آیا سرمایه‌گذاری روی فرش‌های دستباف شرقی سودآور است؟

بار‌ها شنیده‌ایم که فرش‌های شرقی ارزشمندند و سرمایه‌گذاری روی آن‌ها سودآور است. نمونه­‌هایی نیز برای اثبات این شنیده‌­ها وجود دارد. حراج‌های مهم جهان، داستان‌های بسیاری درباره فرش‌ها و دستبافته‌هایی دارند که با قیمت پایه اندک وارد حراج شدند و با قیمت گزاف به فروش رفتند. مانند آن توبره ترکمنی که سال­‌ها با برچسب ۳۰۰ دلاری در گوشه یک عتیقه­‌فروشی در نیواورلئان خاک می­خورد؛ سپس به حراجی در بوستون راه یافت و به بیش از ۲۳۰۰۰ دلار فروخته شد. داستان‌هایی ازاین‌دست چنان پرشمارند که مشتریان را وسوسه کنند اندوخته بازنشستگی یا سرمایه خود را به‌پای زیبایی فرش‌های دستباف شرقی بریزند. اما این چشمداشت تا چه اندازه واقع‌بینانه ا‌ست؟ بگذارید در همین آغاز بگویم خرید فرش مانند برنده شدن بلیت لاتاری نیست اما بدبین نباشید. نیازی نیست سرمایه‌تان یک‌شبه ده برابر شود تا آن را یک سرمایه‌گذاری خوب بدانید. اگر سرمایه در زمانی معقول به میزانی قابل‌قبول افزایش یابد رضایت‌بخش است.

بیایید نگاهی به واقعیات بیندازیم. می‌خواهم از آن بادآورده‌ها که گه‌گاه شنیده‌ایم بگذرم، زیرا نادرند، و برای همه نیز پیش نمی­‌آیند. یک فرد هراندازه هم که بختیار (و باهوش) باشد، مگر چند بار می‌تواند توبره ترکمنی را که ۳۰۰ دلار خریده است به ۲۳۰۰۰ دلار در حراجی بفروشد و از زیر مالیات ۱۶۰۰۰ دلاری این معامله هم دربرود؟

کمابیش ما برای خرید فرش دستباف، به فروشندگان مراجعه می‌­کنیم. ایشان به ما در زمینه سرمایه­‌گذاری و خرید مشورت می­‌دهند. بیشتر این مشاوران، سخت‌کوش، خبره و صادق هستند. اما از میان ایشان برخی هم هستند که طمع مشتری را به بازی می‌گیرند. مسئله این است که خریداران معمولاً خرده‌خرده می‌خرند و عمده می‌فروشند. قیمت منصفانه خرده‌فروشی معمولاً ۲ برابر قیمت آن در فروش عمده است. یعنی هرگاه فرد بخواهد فرشش را بفروشد، اگر که نتواند دلال یا خریداری خصوصی برای فرش پیدا کند، ناچار به عمده‌فروشی خواهد بود. چه کسی بر سهامی سرمایه خواهد گذاشت که تا نصف بهای اولیه خطر کاهش داشته باشد؟ حتی در بازار پررونق سهام نیز قماری احمقانه خواهد بود. پس باید بدانید دقیقاً بر چه چیزی سرمایه‌گذاری کنید که بیشترین سود را داشته باشد و شناخت بازار فرش امری بیهوده نیست.

شما می‌توانید به حراجی‌های بزرگ رفته و رودرروی دلالان پیشنهاد دهید. همه کاری که باید بکنید این است که پیشنهادی بالا‌تر (معمولاً ۵% تا ۱۰%) بدهید از آنچه ایشان در عمده‌فروشی، قیمت منصفانه می‌دانند تا بتوانید بیشتر قیمت­‌های پیشنهادی حراج‌­های کریستی و ساتبی را آنِ خود کنید. اما آیا به اندازه کافی مهارت دارید که به­‌گونه­‌ای برنامه‌ریزی‌شده فرش‌های دستباف سودده خریداری کنید؟

بیایید نگاهی به کارنامه چیره‌دست‌­ترین ارزیابان جهان بیندازیم و ببینیم چگونه کار می‌کنند. هرساله در حراج‌های بزرگ، سرپرستان بخش‌ فرش، بیش از ۱۰۰۰ نمونه را ارزیابی می­‌کنند و شمار اندکی فرش را برای شرکت در حراج برمی‌­گزینند. برآوردهای ایشان معمولاً دامنه‌ای از ۲۵% تا ۳۰% را در برمی‌گیرد. بدین­گونه، ایشان برآورد می‌کنند که یک فرش، بین ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ دلار فروخته خواهد شد و فرشی دیگر ۱۰۰۰۰ تا ۱۴۰۰۰. به نظرتان در روز حراج چه رخ می‌دهد؟ در یک حراج معمولی، نزدیک به ۳۰% کالا‌ها اصلاً فروخته نمی‌شوند. بازار تمایل ندارد زیر بار قیمت پایه گذاشته شده بر بیشتر جنس‌­ها برود. قیمت پایه، به مردم گفته نمی‌شود اما حراجی‌ها، پایه‌ای را که از کفِ ارزیابی آن‌ها بیشتر باشد، نمی‌پذیرند.

آیا تخمین ۳۰% نفروخته‌ها به این معناست که آن ۷۰% کالای دیگر درست ارزیابی شده‌­اند و با همان قیمت فروش می­‌روند؟ نه به‌هیچ‌وجه. افزون بر ۳۰% نفروخته، حتی برخی کالاها پایین­تر از قیمت ارزیابی‌شده فروخته می­‌شوند. در مجموع، در هر حراج تنها نزدیک به ۵۰% کالاها، بر پایه قیمت ارزیابی‌ شده، فروخته می‌شوند. زبردست‌ترین و باتجربه‌ترین ارزیابان جهان، در ۵۰% مواقع خطا می‌کنند. پس آیا من و شما می‌توانیم بهتر از ایشان ارزیابی کنیم؟ گمان نکنم.

شخصی می‌گفت که می‌پنداشته، در یک حراجی‌ بزرگ، افزون­‌بر کارمزد تالار حراج، نهایت خطر زیان، بین ۵ تا ۱۰ درصد است؛ بنابراین خواهد توانست فرش را دوباره به همان تالار برده و به پیشنهادی پایین‌تر از زمان خرید، بفروشد. محض خنده، گمان کنید که بازار برای مدتی ثابت مانده است، از سویی شخصی هم هست که خواهان فرشی ا­ست که شما خریده­‌اید و هنوز هیچ فرش دیگری نظرش را جلب نکرده و پولش را نگه داشته که همان را بخرد. اگر اوضاع به این‌گونه که برشمردیم پیش نرود، دیگر حتی در ظاهر هم توجیه عقلانی برای چنین فکری وجود نخواهد داشت. به یاد داشته باشید شما و پیشنهاددهنده رقیبتان، تنها کسانی هستید که بر آن فرش پیشنهاد قیمت می‌دهید، بنابراین تنها رقابت است که قیمت را به آن جا کشانده است. اگر شما در حراج نبودید، او امکان داشت بتواند با قیمت بسیار کمتری فرش را بخرد.

با این اوصاف یعنی که در خرید فرش، هیچ بختی برای سود کردن نیست؟ خیر چنین نیست. اما شرکت در حراجی­‌ها و خرید فرش به این امید که سود هنگفتی به دست آورید، برنامه خوبی برای بازنشستگی نیست. فرش‌های خوب و درخور برای مجموعه‌داری در درازمدت مستعد افزایش بها هستند اما باید آگاه بود که پسند مجموعه‌داران نیز با گذر زمان تغییر خواهد کرد. در بیست سال گذشته، پسند خریداران به‌شدت به سمت بافته­‌های عشایری و ساده رفته است اما هیچ پسند و سلیقه­‌ای پایدار نخواهد بود و با گذشت زمان می‌تواند بی­‌هیچ هشداری دگرگون شود. رویدادهای ناگهانی نیز می‌توانند به شکل چشمگیری اوضاع انواع خاصی از فرش را دگرگون کنند. برای نمونه با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بهای فرش‌های قفقازی نزول چشمگیری کرد.

با همه آنچه گفتیم، فرض کنیم شما همچنان بخواهید دست به سرمایه‌گذاری بزرگ بر فرش بزنید. از خطر آگاهید اما به هر رو می‌خواهید انجامش دهید. در جایگاه یک خریدار شما چه باید بکنید؟ گام نخست این است که فرش دستباف را بشناسید. بدون شناخت، سرمایه‌گذاری شما به شکست می‌انجامد. دیگر اینکه باید بکوشید مسیر پسند و مُد را پیش‌بینی کنید تا بازار دستتان بیاید. گرچه هر فرشی ارزش خودش را دارد، اما در بیست سال گذشته‌ دست‌بافته‌های بلوچ، دست‌بافته‌های جنوب ایران و دست‌بافته‌های کردی و ترکمنی توجه بسیاری از مجموعه‌داران را جلب کرده‌اند و من اگر بخواهم سرمایه‌گذاری کنم این‌ها گزینه‌های نخست من هستند. همچنین بر این باورم که بافته‌های جنوب شرقی آسیا (کامبوج و لائوس) که هنوز برای مجموعه‌داران کشف نشده مانده‌اند، زیبایی شگفت‌آوری دارند و از لحاظ فن بافت، بسیار ماهرانه هستند و برای مجموعه‌دارانی که جذبشان می‌شوند ارزش فرهنگی به همراه می‌آورند. این بافته‌ها از نظر ظرفیت افزایش قیمت، بهترین پیشنهاد‌های موجود در بازار هستند. بسیار بعید است که ارزان به بازار برسند و به‌احتمال‌قوی با عرضه کم و تقاضای بالا ارائه می‌شوند. بااین‌همه از هر نوع، تنها یک بهترین هست و هر مجموعه‌داری می‌خواهد همان را به دست آورد. بافته‌های معمولی‌تر، اگرچه ارزان‌ترند، اما به همان میزان احتمال افزایش بهایشان کمتر است. مگر این که از قضاوت زیبایی‌شناختی خود خاطرجمع باشید. بکوشید که یک یا چند دلال چیره‌­دست پیدا کنید تا به شما پیشنهادهای خوبی بدهند و همچنین حاضر باشند، خرید این بار شما را بعداً با بافته‌ای دیگر معاوضه کنند.

اما اندرز پایانی من که انجام آن بسیار ساده است. فرش‌هایی بخرید که به نظر شما یک قطعه هنری به­‌شمار می­‌روند. چیزی که برایتان لذت به ارمغان بیاورد؛ درست مانند هر کار هنری دیگری که بدین منظور تولید شده است. شاید افزایش ارزش آن‌ها بسیار باشد یا کم؛ یا اصلاً افزایشی نداشته باشند که به هیچ رو مهم نخواهد بود، چرا که اگر واقعاً بر شما اثر گذاشته باشد، هرگز حاضر نخواهید شد از آن جدا شوید. فرش‌ها اگر هوش از سر شما نربایند، از سر دیگران هم نخواهند ربود.

نوشته: استیون پرایس
ترجمه: داود شادلو

فرانسه و فرش اوبوسون

اوبوسون شهری در کنار رودخانه کروس در مرکز فرانسه است. این شهر از قرن پانزدهم به خاطر فرش‌ها و تاپستری‌هایش شهرت داشته است. فرش‌های آنتیک اوبوسون با تکنیک تاپستری از زیباترین و مجلل‌ترین کفپوش‌های آنتیک هستند. تاریخ واقعی شروع تولید فرش‌های تخت بافته شده اوبوسون در فرانسه مشخص نیست. با این حال، نمونه‌هایی از فرش‌های اوبوسون با طرح‌های روکوکو منجر به این حدس شده است که شروع تولید این فرش‌ها، احتمالاً در اواسط قرن ۱۸ بوده باشد، یعنی زمانی که ذائقه اروپایی‌ها نسبت به فرش‌های شرقی به نفع طراحی اروپایی تغییر کرد. ما می‌دانیم که لویی پانزدهم، لوئی شانزدهم و ناپلئون اول همگی فرش‌های تخت بافته شده اوبوسون را سفارش داده بودند (دو مورد اخیر را بسیار بیشتر از اولی سفارش داده بودند).

فرش‌های فرانسوی اوبوسون یادآورهنرهای تزئینی یونانی-رومی

فهرستی در سال ۱۷۸۶ شامل بیش از صد فرش اوبوسون در کاخ ورسای لیست شده است و تعداد زیادی فرش از همه کاخ‌های سلطنتی در سال ۱۷۸۹ را توصیف می‌کند. بسیاری از فرش‌های این منطقه توسط اشراف برای کاخ‌ها و قلعه‌های‌شان سفارش داده می‌شدند. این واقعیت که قالی‌های اوبوسون ساده‌تر تولید می‌شد، به آنها امکان می‌داد تا فرش‌هایی را برای فضاهای غیرمعمول بزرگ در زمان کمتری با حفظ کیفیت، ظرافت، جذابیت و زیبایی‌شناختی که طبقه حاکم آن زمان خواستارش بود، ببافند. فرش‌های اوبوسون با طرح‌های بزرگ قاب‌ها و کارتوهای آویزان شده با گلدسته‌ها، معماری تقریباً نئوکلاسیک و رنگ‌آمیزی ملایم‌شان، یادآورهنرهای تزئینی یونانی-رومی است.

سبک اشرافی قالی‌های اوبوسون

فرش‌های اوبوسون، غنی از تاریخ و دارای جذابیتی جاودانه هستند. فرش‌های عتیقه اوبوسون برای چندین دهه مورد توجه طراحان داخلی برجسته و همچنین مصرف کنندگان بوده است این فرش‌ها اغلب برای اشراف و توسط آنها سفارش داده شده‌اند زیرا می‌توانست نه تنها به عنوان یک کفپوش تزئینی، بلکه به عنوان یک اثر هنری باشکوه و زیبا، مورد تحسین همه کسانی باشد که قدم به قصر‌ها و کاخ‌هایشان می‌گذارند. طبقه حاکم همیشه می‌خواست حس عظمت را منتقل کند، بنابراین به جای اینکه اتاق را با تعدادی تکه‌های کوچک‌تر تقسیم کنند، ترجیح دادند کل اتاق را پر کنند. به همین دلیل، فرش‌های اوبوسون به ندرت در اندازه‌های کوچک‌تر و پراکنده یافت می‌شوند و فراوانی آنها در اندازه‌های بزرگ‌تر، بیش از هر نوع دیگری است.

سبک اشرافی قالی‌های اوبوسون شبیه به هیچ‌یک از دیگر کشورها نیست. مانند موفق‌ترین سیستم‌های تولید فرش، کارخانه‌های بزرگ بافندگی فرانسه برای خدمت به رهبران و اشراف این کشور تأسیس شد. بر اساس روندهای سلطنتی، طراحان با زحمت فرش‌های تاپستری با بافت مسطح ظریفی را طراحی کردند که با سبک معماری مجلل ورسای رقابت می‌کرد. طراحان ماهر در آبوسون با استفاده از برگ‌های آکانتوس و دسته‌های گل رز، فرش‌های فرانسوی ظریفی ساختند که کاملاً مکمل سبک باروک آن زمان بود. رنگ‌های پاستلی عاشقانه، طرح‌های معماری و سبک گل‌دار فرش‌های اوبوسون هنوز مورد توجه طراحان و افراد مشهور دوران بعد قرار گرفته است. تحسین عمومی برای سبک نئوکلاسیک مجلل فرش‌های اوبوسون توسط کوکو شانل، تونی برچ و کندی ادامه یافته است.

فرش اوبوسون، در دکوراسیون پست مدرن

در حالی که ایده کفپوش تزئینی بافته شده مترادف با فرش‌های شرقی است، اما قرن‌ها است که در اروپا و قاره آمریکا نیز تولید می‌شوند. مهم‌ترین تولیدات از این نوع در اروپا، قالی‌های اوبوسون و فرش‌های پرزدار کارخانه ساوونری در قرن هجدهم است که تا دهه ۱۸۸۰ ذائقه اروپایی‌ها را برای قالی‌های شرقی تحت الشعاع قرار دادند بودند. با این حال، در قرن بیستم، شرایط یک بار دیگر برعکس شد و اگرچه همچنان بازار خاصی را حفظ می‌کردند، فرش‌های آبوسون و ساونری و پسرعموهای انگلیسی آن‌ها، اکسمینستر، در سایه فرش‌های شرقی زندگی می‌کردند. به این ترتیب آبوسون به نماد اصلی دکوراسیون سنتی اروپایی تبدیل شد.

برای کسانی که هنوز از سبک‌های دوره‌ی لویی پانزدهم یا لویی شانزدهم، یا جانشینان نئوکلاسیک آنها، امپراتوری اول و دوم و انگلیسی لذت می‌برند، هیچ چیز نمی‌توانست اتاقی را مؤثرتر از آبوسون یا ساونری معنا دهد. در نتیجه، فرش‌های آبوسون، ساونری و اکسمینستر تمایل دارند با سلیقه قدیمی و محافظه‌کار مرتبط باشند.

اما فرش‌های واقعاً عالی، مانند همه آثار هنری بزرگ، از شرایطی که آنها را ایجاد کرده است، فراتر می‌روند. هرچند فرش‌های شرقی محصول تفکر و سبک زندگی مردمان شرق است، اما از دیرباز به عنوان اجزای حیاتی در فضای داخلی اروپای غربی مورد توجه بوده‌اند و هر غربی که صاحب یک فرش شرقی است، فرش‌های عتیقه خود را آزادانه با مبلمان غربی از هر نوع، دوره و سبک ترکیب می‌کند.

 گرچه از روی عادت فرش‌های اوبوسون و سایر فرش‌های اروپایی را از برخی مفاهیم پنهان محافظه‌کاری نئوکلاسیک جدایی‌ناپذیر نمی‌دانیم، در واقع اوبوسون‌ها به طرز چشمگیری با طیف وسیعی از کاربردهای مدرن یا معاصر سازگار هستند. از نقطه نظر رنگ به تنهایی، این کاملا واضح است. ابوسون‌ها به سمت کرم غالب، استخوانی یا برنزه روشن، با رنگ‌های تیره‌تر مانند قهوه‌ای تیره و ارغوانی تمایل دارند.

بیشتر تأثیر آنها همان رویکرد تن به تن است که طراحان داخلی معاصر آن را گرامی می‌دارند. برخی از فرش‌های اوبوسون دارای طرح‌های تاریخی و تقریباً معماری با قالب‌بندی‌های بزرگ، قاب‌ها و کارتوهای باروک هستند. اما این ویژگی‌ها همیشه با پالت خنثی و محدود و استفاده از فضاهای باز، ساکت و بدون تزئینات آرام می‌شوند.

شاید شکوفایی گرافیکی طومارها و انگورها در اوبوسون است که با استانداردهای امروزی قدیمی به نظر می‌رسد. یا شاید درجه طبیعت گرایی گل یا گیاهی که آنها استفاده می‌کنند برای یک نگاه مدرن متمرکز بر انتزاع هندسی، زیادی واقعی به نظر می‌رسد، اما معماری مدرن و طراحی داخلی امروزه به یک زیبایی شناسی پست مدرن دست یافته است که فراتر از این دسته‌بندی‌های محدود‌کننده است. کلاسیک‌گرایی ساختارشکنی شده و دوباره مورد بررسی قرار گرفته است تا پتانسیل‌ها و امکانات جدید را آشکار کند.

آثار یا عناصر کلاسیک را می‌توان در فضای مدرن مجدداً به کار گرفت. فرش‌های اوبوسون دیگر نیازی به مبلمان لوئیس شانزدهم یا امپراتوری به عنوان همراه ندارند. در عوض، کشف این که چگونه چنین فرش‌هایی می‌توانند به‌طور مؤثر طیفی از سبک‌های مدرن و معاصر قرن بیستم را تکمیل کنند، هیجان‌انگیز است؛ به‌ویژه آن‌هایی که از عناصر طراحی منحنی خطی استفاده می‌کنند. نتایج جدید و شگفت‌انگیز هستند و بار دیگر نشان می‌دهند که اگر بتوان به سادگی بار نظرات و پیش‌تصورات همیشگی را رها کرد، امکان‌پذیر است.

فائزه قادری
کارشناس ارشد فرش دستباف

تبلیغات فرش دستباف در سده نوزدهم میلادی

چگونه رمز و راز فرش‌های دستباف شرقی را می‌توان تنها در چند واژه خلاصه کرد؟ این نکته همیشه چه برای تولیدکنندگان و فروشندگان که از فرش امرارمعاش می‌کنند و چه برای خریداران که می‌خواهند فرشی را که خریده‌اند برای دوستان و آشنایان خود وصف کنند، چالش‌برانگیز بوده است؛ بنابراین، جالب است که بدانیم در روزهایی که رسانه‌ها تا این اندازه گسترده نبودند و شیوه‌های بازاریابی هم مانند امروز سازوکار دقیقی پیدا نکرده بود، فروشندگان فرش دستباف چگونه فرش‌های خود را معرفی و تبلیغ می‌کردند.

پوستر برجسته‌ترین ابزار تبلیغات فرش دستباف در سده نوزدهم میلادی بود. برخی از این پوسترها چنان هوادار یافته بودند که در فروش فرش‌های دستباف نقش بزرگی بازی کردند. امروز هم این پوسترها در بین مجموعه‌داران مقبولیت بسیاری دارند. برای نمونه اکنون نسخه اصلی پوستر فروشگاه A La Place Clichy حدود ۵۰۰۰ یورو به فروش می‌رسد.

این پوستر در 1891م برای یک فرش‌فروشی در پاریس به نام A La Place Clichy طراحی شده است. این آگهی، فروشگاه موردنظر را مهم‌ترین واردکننده فرش دستباف شرقی در جهان معرفی کرده است

این پوستر در ۱۸۹۱م برای یک فرش‌فروشی در پاریس به نام A La Place Clichy طراحی شده است. این آگهی، فروشگاه موردنظر را مهم‌ترین واردکننده فرش دستباف شرقی در جهان معرفی کرده است

چه چیزی به این آگهی جذابیت می‌بخشد؟ عربی بیابانگرد که از راهی دور رسیده و شتری که بار آن فرش‌های دستباف است. این پوستر خرید فرش را چون آغاز یک ماجراجویی معرفی کرده است. اما به پوستر که بیشتر دقت می‌کنیم درمی‌یابیم احتمالاً طراح پوستر شناخت دقیقی از فرش‌های شرقی نداشته است؛ زیرا نمونه فرش‌هایی که در پوستر دیده می‌شوند عموماً طرح و نقش قفقازی دارند و کمتر ارتباطی با آن شخصیت شرقیِ بیابانگردِ شترسوار پیدا می‌کنند.

آگهی فروشگاه A La Place Clichy، اثر اوژن ساموئل گراست (۱۸۴۵-۱۹۱۷م) نقاش سوئیسی پیرو مکتب هنر نو (آرت نوو) است. او پس از دانش‌آموختگی در رشته طراحی و معماری، در سال ۱۸۸۶م به مصر رفت و تحت‌تأثیر هنر شرقی و نقوش آن قرار گرفت. او عناصر و تزیینات مصری و شرقی بسیاری را در آثار خود به کار گرفت و با شناختی که از تصورات غربیان درباره شرق و شرقیان پیدا کرده بود، به‌وضوح می‌دانست چگونه تصویرسازی کند و چه عناصری را در اثر خود بگنجاند که در اروپا جذابیت داشته باشد و مورد استقبال قرار گیرد. امروز گراست را بیشتر به‌عنوان طراحی پارچه، مبلمان، تاپستری، سفال و جواهرات می‌شناسند.

این پوستر در 1899م برای یک فرش‌فروشی در پاریس به نام Trois Quartiers به دست رنه پیان طراحی شده است

این پوستر در ۱۸۹۹م برای یک فرش‌فروشی در پاریس به نام Trois Quartiers به دست رنه پیان طراحی شده است

آگهی دیگری که در سال ۱۸۹۹م برای فرش‌فروشی دیگری در پاریس طراحی شده، اثر رنه پیان (۱۸۷۵-۱۹۵۵م) نقاش و تصویرگر فرانسوی است. در این پوستر هم شباهت‌هایی با اثر گراست دیده می‌شود. شخصیت اصلی عربی بیابانگرد است و باز هم فرش‌های دستباف قفقازی که با جغرافیای کشورهای عربی پیوندی ندارند در اثر به کار گرفته شده است. در دوردست نیز کاروانی از شتر می‌بینیم و نمایی از یک مسجد.

اما چرا طراحان اروپایی فرش‌های قفقازی را با پس‌زمینه و چهره‌های عربی معرفی می‌کنند؟ پاسخ‌های بسیاری به این پرسش می‌توان داد اما اگر بخواهیم مشخصاً با تاکید بر موضوع فرش دستباف به این پرسش پاسخ دهیم، یک دلیل ممکن است این باشد که فرش‌های قفقازی در آن زمان در بازار پاریس نسبتاً جدید بودند؛ بنابراین باید با تصاویر آشناتری معرفی می‌شدند. رالف کافل نویسنده کتاب «فرش‌های جانمازی قفقاز» می‌نویسد: «گرچه فرش‌های قفقازی در ربع سوم قرن نوزدهم در غرب شناخته شده بودند، اما همچنان تازگی داشتند». به هر روی در پایان سده نوزدهم میلادی فرش‌های قفقازی چنان در فرانسه گسترش یافتند که استفاده از آنها در طراحی داخلی و چیدمان خانه‌ها به مدی نوظهور تبدیل شد.

اندرونی یک خانه عربی، 1881م، آرتور ملویل در همین بازه زمانی نقاشان شرق‌گرایی چون آرتور ملویل (1855-1904م) اسکاتلندی نیز از فرش‌های قفقازی در آثار خود استفاده کرده‌اند

اندرونی یک خانه عربی، ۱۸۸۱م، آرتور ملویل
در همین بازه زمانی نقاشان شرق‌گرایی چون آرتور ملویل (۱۸۵۵-۱۹۰۴م) اسکاتلندی نیز از فرش‌های قفقازی در آثار خود استفاده کرده‌اند

پوسترهای تبلیغاتی قالی‌فروشی‌های اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم میلادی، مانند نقاشی‌های شرق‌گرا، از آنِ جهان و زمانی هستند که مدت‌هاست از آن‌ گذشته؛ اما این آثار همچنان به‌عنوان برخی از موفق‌ترین تبلیغات فرش در تمام دوران باقی‌مانده‌اند.

دکتر داود شادلو
عضو هیئت علمی گروه فرش دانشگاه هنر شیراز

عملیات پرداخت فرش دستباف

عملیات پرداخت فرش دستباف


بعد از بافت، ابتدا براى يکسان کردن سطح فرش آن را پرداخت مى‌کنند. پرداخت فرش یکی از حساس‌ترین مراحل بافندگی است. این بخش از عملیات تکمیلی فرش دستباف غالبا دو مرحله دارد. مرحله نخست که اصطلاحا به آن نازکی می‌گویند برای کم کردن ضخامت پرز فرش انجام می‌شود. در مرحله دوم که اصلاحا به آن موگیری گفته می‌شود سطح فرش کاملا یکنواخت می‌شود. مرحله موگیری غالبا پس از شست و شو فرش انجام می‌شود.

در برخی از مراکز قالیبافی عمل پرداخت را با ماشین‌های برقی مخصوصی انجام می‌دهند ولی در روش سنتی با قیچی یا تیغ‌های ویژه این کار عمل پرداخت انجام می‌شود. چنانچه پرزهای قالی پس از بافت زیاد گرفته شود، در اصطلاح فنی به این حالت «ته‌خواب» یا «خواب‌کوتاه» می‌گویند.

سنگ زدن عمل دیگری است که هنگام پرداخت گه‌گاه بر روی فرش صورت می‌گیرد. با این کار فلس‌های الیاف پشم کاملاً صیقلی می‌شوند و رنگ‌های اضافی الیاف از بین می‌روند و فرش حالت مخملی و ابریشمی مانند پیدا می‌کند. ارتفاع پرز فرش مانند سایر مشخصات ویژه آن مانند نوع گره، تعداد پود، طول ریشه و غیره از ضابطه‌های تشخیص محل بافت فرش است و بر حسب عادت و سنت و محل بافت میزان آن متغیر است.

یکی از انواع پرداخت پرز فرش دستباف، پرداخت برجسته است که با قیچی‌های مخصوص (قیچی سرنخ) انجام می‌شود و این نوع پرداخت برجستگی‌هایی را در سطح فرش ایجاد می‌کند که معمولاً در مورد تابلوفرش کاربرد دارد و زیبایی خاصی به تابلوفرش از لحاظ بعد و طرح می‌دهد.

با حشرات قرمزدانه؛ از قالی گُل قرمزی تا راز رستگاری

مواد رنگزای طبیعی به سه گروه عمده تقسیم می‌شوند:

گروه اول مواد رنگرزی هستند که از ریشه، برگ، گل و میوه­‌ی گیاهان بدست می‌آیند:

گیاهانی که ریشه آنها عامل رنگی است مانند روناس، زردچوبه
گیاهانی که ساقه آنها عامل رنگی است مانند اسپرک
گیاهانی که برگ آنها عامل رنگی است مانند مُو، توت و وسمه
گیاهانی که گل آنها عامل رنگی است مانندگندل، زعفران، گلرنگ و …
گیاهانی که میوه آنها عامل رنگی است مانند هلیله
گیاهانی که پوست آنها عامل رنگی است مانند پوست گردو، پوست انار، پوست پیاز و پوست بلوط
و برخی از گیاهان بیشتر قسمت‌ها دارای عامل رنگی است مانند سماق

گروه دوم آن دسته از مواد رنگرزی طبیعی هستند که از حیوانات بدست می‌آیند مانند قرمز دانه و صدف حلزون دریایی از خانواده Muricidae (صدف حلزونی‌های خاردار با نام Murex)

گروه سوم رنگدانه‌‌ها یا پیگمنت‌ها هستند که از مواد معدنی بدست می‌آیند مانند پیگمنت گِل اُخرا (خاک سرخ) و پیگمنت لاجورد. این گروه در رنگرزی الیاف مورد استفاده قرار ­نمی­‌گیرند و بیشتر در عملیات رفو کاربرد دارند.

قرمزدانه را به جرأت می‌­توان مهم‌ترین رنگزا با منشأ حیوانی دانست. ردپای این رنگزا را براساس یافته‌های باستان‌شناسی در دره پازیریک و مشخصا قالی پازیریک می­‌توان پیدا کرد. حشراتی که قرمزدانه (Cochineal) دارند برخی روی ریشه، برگ‌ها، میوه درخت و گاهی روی کاکتوس‌ها زندگی می­‌کنند در مناطق مختلف جغرافیایی نوع خاصی از آنها را می‌­توان یافت. رنگ قرمزدانه همان گونه که از نام آن بر می­‌آید از دیر باز برای تهیه­‌ی رنگ‌های طیف قرمز به کار می­‌رفته است و امروزه از قرمزدانه علاوه بر رنگرزی الیاف، در صنعت غذا به عنوان رنگ‌های مجاز خوراکی و همچنین مواد آرایشی نیز استفاده می‌شود.

تاریخچه قرمزدانه

نخستین بار کورتز (Cortez) به این نکته پی برد که اقوام «ازتک» از آن استفاده می­‌کنند. هنگامی که اسپانیایی‌ها در سال ۱۵۱۸ وارد مکزیک شدند، بومیان را در حال رنگرزی با قرمزدانه دیدند. اسپانیایی‌ها این ماده رنگی قرمز را با دانه‌های ریزگیاهی اشتباه می­‌گرفتند در حالی که بدن خشک شده حشره Dactylopius coccus بود. اسپانیایی‌ها رنگ را برای صادرات به نقاط مختلف اروپا به اسپانیا فرستادند. گواتمالا و مکزیک در ابتدا دو منبع اصلی این رنگ بودند، زیرا غذای حشرات، انجیر هندی Opuntia cochenillifera (گاهی اوقات nopal یا cactus opuntia  نامیده می‌­شود) در این کشورها و همچنین در جورجیا و کارولینای جنوبی رشد می‌­کرد.

در سال ۱۵۲۵ این حشره در اروپا شناخته شد. هنگامی­‌که مکزیک یکی از مستعمرات اسپانیا به شمار می‌رفت تجارت قرمزدانه یکی از منابع مهم درآمد آن کشور بود و قانونی وضع شده بود که هر کسی ماده این حشره را از اسپانیا خارج می­‌کرد محکوم به مرگ می‌شد. در اوایل قرن نوزدهم، حشره قرمزدانه به اروپا راه یافت. پرورش حشره قرمزدانه در اروپا پیشرفتی نکرد، ولی در سال ۱۸۱۰ نمونه زنده آن از کادیز (Cadiz) روی درخت انجیر هندی واقع در باغ کشاورزی اوروتاوا (Orotava) در جزیره قناری گذاشته شد. در اواسط قرن نوزدهم هنگامی‌­که تاکستان‌ها توسط حشره فیلوکسرا (Phylloxra) از بین رفت تجارت قرمزدانه به داد آنها رسید و چنان پیشرفت کرد که موجب حیرت ساکنان بومی آنجا شد. چرخ سرنوشت بار دیگر چرخید، رنگ‌های آنیلینی کشف شد و قرمزدانه ارزش تجارتی خود را از دست داد و به جایی تنزل کرد که تنها نقش بی اهمیت تزیین شیرینی‌ها را عهده دار شد.

قرمزدانه در ایران

این ماده رنگی، ابتدا از راه زمینی از هندوستان وارد خراسان و کرمان شد و مورد استقبال قرار گرفت. استفاده از این ماده رنگی در شرق ایران متداول شد و پس از آن  نمونه مرغوب‌تر آن یعنی قرمزدانه مکزیک و جزایر قناری وارد ایران شد. لاک هندوستان و قرمزدانه در شهرهای غربی و شمال غربی مورد استفاده قرار نگرفت چون در این نواحی روناس بطور خودرو وجود داشت و برای رنگرزی پشم اغلب از روناس استفاده می‌­کردند. رنگزای قرمزدانه در اقلیم‌هایی چون کرمان، یزد، اصفهان، کاشان، خراسان و به ندرت در اردبیل و تبریز رواج دارد.

در کرمان رنگی که از قرمزدانه بدست می‌آید را لاکی یا گٌل­خواری می­‌گویند. در اغلب قالی‌های دوره صفوی مانند قالی چلسی موزه ویکتوریا آلبرت، قالی حیوان‌دار موزه متروپلیتن، قالی برگ داسی کلارک کرمان، قالی‌های عمواوغلی، قالی‌های ارمنی‌باف، قالی‌های ترکمن، از رنگزای قرمزدانه استفاده شده است. در روزگاران گذشته پرورش قرمزدانه در بلوچستان و همچنین در کناره‌های خلیج فارس و دریای عمان مرسوم بوده است. با توجه به اینکه قرمزدانه در داخل کشور تولید نمی­‌شود، به علت قیمت بالا استفاده از این مادۀ رنگی ارزشمند در کارگاه های رنگرزی سنتی نیز بسیار کم شده است.

بدست آوردن رنگزای قرمزدانه

هنگامی‌که حشره بالغ شد، ماده‌های رنگزای حشره ماده که بدون بال است از برگ‌هایی که به آن چسبیده بود جدا شده و در آب داغ کشته می‌شوند، سپس در آفتاب خشک می­‌کنند یا در کیسه‌ای قرار می‌دادند و در کوره خشک می‌کردند. به دلیل داشتن رنگ خاکستری_ نقره‌ای آن را silver cochineal یا jaspeada می­‌نامند. در روش دوم که تیره‌‌تر و خشک‌تر می‌شوند  negra  گویند.

رنگرزی با قرمزدانه

قرمزدانه به علت داشتن پایه شیمیایی آنتراکینونی که از نوع متقارن است دارای ثبات نوری نسبتا بالایی است. قرمزدانه را با «بی کربنات پتاسیم، زاج سفید، قلع کلرید، مس سولفات، نیکل نیترات، آهن سولفات، دی کرومات» دندانه می‌دهند؛ ازآنجا که مواد رنگزای موجود در قرمزدانه پلی ژنتیک هستند با استفاده از دندانه‌های مختلف می‌توان طیف وسیعی از انواع صورتی، قرمز، نارنجی، سرخابی، شرابی، زرشکی، بنفش حتی سبز ، خاکستری و مشکی را از آن بدست آورد. Cochineal با زاج سفید رنگ قرمز و با کروم رنگ بنفش می‌­دهد. Cochineal رنگ مناسبی برای پنبه نیست چون گروه عاملی جذب رنگ در الیاف سلولزی تعداد پایینی دارند. برخی از پشم‌های رنگ‌شده با Cochineal در هنگام شستن کمی آبی‌تر می‌شوند، هرچند که ثابت هستند و رنگ آنها نمی­‌رود.

انواع قرمزدانه ها

قرمزدانه هندی

حشره قرمزدانه هندی در مناطق حاره‌ای هندوستان و بر روی میوه‌های گوشتی و شیرین می‌نشیند. از بدن این حشره بیشتر لاک بدست می­‌آید و در فرایند لاک‌گیری، مقداری رنگ قرمز پررنگ نیز بدست می‌­آید که در ایران به رنگ لاکی معروف است. ریشۀ کلمۀ قرمز نیز از همین جاست. گونه‌ای که در ایران و هندوستان وجود دارد با نام علمی«Coccus Lacca» است که بر روی درختان انجیر زندگی می­‌کنند. تخصیص واژه‌ی «Lacca» را که در لغت نامه هندی به معنی صدها هزار است، در اشاره به تعداد انبوه این حشره است که در روی این گیاه دیده می­‌شود. این حشره بعد از آنکه پوست درخت انجیر هندی را سوراخ نمود و شیره آن را مکید ماده‌ای که به صورت یک پوشش صمغی است از خود ترشح می‌کند که حشرات ماده در داخل این پوشش محصور می‌مانند. این صمغ‌ها حاوی ۲ تا ۱۰ درصد ماده‌ی رنگی که ترکیبی از اسید کارمینیک است هستند.

این رنگ برای قرن‌ها در هند شناخته شده بود تا اینکه سرانجام در سال ۱۷۹۶ به انگلستان صادر شد. چند سال بعد به ایالات متحده وارد شد، جایی که یک بازار خوب و آماده‌ای پیدا کرد تا پایان قرن ۱۹ بازار خوبی پیدا شد. محبوبیت آن به دلیل قیمت مناسب (نصف هزینه cochineal که جایگزین آن شد) و رنگ‌های تیره و رنگ‌های قرمز خیلی سبک بود. شیدهای رنگی قرمز، زرشکی و نارنجی رنگ شده با لاک lac به خوبی آنهایی که توسط cochineal تولید می­‌شد، نبودند. بنابراین، cochineal درخشان اغلب با لاک باثبات ترکیب می‌شد تا یک رنگ جذاب و باثبات ایجاد کند، با این مزیت که به‌طور قابل‌ توجهی ارزان‌تر از cochineal به تنهایی می­‌شود.

قرمزدانه ارمنی

 (Porphyrophora hamelii) Armenian cochineal که به عنوان Ararat cochineal یا Ararat scale نیز شناخته می‌­شود حشره‌ای بومی دشت آرارات و دره رود ارس (اراکس) در ارتفاعات ارمنستان است. این ماده قبلاً برای تولید ماده رنگزای کارمینی همنام crimson استفاده می‌شد که در ارمنستان به‌عنوان وردان کارمیر vordan karmir و در ایران به‌عنوان قرمزدانه شناخته می‌شود. حشره قرمزدانه ارمنی از خانواده‌ای متفاوت از حشره قرمزدانه قاره آمریکا است. بواسطه اینکه هر دوی این حشرات مواد رنگی قرمز رنگی تولید می­کنند معمولاً به آنها cochineal نیز می­‌گویند.

 چرخه زندگی Porphyrophora hamelii بیشتر زیر زمینی است. پوره‌های تازه بیرون آمده از زمین در بهار بیرون می‌­آیند و می­‌خزند تا زمانی که ریشه برخی از گیاهان علفی را پیدا کنند که در خاک شور رشد می­‌کنند، مانند Aeluropus littoralis  و نی معمولی. پوره‌ها در طول بهار و تابستان به تغذیه از این ریشه‌ها ادامه می‌­دهند و در این فرآیند کیست‌های مروارید مانند محافظتی تشکیل می­‌دهند. از اواسط سپتامبر تا اواسط اکتبر، حشرات بالغ بین ساعت ۵ صبح تا ۱۰ صبح از زمین بیرون می­‌آیند تا جفت‌گیری کنند. نرهای بالغ تنها چند روز زندگی می‌کنند، اما ماده‌های بالغ می‌توانند طولانی‌تر زندگی کنند و برای تخم‌گذاری در زمین فرو می‌روند.

قرمزدانه لهستانی

Polish cochineal (Porphyrophora polonica)، همچنین به عنوان فلس‌های کارمین لهستانی شناخته می­‌شود، حشره‌ای فلس‌دار است که قبلا برای تولید رنگ زرشکی به همین نام، که در عامیانه به عنوان “Saint John’s blood ” شناخته می­‌شود، استفاده می‌­شد.

لارو P. polonica روی ریشه‌های گیاهان مختلف زندگی می‌کنند به ‌ویژه گیاهان چند ساله که در خاک‌های شنی اروپای مرکزی و سایر بخش‌های اوراسیا رشد می‌کنند. قبل از گسترش آنیلین، آلیزارین و سایر رنگ‌های مصنوعی، این حشره از اهمیت اقتصادی بالایی برخوردار بود، اگرچه پس از معرفی Mexican cochineal  به اروپا در قرن شانزدهم، استفاده از آن روند کاهشی داشت.

 قرمز دانه مکزیکی

یکی از انواع قرمزدانه که بر روی گونه‌ای از گیاه کاکتوس زندگی می‌­کند، با نام علمی«Coccus Cacti» شناخته می­‌شود، به این جهت در نقاطی که این حشره را پرورش می­‌دهند مزارع کاکتوس را نیز ایجاد می­‌کنند. قرمزدانه مکزیکی یا Cochineal حشره‌ای است که از بدن آن ماده‌ای رنگی به همین نام استخراج می‌شود. این حشره که از شیره گیاهان به‌ویژه برخی انواع کاکتوس بخصوص گونه «نوپالئاکوسنیلیو فرا» که بومی مناطق گرمسیری آمریکای جنوبی و مرکزی و کشور مکزیک  هستند تغذیه می‌کند. بدن این حشره ماده‌ای به نام اسید کارمینیک دارد که وسیله دفاعی آن در برابر دیگر حشرات است. قرمزدانه‌ها را در زمان تخم‌ریزی از روی گیاهان جمع‌آوری می‌کنند و با جوشاندن، آن‌ها را می‌کشند و سپس خشک می‌کنند. حدود ۱۷ تا ۲۴ درصد اسید کارمینیک در وزن خشک حشره و تخم‌های آن وجود دارد که با استخراج و امتزاج آن با املاح آلومینیوم و کلسیم رنگدانه سرخرنگ کارمین یا قرمزدانه به‌دست می‌آید که در رنگ‌های خوراکی، رنگرزی و لوازم آرایشی کاربرد دارد. از نظر اهمیت Madder و cochineal مهمترین مواد رنگزای قرمز مورد استفاده در قرن ۱۸ و ۱۹ آمریکا بودند.

در کالیفرنیا D.opantiae روی کاکتوس معمولی در قسمت میوه خوردنی آن که در جنوب آمریکا بصورت خوراکی مصرف می شود رشد می‌کند.

کرمس Kermes

کرمس Kermes (دستهKermes) رنگ قرمز رنگی با منشأ بسیار قدیمی است که مانند cochineal از بدن خشک شده حشرات مربوط به Dactylopius coccus مولد cochineal گرفته شده است. رنگ آن با ثبات است، اما نه به روشنی cochineal. حشرات Kermes Vermilio (Kermes Berry) از نوع خاصی از بلوط (Quercus coccifera) تغذیه می‌کنند و در جنوب فرانسه، اسپانیا و در امتداد بخش‌های دیگر سواحل مدیترانه پرورش می­‌یابند.

قرمزدانه مدیترانه‌ای

 این نوع حشره بر روی نوعی درخت بلوط که در آب و هوای مدیترانه ای رشد می‌کند زیست دارد و گاهی تعداد آن به قدری زیاد می­‌شود که شاخه‌های درخت در زیر توده‌هایی از این حشره پنهان می‌شود و شاید به همین دلیل بوده است که سالیان دراز عده‌ای تصور می‌کردند که قرمزدانه رنگی گیاهی است. واژه کرم تداعی کننده کرم خاکی است که به راحتی زیر پا له می‌شود، اما کرم coccus illicis (کرم زرشکی) در واقع بیشتر یک حشره است تا کرم. کرم نر بال دارد و در اطراف پرواز می­‌کند ولی ماده نمی­‌تواند پرواز کند. این حشره روی برگ‌های بلوط زندگی می‌­کند. کرم قرمز scarlet یا زرشکی crimson از خانواده حشرات است که روی درختان بلوط زندگی می­‌کند. طول عمر آن حدود ۴ تا ۱۴ هفته است. ماده در حدود چهار هفته آخر عمر خود آماده لقاح و تخم‌گذاری است.

کرم «کوکوس ایلیسیس» یک کرم بسیار خاص است. هنگامی که زمان تخم گذاری کوکوس ایلیسیس فرا می‌­رسد او خود را به درخت یا شاخه می‌­چسباند. آنقدر خود را می‌چسباند که نمی­‌تواند خود را جدا کند. در حین انجام این کار، او یک سپر سخت برای محافظت از تخم‌های کوچکی که زیر خود می­‌گذارد، می­‌سازد. هنگامی‌­که لاروها از تخم بیرون می‌­آیند، آنها در زیر بدن او زندگی می­‌کنند و خود را با مادر زنده خود تغذیه می­‌کنند. وقتی کرم‌های جوان پس از چند روز بتوانند از خود مراقبت کنند، مادر می‌میرد. یک مایع قرمز مایل به قرمز در آن لحظه نشت می­‌کند که نه تنها چوبی را که به آن چسبیده‌اند، بلکه کرم‌های جوان کوچک را نیز تا آخر عمر رنگ می­‌دهد. سه روز پس از مرگ مادر، بدن او رنگ قرمز scarlet خود را از دست می­‌دهد و به نوعی سفید پفکی تبدیل می‌­شود مانند برفی که روی زمین می­‌افتد.

در ادبیات درباره کوکوس ایلیسیس آمده است که در صبح روز چهارم پس از مرگ او، جسد بدن مرده کرم به ژله‌ای سفید برفی تبدیل می‌شود که منظره‌ای از پشم سفید نرم است که روی زمین می‌افتد. مرگ کرم تجلی قبل از مرگ عیسی مسیح بر روی صلیب کالواری است .تغییر شکل بعد از چند روز، بر مبنای بشارت اشعیا به امر رستگاری اشاره می­‌کند:

خداوند می‌­فرماید: «اگر توبه کنید اگرچه گناهان شما مانند scarlet (رنگ قرمز) باشد، مانند برف سفید خواهد شد. اگر چه آنها مانند  crimson(کِرم زرشکی) باشند، مثل پشم خواهند شد.»

برف و پشم خالص، سفید و روشن هستند. سفید نشان دهنده پاکی و طهارت است. وقتی اشعیا می­‌گوید که خداوند می­‌تواند گناهان ما را از قرمز یا زرشکی به برفی یا پشمی تبدیل کند، بدان معناست که خداوند می‌­تواند کاری را انجام دهد که انجام آن به تنهایی برای ما غیر ممکن است. چنان که پارچه ای قرمز رنگ شده قرمز می­‌ماند اما در صورت توبه خداوند می­‌تواند ما را دوباره پاک و سفید کند.

شهین نعمتی دهکردی
کارشناس ارشد فرش دستباف


*مواد رنگزا به دو گروه رنگ‌‌ها و رنگدانه‌‌ها یا پیگمنت‌‌ها دسته‌بندی می‌شوند. پیگمنت‌ها بصورت جامد هستند و فقط سطح اجسام را رنگی می‌کنند و در آب حل نمی‌شوند. از پیگمنت‌ها می‌­توان برای رنگ کردن پارچه و نخ یا چاپ روی پارچه استفاده کرد.
* نوزاد حشرات با دگردیسی ناقص را پوره (نتفه) می‌گویند که از نظر ویژگی‌ّهای ریخت‌شناختی شباهت زیادی به حشره کامل دارد.
*کالواری(Calvary) نام تپه‌ای است که رومی‌ها در آن عیسی مسیح را به صلیب کشیدند.

فرش‌های شرقی دوره رنسانس

فرش‌های شرقی در اروپای غربی به شیوه‌ها و زمینه‌های متفاوتی نسبت به جهان اسلام مورد استفاده قرار می‌گرفت و هیچ‌گاه زمینه فرهنگی اصلی آن به طور کامل درک نشد. می‌توان گفت درک فرش‌های شرقی در دوران رنسانس به سه صورت اصلی مشخص می‌شود:

فرش‌هایی که برای راهپیمایی در ونیز روی پنجره‌ها به نمایش گذاشته می‌شدند. ویتور کارپاچیو، ۱۵۰۷

فرش‌هایی که برای راهپیمایی در ونیز روی پنجره‌ها به نمایش گذاشته می‌شدند. ویتور کارپاچیو، ۱۵۰۷

۱. فرش‌های شرقی به دلیل کمیاب، گران‌بها و غریب بودنشان، به عنوان زمینه‌ای برای قدیسان و مناظر مذهبی به تصویر کشیده می‌شدند. بعدها، شمایل‌نگاری مذهبی توسط افراد قدرتمند سیاسی به منظور اثبات جایگاه و قدرتشان، تصاحب شد.

۲. فرش‌های شرقی به طور کلی به عنوان یک کالای کمیاب و شیئی تجملی و تزئینی تلقی می‌شدند. از اواسط قرن شانزدهم به بعد، زمینه شمایل‌شناسی گاهی به سمت ولخرجی یا غرور گسترش می‌‌یابد.

۳. زمانی که ارتباط بین جهان اسلام و اروپا به ماهیت خشونت‌آمیز نزدیک‌تر می‌شد؛ فرش‌های شرقی گاهی به عنوان نمادی از ابراز وجود مسیحیت مورد استفاده قرار می‌گرفت.

پیتر بوئل، در حدود ۱۶۵۸

پیتر بوئل، در حدود ۱۶۵۸

ما دقیقاً  نمی‌دانیم هنرمندان دوره رنسانس در مورد فرش‌های شرقی که به تصویر کشیدند، چگونه فکر می‌کردند. اما این را می‌دانیم که میدان ونیزی سن مارکو در مناسبت‌های خاص با فرش‌هایی که از پنجره‌های کاخ‌ها و خانه‌های اطراف آویزان شده بود، آراسته می‌شد. فرش‌ها به عنوان یک قاب تزئینی نقش داشتند و اتفاق مهمی را که در حال انجام بود، برجسته‌تر می‌کردند. هنرمندان اروپایی مانند نوشته‌های شبه کوفی نادرست در نقاشی‌های معاصر، چیزی را از فرهنگ دیگری وام گرفتند که اساساً آن را درک نمی‌کردند.

نوع بسیار متداول ژانر نقاشی عصر طلایی هلند و باروک فلاندری[۱]، نوعی نقاشی گروهی، از مردم در حال لذت بردن، معمولاً در حال نوشیدن، نشسته و اغلب در حال نواختن موسیقی را به تصویر می‌کشد. در این تصاویر، فرش‌های شرقی اغلب روی میز را می‌پوشانند و تزئین می‌کنند یا روی مبلمان پهن می‌شوند. به این ترتیب، آنها یا بر ثروت و آبروی تصویر شده تأکید می‌کنند، یا حس ولخرجی و اسراف را به برخی از صحنه‌ها اضافه می‌کنند.

پرتره سلطان مهمت دوم توسط جنتیله بلینی . موزه ویکتوریا و آلبرت ، لندن

پرتره سلطان مهمت دوم توسط جنتیله بلینی . موزه ویکتوریا و آلبرت ، لندن

تا قرن شانزدهم، فرش‌های شرقی اغلب در نقاشی‌های طبیعت بی‌جان به تصویر کشیده می‌شدند. اشیاء با ارزش و عجیب و غریب مختلف مانند کاسه چینی و حیواناتی از جمله طوطی که به تصویر کشیده شده‌اند، اغلب به معنای تمثیلی یا نماد “وانیتاس[۲]”- بیهودگی زندگی انسان است. کنایه از بیهودگی، با گنجاندن نمادهایی مانند: جمجمه انسان، یا کتیبه‌هایی که از کتاب مقدس نقل می‌کنند، آشکار میشود. در اوایل سال ۱۵۳۳، تابلوی سفیران هانس هولبین به طور برجسته یک طرح آنامورفیک[۳] را نشان می‌دهد. جمجمه انسان و اشیاء در نقاشی‌های طبیعت بی‌جان، صرف نظر از معنای تمثیلی آنها، اغلب بر روی میزهای مخملی گران‌بها، بشقاب‌های مرمری یا فرش‌های شرقی قرار می‌گیرند. به این ترتیب، با فرش‌های شرقی مانند سایر اشیاء یا چیز‌های گران‌بها رفتار می‌شود و تمرکز بر ارزش مادی و اثر تزئینی آن‌ها است.

جنتی بلینی: سنت مارکو در حال موعظه در اسکندریه، ۱۵۰۷

جنتی بلینی: سنت مارکو در حال موعظه در اسکندریه، ۱۵۰۷

در سپتامبر ۱۴۷۹، جنتیله بلینی، نقاش ونیزی، توسط مجلس سنای ونیز به عنوان سفیر فرهنگی به عنوان بخشی از توافق صلح بین ونیز و ترک‌ها به قسطنطنیه-پایتخت جدید سلطان محمد فاتح عثمانی- فرستاده شد. وازاری[۴]  نوشته است که بلینی “پرتره سلطان مهمت را به قدری خوب به تصویر کشیده است که معجزه محسوب می‌شود”. قدمت و تألیف این پرتره توسط بلینی زیر سوال رفته است، با این حال، بلینی اولین نقاش بزرگ رنسانس است که در واقع از دربار سلطان اسلامی بازدید کرد.

تأثیر رویارویی بلینی با جهان اسلام با نقوش شرقی که در چندین نقاشی او به چشم می‌خورد منعکس می‌شود. موعظه او در سال ۱۵۰۷ در اسکندریه، قدیس حامی ونیز را در حال موعظه برای مسلمانان نشان می‌دهد. معماری نشان‌داده‌شده در پس‌زمینه، مجموعه‌ای نامتجانس از ساختمان‌ها است که با معماری اسلامی معاصر مطابقت ندارد. محیط صحنه مانند خطبه سنت مارک توسط حیوانات عجیب و غریب از جمله شتر و زرافه و همچنین عناصر معماری مانند ابلیسک  مصر باستان در پس زمینه تزئین شده است. استفاده بلینی از این عناصر تزیینی شبیه به روشی است که فرش‌های شرقی در نقاشی‌های رنسانس قرن چهاردهم و پانزدهم به تصویر کشیده شده‌اند: آنها تصویری از چیزهای عجیب و غریب و با ارزش هستند، صحنه‌ای را برای یک شخص یا اقدام مهم آماده می‌کنند، اما هنوز اساساً آنها را نادیده می‌گیرند.

آمبروسیوس فرانکن : شام آخر، قرن شانزدهم، موزه سلطنتی هنرهای زیبا آنتورپ ، با فرش ممالیک مصری

آمبروسیوس فرانکن : شام آخر، قرن شانزدهم، موزه سلطنتی هنرهای زیبا آنتورپ ، با فرش ممالیک مصری

زمینه فرهنگی اصیل تصویر سال ۱۵۴۷ از پادشاه ادوارد ششم انگلستان که بر روی فرشی شرقی در مقابل تاج و تخت، روی همان فرش ایستاده است، با پژواک عمدی از ژست پرتره معروف پدرش هنری هشتم توسط هلبین، قدرت مدافع شاهی جوان را تأیید می‌کند.

از اینکه آمبروسیوس فرانکن تا چه اندازه از پیشینه فرهنگی فرش مملوک که به عنوان تزئینی برای شام آخر خود استفاده می‌کرد، اطلاع داشت، هیچ چیز مشخص نیست. قدمت این نقاشی فقط به قرن شانزدهم می‌رسد. با این حال، استفاده از مدالیون مرکزی یک فرش شرقی برای برجسته کردن هاله مسیح، یک مورد خاص را نشان می‌دهد: استفاده از این نقش می‌تواند از شباهت صرف این دو الگوی تصویری ناشی شده باشد، اما می‌توان آن را به این صورت نیز فهمید. ادعای برتری مسیحیان دوره رنسانس. اروپایی‌ها دلایلی برای ترس از جهان اسلام داشتند: در سال ۱۵۲۹ سلیمان اعظم وین را محاصره کرد و امپراتوری عثمانی تا اواخر قرن هفدهم یک تهدید دائمی برای اروپای غربی باقی ماند.

نقاشی دیواری کتابخانه پیکولومینی در گنبد سیهنا ، ۱۵۰۲-۱۵۰۹

نقاشی دیواری کتابخانه پیکولومینی در گنبد سیهنا ، ۱۵۰۲-۱۵۰۹

پینتوریکیو  در چرخه نقاشی‌های دیواری کتابخانه پیکولومینی در گنبد سیهنا در سال‌های ۱۵۰۲-۱۵۰۹، پاپ پیوس دوم را به تصویر می‌کشد که رژیم شاهزادگان در مانتوا را برای اعلام جنگ صلیبی جدید در سال ۱۴۵۹ فرا می‌خواند. در هشتمین نقاشی دیواری، میزی در جلوی تخت پاپ با فرش شرقی پوشانده شده است. فرض بر این بود که فرش ممکن است غنیمتی از سفرهای قبلی باشد.

فرش‌های گران‌بهای شرقی بخشی از به اصطلاح غنیمت ترکیه  از محاصره وین بود که در ۱۲ سپتامبر ۱۶۸۳ پایان یافت و صاحبان مسیحی جدید آنها با افتخار در مورد غارت خود گزارش دادند. فرش‌ها با کتیبه‌هایی وجود دارند که نشان دهنده مالک جدید و تاریخ به دست آوردن آن است. با این حال، اکثر فرش‌های شرقی همچنان به‌عنوان اشیایی با جذابیت بصری، بدون مفاهیم سیاسی، اما با نادیده گرفتن بافت فرهنگی اصلی خود، به تصویر کشیده می‌شدند. تلاش برای دستیابی به درک بهتر فرش‌ها در بافت فرهنگی اسلامی آنها به قرن بعد اختصاص داشت. در حالی که فرش‌های اسلامی در ابتدا برای زینت نقاشی‌های رنسانس خدمت می‌کردند، بعداً این نقاشی‌ها به درک بهتر فرش‌ها کمک کردند. پژوهش تاریخی هنر تطبیقی ​​روی فرش‌های شرقی در نقاشی رنسانس وجه دیگری می‌افزاید و منجر به درک بهتر تصویر بسیار چندوجهی و گاه دوسویه عثمانی‌ها در دوران رنسانس اروپای غربی می‌شود.

فائزه قادری
کارشناس ارشد فرش دستباف

[۱] نقاشی باروک فلاندری به هنر تولید شده در هلند جنوبی در زمان کنترل اسپانیایی‌ها در قرن‌های ۱۶ و ۱۷ اشاره دارد.
[۲] یک نقاشی طبیعت بی‌جان از یک ژانر هلندی قرن هفدهمی که حاوی نمادهای مرگ یا تغییر به عنوان یادآوری اجتناب ناپذیر بودن آنهاست.
[۳] هنر واریخت یا هنر آنامورفیک در اصل نوعی از نقاشی است که از یک زاویه شکلی درست دارد و از دیگر زوایا با نمایی دارای اعوجاج دیده می‌شود. آفریدن این آثار نیازمند درکی عمیق از شیوه کار آینه‌های گوناگون و قوانین بازتابش است.
[۴] نقاش، نویسنده، تاریخ‌نگار و معمار اهل ایتالیا بود. شهرت امروزینش بخاطر نوشتن زندگی‌نامه هنرمندان دوره رنسانس به نام زندگی برجسته‌ترین نقاشان، پیکرتراشان و معماران» به زبان ایتالیایی است که مبنای عقیدتی نگارش تاریخ هنر تلقی می‌شود.

پانزدهمین جلسه حراج فرش دستباف

ذرع و نیم بیرجند فاتح حراج پانزدهم

آنچه در حراج پانزدهم گذشت

حراج پانزدهم پر رونق و با هیجان طبق روال هر هفته روز دوشنبه ۱۰ مردادماه بین ساعت ۱۷ تا ۱۹ در محل دفتر مرکزی شرکت سهامی فرش ایران برگزار شد. در این جلسه ۹۲ تخته فرش در ۶۴ نوبت به مساحت ۳۸۴ مترمربع عرضه شد که ۶۸ تخته فرش ارائه شده در ۴۸ نوبت به مساحت ۲۴۷ مترمربع فروخته شدند.

فرش‌های فروخته در حراج پانزدهم به صورت میانگین ۳۵ درصد از قیمت پایه رشد داشتند. همچنین در ۷ نوبت از این جلسه فرش‌های عرضه شده به بیش از دوبرابر قیمت پایه فروخته شدند.

اتفاق خاص حراج پانزدهم

یک تخته فرش ذرع و نیم بیرجند نقشه خشتی در دومین نوبت از حراج پانزدهم اتفاق ویژه این جلسه بود. این ذرع و نیم بیرجند با قیمت پایه ۸۰۰ هزارتومان عرضه شد و به قیمت ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان فروخته شد تا با رشد چهار برابری نسبت به قیمت پایه بیشترین رشد حراج پانزدهم را به نام خود ثبت کند.

ترین‌های حراج پانزدهم

پایین ترین قیمت پایه حراج پانزدهم متعلق به یک فرش ساییده شده اراک قواره پرده‌ای بود که با قیمت ۴۰۰ هزار تومان به سالن حراج امد اما مشتری‌ای پیدا نکرد و به انبار حراج بازگشت. کمترین قیمت فروخته شده این جلسه حراج هم مربوط به یک گبه ۱٫۵ متری بود که با قیمت ۸۰۰ هزارتومان عرضه شد و با یک چوب بالاتر ۹۰۰ هزار تومان فروخته شد.

بالاترین قیمت پایه و فروخته شده حراج پانزدهم هم به یک تخته قالی تبریز رسید. این قالی ۶ متری با قیمت پایه ۲۷ میلیون تومان به سالن حراج آمد و با یک چوب بالاتر به قیمت ۲۸ میلیون تومان فروخته شد تا عنوان بیشترین قیمت پایه و قیمت فروخته شده حراج پانزدهم را از آن خود کند.


راهنمای استفاده از فرش دستباف در چیدمان خانه (بخش سوم)

فرش‌های سنتی در چیدمان خانه‌های مدرن

فرش‌های دستباف شرقی نقش‌ بسیاری در جان بخشیدن و هماهنگ کردن چیدمان خانه بازی می‌کنند. در بخش‌های پیشین درباره راهکارهای موفقِ ترکیب فرش دستباف در چیدمان خانه سخن گفتم. در اینجا می‌خواهم بر این نکته تاکید کنم که فرش‌های دستباف گسترده و متنوع هستند بنابراین هرکسی می‌تواند فرشی را مطابق حال و هوایی که در نظر دارد و فضای خانه خود انتخاب کند.

چیدمان این خانه صحرایی با مبلمان سبک دهه 50 میلادی و فرش بخشایش بافته شده با موی شتر کاملاً هماهنگ شده است

چیدمان این خانه صحرایی با مبلمان سبک دهه ۵۰ میلادی و فرش بخشایش بافته شده با موی شتر کاملاً هماهنگ شده است

پرسشی که اغلب مشتریان از من می‌پرسند این است که «چگونه فرش‌های کهنه‌ای که آن‌سوی دنیا و در فرهنگی سنتی بافته شده‌اند می‌توانند در خانه‌های امروزی که با مجموعه‌ای از نقاشی‌های و عکس‌های مدرن آذین شده‌اند، به کار گرفته شوند؟». بسیاری از مردم به نادرست فکر می‌کنند که فرش دستباف نو یا کهنه، فقط با چیدمان سنتی سازگار است مانند آنچه در فیلم‌های تاریخی و خانه‌های مبله با دکور نئوکلاسیک می‌بینیم.

فرش ترنج‌دار بخشایش سده 19م چیدمان عجیب‌وغریب این خانه مدرن را بهبود بخشیده است

فرش ترنج‌دار بخشایش سده ۱۹م چیدمان عجیب‌وغریب این خانه مدرن را بهبود بخشیده است

بااین‌همه، فرش‌های دستباف ایرانی، قفقازی و ترکی، در سطحی از هنر جای دارند که هرگز از مد نمی‌افتد؛ به‌عبارت‌دیگر همیشه معاصرند، بی‌نهایت همه‌کاره هستند و در یکپارچه کردن خانه عالی عمل می‌کنند و عناصر متفاوت یک چیدمان را گرد هم می‌آورند. بیش از چهار دهه است، این نکته را آزموده‌ام که فرش‌های دستباف واقعاً همه‌کاره هستند و در هر چیدمانی جای خود را می‌یابند و به فضاهای متنوع عمق و تشخص می‌بخشند.

چپ: کاخی قدیمی که با فرش دستباف کرمانشاه پوشیده شده است راست: خانه‌ای مدرن که با فرش دستباف کاشان و نقاشی روی لیختنشتاین تزیین شده است

چپ: کاخی قدیمی که با فرش دستباف کرمانشاه پوشیده شده است
راست: خانه‌ای مدرن که با فرش دستباف کاشان و نقاشی روی لیختنشتاین تزیین شده است

برای نمونه، طی یک دوره سی‌ساله، این شانس را داشتم که در یک خانه بزرگ مدرن در کالیفرنیا برای سه مالک مختلف کار کنم. توجه داشته باشید خانه ثابت بود و مالک‌ها بر اساس سلیقه خود فرش‌ها را انتخاب می‌کردند. مالک نخست، فرش‌های دستباف کاشان و فراهان را انتخاب کرده بود؛ مالک دوم فرش‌های دستباف روستایی و عشایری سراپی، هریس و قفقازی را و مالک سوم فرش‌های دستباف سلطان‌آباد را ترجیح داد. شگفت‌انگیز آنکه اصلاً نمی‌توانم بگویم کدام تغییر بهتر بود. همه خوب بودند و در یک سطح؛ فرش‌ها کاملاً در فضا نشسته بودند. به‌واقع اینجا فقط سلیقه و حساسیت‌های صاحب‌خانه سبب ‌شد که تغییر ایجاد کنیم.

اتاقی آفتاب‌گیر در خانه‌ای مدرن که با فرش سلطان‌آباد پوشیده شده است

اتاقی آفتاب‌گیر در خانه‌ای مدرن که با فرش سلطان‌آباد پوشیده شده است

نویسنده: جان دیوید وینیتز
ترجمه: داود شادلو

جان سخت حلزونی، قلبی دارد ارغوانی

از مواد رنگزایی که منشأ حیوانی دارند حشرات قرمزدانه و صدف‌های حلزونی خاردار دریایی را می­توان نام برد. در دوران باستان دو نوع رنگ ارغوانی فوق العاده از صدف‌های حلزونی مدیترانه‌ای تهیه می­شد: قرمز_ بنفش و آبی_ بنفش.

اسطوره‌نویس رومی، ژولیوس پولوکس، در قرن دوم میلادی نوشته است: رنگ ارغوانی اولین بار توسط هراکلس فیلسوف یا بهتر است گفته شود، توسط سگ‌اش که دهانش از جویدن حلزون‌ها در امتداد ساحل درTyre به رنگ ارغوانی درآمده بود، کشف شد. به گفته John Malalas، این اتفاق در زمان پادشاهی افسانه‌ای فینیکسTyre، اجداد فینیقی‌ها، رخ داد.

در گذشته رنگدانه‌های طبیعی بنفش اغلب به سختی به دست می‌آمد و جزئیات تولید آنها توسط سازندگان مخفی نگه داشته می­شد. بنفش تیرین رنگدانه‌ای است که از مخاط چندین گونه حلزون مورکس (Murex) به دست می‌آید. تولید بنفش تیری (Tyrian purple) برای استفاده به عنوان رنگ پارچه در اوایل سال ۱۲۰۰ قبل از میلاد توسط فنیقی ها آغاز شد و یونانیان و رومیان تا سال ۱۴۵۳ پس از میلاد با سقوط قسطنطنیه به تولید ادامه دادند. تولید رنگدانه گران و فرایندی پیچیده بود و اقلام رنگ شده با آن با قدرت و ثروت مرتبط شده بود. رنگ منسوجات این دوره بینشی را در مورد روابط اجتماعی_فرهنگی در جوامع باستانی فراهم می‌کند، علاوه بر این بینشی درمورد دستاوردهای تکنولوژیکی، مد، طبقه‌بندی اجتماعی، کشاورزی و ارتباطات تجاری نیز می‌دهد.

بنفش تیری ممکن است اولین بار توسط فنیقیان باستان در سال ۱۵۷۰ قبل از میلاد استفاده شده باشد. گفته شده است که نام فنیقیه خود به معنای سرزمین ارغوانی است. این رنگ در دوران باستان بسیار ارزشمند بود زیرا به راحتی رنگ خود را از دست نمی­داد، اما در مجاورت با هوا و نور خورشید روشن‌تر می­شد. این رنگ در طیف‌های مختلف وجود ­داشت که با ارزش‌ترین آنها بنفش تیره (black-tinted clotted blood) بود.

از آنجا که ساخت رنگزا بسیار دشوار بود، بنفش تیری گران قیمت بود؛ مورخ قرن ۴ قبل از میلاد، تئوپومپوس، نوشته است:  در آسیای صغیر «به عمل آمدن رنگ بنفش ارزش خود را به نقره در کولوفون» رساند. این هزینه به این معنی بود که منسوجات رنگارنگ بنفش به نمادهای مقام و موقعیت تبدیل شدند که استفاده از آنها توسط قوانین مخارج برای خرید اجناس محدود شده بود. ارشدترین قضات رومی یک توگا پراتکستا می پوشیدند، یک توگا سفید که لبه هایی از بنفش تیری داشت. توگا پیکتای مجلل‌تر، بنفش یکدست تیری با نوار طلایی، توسط ژنرال‌هایی که پیروزی روم را جشن می‌گرفتند، پوشیده می‌شد.

در قرن چهارم پس از میلاد، قوانین اجباری در رم به حدی شده بود که فقط امپراتور روم مجاز به پوشیدن رنگ بنفش تیری بود. در نتیجه، گاهی اوقات «بنفش» به عنوان معنایی برای مقام استفاده می‌شد (مثلاً عبارت «بنفش پوشیده» به معنای «امپراتور شد» است). تولید بنفش تیری در امپراتوری بیزانس بعدی به شدت کنترل شد. بعدها  (قرن نهم) فرزندی که از یک امپراتور سلطنتی متولد شد، گفته شد پورفیروژنیتوس است «زاده ارغوان».

دیوید جاکوبی اظهار می­کند که «دوازده هزار حلزون Murex brandaris بیش از ۱٫۴ گرم رنگ خالص تولید نمی‌کند، که برای رنگ‌آمیزی تزیین فقط یک لباس کافی است». از طریق فرآیند برداشت حلزون که شامل استخراج غده زیر شاخه‌ای (واقع در زیر گوشته نرم تن) است، رنگ جمع‌آوری می‌شود که به دانش پیشرفته زیست شناسی نیاز دارد. رنگرزی بر پایه Murex باید نزدیک به محلی که حلزون‌ها در آنجا هستند انجام شود، زیرا تازگی مواد تاثیر بسزایی در نتایج دارد، رنگ‌ها بر اساس فرآیند طولانی واکنش‌های بیوشیمیایی، آنزیمی و فتوشیمیایی به دست می‌آیند و نیاز به کاهش زمان دارد. و فرآیندهای اکسیداسیون که احتمالا چند روز طول می­کشد. در کتاب تاریخ حیوانات، ارسطو صدف‌هایی را که ارغوانی تیرین از آن به دست می‌آیند و فرآیند استخراج بافتی که رنگ را تولید می‌کند، توضیح داده است. مناسب‌ترین فصل برای گرفتن این صدف حلزون‌ها پس از بالا آمدن Dog Star یا قبل از بهار است.

رنگ ارغوانی یک ترکیب آلی از برم(Bromine) دسته‌ای از ترکیبات است که اغلب در جلبک‌ها و در برخی دیگر از جانوران دریایی یافت می­شود، اما به ندرت در بیولوژی حیوانات خشکی یافت می­شود. این رنگ جلبک‌ها برخلاف رنگ ارغوانی، بدلی ارزان‌تر است که معمولاً با استفاده از مواد ارزان‌تر از رنگ‌های حلزون دریایی تولید می‌شود.

صدف حلزون دریایی از خانوادهMuricidae  (مشخصا صدف حلزونی های خاردار با نامMurex) دارای ماده رنگزا هستند. ساختار اصلی ماده شیمیایی آن  ۶,۶′-dibromoindigo (C16H8Br2N2O2) که مشتق شده از رنگ ایندیگو است به شکل زیر است:

تنوع رنگ بنفش تیریِن (Tyrian purple) از حلزون‌های مختلف مربوط به رنگ ایندیگو (آبی) یا ۶-bromoindigo (بنفش) علاوه بر رنگ قرمز ۶,۶′-dibromoindigo است. تغییرات فرعی در رنگ را می‌توان با برم زدایی و با قراردادن در معرض نور یا با فرایند حرارتی ایجاد کرد.

اندازه ضخامت پوسته بالغ Bolinus brandaris می­تواند به حدود ۶۰ تا ۹۰ میلی متر برسد. پوسته معمولاً قهوه‌ای طلایی با کانال سیفونی بسیار بلند و بدنه‌ای گرد پیچ‌دار با مخروطی کم است. یک ردیف تیره پشت(خار) وجود دارد که مربوط به پایان هر مرحله رشد است.

رنگ نهایی بنفش توسط کروماتوگرام تعیین می­شود، که می­توان آن را با تجزیه و تحلیل HPLC با یک اندازه‌گیری شناسایی کرد: ایندیگوتین (IND) و ایندی روبین (INR). این دو در منابع گیاهی مانند چوب (Isatis tinctoria L) و گیاه نیل (Indigofera tinctoria L) و همچنین در چندین گونه از صدف‌ حلزون‌ها یافت می‌شوند.

انواع حلزون ها

از حلزون دریایی Hexaplex trunculus که قبلاً به نام Murex trunculus شناخته می‌شد رنگ ارغوانی بدست می­‌آید. رنگدانه قبل از قرار گرفتن در معرض نور، به رنگ آبی نیلی است. بسیاری از گونه‌های دیگر در سراسر جهان از خانواده Muricidae، به عنوان مثال Plicopurpura pansa از مناطق گرمسیری شرق اقیانوس آرام و Plicopurpura patula از منطقه کارائیب در غرب اقیانوس اطلس، نیز می­توانند ماده مشابهی تولید­کنند که در مواجهه با نور خورشید به رنگ بنفش ماندگار تبدیل می­شوند.

 این حلزون در فسیل‌های مربوط به دوره‌های پلیوسن و کواترنری (بین ۳٫۶ تا ۰٫۰۱۲ میلیون سال پیش) و صدف های فسیل شده در مراکش، ایتالیا و اسپانیا پیدا شده است. این حلزون دریایی از نظر قدمت اهمیت دارد زیرا غده زیر شاخه‌ای آن مخاطی ترشح می‌کند که برای ایجاد رنگ آبی بنفش نیلی استفاده می‌شود. فرهنگ‌های باستانی مدیترانه، از جمله مینوی‌ها، کنعانی‌ها/ فنیقی‌ها، عبری‌ها و یونانیان کلاسیک، رنگ‌هایی را از حلزون‌ها بدست می‌آوردند. یکی از ترکیبات شیمیایی اصلی رنگ، دیبروم-ایندیگوتین قرمز(red dibromo-indigotin)، مولفه اصلی ارغوانی تیریِن (tyrian purple) یا آبی بنفش یا فیروزه‌ای (tekhelet) است. این‌گونه در اسپانیا، پرتغال، مراکش، جزایر قناری، آفریقا و… در آب‌های کم عمق زندگی می‌کنند.

Dog whelk (Nucella lapillus)، از اقیانوس اطلس شمالی، نیز می­تواند مورد استفاده برای تولید رنگ‌های قرمز بنفش و بنفش قرار گیرد.

 Bolinus brandaris (Murex brandaris  و همچنین Haustellum brandaris نامیده می­شود) معمولاً به عنوان رنگ ارغوانی مورکس (purple dye murex) یا رنگ murex خاردار(spiny dye-murex) شناخته می­شود، گونه‌ای از حلزون دریایی درنده با اندازه متوسط، یک حلزون گاستروپود دریایی خوراکی از خانواده Muricidae ، حلزون‌های مورکس یا حلزون‌های سنگی است. این گونه در آثار فسیلی از پلیوسن (محدوده سنی: از ۳٫۶ تا ۲٫۵۸۸ میلیون سال پیش) شناخته شده است. پوسته های فسیلی این گونه در قبرس، اسپانیا و ایتالیا یافت شده است. در دوران باستان توسط فنیقی ها برای استخراج رنگ بنفش امپراتوری تیریِن(imperial Tyrian purple) رنگ طبیعی بنفش مایل به قرمز استفاده می­شد. در زمان های قدیم استخراج این رنگ از ده ها هزار حلزون کار حساس و قابل توجهی را نیاز داشت و در نتیجه رنگ از ارزش بالایی برخوردار بود.

این حلزون در بخش‌های مرکزی و غربی دریای مدیترانه زندگی می‌کند و تنها در سواحل مرجانی در اقیانوس هند و دریای چین جنوبی یافت شده است. از زمان‌های قدیم به عنوان منبع رنگ ارغوانی و همچنین به عنوان یک منبع غذایی محبوب با نام‌های مختلف شناخته می­شود که از آن جمله می­توان به sconciglio که از کلمه scungilli می­آید نام برد. در اسپانیا، و به طور خاص در سواحل مدیترانه و خلیج کادیز، آنها را cañaílla می­نامند و به عنوان غذا مورد توجه آنهاست. این گونه‌ها روی صخره‌ها در آب‌های کم عمق زندگی می­کنند. این گونه مانند بسیاری از گونه‌های دیگر از خانواده Muricidae می­تواند ترشحاتی تولید کند که در صورت تازه بودن شیری رنگ و بدون رنگ است اما در مجاورت هوا به رنگ قوی و ثابت تبدیل می­شود.

حلزون های دریایی از گونه Banded dye-murex Hexaplex trunculus نیز برای تولید رنگ آبی بنفش یا آبی ایندیگو (نیلی) استفاده شده است. در هر دو مورد، نرم تنان (حلزون) رنگ را در مخاط غدد زیر شاخه‌ای خود ترشح می­کنند.

حلزون‌های Murex  و Hexaplex trunculus و Muricidaeو Neogastropoda رنگ بنفش دارند.


شهین نعمتی دهکردی
کارشناس ارشد فرش دستباف

* کولوفون  (به یونانیΚολοφών)  شهری در یونان باستان بود.

*برم Bromine عنصری هالوژن است در حرارت اتاق به صورت مایع قرمز رنگ فرار با بویی زننده می‌باشد که با کلر و ید واکنش‌پذیری دارد. برم در آب یا دی‌سولفید کربن بسیار قابل حل بوده، تولید محلولی قرمز رنگ می‌کند. برای ساخت رنگ‌های ارغوانی سلطنتی، بروموتیمول آبی استفاده می‌شود.

*شباهنگ، تیشتر یا شعرای یمانی پر نورترین ستاره آسمان شب که در اروپا با نامSirius  شناخته می­شود. این ستاره در صورت فلکی سگ بزرگ قرار­دارد به همین دلیل در زبان انگلیسی به آن Dog Star نیز می­گویند. غروب سالانه آن نیمه خرداد (پیش از غروب خورشید) بوده و پس از حدود دو ماه ناپیدایی، طلوع سالانه آن نیمه مرداد (پیش از طلوع خورشید) می­باشد.

* کُواتِرنِری (Quaternary) بخشی از زمان‌بندی زمین‌شناسی است که در انتهای عصر نوزیستی قرار دارد. دوران کُواتِرنِری از حدود دو و نیم میلیون سال پیش آغاز شده و هنوز نیز ادامه دارد. در این دوره کوه‌های اروپای شمالی، کانادا و قسمت مهمی از آمریکای شمالی از یخ پوشیده بوده‌است. دوره کواترنری با گسترش فیل‌ها، شترها و دیگر پستانداران امروزی که در پلیوسن (Pliocene) نیز وجود داشته‌اند مشخص می‌گردد. دوران کواترنری به دو دوره تقسیم شده‌است: پلیوسن (حدود دو میلیون سال تا دوازده هزار سال پیش) و هولوسین (از حدود دوازده هزار سال پیش تا به امروز)

لوتو، فرش‌هایی با نام یک هنرمند!

قرن ۱۶ و ۱۷ را «عصر طلایی قالی‌بافی» می‌نامند. برآوردها بر اساس سوابق تجاری، جهیزیه و املاک نشان می‌دهد که صدها هزار فرش در آن زمان تولید و معامله شده است. با این حال، تنها حدود ۲ تا ۳ هزار قالی و تکه‌ فرش از آن دوران باقی مانده است.

خود نگاره لورنزو لوتو

خود نگاره لورنزو لوتو

بسیاری از این شاهکارها را هنرمندان رنسانس در آثار نقاشی خود گنجانده‌اند و اگر از این طریق حفظ نمی‌شدند، در طول زمان و برای همیشه از دست می‌رفتند. بیشتر آنچه را که ما امروز در مورد گروه خاصی از فرش‌های عتیقه آناتولی می‌شناسیم، مدیون هنرمند ایتالیایی لورنزو لوتو (۱۴۸۰-۱۵۵۶/۷) هستیم. این گروه از فرش‌ها به «فرش‌های لوتو» معروف شدند و اگر نقاشی‌های لوتو نبود، از تاریخ ناپدید می‌شدند.

فرش‌های آناتولی قرن شانزدهم

در قرن شانزدهم، هنر قالی‌بافی هم از نظر تعداد فرش‌های تولید شده و هم در کیفیت طرح‌ها، به اوج خود رسید. فرش‌ها به سفارش دربار، نجیب‌زادگان ثروتمند و به عنوان هدایای دیپلماتیک مورد توجه بود. فرش‌های امپراتوری عثمانی نیز، به عنوان نشانه‌ای از ثروت و موقعیت در ایتالیا و سایر نقاط اروپا به شمار می‌آمد.

لورنزو لوتو هنرمند آموزش دیده اهل ونیز بود که به دلیل رئالیسم و استفاده از رنگ‌های اشباع‌شده شناخته شده است. فرش‌هایی که توسط لوتو نقاشی شده‌اند با الگوی تکراری از نقوش هندسی ساده و پیچیده مشخص می‌شوند. آنها معمولاً طرح‌هایی به رنگ زرد یا کرم در زمینه قرمز تیره هستند. اعتقاد بر این است که فرش‌های واقعی در منطقه‌ای در امتداد ساحل دریای اژه آناتولی تولید شده‌اند.

فرش صادراتی در مقابل فرش داخلی

فرش‌های لوتو از نوعی که در دربار عثمانی وجود داشتند، نیستند. فرش‌هایی که برای استفاده دربار امپراتوری عثمانی در نظر گرفته شده بودند، معمولاً از نوع ترنجدار با طرح‌های پر گل بودند و فرش‌های صادراتی، عموماً قالیچه‌های کوچک را شامل می‌شدند. در ترکیه، فرش‌های بافته شده به منظور مصارف خانگی، برای استفاده روی زمین استفاده می‌شدند. با این حال، در اروپا، همانطور که در نقاشی‌های لوتو نیز به تصویر کشیده شده است، بسیاری از این فرش‌ها روی میزها پهن می‌شدند.

از آنجا که ایتالیا مقصد اصلی صادرات بوده است، این احتمال وجود دارد که لورنزو لوتو در معرض فرش‌های هندسی صادراتی قرار داشته باشد. به‌نظر می‌رسد که حاشیه‌های قالی‌های لوتو مزین به خط کوفی باشد، اما در واقعیت نوشته‌ای قابل خواندن نبود، بلکه تنها طرحی تزئینی بود و به گونه‌ای طراحی شده بود که شبیه به خوشنویسی باشد.

فرش «لوتو» در موزه متروپولیتن ، با تزئینی شبیه به خط کوفی

فرش «لوتو» در موزه متروپولیتن ، با تزئینی شبیه به خط کوفی

فرش‌های لوتو و نقاشی‌های لوتو

اولین فرش‌های لوتو حدود سال ۱۵۱۶ در نقاشی‌ها ظاهر شدند، اما تصور می‌شود که طرح آن بسیار قدیمی‌تر باشد. به نظر می‌رسد که این گروه از فرش‌ها به همان سرعتی که در اواخر قرن هفدهم ظاهر شدند، از نقاشی‌ها محو می‌شوند. در اثر تلاش مجموعه‌داران خصوصی، تعداد کمی از این فرش‌ها موجود است. اما در بیشتر موارد، تنها مدرکی که از طرح‌های زیبای آنها داریم، نقاشی آنهاست.

نقاشی "شوهر و همسر" لورنزو لوتو

نقاشی “شوهر و همسر” لورنزو لوتو

موزه هنر متروپولیتن دو فرش لوتو در مجموعه خود دارد. یکی از آنها نشان‌های خانواده سنتوریون و دوحه را نشان می‌دهد و بیانگر آن است که احتمالاً سفارشی بوده‌اند. موزه ویکتوریا و آلبرت لندن نیز دارای یک فرش لوتو است که به خوبی حفظ شده است. موزه هنرهای ترکی و اسلامی در استانبول، دارای لوتوی بی نظیر قرن هفدهمی با نقش‌های گل رز و نوار ابری است که مشخصه فرش‌های اوشاک است. جدای از اینها، تنها دو یا سه نمونه دیگر در دنیا وجود دارند.

یکی از بهترین نمونه‌ها، فرش‌های لوتو است که در نقاشیِ محراب ساخته شده برای کلیسای سن جیووانی پائولو در ونیز به تصویر کشیده شده است. این فرش‌ها را می‌توان در نقاشی‌های لوتو شوهر و همسر (۱۵۲۳)، پرتره جیووانی دلا ولتا با همسر و فرزندانش (۱۵۴۷) و خیریه سنت آنتونی (۱۵۴۲) دید.

لوتو اولین هنرمندی نبود که این فرش‌ها را در نقاشی‌هایش به تصویر کشید. اسنادی وجود دارد که نشان می‌دهد او در طول زندگی‌اش بیش از یکی از این فرش‌ها را داشته است. با این حال، ما نمی‌دانیم که آیا هیچ یک از فرش‌هایی که در نقاشی او به تصویر کشیده شده است، متعلق به او بوده است یا در جاهای دیگر در سفرهایش دیده است. با حدس زدن تعداد سوابق انواع فرش‌هایی که نقاشان دوره رنسانس به تصویر کشیده‌اند، این الگو زمانی در میان فرش‌های تجاری بسیار رایج بود.

محققان فرش‌های موجود در نقاشی‌های رنسانس را بر اساس طرح و سبک طبقه‌بندی می‌کنند. بسیاری از هنرمندان الگو یا سبک خاصی از فرش را به تصویر می‌کشیدند، این احتمالاً به دلیل نوع رایجی بود که در معرض آن قرار می‌گرفتند

« سنت آنتونینو صدقه می‌دهد»، موزه متروپولیتن

« سنت آنتونینو صدقه می‌دهد»، موزه متروپولیتن

میراث ماندگار فرش‌های لوتو

در مورد فرش‌های لوتو، بیشتر از طریق نقاشی می‌دانیم تا از آنچه که به زمان ما رسیده باشند. فرش‌های لوتو از منظر تاریخی گروه مهمی هستند، زیرا به نظر می‌رسد که نقش فرش به طور ناگهانی پدید آمده و سپس به سرعت ناپدید شده است، اما تاکنون توضیحی در مورد دلیل این امر نداریم.

فرش «لوتو» اواخر قرن شانزدهم، موزه متروپولیتن

فرش «لوتو» اواخر قرن شانزدهم، موزه متروپولیتن

آنچه می‌دانیم این است که این فرش‌ها دارای برخی از باشکوه‌ترین ترکیبات رنگی از نقش و نگارهای زیبا در تاریخ فرش‌بافی هستند. پیدا کردن یک فرش لوتو اصیل تقریباً غیرممکن است، اما در طول سال‌ها، آنها در دوره‌های زمانی مختلف بافته شدند. برخی از بازتولیدهای بدیع در اواخر قرن نوزدهم ایجاد شد. در بسیاری از موارد، تشخیص کپی از نسخه اصلی دشوار است، زیرا تکنیک‌های رنگ و بافت تغییر قابل توجهی نداشته است. حتی بازتولیدهای مربوط به اواخر قرن نوزدهم نیز عتیقه‌ای ارزشمند محسوب می‌شوند.

نویسنده: اومری شوارتز
ترجمه: فائزه قادری