


فرش دستباف قفقاز با نقش طاووس، ۱۸۵۰م

طاووس با آن دم چترمانند و پرهای باشکوهش تداعی‌کننده عظمتی درباری است و عمیقاً مردمان عشیره را تحت‌تأثیر خود قرار داده است


فرش دستباف قشقایی با نقش طاووس

طاووس‌هایی با دم‌های شعله‌ور که بهترین نمونه آن در فرش‌های دستباف آکسافای (آغستفا) قفقاز و قشقایی ایران بافته می‌شود، یادآور موجودی اساطیری است که گرچه بر زمین راه می‌رود اما پرهایش سر به آسمان می‌‎سایند


دسته‌های مرغ و خروس هم بر بیشتر فرش‌های دستباف عشایری مانند قشقایی‌، خمسه‌های فارس و شاهسون‌ بافته می‌شود. مرغ‌هایی که به زمین نوک می‌زنند تا برای جوجه‌های خود دانه بیاورند، روزی‌طلبی را تداعی می‌کنند که برای مردمان شرق مورد احترام است. همچنین خروس و بانگش پیش از سپیده‌دم، چون زمان‌سنجی طبیعی است که مردم را از خواب بیدار می‌کند و رهنمای مردم است از تاریکی خواب به روشنایی روز. باور بر این است که مسیح (س)، محمد (ص) و بودا همگی با بانگ خروس به دنیا آمدند


بافندگان قالی‌های پرآوازه قفقازی «عقاب قزاق»، بازخوانی‌ بسیار انتزاعی از این شکارچی باشکوه را با بال‌های گشاده به تصویر کشیده‌اند، همان‌طور که در این فرش دستباف حیرت‌انگیز به تاریخ ۱۸۵۰ دیده می‌شود.

هرکه عقابی در حال پرواز را دیده باشد از شکوه آن بهت‌زده می‌شود. ده‌ها گونه عقاب بر فراز مناطق قالی‌بافی پرواز می‌کنند و بر صخره‌های رفیع کوه‌های سر به فلک کشیده قفقاز، البرز و زاگرس آشیانه می‌سازند. نقش عقاب در قالی‌های قره‌باغ گاهی به خورشید هم تشبیه می‌شود و معنای آن برانگیختن استعداد انسان برای بینایی همه‌جانبه است


من و مشتریانم همیشه از دیدن نقش اسب‌های زین شده تشریفاتی در فرش‌های دستباف قفقاز خوشحال می‌شویم. اسب‌های در حال چرا یا آنها که سواری بر آنها نشسته است هم بسیار دیدنی هستند. ظرافت و استقامت اسب‌ها همیشه الهام‌بخش انسان بوده و برای مردمان کوچ‌رو که خود پرورش‌دهنده اسب هستند این جانور ارزش بیشتری هم دارد


غزال زیبای ایرانی، زیرگونه‌ای با قدمت ۶۰۰۰ سال که بر فرش‌های دستباف ایران و قفقاز بافته می‌شود

جانوران وحشی بسیار مورد الهام عشایر هستند. مانند غزال تیزپایی که سبک‌بار و رها در سرزمین‌های ممنوعه می‌دود و بی‌دردسر از روی فراز و نشیب‌ها می‌جهد، عمیقاً مردمان قبیله را تحت‌تأثیر قرار داده است. آنان خود را چون غزالی می‌بینند که به‌آسانی بر مشکلات زندگی غلبه می‌کنند


در گذشته شیرهای بیشتری در ایران و قفقاز پرسه می‌زدند. جانوری باشکوه که نماد ایران‌زمین است. نقش شیر عموماً بر فرش‌های دستباف بختیاری و قشقایی دیده می‌شود و نشان‌دهنده قدرت درونی، تعادل و شجاعت است و البته شکوه پادشاهی


نویسنده: جان دیوید وینتز
ترجمه: داود شادلو