راهنمای استفاده از فرش دستباف در چیدمان خانه (بخش سوم)

فرش‌های سنتی در چیدمان خانه‌های مدرن

فرش‌های دستباف شرقی نقش‌ بسیاری در جان بخشیدن و هماهنگ کردن چیدمان خانه بازی می‌کنند. در بخش‌های پیشین درباره راهکارهای موفقِ ترکیب فرش دستباف در چیدمان خانه سخن گفتم. در اینجا می‌خواهم بر این نکته تاکید کنم که فرش‌های دستباف گسترده و متنوع هستند بنابراین هرکسی می‌تواند فرشی را مطابق حال و هوایی که در نظر دارد و فضای خانه خود انتخاب کند.

چیدمان این خانه صحرایی با مبلمان سبک دهه 50 میلادی و فرش بخشایش بافته شده با موی شتر کاملاً هماهنگ شده است

چیدمان این خانه صحرایی با مبلمان سبک دهه ۵۰ میلادی و فرش بخشایش بافته شده با موی شتر کاملاً هماهنگ شده است

پرسشی که اغلب مشتریان از من می‌پرسند این است که «چگونه فرش‌های کهنه‌ای که آن‌سوی دنیا و در فرهنگی سنتی بافته شده‌اند می‌توانند در خانه‌های امروزی که با مجموعه‌ای از نقاشی‌های و عکس‌های مدرن آذین شده‌اند، به کار گرفته شوند؟». بسیاری از مردم به نادرست فکر می‌کنند که فرش دستباف نو یا کهنه، فقط با چیدمان سنتی سازگار است مانند آنچه در فیلم‌های تاریخی و خانه‌های مبله با دکور نئوکلاسیک می‌بینیم.

فرش ترنج‌دار بخشایش سده 19م چیدمان عجیب‌وغریب این خانه مدرن را بهبود بخشیده است

فرش ترنج‌دار بخشایش سده ۱۹م چیدمان عجیب‌وغریب این خانه مدرن را بهبود بخشیده است

بااین‌همه، فرش‌های دستباف ایرانی، قفقازی و ترکی، در سطحی از هنر جای دارند که هرگز از مد نمی‌افتد؛ به‌عبارت‌دیگر همیشه معاصرند، بی‌نهایت همه‌کاره هستند و در یکپارچه کردن خانه عالی عمل می‌کنند و عناصر متفاوت یک چیدمان را گرد هم می‌آورند. بیش از چهار دهه است، این نکته را آزموده‌ام که فرش‌های دستباف واقعاً همه‌کاره هستند و در هر چیدمانی جای خود را می‌یابند و به فضاهای متنوع عمق و تشخص می‌بخشند.

چپ: کاخی قدیمی که با فرش دستباف کرمانشاه پوشیده شده است راست: خانه‌ای مدرن که با فرش دستباف کاشان و نقاشی روی لیختنشتاین تزیین شده است

چپ: کاخی قدیمی که با فرش دستباف کرمانشاه پوشیده شده است
راست: خانه‌ای مدرن که با فرش دستباف کاشان و نقاشی روی لیختنشتاین تزیین شده است

برای نمونه، طی یک دوره سی‌ساله، این شانس را داشتم که در یک خانه بزرگ مدرن در کالیفرنیا برای سه مالک مختلف کار کنم. توجه داشته باشید خانه ثابت بود و مالک‌ها بر اساس سلیقه خود فرش‌ها را انتخاب می‌کردند. مالک نخست، فرش‌های دستباف کاشان و فراهان را انتخاب کرده بود؛ مالک دوم فرش‌های دستباف روستایی و عشایری سراپی، هریس و قفقازی را و مالک سوم فرش‌های دستباف سلطان‌آباد را ترجیح داد. شگفت‌انگیز آنکه اصلاً نمی‌توانم بگویم کدام تغییر بهتر بود. همه خوب بودند و در یک سطح؛ فرش‌ها کاملاً در فضا نشسته بودند. به‌واقع اینجا فقط سلیقه و حساسیت‌های صاحب‌خانه سبب ‌شد که تغییر ایجاد کنیم.

اتاقی آفتاب‌گیر در خانه‌ای مدرن که با فرش سلطان‌آباد پوشیده شده است

اتاقی آفتاب‌گیر در خانه‌ای مدرن که با فرش سلطان‌آباد پوشیده شده است

نویسنده: جان دیوید وینیتز
ترجمه: داود شادلو

جان سخت حلزونی، قلبی دارد ارغوانی

از مواد رنگزایی که منشأ حیوانی دارند حشرات قرمزدانه و صدف‌های حلزونی خاردار دریایی را می­توان نام برد. در دوران باستان دو نوع رنگ ارغوانی فوق العاده از صدف‌های حلزونی مدیترانه‌ای تهیه می­شد: قرمز_ بنفش و آبی_ بنفش.

اسطوره‌نویس رومی، ژولیوس پولوکس، در قرن دوم میلادی نوشته است: رنگ ارغوانی اولین بار توسط هراکلس فیلسوف یا بهتر است گفته شود، توسط سگ‌اش که دهانش از جویدن حلزون‌ها در امتداد ساحل درTyre به رنگ ارغوانی درآمده بود، کشف شد. به گفته John Malalas، این اتفاق در زمان پادشاهی افسانه‌ای فینیکسTyre، اجداد فینیقی‌ها، رخ داد.

در گذشته رنگدانه‌های طبیعی بنفش اغلب به سختی به دست می‌آمد و جزئیات تولید آنها توسط سازندگان مخفی نگه داشته می­شد. بنفش تیرین رنگدانه‌ای است که از مخاط چندین گونه حلزون مورکس (Murex) به دست می‌آید. تولید بنفش تیری (Tyrian purple) برای استفاده به عنوان رنگ پارچه در اوایل سال ۱۲۰۰ قبل از میلاد توسط فنیقی ها آغاز شد و یونانیان و رومیان تا سال ۱۴۵۳ پس از میلاد با سقوط قسطنطنیه به تولید ادامه دادند. تولید رنگدانه گران و فرایندی پیچیده بود و اقلام رنگ شده با آن با قدرت و ثروت مرتبط شده بود. رنگ منسوجات این دوره بینشی را در مورد روابط اجتماعی_فرهنگی در جوامع باستانی فراهم می‌کند، علاوه بر این بینشی درمورد دستاوردهای تکنولوژیکی، مد، طبقه‌بندی اجتماعی، کشاورزی و ارتباطات تجاری نیز می‌دهد.

بنفش تیری ممکن است اولین بار توسط فنیقیان باستان در سال ۱۵۷۰ قبل از میلاد استفاده شده باشد. گفته شده است که نام فنیقیه خود به معنای سرزمین ارغوانی است. این رنگ در دوران باستان بسیار ارزشمند بود زیرا به راحتی رنگ خود را از دست نمی­داد، اما در مجاورت با هوا و نور خورشید روشن‌تر می­شد. این رنگ در طیف‌های مختلف وجود ­داشت که با ارزش‌ترین آنها بنفش تیره (black-tinted clotted blood) بود.

از آنجا که ساخت رنگزا بسیار دشوار بود، بنفش تیری گران قیمت بود؛ مورخ قرن ۴ قبل از میلاد، تئوپومپوس، نوشته است:  در آسیای صغیر «به عمل آمدن رنگ بنفش ارزش خود را به نقره در کولوفون» رساند. این هزینه به این معنی بود که منسوجات رنگارنگ بنفش به نمادهای مقام و موقعیت تبدیل شدند که استفاده از آنها توسط قوانین مخارج برای خرید اجناس محدود شده بود. ارشدترین قضات رومی یک توگا پراتکستا می پوشیدند، یک توگا سفید که لبه هایی از بنفش تیری داشت. توگا پیکتای مجلل‌تر، بنفش یکدست تیری با نوار طلایی، توسط ژنرال‌هایی که پیروزی روم را جشن می‌گرفتند، پوشیده می‌شد.

در قرن چهارم پس از میلاد، قوانین اجباری در رم به حدی شده بود که فقط امپراتور روم مجاز به پوشیدن رنگ بنفش تیری بود. در نتیجه، گاهی اوقات «بنفش» به عنوان معنایی برای مقام استفاده می‌شد (مثلاً عبارت «بنفش پوشیده» به معنای «امپراتور شد» است). تولید بنفش تیری در امپراتوری بیزانس بعدی به شدت کنترل شد. بعدها  (قرن نهم) فرزندی که از یک امپراتور سلطنتی متولد شد، گفته شد پورفیروژنیتوس است «زاده ارغوان».

دیوید جاکوبی اظهار می­کند که «دوازده هزار حلزون Murex brandaris بیش از ۱٫۴ گرم رنگ خالص تولید نمی‌کند، که برای رنگ‌آمیزی تزیین فقط یک لباس کافی است». از طریق فرآیند برداشت حلزون که شامل استخراج غده زیر شاخه‌ای (واقع در زیر گوشته نرم تن) است، رنگ جمع‌آوری می‌شود که به دانش پیشرفته زیست شناسی نیاز دارد. رنگرزی بر پایه Murex باید نزدیک به محلی که حلزون‌ها در آنجا هستند انجام شود، زیرا تازگی مواد تاثیر بسزایی در نتایج دارد، رنگ‌ها بر اساس فرآیند طولانی واکنش‌های بیوشیمیایی، آنزیمی و فتوشیمیایی به دست می‌آیند و نیاز به کاهش زمان دارد. و فرآیندهای اکسیداسیون که احتمالا چند روز طول می­کشد. در کتاب تاریخ حیوانات، ارسطو صدف‌هایی را که ارغوانی تیرین از آن به دست می‌آیند و فرآیند استخراج بافتی که رنگ را تولید می‌کند، توضیح داده است. مناسب‌ترین فصل برای گرفتن این صدف حلزون‌ها پس از بالا آمدن Dog Star یا قبل از بهار است.

رنگ ارغوانی یک ترکیب آلی از برم(Bromine) دسته‌ای از ترکیبات است که اغلب در جلبک‌ها و در برخی دیگر از جانوران دریایی یافت می­شود، اما به ندرت در بیولوژی حیوانات خشکی یافت می­شود. این رنگ جلبک‌ها برخلاف رنگ ارغوانی، بدلی ارزان‌تر است که معمولاً با استفاده از مواد ارزان‌تر از رنگ‌های حلزون دریایی تولید می‌شود.

صدف حلزون دریایی از خانوادهMuricidae  (مشخصا صدف حلزونی های خاردار با نامMurex) دارای ماده رنگزا هستند. ساختار اصلی ماده شیمیایی آن  ۶,۶′-dibromoindigo (C16H8Br2N2O2) که مشتق شده از رنگ ایندیگو است به شکل زیر است:

تنوع رنگ بنفش تیریِن (Tyrian purple) از حلزون‌های مختلف مربوط به رنگ ایندیگو (آبی) یا ۶-bromoindigo (بنفش) علاوه بر رنگ قرمز ۶,۶′-dibromoindigo است. تغییرات فرعی در رنگ را می‌توان با برم زدایی و با قراردادن در معرض نور یا با فرایند حرارتی ایجاد کرد.

اندازه ضخامت پوسته بالغ Bolinus brandaris می­تواند به حدود ۶۰ تا ۹۰ میلی متر برسد. پوسته معمولاً قهوه‌ای طلایی با کانال سیفونی بسیار بلند و بدنه‌ای گرد پیچ‌دار با مخروطی کم است. یک ردیف تیره پشت(خار) وجود دارد که مربوط به پایان هر مرحله رشد است.

رنگ نهایی بنفش توسط کروماتوگرام تعیین می­شود، که می­توان آن را با تجزیه و تحلیل HPLC با یک اندازه‌گیری شناسایی کرد: ایندیگوتین (IND) و ایندی روبین (INR). این دو در منابع گیاهی مانند چوب (Isatis tinctoria L) و گیاه نیل (Indigofera tinctoria L) و همچنین در چندین گونه از صدف‌ حلزون‌ها یافت می‌شوند.

انواع حلزون ها

از حلزون دریایی Hexaplex trunculus که قبلاً به نام Murex trunculus شناخته می‌شد رنگ ارغوانی بدست می­‌آید. رنگدانه قبل از قرار گرفتن در معرض نور، به رنگ آبی نیلی است. بسیاری از گونه‌های دیگر در سراسر جهان از خانواده Muricidae، به عنوان مثال Plicopurpura pansa از مناطق گرمسیری شرق اقیانوس آرام و Plicopurpura patula از منطقه کارائیب در غرب اقیانوس اطلس، نیز می­توانند ماده مشابهی تولید­کنند که در مواجهه با نور خورشید به رنگ بنفش ماندگار تبدیل می­شوند.

 این حلزون در فسیل‌های مربوط به دوره‌های پلیوسن و کواترنری (بین ۳٫۶ تا ۰٫۰۱۲ میلیون سال پیش) و صدف های فسیل شده در مراکش، ایتالیا و اسپانیا پیدا شده است. این حلزون دریایی از نظر قدمت اهمیت دارد زیرا غده زیر شاخه‌ای آن مخاطی ترشح می‌کند که برای ایجاد رنگ آبی بنفش نیلی استفاده می‌شود. فرهنگ‌های باستانی مدیترانه، از جمله مینوی‌ها، کنعانی‌ها/ فنیقی‌ها، عبری‌ها و یونانیان کلاسیک، رنگ‌هایی را از حلزون‌ها بدست می‌آوردند. یکی از ترکیبات شیمیایی اصلی رنگ، دیبروم-ایندیگوتین قرمز(red dibromo-indigotin)، مولفه اصلی ارغوانی تیریِن (tyrian purple) یا آبی بنفش یا فیروزه‌ای (tekhelet) است. این‌گونه در اسپانیا، پرتغال، مراکش، جزایر قناری، آفریقا و… در آب‌های کم عمق زندگی می‌کنند.

Dog whelk (Nucella lapillus)، از اقیانوس اطلس شمالی، نیز می­تواند مورد استفاده برای تولید رنگ‌های قرمز بنفش و بنفش قرار گیرد.

 Bolinus brandaris (Murex brandaris  و همچنین Haustellum brandaris نامیده می­شود) معمولاً به عنوان رنگ ارغوانی مورکس (purple dye murex) یا رنگ murex خاردار(spiny dye-murex) شناخته می­شود، گونه‌ای از حلزون دریایی درنده با اندازه متوسط، یک حلزون گاستروپود دریایی خوراکی از خانواده Muricidae ، حلزون‌های مورکس یا حلزون‌های سنگی است. این گونه در آثار فسیلی از پلیوسن (محدوده سنی: از ۳٫۶ تا ۲٫۵۸۸ میلیون سال پیش) شناخته شده است. پوسته های فسیلی این گونه در قبرس، اسپانیا و ایتالیا یافت شده است. در دوران باستان توسط فنیقی ها برای استخراج رنگ بنفش امپراتوری تیریِن(imperial Tyrian purple) رنگ طبیعی بنفش مایل به قرمز استفاده می­شد. در زمان های قدیم استخراج این رنگ از ده ها هزار حلزون کار حساس و قابل توجهی را نیاز داشت و در نتیجه رنگ از ارزش بالایی برخوردار بود.

این حلزون در بخش‌های مرکزی و غربی دریای مدیترانه زندگی می‌کند و تنها در سواحل مرجانی در اقیانوس هند و دریای چین جنوبی یافت شده است. از زمان‌های قدیم به عنوان منبع رنگ ارغوانی و همچنین به عنوان یک منبع غذایی محبوب با نام‌های مختلف شناخته می­شود که از آن جمله می­توان به sconciglio که از کلمه scungilli می­آید نام برد. در اسپانیا، و به طور خاص در سواحل مدیترانه و خلیج کادیز، آنها را cañaílla می­نامند و به عنوان غذا مورد توجه آنهاست. این گونه‌ها روی صخره‌ها در آب‌های کم عمق زندگی می­کنند. این گونه مانند بسیاری از گونه‌های دیگر از خانواده Muricidae می­تواند ترشحاتی تولید کند که در صورت تازه بودن شیری رنگ و بدون رنگ است اما در مجاورت هوا به رنگ قوی و ثابت تبدیل می­شود.

حلزون های دریایی از گونه Banded dye-murex Hexaplex trunculus نیز برای تولید رنگ آبی بنفش یا آبی ایندیگو (نیلی) استفاده شده است. در هر دو مورد، نرم تنان (حلزون) رنگ را در مخاط غدد زیر شاخه‌ای خود ترشح می­کنند.

حلزون‌های Murex  و Hexaplex trunculus و Muricidaeو Neogastropoda رنگ بنفش دارند.


شهین نعمتی دهکردی
کارشناس ارشد فرش دستباف

* کولوفون  (به یونانیΚολοφών)  شهری در یونان باستان بود.

*برم Bromine عنصری هالوژن است در حرارت اتاق به صورت مایع قرمز رنگ فرار با بویی زننده می‌باشد که با کلر و ید واکنش‌پذیری دارد. برم در آب یا دی‌سولفید کربن بسیار قابل حل بوده، تولید محلولی قرمز رنگ می‌کند. برای ساخت رنگ‌های ارغوانی سلطنتی، بروموتیمول آبی استفاده می‌شود.

*شباهنگ، تیشتر یا شعرای یمانی پر نورترین ستاره آسمان شب که در اروپا با نامSirius  شناخته می­شود. این ستاره در صورت فلکی سگ بزرگ قرار­دارد به همین دلیل در زبان انگلیسی به آن Dog Star نیز می­گویند. غروب سالانه آن نیمه خرداد (پیش از غروب خورشید) بوده و پس از حدود دو ماه ناپیدایی، طلوع سالانه آن نیمه مرداد (پیش از طلوع خورشید) می­باشد.

* کُواتِرنِری (Quaternary) بخشی از زمان‌بندی زمین‌شناسی است که در انتهای عصر نوزیستی قرار دارد. دوران کُواتِرنِری از حدود دو و نیم میلیون سال پیش آغاز شده و هنوز نیز ادامه دارد. در این دوره کوه‌های اروپای شمالی، کانادا و قسمت مهمی از آمریکای شمالی از یخ پوشیده بوده‌است. دوره کواترنری با گسترش فیل‌ها، شترها و دیگر پستانداران امروزی که در پلیوسن (Pliocene) نیز وجود داشته‌اند مشخص می‌گردد. دوران کواترنری به دو دوره تقسیم شده‌است: پلیوسن (حدود دو میلیون سال تا دوازده هزار سال پیش) و هولوسین (از حدود دوازده هزار سال پیش تا به امروز)

لوتو، فرش‌هایی با نام یک هنرمند!

قرن ۱۶ و ۱۷ را «عصر طلایی قالی‌بافی» می‌نامند. برآوردها بر اساس سوابق تجاری، جهیزیه و املاک نشان می‌دهد که صدها هزار فرش در آن زمان تولید و معامله شده است. با این حال، تنها حدود ۲ تا ۳ هزار قالی و تکه‌ فرش از آن دوران باقی مانده است.

خود نگاره لورنزو لوتو

خود نگاره لورنزو لوتو

بسیاری از این شاهکارها را هنرمندان رنسانس در آثار نقاشی خود گنجانده‌اند و اگر از این طریق حفظ نمی‌شدند، در طول زمان و برای همیشه از دست می‌رفتند. بیشتر آنچه را که ما امروز در مورد گروه خاصی از فرش‌های عتیقه آناتولی می‌شناسیم، مدیون هنرمند ایتالیایی لورنزو لوتو (۱۴۸۰-۱۵۵۶/۷) هستیم. این گروه از فرش‌ها به «فرش‌های لوتو» معروف شدند و اگر نقاشی‌های لوتو نبود، از تاریخ ناپدید می‌شدند.

فرش‌های آناتولی قرن شانزدهم

در قرن شانزدهم، هنر قالی‌بافی هم از نظر تعداد فرش‌های تولید شده و هم در کیفیت طرح‌ها، به اوج خود رسید. فرش‌ها به سفارش دربار، نجیب‌زادگان ثروتمند و به عنوان هدایای دیپلماتیک مورد توجه بود. فرش‌های امپراتوری عثمانی نیز، به عنوان نشانه‌ای از ثروت و موقعیت در ایتالیا و سایر نقاط اروپا به شمار می‌آمد.

لورنزو لوتو هنرمند آموزش دیده اهل ونیز بود که به دلیل رئالیسم و استفاده از رنگ‌های اشباع‌شده شناخته شده است. فرش‌هایی که توسط لوتو نقاشی شده‌اند با الگوی تکراری از نقوش هندسی ساده و پیچیده مشخص می‌شوند. آنها معمولاً طرح‌هایی به رنگ زرد یا کرم در زمینه قرمز تیره هستند. اعتقاد بر این است که فرش‌های واقعی در منطقه‌ای در امتداد ساحل دریای اژه آناتولی تولید شده‌اند.

فرش صادراتی در مقابل فرش داخلی

فرش‌های لوتو از نوعی که در دربار عثمانی وجود داشتند، نیستند. فرش‌هایی که برای استفاده دربار امپراتوری عثمانی در نظر گرفته شده بودند، معمولاً از نوع ترنجدار با طرح‌های پر گل بودند و فرش‌های صادراتی، عموماً قالیچه‌های کوچک را شامل می‌شدند. در ترکیه، فرش‌های بافته شده به منظور مصارف خانگی، برای استفاده روی زمین استفاده می‌شدند. با این حال، در اروپا، همانطور که در نقاشی‌های لوتو نیز به تصویر کشیده شده است، بسیاری از این فرش‌ها روی میزها پهن می‌شدند.

از آنجا که ایتالیا مقصد اصلی صادرات بوده است، این احتمال وجود دارد که لورنزو لوتو در معرض فرش‌های هندسی صادراتی قرار داشته باشد. به‌نظر می‌رسد که حاشیه‌های قالی‌های لوتو مزین به خط کوفی باشد، اما در واقعیت نوشته‌ای قابل خواندن نبود، بلکه تنها طرحی تزئینی بود و به گونه‌ای طراحی شده بود که شبیه به خوشنویسی باشد.

فرش «لوتو» در موزه متروپولیتن ، با تزئینی شبیه به خط کوفی

فرش «لوتو» در موزه متروپولیتن ، با تزئینی شبیه به خط کوفی

فرش‌های لوتو و نقاشی‌های لوتو

اولین فرش‌های لوتو حدود سال ۱۵۱۶ در نقاشی‌ها ظاهر شدند، اما تصور می‌شود که طرح آن بسیار قدیمی‌تر باشد. به نظر می‌رسد که این گروه از فرش‌ها به همان سرعتی که در اواخر قرن هفدهم ظاهر شدند، از نقاشی‌ها محو می‌شوند. در اثر تلاش مجموعه‌داران خصوصی، تعداد کمی از این فرش‌ها موجود است. اما در بیشتر موارد، تنها مدرکی که از طرح‌های زیبای آنها داریم، نقاشی آنهاست.

نقاشی "شوهر و همسر" لورنزو لوتو

نقاشی “شوهر و همسر” لورنزو لوتو

موزه هنر متروپولیتن دو فرش لوتو در مجموعه خود دارد. یکی از آنها نشان‌های خانواده سنتوریون و دوحه را نشان می‌دهد و بیانگر آن است که احتمالاً سفارشی بوده‌اند. موزه ویکتوریا و آلبرت لندن نیز دارای یک فرش لوتو است که به خوبی حفظ شده است. موزه هنرهای ترکی و اسلامی در استانبول، دارای لوتوی بی نظیر قرن هفدهمی با نقش‌های گل رز و نوار ابری است که مشخصه فرش‌های اوشاک است. جدای از اینها، تنها دو یا سه نمونه دیگر در دنیا وجود دارند.

یکی از بهترین نمونه‌ها، فرش‌های لوتو است که در نقاشیِ محراب ساخته شده برای کلیسای سن جیووانی پائولو در ونیز به تصویر کشیده شده است. این فرش‌ها را می‌توان در نقاشی‌های لوتو شوهر و همسر (۱۵۲۳)، پرتره جیووانی دلا ولتا با همسر و فرزندانش (۱۵۴۷) و خیریه سنت آنتونی (۱۵۴۲) دید.

لوتو اولین هنرمندی نبود که این فرش‌ها را در نقاشی‌هایش به تصویر کشید. اسنادی وجود دارد که نشان می‌دهد او در طول زندگی‌اش بیش از یکی از این فرش‌ها را داشته است. با این حال، ما نمی‌دانیم که آیا هیچ یک از فرش‌هایی که در نقاشی او به تصویر کشیده شده است، متعلق به او بوده است یا در جاهای دیگر در سفرهایش دیده است. با حدس زدن تعداد سوابق انواع فرش‌هایی که نقاشان دوره رنسانس به تصویر کشیده‌اند، این الگو زمانی در میان فرش‌های تجاری بسیار رایج بود.

محققان فرش‌های موجود در نقاشی‌های رنسانس را بر اساس طرح و سبک طبقه‌بندی می‌کنند. بسیاری از هنرمندان الگو یا سبک خاصی از فرش را به تصویر می‌کشیدند، این احتمالاً به دلیل نوع رایجی بود که در معرض آن قرار می‌گرفتند

« سنت آنتونینو صدقه می‌دهد»، موزه متروپولیتن

« سنت آنتونینو صدقه می‌دهد»، موزه متروپولیتن

میراث ماندگار فرش‌های لوتو

در مورد فرش‌های لوتو، بیشتر از طریق نقاشی می‌دانیم تا از آنچه که به زمان ما رسیده باشند. فرش‌های لوتو از منظر تاریخی گروه مهمی هستند، زیرا به نظر می‌رسد که نقش فرش به طور ناگهانی پدید آمده و سپس به سرعت ناپدید شده است، اما تاکنون توضیحی در مورد دلیل این امر نداریم.

فرش «لوتو» اواخر قرن شانزدهم، موزه متروپولیتن

فرش «لوتو» اواخر قرن شانزدهم، موزه متروپولیتن

آنچه می‌دانیم این است که این فرش‌ها دارای برخی از باشکوه‌ترین ترکیبات رنگی از نقش و نگارهای زیبا در تاریخ فرش‌بافی هستند. پیدا کردن یک فرش لوتو اصیل تقریباً غیرممکن است، اما در طول سال‌ها، آنها در دوره‌های زمانی مختلف بافته شدند. برخی از بازتولیدهای بدیع در اواخر قرن نوزدهم ایجاد شد. در بسیاری از موارد، تشخیص کپی از نسخه اصلی دشوار است، زیرا تکنیک‌های رنگ و بافت تغییر قابل توجهی نداشته است. حتی بازتولیدهای مربوط به اواخر قرن نوزدهم نیز عتیقه‌ای ارزشمند محسوب می‌شوند.

نویسنده: اومری شوارتز
ترجمه: فائزه قادری

ویژگی‌های فرش خوب

فرش خانه را می‌سازد. این نه تنها باور بسیاری از مردم، بلکه نظر  معتبرترین دکوراتورها و هنرمندان جهان است. پس خرید فرش بی‌شک تصمیم بزرگی است که با یک سوال همیشگی برای خریدارانش همراه است: ویژگی‌های فرش دستباف خوب چیست؟

فرقی ندارد شما به دنبال یک فرش خانه‌داری باشید یا فرشی خاص و آنتیک، در هر حال موقع خرید فرش دستباف کلمه “خوب”، چیزی است که بسیاری از فروشنده‌ها درباره فرش‌هایشان به شما می‌گویند. فرش‌های دستباف اغلب حداقل برای چندین دهه عمر می‌کنند و می‌توانند مثل یادگاری ارزشمند از نسلی به نسل دیگر حفظ شوند و حتی می‌توان گفت: فرسنگ‌ها دورتر از مکانی که به آن تعلق داریم، خانه ما آن جایی می‌شود که فرش‌مان را می‌گذاریم. فرقی ندارد شما به دنبال یک فرش خانه‌داری باشید یا فرشی خاص و آنتیک، در هر حال موقع خرید فرش دستباف کلمه “خوب”، چیزی است که بسیاری از فروشنده‌ها درباره فرش‌هایشان به شما می‌گویند. باور کلی بر آن است که فرش هر چه ظریف‌تر و رجشمار آن (تراکم گره‌ها) بیشتر باشد، آن فرش خوب‌تر است. اما در دنیای فرش‌های دستباف اصطلاح “فرش خوب” با توجه به سبک فرش مورد نظر شما، دارای معنای متفاوتی است. هیچ کس بهتر از خودتان نمی‌تواند از میان چندین فرش، یکی را برایتان انتخاب کند تا وقتی آن را  به خانه می‌برید کنار وسایل دیگرتان بدرخشد. پس اول ببینید جذب چه سبک بافته‌هایی می‌شوید. سپس از میان فرش‌هایی در آن سبک، به دنبال فرش خوب خودتان باشید.

به طور کلی برای خرید یک فرش خوب دستباف ایرانی، باید در جستجوی ویژگی‌های خاصی باشید

کیفیت همیشه مهم است

کیفیت یکی از کلیدی‌ترین ویژگی‌ها در تعیین ارزش یک فرش خوب است. لازم است مطمئن شوید که به دنبال فرش‌های باکیفیت هستید. انتظار این است که یک فرش دستباف علاوه بر زیبایی در طرح و کیفیت مطلوب ظاهری، از نظر رنگرزی و تکنیک‌های بافت نیز بررسی شود، تا دست کم برای ده سال آینده بتوانید روی همراهی‌اش حساب کنید. زیرا اگر به درستی از یک فرش دستباف خوب نگهداری شود، یک عمر ماندگار خواهد بود.

به بافت فرش توجه کنید

جلو و پشت فرش را بررسی کنید. بافت نامنظم از پشت فرش راحت‌تر تشخیص داده می‌شود، بنابراین برای اینکه از کیفیت بافت مطمئن شوید‌، ساده‌ترین راه این است که آن را برگردانید و بررسی کنید. آیا می توانید ایراداتی را در بافت مشاهده کنید؟ علاوه بر این، فرشی که بافتی ثابت و با کیفیت داشته باشد، بدون موج و چروک و چین خوردگی روی زمین قرار می گیرد.  اگر هنگام گذاشتن فرش روی زمین هر یک از این ناهماهنگی‌ها را مشاهده کردید، دوباره بررسی‌اش کنید.

به لبه‌ها و انتهای فرش دقت کنید

خیلی مهم است که لبه‌ها و انتهای فرش را بررسی کنید. لازم است که صاف و محکم به نظر بیایند. در یک فرش خوب، لبه‌ها صاف، ابعاد عرض در دو انتها یکسان و انتهای آن به درستی محکم می‌شود.  اگر شیرازه و ریشه‌های فرش به درستی محکم نشده باشد، احتمال باز شدن آن به مرور زمان، در حین جاروبرقی یا تمیز کردن زیاد است.

یکنواختی و کیفیت رنگ را بررسی کنید

آیا یکنواختی در رنگ بندی وجود دارد؟ فرش‌های شهری ایرانی با استفاده از رنگ‌های زیادی بافته می‌شوند لازم است همیشه در رنگ‌های به کار رفته یکنواختی وجود داشته باشد. پس به دنبال هرگونه تفاوت و نایکنواختی در رنگ باشید. گاهی وصله رنگ تیره‌تر می‌تواند به این معنی باشد که فرش ترمیم شده است، در حالی که وصله رنگ روشن‌تر احتمالا به این دلیل است  که فرش با گذشت زمان کم رنگ شده است. هر دو سناریو  برای یک فرش خوب نو، غیر قابل قبول است. اما در مورد فرش‌های روستایی و عشایری، آنتیک یا فرش‌های کارکرده، یا ابرش، اتفاق عجیببی نیست و در برخی از موارد نمی‌تواند از ارزش فرش بکاهد. و گاهی حتی ان را زیباتر می‌کند

طرح فرش را بررسی کنید

فرش‌های دستباف با توجه به سبک‌هایشان ویژگی‌ها و تنوع گوناگونی در طرح دارند. اگر دنبال فرش عشایری هستید، از آنجا که اغلب بصورت بداهه بافته می‌شود، اشتباهات بافت در اصطلاح “غلط بافی” جزو شیرینی‌های کار است. اما درباره فرش‌های کلاسیک شهری، مهم است که تقارن و نظم در طراحی رعایت شده باشد. بهتر است بدانید  گاهی آنچه از بی‌نظمی در طرح یک فرش می‌بینیم می‌تواند نشانه خطاهایی در بافندگی و نه در طرح آن باشد، در هر حال درباره فرش‌های شهری‌باف بی‌نظمی در طراحی نکته‌ منفی‌ای است.

از کارشناسان کمک بگیرید

آنچه در این مطلب گفته شد، راهنمای سریع شما برای تشخیص برخی از ویژگی‌های فرش خوب است. دنیای متنوع فرش دستباف ایران، انتخاب‌های فراوان و عالی‌ای را پیش رویتان می‌گذارد. برای خرید بهتر، توصیه همیشگی ما این است که فرش را از فروشگاه‌های معتبر و یا با استفاده از راهنمایی کارشناسان فرش تهیه کنید تا انتخابی مطمئن‌تر و راحت‌تر داشته باشید.

ما در شرکت سهامی فرش ایران به پشتوانه نزدیک به یک قرن تجربه و تخصص تولید و بازرگانی انواع فرش دستباف ایرانی از بهترین کارشناسان برای راهنمایی شما بهره می‌گیریم تا شما خریدی مطمئن و آگاهانه را تجربه کنید.


فائزه قادری
کارشناس ارشد فرش دستباف

عرضه ۱۰۱ تخته فرش در حراج چهاردهم


گزارش آماری حراج چهاردهم

اولین حراج مردادماه ۱۴۰۱ در ۶۳ نوبت و با عرضه ۱۰۱ تخته انواع فرش دستباف به مساحت ۳۸۶ متر مربع برگزار شد. در این حراج ۵۶ تخته فرش به مساحت ۲۱۰ متر مربع به بالاترین پیشنهادها فروخته شدند و ۴۵ تخته فرش به مساحت ۱۷۶ متر مربع شانسی برای فروش نداشتند و به انبار حراج بازگشتند. نسبت رشد فرش‌های فروخته شده در این جلسه از قیمت پایه به صورت میانگین ۲۰ درصد بود. همچنین در ۵ نوبت از این جلسه فرش‌های فروخته شده به بیش از دو برابر قیمت پایه فروخته شدند.

برترین‌های حراج چهاردهم

بالاترین قیمت پایه حراج چهاردهم برای یک جفت قالی قواره ۹ متری کاشان بود که با مبلغ ۵۰ میلیون تومان به سالن حراج آمد اما مشتری‌ای نداشت. اما بالاترین قیمت فروخته شده این جلسه به یک قالی ۶ متری تبریز رسید. این قالی با قیمت ۴۵ میلیون تومان به سالن حراج آمد و با ۱۶ درصد رشد از قیمت پایه به مبلغ ۵۲ میلیون تومان فروخته شد.

بیشترین رشد قیمت حراج چهاردهم به یک کناره قرجه رسید که با یک میلیون و ۸۰۰ هزارتومان به حراج امد و با رشد دو و نیم برابری به مبلغ ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان فروخته شد.


شرکت فرش ایران با «ترنج تبریز» خوش درخشید

اولین جشنواره ملی قالی فاخر که نمایشگاه آثار منتخب آن از ۲۹ تیرماه در مجموعه سیتی سنتر اصفهان گشایش یافته بود، عصر روز شنبه ۱ مرداد ۱۴۰۱ با اعلام قالی‌های برگزیده و تجلیل از خالقان آن‌ها در محل اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی استان اصفهان به کار خود پایان داد.

این جشنواره که فراخوان آن ۲۰ خردادماه اعلام عمومی شد با اظهار ۲۲۹ قالی از ۱۵ استان کشور در ۷ گروه مورد ارزیابی و پایش اولیه داوران قرار گرفت که از این بین ۱۱۲ قالی به مرحله نهایی داوری رسید. نهایتا در داوری حضوری قالی‌های رسیده به این مرحله با نظر هیئت هفت نفره داوران ۴۹ اثر به نمایشگاه آثار منتخب راه یافتند. شرکت سهامی فرش ایران نیز با دو اثر در گروه فرش‌های کلاسیک شهری باف بین ۳۵ تا ۵۰ رج و کلاسیک شهری بیش از ۵۰ رج در این نمایشگاه حضور درخور و شایسته‌ای داشت.



در پایان برگزیدگان اولین جشنواره ملی قالی فاخر به شرح زیر معرفی شدند:

تندیس قالی فاخر

  • در گروه کلاسیک شهری باف با رج شمار بیشتر از ۵۰: اثر ترنج تبریز متعلق به شرکت سهامی فرش ایران
  • در گروه کلاسیک شهری باف با رج شمار بیشتر از ۵۰: اثر فلک الافلاک متعلق به باقر صیرفیان
  • در گروه فرش های تمام ابریشم: اثر هوناز متعلق به علی بردبار
  • در گروه کلاسیک شهری باف با رج شمار بین ۳۵ تا ۵۰: اثر هستی متعلق به علی بردبار
  • تندیس قالی برگزیده مردمی: اثر نورا  متعلق به سهیل بیگدلی
  • در گروه فرش روستایی: اثر ترنج  متعلق به رضا نصوحی


همچنین قالی‌های شایسته تقدیر به شرح زیر معرفی شدند:

  • در گروه فرش های تمام ابریشم: اثر گل و بلبل متعلق به وحید اسم خانی
  • در گروه فرش های کلاسیک شهری باف با رج شمار بیشتر از ۵۰: اثر گلستان متعلق به مهدی اعتزازیان
  • در گروه فرش های کلاسیک شهری باف با رج شمار بیشتر از ۵۰: اثر هلیا متعلق به علی دربهانی
  • در گروه فرش های عشایری و گبه: اثر ناز خاتون متعلق به علی قربانی
  • در گروه سایر رسته‌ها: به خاطر هنر قیچی زنی  اثر گردون مهر متعلق به ناصر ملفوظی

در اقدامی متفاوت لوح سپاس بافنده هم به سرکار خانم مریم صالحی رسید



گفتنی است در این رویداد بیانیه هیئت داوران به شرح زیر توسط تورج ژوله قرائت شد

بیانیه هیأت داوران اولین جشنوارۀ ملّی قالی فاخر

با سلام برتمامی هنرمندان ایران زمین بویژه هنرمندان، متخصصین وعلاقه‌مندان فرش ایران. ازسال ۱۳۸۸ خورشیدی فرش دستباف ایران وارد عرصه‌ای از رقابت و رویارویی هنرمندان گشت که با هشت دوره برگزاری تا سال ۱۳۹۷ با نام جشنواره فرش برتر، اهداف و الگوهایی خاص و متفاوت از عرصه‌های جاری و متداول درتجارت و بازرگانی فرش دستباف را در دستورکارخود قرارداد. این اُلگوها، علاوه بر انتشار درقالب دستورالعمل‌های اجرایی وگروه‌بندی فرش‌ها، همواره با تأکید مضاعف داوران هر دوره ازجشنواره بصورت بیانیه‌های صادرشده، نشان دهندۀ بخشی از اهداف ومسئولیت‌های مرکزملی فرش ایران به عنوان دستگاه نظارتی واجرایی دولت درعرصۀ فرش دستباف ایران بوده و هست .

هم اکنون دربرگزاری اولین جشنواره ملی قالی فاخرکه شالودۀ آن برپایۀ هشت جشنوارۀ پیشین بنیان یافته، همچنان مرکزملی فرش دستباف ایران درآیین نامۀ منتشرشده، اهداف اصلی این جشنواره را درچنین مواردی اعلام داشته است :

ترغیب به عرضۀ قالی‌های فاخر، ایجاد انگیزه برای ظهوراستعدادها، اصل خلاقیت همراه با حفظ اصالت، برندسازی وایجاد اُلگوهای مناسب فرشبافی، وآخرین هدف، کمک به بازاریابی قالی‌های تولیدی. با توجه به موارد برشمرده، خلاصه و اهم معیارهای داوری نیزبه شرح ذیل بوده است:

اصل اصالت به معنی تطبیق هویت نقشه و شیوه بافت با منطقه‌ای که هر فرش در پرسشنامۀ ثبت نام به آن منتسب گشته.

عاری بودن ازعیوب بافت و رعایت اصول صحیح و پذیرفته شده درقالیبافی.

رعایت اصول رنگ‌گذاری و نقشه کشی.

توجه به اصل نوآوری وخلاقیت با رعایت اصالت‌های بومی وهویتی هر فرش.

ضوابط مذکور، ازآغاز تا به امروز این جشنواره را به رقابتی هویت‌شناسانه برای فرش دستباف ایران مبدل نموده است. دراین دوره از جشنوارۀ قالی فاخر، هیأت داوران با بررسی ۱۱۲ قالی از مجموع ۲۲۹ اثر راه یافته به بخش نهایی، نتایج داوری خود را به دبیرخانه جشنواره اعلام داشتند. بدیهی است که کسب عنوان قالی برگزیده در هر بخش، فقط به منزلۀ گزینش و کسب عنوان فاخر از میان قالی‌های ارایه شده در این جشنواره است، نه قالی منتخب در گسترۀ بافندگی کشور.



با توجه به موارد برشمرده، هیأت داوران اولین جشنوارۀ ملی قالی فاخر مواردی را به شرح ذیل در قالب پیشنهاد برای مرکزملی فرش دستباف ایران با هدف برگزاری بهتر و باشکوه‌تر جشنواره، و توصیه‌هایی را برای هنرمندان شرکت کننده، معروض می‌دارند.

۱ – این جشنواره باید به نحوی برنامه‌ریزی و برگزارگردد که تمامی هنرمندان فرش ایران از شرایط مناسب برای ارسال وحفاظت‌های فیزیکی و حفظ حقوق معنوی بویژه طرح و رنگ، اطمینان یابند. به همین دلیل باید زمان و فرصت مناسب درکنار امکانات حمل و ارسال به نحو مطلوب از سوی مرکزملی فرش و همکارن برگزارکننده، مهیا گردد.

۲ – بسیار بدیهی است که قالی‌های شرکت کننده درگروه‌های ذیربط باید از اولین ویژگی برای سنجش داوری برخوردار باشند. به دیگرسخن، محل بافت باید مشخص و بطورصریح اعلام گردد. دراین دوره از رقابت تعداد هشت درصد از قالی‌های شرکت داده شده فاقد هویت برای داوری بودند و این به معنای حضور ۱۸ قالی بی‌نام از سوی هنرمند یا مالک اثر بوده است. پیشنهاد می‌شود از دوره آتی، آثاراین چنین درهمان مرحله اول ازدور رقابت حذف گردند.

۳ – آمارقالی‌های شرکت داده شده نشان می‌دهد که گروه قالی‌های کلاسیک شهری‌باف با ۴۵ درصد ازمجموع آثارمعرفی شده، بیشترین سهم را در گروه های هفت گانه این دوره ازرقابت به خود اختصاص داده‌اند. بخش نگران کننده از این آمار حضو ر ۴۰ درصدی قالی‌های بیش از ۵۰ رج می باشد و تنها ۵ درصد ازقالی‌های معرفی شده با اقل ویژگی‌های یک قالی فاخر، دارای رجشمارکمتراز ۳۵ بوده‌اند و این یعنی زنگ خطر برای بخش بزرگی از سنت وکهن اُلگوهای فرشبافی ایران. موضوعی که نه تنها آمارکوچک این جشنواره برآن صحه می‌گذارد، بلکه واقعیتی است که طی دو سه دهه اخیر گریبان فرش ایران را گرفته است و ضروری است از سوی مرکز ملی فرش ایران تمهیدات لازم اندیشیده شود.

۴ – همانگونه که اشاره شد، اصل تجارت و بازرگانی به عنوان آخرین شاخص در اهداف مرکز ملی فرش ایران و متعاقب آن درنحوه قضاوت و ارزیابی داوران مورد توجه بوده است. با این وجود، بررسی کلی قالی‌های شرکت داده شده نشان می‌دهد که دو اصل مورد توجه شرکت کنندگان، قالی‌های ریز بافت و به احتمالی، پُرفروش و موفق دربازار کسب کار بوده است. جای تردیدی نیست که درجریان مطالبه‌گری خانواده فرش دستباف ایران ازمرکزملی فرش، می‌توان جشنواره‌ای رقابتی برای قالی‌های پُرفروش و مورد توجه بازار و خریداران داخلی و خارجی بدعت نهاد که فرآیند داوری و قضاوت درآن مبتنی برمستندات و شاخص‌های دیگری است. اما چه توان کرد که این چنین رقابتی با اساس جشنواره قالی برتر در دوره‌های گذشته، و جشنواره قالی فاخر دراین دوره، در تضاد آشکار است. پیشنهاد می‌شود یا نسبت به تغییر اُلگوها و اهداف این جشنواره تجدید نظر اساسی صورت گیرد یا دو جشنوارۀ جداگانه با اهداف متفاوت برگزار گردد.

۵ – اصل نوآوری و خلاقیت از اهم شاخص‌های تمامی ادوار جشنواره فرش برتر و همچنین جشنواره قالی فاخر در این دوره بوده است. ازسوی دیگر، داوران جشنواره باید تا حد امکان و متکی بر تجارب خود، نسبت به رصد نمودن و بررسی خلاقیت‌های به ظهور رسیده و موفق هنرمندان درسال‌های گذشته وآثاری که در این رقابت شرکت داده می‌شوند، اقدام نمایند. به همین دلیل قالی‌هایی که بیش از یک، دو، و حتی قریب به سه دهه ازظهور شیوه‌های بدیع و نوآورانۀ آنها می‌گذرد از ورود به بخش داوری در این جشنواره باز می‌مانند. اگرچه مواجهه با چنین آثاری به منزلۀ موفقیت طولانی مدت برخی از نوآوری‌ها و شیوه‌های متداول است و باید ازقالی‌ها و صاحبان ایده‌های این چنین تقدیر و قدردانی نمود، اما این جشنواره، رویدادی است برای عرضه و رقابت ایده‌ها، خلاقیت‌ها وابتکارات بدیع و روزآمد.

۶ – موضوع کپیه‌برداری و اقتباس ازطرح‌ها و ایده‌های سایر هنرمندان از مواردی بسیار مهم و بنیادی در این جشنواره است. چنانچه در هر مرحله از داوری، به نحوی موضوع کپیه‌برداری در نقشۀ یک قالی محرز گردد، از دور رقابت حذف خواهد شد. چنانچه این موضوع پس از اعلام نتایج نیز به نحوی تأیید گردد، نسبت به عودت جوایز اقدام و قالی دیگری که درمرحله داوری درجایگاه دوم قرارداشته، جایگزین خواهد شد .

۷ – بخش قالی‌های قدیمی با قدمت بیش ا ز ۵۰ سال، ازبخش‌های اصلی، جذاب و پُرمخاطب این جشنواره بوده است که احتمالا به جهت مسایل مرتبط با حمل ونقل، محافظت وسایر موارد برشمرده در ردیف اول، دراین دوره حذف گردیده است. هیأت داوران تقاضا دارند با مهیا شدن شرایط و زیر ساخت‌های لازم برای حضور مجموعه‌داران و مالکان چنین قالی‌هایی، امکان حضورآنان دراین گروه برای دوره‌های آتی فراهم گردد.

۸ – هیأت دوران اولین جشنوارۀ قالی فاخر، از مرکز ملی فرش ایران تقاضا دارند، بنا بر ملاحظات خاصی که در تفسیر و مفهوم برخی از واژه‌ها و عبارات بنیادی وجود دارد و زیرساخت اصلی برگزاری این جشنوارۀ رقابتی است، مفاهیم و معانی این عبارات و واژگان را با تمهیدات لازم و موثر، برای شرکت‌کنندگان بازگو و شفاف‌سازی نمایند. برخی از عبارات همچون فاخر، اصالت، خاستگاه بافت، نوآوری و خلاقیت، و همچنین اقتباس بنا بر تحولات و رویدادهای گریز ناپذیر درعرصۀ بافندگی بویژه اُلگوهای رقابتی دراین جشنواره، نیازمند تفسیروشناخت دقیق‌تری است.

۹ – گزینش قالی فاخر در هر گروه ازجشنواره، به معنای کسب این عنوان برای همان فرش خاص می‌باشد و استفاده از عنوان فاخر در فروش و تجارت برای قالی‌های مشابه، از اصول و اخلاق حرفه‌ای به دور بوده و شایستۀ هنرمندان و خانوادۀ فرش ایران نیست.

درخاتمه، هیأت داوران اولین جشنوارۀ ملی قالی فاخر مراتب امتنان و تشکر خود را از ریاست و کارشناسان مرکزملی فرش ایران که دربرگزاری دوباره این رویداد هنری همت نمودند، و همچنین گروه برگزارکننده دراتاق بازرگانی استان اصفهان و مجتمع توسعه ارتباطات پگاه بویژه دبیر اجرایی جشنواره جناب آقای علی میرجمالی که متحمل زحمات بسیاری گردیدند اعلام داشته و امید است درسال‌های آتی شاهد برگزاری مستمر و باشکوه‌تر این جشنواره باشیم.

حسین استکی – حمید ذوالانواری – علی میرزازاده – سیدرضی میری – کریم میرزایی – سیدمرتضی میرمهدی – تورج ژوله

اصفهان/ یکم مردادماه ۱۴۰۱


جشنواره ملی قالی فاخر

لوح تقدیر و تندیس شرکت سهامی فرش ایران در اولین جشواره ملی قالی فاخر برای قالی ترنج تبریز در گروه فرش‌های کلاسیک شهری باف بالای ۵۰ رج

اوکراین باید گلیم‌اش را از آتش درآورد

گلیم‌بافی (килимарство,kylymarstvo) و اصطلاح «Kilim» (به اوکراینی: килим, kylym) ریشه ترکی دارد و به منسوجات بافته شده زینتی که برای پوشش کف یا تزئین دیوارها استفاده می‌شود، اشاره دارد.

قدیمی‌ترین منابعی که در مورد گلیم هست به زمان کیوان روس* برمی‌گردد که از گلیم برای مراسم تدفین استفاده می‌کردند. همچنین گلیم‌ها برای روکش‌های صندلی شاهزادگان استفاده می‌شدند. علاوه بر آن اشاراتی به گلیم در ترانه‌های بیلینا* (Bylina/Bylyna) و ترانه‌های قدیمی یافت می‌شود. در نقاشی‌های دیواری کلیسای سنت سیریل در کیف و در پرتره‌های اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم گلیم‌ها به تصویر کشیده شده‌اند. بنابراین در مورد گلیم‌بافی در اوکراین قبل از قرن شانزدهم هیچ چیز قطعی نمی‌توان گفت و گلیم‌های قبلی متعلق به طبقه حاکم، به احتمال زیاد وارداتی بوده است.

اولین اشاره به واردات گلیم از کشورهای شرقی در منابع قرن پانزدهم آمده است. تولید گلیم در Volhynia در قرن ۱۶ به خوبی مستند شده است. به عنوان مثال، در سندی به سال ۱۵۷۸ که جهیزیه ماریا هولشتانسکا در آن فهرست شده است، از دو بافنده رعیت به نام‌های یورکو(Yurko) و فدیر (Fedir) نام برده شده است.

منابع زیادی از قرن هفدهم در مورد گلیم‌های تولید شده بومی و گلیم‌های وارداتی وجود دارد. در قرن هجدهم، گلیم‌‌بافی گسترش یافت: در کرانه راست اوکراین (کرانه باختری یعنی سمت راست رودخانه دنیپر)، کارگاه‌های متعلق به خانواده‌های Czartoryski و Potocki، و در سمت چپ اوکراین کارگاه سرهنگ پاولو پولوبوتوک، معروف بودند.

طرح گلیم‌ها دارای نقش مایه‌های گل، درختچه‌های گل همراه با پرندگان و گاهی انسان و درخت زندگی هستند و نقوش از فرم کاملا گردان خارج شده‌اند. اگرچه ممکن است گلیم‌بافی خیلی زودتر توسط روستایی‌ها انجام شده باشد، اما در قرن هجدهم در میان آن‌ها رواج یافت. راهبان و هنرمندان شهری نیز به بافندگی مشغول بودند. این صنعت در پایان قرن ۱۸ و در نیمه اول قرن ۱۹ به سرعت رشد کرد. کارگاه‌های جدیدی توسط مالکان در املاک‌شان به ویژه در کرانه چپ اوکراین و در شهرها افتتاح شد. تا اواسط قرن نوزدهم، تولید سالانه گلیم و کاپریزون(caparison) های پشمی (یک پوشش زینتی که روی کمر و سر اسب را می‌پوشاند، زین اسب و مهار) خارکف به ۲۵۰۰۰ قطعه رسید.

در نیمه دوم قرن نوزدهم، صنعت گلیم در اوکراین دچار افت ناگهانی شد. به گونه‌ای که، تولید سالانه خارکف به ۴۰۰۰ گلیم کاهش یافت. برای مقابله با این روند، اقداماتی توسط تولیدکنندگان فردی و  zemstvos (یک نظام از شوراهای منتخب است که در روسیه تزار برای اداره امور محلی پس از لغو بردگی تأسیس شد) انجام شد.

zemstvo  پولتاوا یک مدرسه گلیم‌بافی افتتاح کرد، فروش گلیم را ارتقا داد و مجموعه‌ای از گلیم‌های سنتی را راه اندازی کرد.

در سال ۱۹۰۵ Varvara و Bohdan Khanenko یک پیشه بافت خانگی را در روستای اولنیوکا، شهر واسیلکیف، استان کیف تشکیل دادند. هنرآموزان دو سال کارآموزی می‌کردند. ولودیسلاو فدوروویچ (Volodyslav Fedorovych) یک آموزشگاه و کارگاه گلیم بافی را در اواخر دهه ۱۸۸۰ در روستای ویکنو در منطقه ترنوپیل راه‌اندازی کرد. در آغاز قرن بیستم، مناطق اصلی گلیم‌بافی در کرانه چپ اوکراین، شهرستان‌های میرهرود، رومنی، پولتاوا، پریلوکی و زینکیف، گوبرنیا پولتاوا بودند.

به لطف تلاش‌های هنرمند Yevheniia Prybylska، یک پیشه خانگی بافت در سال ۱۹۱۳ در روستای Skoptsi، استان کیف، شکل گرفت. گلیم‌بافی همچنین در منطقه Katerynoslav، Podilia و Ternopil (Zbarazh، Zalozhtsi، Tovste وVikno) رونق گرفت.

در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، مراکز جدید گلیم‌بافی در گالیسیا تحت تأثیر پیشه در حال توسعه گلیم در غرب پودیلیا به وجود آمد. انجمن بافندگی که در سال ۱۸۸۶ تأسیس شد، در سال ۱۸۹۰ شروع به تولید گلیم کرد. در سال ۱۸۹۴ این انجمن یک آموزشگاه بافندگی افتتاح کرد که در دهه ۱۹۲۰ به یک کارگاه گلیم تبدیل شد.

تعدادی کارگاه گلیم موقتی در مجاورت کوسیو، ترنوپیل، چورتکیف، زباراژ، ژیداچیف و لویو راه‌ اندازی شد. پیشه گلیم در قرن نوزدهم در ماوراءالنهر وجود داشت، اگرچه اطلاعات در مورد آن کم است. در سال ۱۹۰۵ یک کارگاه گلیم تعاونی در روستای هانیچی در شهرستان تیاچیف برپا شد.کارگاه دیگری در روستای آردانووه شهرستان ایرشاوا برپا شد. پیشه گلیم بوکووینا در قرن نوزدهم به خوبی توسعه یافته بود. در دهه ۱۹۲۰ یک آموزشگاه گلیم‌بافی در آتاکی، بسرابیا افتتاح شد.

در آغاز دوره شوروی، پیشه گلیم در اوکراین با مشکلات جدی روبرو شد: کمبود تجهیزات و مواد اولیه وجود داشت و کارگاه‌های خصوصی تعطیل شده بودند. مسئولان جدید با تلاش فراوان گلیم بافی را در مراکز سنتی آن احیا کردند. کارگاه‌ها و آموزشگاه‌های هنری در منطقه پولتاوا، منطقه چرنیهف، و منطقه کیف و در شرق پودیلیا برای آموزش کارگران واجد شرایط برای پیشه گلیم راه اندازی شد.

این پیشه در آرتل‌های ((در روسیه قبل از انقلاب) یک انجمن تعاونی از صنعتگرانی که با هم زندگی و کار می‌کردند) صنایع دستی شکل گرفت و به تولید گلیم برای صادرات ترغیب شد. بین سال‌های ۱۹۲۸ و ۱۹۳۰ تولید آن از ۴۰۰۰۰ به ۱۰۰۰۰۰ روبل افزایش یافت. در دهه ۱۹۳۰، آرتل‌ها به شرکت‌های دولتی بزرگ تبدیل شدند و تحت انجمن صنایع دستی اوکراین قرار گرفتند (۱۹۳۶). تولید آن‌ها برای یک برنامه پنج ساله تنظیم شده بود. امروزه مهم‌ترین کارگاه‌های گلیم در رشتیلیوکا، دیهتیاری، هلینانی، کلومیا، خوتین و کوسیو قرار دارند. از زمان جنگ جهانی دوم تولید گلیم در این مراکز به طور پیوسته رشد کرده است و گلیم‌هایی با طرح هندسی بیشتر از گلیم‌های گل‌دار بوده است.

تولید Hlyniany از ۱۵۰۰۰ متر مربع در سال ۱۹۴۵ به ۴۹۰۰۰ متر مربع در سال ۱۹۶۰ و ۸۲۰۰۰ متر مربع در سال ۱۹۷۰ افزایش یافت. کوسیو از ۹۵۰۰۰ متر مربع در سال ۱۹۵۵ تا ۱۲۰۰۰۰ متر مربع در سال ۱۹۶۵٫ و خوتین از ۱۰۶۰۰ متر مربع در سال ۱۹۵۰ به ۱۷۰۰۰ متر مربع در سال ۱۹۶۰ و ۴۶۰۰۰ متر مربع در سال ۱۹۷۰ رسید.

گلیم‌بافی فرآیندی پیچیده و پر زحمت است که شامل نخ ریسی، رنگرزی و بافندگی می‌شود. به طور سنتی، مهارت‌های لازم از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود. عموما، مواد اولیه از پشم گوسفند بود بعدها نخ‌های پنبه و کتان نیز استفاده شدند واخیرا الیاف مصنوعی مقاوم در برابر پوسیدگی، کپک‌زدگی و بید به کار گرفته شده‌اند. تا سال۱۸۸۰ از رنگ‌های طبیعی، عمدتاً از گیاهان محلی استفاده می‌شد.

رنگ زرد از چوب و پوست بلوط و اسپرک ، برگ ها و جوانه های جوان توس یا از پوست سیب وحشی و زرد روشن از لایه های بیرونی پیاز و رنگ بسیار شفافی از توت های خولان* (Buckthorn) و زرد تیره از پوسته گندم سیاه* (Buckwheat) یا توت های خولان بدست می­آید. رنگ سبز از پوسته پیاز و میوه آبی مایل به سیاه(Blackthorn berry) و نیل، رنگ‌های قرمز از حشرات کوچک کرم کوکوس ایلیسیس* (Coccus Illicis) و گاهی اوقات از ریشه روناس (Rubia tinctorum)*، رنگ‌های سیاه و خاکستری از پوست بلوط، رنگ‌های قهوه‌ای از پوست درخت توسکای جوان و رنگ‌های آبی از درختچه‌های نیل به‌دست می آیند. این رنگ‌های طبیعی رنگ‌های ملایم دلپذیری را تولید می‌کنند که خیلی سرزنده هستند. در سال ۱۸۵۶، کشف رنگ های آنیلین تغییر بزرگی در فرآیند رنگرزی ایجاد کرد که تأثیر بدی بر پشم رنگ شده اوکراینی گذاشت. با این وجود، هنوز کارگاه‌هایی در اوکراین وجود دارد که در آنها به ثبات رنگی مواد توجه می‌شود و رنگ‌های آنیلین به ندرت و شاید هرگز استفاده می‌شوند.

در گلیم‌بافی از دو نوع دار عمودی و افقی استفاده می‌شود.گلیم‌های تخت بافت و گره‌دار بر روی دارهای عمودی بافته می‌شود. طرح‌ها با بافت تاپستری در هم تنیده تولید می‌شوند: پودها با دست به پشت و جلوی تارها برده می‌شوند تا ناحیه رنگی مورد نظر مشخص شود. سپس زمینه به صورت ماشینی بافته می‌شود. دارهای افقی که عمدتاً برای نقوش هندسی که بعدها متداول شد استفاده می‌شود، امروزه گلیم‌ها به روش مرسوم و بر روی دستگاه‌های تا حدودی مدرن‌تر Axminster و Jacquard تولید می‌شوند.

قدیمی‌ترین پیشینه در مورد تزئینات گلیم‌های اوکراینی به قرن شانزدهم باز می‌گردد. گلیم‌هایی با «گل‌های متنوع» را توصیف می‌کند که دو تای آن‌ها با رنگ آبی روشن، دو تای آن‌ها با رنگ سفید، یکی با رنگ زرد و پنج تای آن‌ها با پس‌زمینه مشکی هستند.سه گلیم از قرن هفدهم باقی مانده است. یکی از آن‌ها، گلیمی آراسته شده با انبوهی از تزئینات گل، در سال ۱۶۹۸ در کارگاه استانیسلاو کونیک پولسکی است که در اواسط قرن هفدهم در برودی ساخته شد، تولید شده است.

تزئینات گلیم‌های قرن هجدهم بیشتر از طرح‌های گیاهی تشکیل شده است که بخوبی اصالت و تنوع بومی را به نمایش می‌گذارد. گیاهانی که روی گلیم‌های کرانه راست اوکراین به تصویر کشیده شده‌اند، ظریف‌تر و سبک‌تر از گلیم‌های کرانه چپ اوکراین هستند. نقش‌های هندسی بیشتر از نقش‌های گل‌دار متداول بوده است.

طرح گلیم‌ها دارای نقش مایه‌های گل، درختچه‌های گل همراه با پرندگان و گاهی انسان و درخت زندگی هستند و نقوش از فرم کاملا گردان خارج شده‌اند.

از دیگر نقوش گیاهی می‌توان به گل هشت‌پر، گل نیلوفر، نخل، شاخه‌هایی با برگ­ و ­گل و گلدان با گل‌ها اشاره کرد. نقوش بصورت تکرار شونده در زمینه، طرح‌های واگیره‌ای گلیم‌ها را می‌سازند. حاشیه‌ها با خطوط مرزی کاملا از زمینه جدا شده‌اند.

با رشد بازار گلیم‌هایی با نقوش هندسی، نقوش و تزئینات گل به سمت طرح‌های هندسی و سبک تر تکامل یافت. گلیم با نقوش هندسی نوع اصلی گلیم تولید شده در گالیسیا، بوکووینا، پولیسیا، پودیلیا و منطقه هوتسول در کوه‌های کارپات بوده و هست. بسیاری از نقوش روی این گلیم‌ها نمادی از پدیده‌های طبیعی است که در ذهن بدوی متجلی می‌شوند.

برای قرن‌ها نمادهای جادویی مورد احترام مردم عادی در هنر فولکور به تصویر کشیده شد. با گذشت زمان آن‌ها معنای اصلی خود را از دست دادند و به سادگی به عناصر تزئینی تبدیل شدند. گلیم‌های اوکراینی در گذشته علاوه بر طرح‌های هندسی و گل‌دار، آرم‌ها، نشان‌ها، صحنه‌هایی از زندگی نجیب‌زاده ها و تصاویر مذهبی را نیز به تصویر می‌کشیدند. در دوره شوروی، چنین مضامینی اغلب با پرتره‌های رهبران شوروی و صحنه‌هایی از زندگی شوروی جایگزین ‌شد.

کتاب FLOWERS AND BIRDS IN UKRAINIAN KILIM DESIGN نوشته  Stefan Taranushenko در­مورد طرح‌های گلیم اوکراین و همچنین کتاب PODILLIA KILIMS* نوشته Volodymyr Tytarenko که به معرفی نمونه‌های موزه‌ای پودیلیا پرداخته است منابع خوبی هستند.

 

شهین نعمتی دهکردی
کارشناس ارشد فرش دستباف


*کیوان روس یک فدراسیون ضعیف در اروپای شرقی و اروپای شمالی از اواخر قرن نهم تا اواسط قرن ۱۳ بود.
*ترانه های بیلینا (Byliny) یک شعر حماسی شفاهی قدیمی روسی است. روایات Byliny مبنای واقعیت تاریخی ضعیفی دارد، اما تا حد زیادی با فانتزی و مبالغه آراسته شده است.
*کوکوس ایلیسیس (Coccus Illicis) نوعی حشره قرمزدانه مدیترانه­ای که روی برگ‌های بلوط زندگی می­کند.
*Rubia tinctorum نام یک گونه از تیره روناس‌های خودرو (روبیاسه) است. گیاهی است که به حالت خودرو در مناطق مدیترانه، در شمال آفریقا و بعضی مناطق آسیا می‌روید. خاستگاه نخستین آن خاور نزدیک و قفقاز بوده‌است.
*گندم سیاه (Buckwheat)، قهوه‌ای است و شکل نامنظمی دارد. گندم سیاه عمدتا در نیمکره شمالی زمین، به ویژه در اروپای مرکزی و شرقی، روسیه، قزاقستان و چین کشت می‌شود.
*خولان (Buckthorn) درختچه‌ای از خانواده سنجدها که چهار رنگ مختلف دارد: قرمز، سبز، زرد تیره و قهوه ای.
*تصاویر کتاب PODILLIA KILIMS گلیم‌­هایی از مجموعه ها و موزه های خصوصی از جمله موزه ملی هنرهای تزئینی مردمی (Kyiv)، موزه ملی تاریخ اوکراین (Kyiv)، موزه تاریخ محلی Vinnytsia، موزه هنر بومیVinnytsia ، موزه تاریخ بومیKhmelnytskyi ، موزه تاریخ بومیZhytomyr ، موزه قوم نگاری و صنایع دستی در موسسه قوم نگاری آکادمی ملی علوم (Lviv)، موزه ملی آندری شپتیتسکی (Lviv) و موزه تاریخ (Lviv) می­باشد.

فرش در آثار یوهانس ورمیر

فرش در آثار یوهانس ورمیر

تصاویر بسیاری از قالی‏‌های قرن هفدهم ایران، که به‏‌ كشورهای اروپایی مانند: اسپانیا، هلند، پرتغال و هند صادر شده‏‌اند و اغلب دارای رنگ‌های لاكی، سرمه‏‌ای و سبز هستند، در آثار نقاشان ‏معروفی از جمله: یوهانس ورمیر(۱۶۳۲-۱۶۷۵)- از معروف‌ترین هنرمندان نقاش مشهور هلندی، در دورهٔ باروک دیده می‏‌شوند.

یوهانس ورمیر

یوهانس ورمیر

ورمیر نقش مهمی در شکل‌گیری رنسانس هلند داشته است و با آثارش نگاهی اجمالی به دنیای قرن هفدهم ارئه می‌دهد. در مورد زندگی شخصی این هنرمند اطلاعات کمی وجود دارد. اندکی قبل از تولد او، حدود سال ۱۶۳۰ پدرش به عنوان دلال، وارد تجارت آثار هنری شده بود. مرگ پدرش در سال ۱۶۵۲و بدهی‌هایی که به ارث گذاشت، احتمالاً دلیل آن بود که ورمیر اساساً نتواند نزد یک استاد مهم، آموزش نقاشی ببیند. از سوی دیگر، کسب و کار پدر، ممکن است به ورمیر کمک کرده باشد تا توانایی قابل توجه خود را در جذب قراردادهای رسمی توسعه دهد. او پس از مرگ پدر، تنها در ۲۰ سالگی-مدیریت شرکت خانوادگی‌ را به دست گرفت- که باید او را با تماس‌ها و ارتباطاتی که در حرفه‌اش مهم بود، تجهیز می‌کرد.

در سال ۱۶۵۳، ورمیر با دختر یک فرد ثروتمند کاتولیک ازدواج کرد و به مذهب او گروید. ورمیر تمام زندگی خود را در هلند و بیشتر سال‌ها را در شهر دلفت گذراند، در اینجاست که اکثریت قریب به اتفاق نقاشی‌های او به تصویر کشیده می‌شود. نقاشی‌های ورمیر در طول بیشتر دوران کاری کوتاهش، قیمت بالایی داشتند و او می‌توانست از خانواده پرجمعیت خود حمایت کند، اما اقتصاد ناامید هلند در اوایل دهه ۱۶۷۰، زندگی او را تحت تاثیر قرار داد. او در چهل و سه سالگی درگذشت و همسرش را با ۱۱ فرزند و انبوهی بدهی رها کرد.  اگرچه ورمیر هرگز از خانه دور نشد، شهرت او در نهایت در سراسر جهان گسترش یافت.

هنرمند قرن هفدهم،کشف قرن نوزدهم

ورمیر که در دلفت زندگی و کار می کرد تا پایان قرن نوزدهم، نسبتاً ناشناخته باقی ماند. شاید به این دلیل که گرچه آثارش برای سایر خبره‌ها در دلفت و شهر درباری همسایه، لاهه شناخته شده بود و تعدادی از نقاشی‌های او در شهرهای دورتر (آنتورپ و آمستردام) فروخته می‌شد؛ تنها برای حلقه کوچکی از حامیان در دلفت نقاشی کرده است. در واقع، نیمی از خروجی ورمیر توسط حامی او که مجموعه‌داری محلی به نام پیتر ون ریوون بود خریداری ‌شد. این امر مانع از تقاضای بیشتر برای افزایش ارزش کار او شد. به نظر می‌رسد که ون ریوون در زمان مرگش در سال ۱۶۷۴ صاحب ۲۱ اثر از ورمیر بوده است. علاوه بر این، ناشناخته بودن معلم ورمیر به تصویر او به عنوان یک شخصیت منزوی می‌افزاید. با این وجود، نقاشی‌های او در نهایت تأثیر شگرفی بر درک هنر قرن هفدهم گذاشتند و اکنون به‌عنوان یکی از هنرمندان مهم هلندی شناخته می‌شود.

خدمتکار خوابیده۱۶۵۶-۱۶۵۷، موزه هنر متروپولیتن، نیویورک

خدمتکار خوابیده۱۶۵۶-۱۶۵۷، موزه هنر متروپولیتن، نیویورک

هدف ورمیر تکرار واقعیت در آثارش بود

ورمیر در هنر نقاشی از جنبش معاصر هلند، موسوم به فاینشیلدرها* الهام گرفت که در لغت به معنای “نقاشان خوب” است. هدف این هنرمندان، بازتولید واقعیت در نقاشی‌های دقیق، طبیعی و اغلب در مقیاس کوچک بود. در آن زمان قطعات فاینشیلدر به ازای مبالغ هنگفت پولی فروخته می‌شد.

در اواخر قرن هفدهم، فرش ایران به عنوان کالایی تجملاتی، ارزش تجاری بسیار داشت. در این زمان، هلند نه تنها عصر طلایی هنر، بلکه اکتشاف را نیز تجربه می‌کرد، دریانوردان هلندی دوردست‌ها را کاوش می‌کردند و اغلب پرچم شرکت پرکار هند شرقی را برافراشتند. در این زمان، شاهد تجارت گستردهٔ فرش ایران توسط شرکت‌های انگلیسی، هلندی و پرتقالی هستیم. سهم بنادر و به طور کلی شهرهای بندری در به‌کارگیری تمامی توانمندی‌های شرکت‌های هند شرقی انگلیس و هلند بیش از شهرهای دیگر بود و فرش دستباف ایران، مقادیر قابل توجهی ارزش افزوده از طریق صادرات فرش به کشورهای هندوستان، عثمانی و اروپا، روانه دربار کرد. حجم صادرات فرش توسط شرکت هند شرقی هلند بین سال‌های ۱۰۷۷-۱۰۶۲ ه.ق شامل محموله‎ای حاوی ۵۲۲ تخته فرش پشمی و۳۲ تخته فرش ابریشمی به اروپا بود. صدها نمونه از این نوع فرش‌ها در اغلب نقاشی‌های اروپایی، از حدود تاریخ ۱۶۱۵ تا قرن هیجدهم میلادی به تصویر کشیده شده‌اند.

سنت نشان دادن فرش روی میزها در فضاهای داخلی تا قرن هجدهم ادامه یافت. فرش‌های نقاشی‌های ورمیر اغلب روی میز را پوشانده بود. در این قرن، تجارت به مرکز زندگی هلندی‌ها تبدیل شد. این بدان معنی بود که افرادی که لزوماً با ثروت و موقعیت به دنیا نیامده بودند، می‌توانستند به آن دست یابند و بنابراین طبقه متوسط را به وجود آوردند؛ در نتیجه‌، علاقه فزاینده‌ای به خانه، که از یک منطقه خصوصی به یک عرصه عمومی، برای نمایش تبدیل شده بود؛ وجود داشت. این موضوع در نقاشی‌ها هم ظاهر شد. پیش از آن، نقاشی‌ها و پرتره‌ها معمولاً در قلمرو ثروتمندان و نخبگان بودند، اما نقاشی‌های ورمیر، نگاهی نادر به دنیای طبقه متوسط را ارائه می‌دهد. پرتره‌ها و صحنه‌های ورمیر در تلاش هستند واقعیت و  زندگی معمولی را به تصویر بکشند تا اینکه آن را ابداع کنند.

درس موسیقی، ۱۶۶۰، رویال کالکشن تراست، لندن، بریتانیا

درس موسیقی، ۱۶۶۰، رویال کالکشن تراست، لندن، بریتانیا

اکثر نقاشی‌های او دو حوزه از زندگی را نشان می‌دهد که عموماً توسط هنرمندان قرن هفدهم، نادیده گرفته شد: زنان و خانه. زنان ورمیر، نمایانگر علاقه جدید به خانه هستند. تصویر ورمیر از زنان و خانه‌ها منعکس کننده تحولات اجتماعی مهم و محیط زندگی آن زمان است. در آثار باقی‌مانده او، چهره‌های زن حدود۴۰ بار ظاهر می‌شوند، در حالی که مردان تنها ۱۴ بار. بسیاری از صحنه‌های ورمیر حول زندگی خانگی است: حتی اعتقاد بر این است که فضاهای داخلی بر اساس اتاق‌های خانه و موضوعاتی است که از خانواده و خدمتکارانش الگوبرداری شده است. بسیاری از سوژه‌های ورمیر چهره‌های بدیع و رسا دارند، این یکی از اولین بارها در هنر هلند است که تمرکز بر زن به خاطر خودش بود. زنان ورمیر، به جای زیبایی‌های معمول، زنانی واقعی و خانه‌دار هستند که جذابیتشان ناشی از محیط گرم، دعوت‌کننده و امنی است که به تصویرکشیده شده است.

زن جوان با پارچ آب، ۱۶۶۲، موزه هنر متروپولیتن، نیویورک

زن جوان با پارچ آب، ۱۶۶۲، موزه هنر متروپولیتن، نیویورک

فضای داخلی ورمیر اغلب به اندازه افراد درون آنها جالب است

یوهانس ورمیر بیشتر به خاطر صحنه‌های آرام و درون‌گرای داخل خانه، استفاده بی‌سابقه‌اش از نور روشن و رنگارنگ و توهم‌گرایی متقاعدکننده‌اش شناخته می‌شود. در زمان ورمیر، غیرعادی بود که اتاق‌های شخصی را در هنر نشان دهند. بنابراین، تصویر ورمیر از فضای داخلی خانه، اجازه می‌دهد تا نگاهی اجمالی به دنیای عمدتاً نادیده آشپزخانه یا اتاق‌های خصوصی داشته باشیم.

اگرچه تعداد نقاشی‌های ورمیر در طول زندگی‌اش اندک بود، اما بخش بزرگی از آنچه در نقاشی‌های او جلب توجه می‌‌کرد، شامل تصاویری از فرش‌های شرقی قرن هفدهم هستند. از جمله در تابلویی که زن جوان را با پارچ آب به تصویر کشیده است و در آن فرش ایرانی را روی میز نشان می‌دهد. سنت نشان دادن فرش روی میزها در فضاهای داخلی تا قرن هجدهم ادامه یافت. فرش‌های نقاشی‌های ورمیر اغلب روی میز را پوشانده بود.

زن در حال نوشتن نامه ای با خدمتکارش، حدود ۱۶۷۰ گالری ملی ایرلند، دوبلین، ایرلند.

زن در حال نوشتن نامه ای با خدمتکارش، حدود ۱۶۷۰ گالری ملی ایرلند، دوبلین، ایرلند.

از ویژگی‌های چشمگیر دیگر در فضاهای داخلی ورمیر، نقشه‌هایی است که اغلب بر روی دیوارها ظاهر می‌شوند. هلند مرکز نقشه‌کشی قرن هفدهم بود، با نقشه‌سازان مهمی که در شهرهای بزرگ کار می‌کردند و شرکت‌های شرق و غرب هند را که خواستار مواد ناوبری جدید و به‌روز شده بودند، گسترش می‌دادند. بنابراین نقشه‌ها و نمودارها به دارایی‌های رایج‌تر تبدیل شدند. حضور آنها در نقاشی‌های ورمیر به روشن کردن چگونگی رونق نقشه‌کشی در تمام سطوح جامعه کمک می‌کند. نقشه اروپا در پس‌زمینه دکوراسیون خانه‌های هلندی در آن زمان نشانی از افتخار به برتری این کشور در مسیریابی و نقشه‌برداری است.

 نقاشی‌های ورمیر داستان‌هایی پویا هستند

 ورمیر علیرغم الهام گرفتن از فاینشیلدرها، که سبک آنها را می‌توان ایستا توصیف کرد، توانست حس پویایی را به نقاشی‌های خود تزریق کند و توهم حرکت را ایجاد نماید. او این کار را اغلب با کمی تار کردن سوژه هایش و نشان دادن آنها در میان یک فعالیت و نه در یک حالت سفت و سخت، انجام می‌دهد و به این ترتیب آنها را متحرک می‌کند. ورمیر از تمام طیف رنگی در آثار خود استفاده کرده و از رنگ به ویژه در ایجاد نقاشی‌های زنده بهره می‌برد. ترجیح او برای رنگ‌های غنی و در نتیجه گران قیمت، احتمالا به وضعیت مالی او کمکی نکرده است. استفاده او از نور، به ویژه نور خورشید، به جذب انرژی پر جنب و جوش نیز کمک می‌کند. در نقاشی‌های ورمیر منبع نور پنجره بود و نور همیشه در سمت چپ قرار داشت. نوری که از پنجره بیرون می‌آمد، برخی از اشیاء یا اشکال را کاملاً منعکس می‌کرد. از آنجایی که منحنی‌های ایجاد شده در فرش‌های آثار او، قادر به بازتاب نور و ایجاد سایه بودند و با توجه به اینکه استفاده از نور یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های کاری ورمیر بود، این فرش‌ها، بیشتر سطح را در نقاشی‌های ورمیر می‌پوشانند.

تنظیم و ترجمه: فائزه قادری
کارشناس ارشد فرش دستباف

* Johannes Vermeer
* The Fijnschilders

چند نکته کاربردی برای استفاده از فرش در خانه

بیشتر مشتریان برای اتاق ناهارخوری که میز و صندلی در وسط قرار می‌گیرد در پی فرشی با طرح واگیره سرتاسری هستند زیرا بیم دارند که میز روی ترنج را بپوشاند. اما برخی از مشتریان نیز قالی‌های لچک‌ترنج را می‌پسندند زیرا با کمال شگفتی درمی‌یابند که قرار گرفتن میز در میانه ترنج به‌ویژه برای قالی‌هایی که حاشیه‌های پهن و لچک‌های جذاب دارند می‌تواند میز را در وسط قالی قاب کند که بسیار به ظرافت و جذابیت بصری اتاق می‌افزاید. مانند این است که ترنج بیرون‌زده و سه‌بعدی شده باشد. اگرچه قالی‌هایی که نقشه واگیره سرتاسری دارند هم برای چنین فضاهایی گزینه‌ای کلاسیک به شمار می‌روند اما به‌هرروی توجه کمتری جلب می‌کنند و بستگی به سلیقه و فضای خانه مشتری دارد که کدام را برگزیند.

چپ: در اتاق‌های ناهارخوری، قالی‌هایی با ترنج مرکزی، فضای متفاوتی را نسبت به فرش‌های با نقشه واگیره سرتاسری ایجاد می‌کنند که می‌تواند کاملاً چیدمان اتاق را برجسته و گیرا کند راست: چنانچه فرش دستباف را در راهروهای خانه بیندازید فرصتی برای قدردانی از هنر ایجاد کرده‌اید. مانند این کناره دستباف زیبا که چنین خود را به رخ می‌کشد

چپ: در اتاق‌های ناهارخوری، قالی‌هایی با ترنج مرکزی، فضای متفاوتی را نسبت به فرش‌های با نقشه واگیره سرتاسری ایجاد می‌کنند که می‌تواند کاملاً چیدمان اتاق را برجسته و گیرا کند
راست: چنانچه فرش دستباف را در راهروهای خانه بیندازید فرصتی برای قدردانی از هنر ایجاد کرده‌اید. مانند این کناره دستباف زیبا که چنین خود را به رخ می‌کشد

راهروها توان بالقوه بسیاری برای استفاده از قالی‌های دستباف دارند. راهرو گرچه جایی برای گذر است اما اگر یک کناره خوب در آن بیندازید، در کنار دیوارها و زمین فضای قاب شده‌ای به وجود می‌آورد که جذابیتی بسیار دارد. برای راهروهای بلندتر می‌توانید چند کناره را کنار هم به کار ببرید. مانند گذرگاهی از هنرهای شرقی به تنوع جغرافیای فرش دستباف جهان.

دیگر اینکه پیشنهاد من این است که فرش‌های دستبافی از مناطق گوناگون برای چیدمان خانه خود انتخاب کنید. زیرا فرش‌هایی از مناطق یکسان معمولاً رنگ‌بندی مشابهی دارند و فضایی یکدست به وجود می‌آورند اما فرش‌هایی از چند منطقه متفاوت رنگ‌بندی و فراوانی رنگ متفاوتی دارند و فضای خانه را هیجان‌انگیز می‌کنند. بااین‌همه به این نکته توجه کنید که محلی که قرار است فرش در آن پهن شود نوع رنگ‌بندی را هم مشخص می‌کند. برای اتاق‌خواب یا کتابخانه بهتر این است که از فرش‌هایی با رنگ‌بندی آرام و مشابه استفاده کنید.

چپ: این فرش دستباف بخشایش (1860) با رنگ‌های شتری و نیلی فضای عمیقی برای اتاق‌خواب به وجود آورده است راست: فرش دستباف فراهان-ساروق (سده 19م) که به دیوار آویزان شده با رنگ شتری و نیلی، نور طبیعی محیط را به‌آرامی بازتاب می‌دهد

چپ: این فرش دستباف بخشایش (۱۸۶۰) با رنگ‌های شتری و نیلی فضای عمیقی برای اتاق‌خواب به وجود آورده است
راست: فرش دستباف فراهان-ساروق (سده ۱۹م) که به دیوار آویزان شده با رنگ شتری و نیلی، نور طبیعی محیط را به‌آرامی بازتاب می‌دهد

شرقی‌ها همیشه از فرش دستباف به‌عنوان زیرانداز استفاده می‌کرده‌اند اما در غرب آویختن فرش دستباف به دیوار، ترکیب و چیدمان گرافیکی دیدنی و جذابی به وجود می‌آورد و به محیط خانه وقار و ظرافت می‌بخشد. به‌ویژه اگر فرش‌ در سطح چشم آویزان شود جزئیات نقوش و ظرایف رنگی فرش خود را آشکار می‌کند.

با افزایش سرعت و ماشینی شدن زندگی، فرش‌های دستباف این فرصت را به ما می‌دهند که از هنر بافندگانی که ماه‌ها و حتی سال‌ها برای آفرینش فرش زحمت کشیده‌اند لذت ببریم. فرش‌های دستباف هنر را به خانه ما به ارمغان می‌آورند و تعادل و هماهنگی را به خانه پیشکش می‌کنند.

این فرش دستباف سده 19م با نقشه حاج جلیلی تبریز، فضای معمولی یک اتاق را با رنگ‌بندی منحصربه‌فرد خود یکدست کرده است

این فرش دستباف سده ۱۹م با نقشه حاج جلیلی تبریز، فضای معمولی یک اتاق را با رنگ‌بندی منحصربه‌فرد خود یکدست کرده است


نویسنده: جان دیوید وینیتز
ترجمه: داود شادلو

فرش اوکراین

آنچه در منابع مکتوب می‌توان از دستبافته‌های اوکراینی یافت این گونه است:

آنچه در دستبافته‌های اوکراین می‌توان دید تاثیرپذیری آن‌ها از فرش‌های فرانسوی و حوزه بسارابیا است. گلیم‌های ظریف با پودهای تکمیلی مورب (supplementary eccentric wefts) که به طور سنتی به آن‌ها «بِسرابی» گفته می‌شود، عمدتا در اوکراین تولید شده است اوکراین کشوری در اروپای شرقی است که دارای مرز مشترک با بلاروس از شمال؛ لهستان، اسلواکی و مجارستان از غرب؛ رومانی و مولداوی از جنوب و دارای خط ساحلی با دریای آزوف و دریای سیاه است. همچنین دومین کشور بزرگ اروپا پس از روسیه که از شرق و شمال شرق با آن همسایه است. پایتخت و بزرگترین شهر این کشور کیف است. زبان رسمی* و ملی، اوکراینی است و بیشتر مردم به زبان روسی نیز مسلط هستند. برای چندین قرن سرزمین اوکراین توسط ارتش‌های خارجی مختلف، از جمله تاتارها، پادشاهی لهستان، لیتوانی، سوئد، روسیه تزاری و امپراتوری اتریش-مجارستان اشغال شد. اوکراین پس از جنگ سرد در سال ۱۹۹۱ استقلال خود را از اتحاد جماهیر شوروی به دست آورد. اوکراین از زمان استقلال خود به عنوان یک جمهوری واحد تحت یک  نظام نیمه‌ریاستی* اداره می‌شود.

قالي‌هاي پرزدار از قرن هفدهم در خانه‌های اربابي و کارگاه‌‌های اوکراین بافته ‌شدند. طرح‌هاي گل‌دار، از طرح‌های اروپایی، به‌ویژه سبک فرش‌های دوره‌ لوئی فیلیپ (Louis-Philippe) فرانسه از مدل‌های ساوونری الهام گرفته شده‌اند. قالي‌هاي پرزدار پس از انقلاب روسیه در کارگاه‌ها یا آرتل‌های بافندگی بافته می‌شد. گلیم‌های تاپستري بافته شده با طرح‌های هندسی و گل‌دار تولید می‌شد که برخی دارای کتیبه‌های سیریلیک بودند.

 بسیاری از طرح‌ها و رنگ‌ بافته‌ها در اوکراین شباهت‌هایی با طرح و رنگ‌های منطقه بافندگی همسایه خود بِسِرابیا (Bessarabia) دارند. اعتقاد بر این است که کارگاه‌های اوکراینی و بِسِرابیا از طریق هنر و تجارت به هم مرتبط شدند. هر دو حوزه Needlepoint انگلیسی، شال‌های بته جقه‌اي و الگوهاي شبكه‌اي منظم را تولید می‌کنند. زمينه فرش و همچنین حاشیه‌ها و ترنج‌ها عمدتاً سیاه یا سیاه مایل به خاکستری است. قرمز اناری (از قرمز دانه) و رنگ فیلی با ترکیب‌های رنگي دیگر در رنگ مشکی نمایی جذاب ایجاد می‌کند. سایه‌های مختلف سبز، طلایی، خاکستری، قهوه‌ای، بژ و دارچینی برای نقشمایه‌های طرح و خطوط استفاده می‌شود. برای چندین دهه، پالت رنگ اوکراینی مورد توجه طراحان داخلی در سراسر جهان بوده است.

آنچه در دستبافته‌های اوکراین می‌توان دید تاثیرپذیری آن‌ها از فرش‌های فرانسوی و حوزه بسارابیا است. گلیم‌های ظریف با پودهای تکمیلی مورب (supplementary eccentric wefts) که به طور سنتی به آن‌ها «بِسرابی» گفته می‌شود، عمدتا در اوکراین تولید شده است، نه در بِسارابیا (جمهوری مدرن همسایه مولداوی) و بهترین نمونه‌ها مربوط به منطقه پولتاوا در شرق اوکراین می‌باشند. کوسیف در ایالت کاپارت در غرب اوکراین از مهم‌ترین مراکز بافت فرش این کشور بوده است. طرح فرش‌های این منطقه پرجزئیات و اغلب طرح‌های درخت‌های درهم تنیده پراز شاخ و برگ و گل شبیه پارچه‌ها و نقاشی‌های دیواری در کلیساها و کاخ‌ها بودند.

قالی‌های اوکراینی اغلب دارای چله‌های نخی و پرز پشمی، گره ترکی (متقارن) و رجشمار پایین (درشت باف) هستند و در ابعاد مختلف از اندازه کوچک (۳’×۵’/۵’×۸’)( ۲۴۰×۱۵۰ یا ۱۵۰×۹۰ سانتیمتر) تا اندازه اتاق غذاخوری(۹’×۱۲’ /۸’×۱۰’) (۳۰۰×۲۵۰ یا ۳۶۵×۲۷۵سانتیمتر)بافته شدند. فرش‌ها در مقیاس محدود در کارگاه‌ها بافته می‌شدند و پس از الحاق به شوروی در دهه ۱۹۲۰ تولید آن‌ها متوقف شد. امروزه بافته‌های قدیمی اوکراینی برای مصرف کنندگان و طراحان جذاب بوده و قیمت‌های بالایی در بازار دارند.

اوکراین بیشتر به خاطر كارهاي ماهرانه گلدوزی معروف است.گلدوزی به عنوان یک هنر عام به طور گسترده در پوشاک، رختخواب، پرده و روکش مبلمان استفاده می‌شود. بیشتر این گلدوزی‌ها مربوط به مناطق پولتاوا (Poltava) و کیف (Kiev)  است.



گردآوری: شهین نعمتی دهکردی
کارشناس ارشد فرش دستباف

*زبان اوکراینی از گروه زبان‌های اسلاو شرقی است و شباهت زیادی به زبان روسی دارد. لغات مورد استفاده در زبان اوکراینی بیشتر بر گرفته از زبان لهستانی است ولی دستور زبان آن به مانند زبان روسی می‌باشد و الفبای زبان اوکراینی نظیر زبان روسی سیریلیک می‌باشد و تفاوت میان این دو کم است.

*نظام نیمه‌ریاستی نوعی نظام حکومتی است که ویژگی‌های نظام ریاستی و نظام پارلمانی در آن تلفیق شده‌اند.