رویکردهای نوین آموزشی در شرکت فرش ایران

در اقتصاد امروز آموزش و ارتقاء سطح آگاهی کارکنان امری جاری و بایسته است. چراکه آموزش چه در حوزه تخصصی باشد و چه دربرگیرنده وجوه فروشندگی موجب افزایش سطح رضایت مشتریان خواهد شد. بر این مبنا شرکت سهامی فرش ایران نیز برای ارتقاء سطح کیفی کارکنان خود برآن شد با حضور مدرسین حوزه‌های مختلف به این مهم دست یابد.

در این دوره آموزشی که به مدت دو هفته به طول انجامید سرفصل‌های مختلفی مدنظر قرار گرفت. انتخاب این سرفصل‌ها با رویکردی درنظر گرفته شد تا در ارایه خدمات فروشندگان بهره‌وری بیشتری حاصل و به همین نسبت رضایت و خواست مشتریان هرچه بیشتر برآورده شود.

دوره یاد شده از ۲۱ خرداد تا ۴ تیرماه به صورت فشرده با کارگاه‌های تئوری و عملی در ساختمان فروشگاه مرکزی و کارخانه کرج برپا شد و در این میان از استادان به نام برای تدریس دعوت شد. گفتنی است ویدئوهای آموزشی این دوره به زودی آماده شده و در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت.


سرفصل‌ این دوره‌ها به شرح زیر بود


شنبه و یکشنبه ۲۱ و ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ | کارگاه آموزشی شناخت فرش | مدرس: تورج ژوله
رئوس مطالب: آشنایی با تاریخ فرش ایران
آشنایی با سه سبک شهری، روستایی وعشایری درفرشبافی
آشنایی با روش های نگهداری و شستشوی فرش


دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۱ | کارگاه آموزشی مبانی تولید فرش | مدرس: جابر نظریه
رئوس مطالب: آشنایی با ساختار قالی و ابزار ( دارقالی، چله کشی، تار، پود، گره، شیرازه)
آشنایی با معایب متداول درقالی ( انواع کجی، ترنج دار شدن و… )
آشنایی با مراحل و فرآیند تولید درشرکت


سه‌شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۱ | کارگاه آموزشی شناخت مواد اولیه فرش دستباف | مدرس: هومن ایمانی
رئوس مطالب: آشنایی با خواص فیزیکی و ساختمان الیاف ، پشم ، پنبه و ابریشم
معیار و استاندارد های مواد اولیه در قالیبافی
واحدهای محاسباتی مواد اولیه فرشبافی ( پشم ، ابریشم ، پنبه )
اطلاعات عمومی و مورد نیاز درخصوص مواد اولیه مورداستقاده در قالیبافی


چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱ | کارگاه آموزشی مرمت و تکمیل فرش | مدرس: اکبر رادمنش
رئوس مطالب:  مرمت و رفوگری، حفاظت ( آشنایی با ابزارها و وسایل )
آشنایی با سرویس ها و رسیدگی های اولیه پس از اتمام فرش( آشنایی با دوگره و انواع آن، شیرازه و انواع آن و همچنین ترمیم یا تعویض احتمالی شیرازه بنا به تشخیص و…)
آشنایی با انواع معایب ونواقص فرش و مروری برشیوه برطرف کردن معایب
(انواع پارگی، سرپود، لکه برداری، بیدزدگی، ساییدگی، کیله کشی، ریشه کشی، دارکشی، دفه زنی)


پنج‌شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۱ | کارگاه آموزشی شناخت طرح و نقش | مدرس: مجید نیکویی
رئوس مطالب: آشنایی با اسامی و انواع طرح ها و نقوش فرش ایران ( با تأکید برشیوۀ طبقه بندی و نام گذاری طرح   ها و برخی از اسامی درادبیات بومی فرشبافی مناطق )
آشنایی با مهمترین طرح های رایج درجغرافیای بافندگی فعلی ایران


شنبه و یک‌شنبه ۲۸ و ۲۹ خرداد ۱۴۰۱ | کارگاه آموزشی مبانی چیدمان و دکوراسیون داخلی | مدرس: کیوان عبدلی
رئوس مطالب: مبانی زیبایی شناسی در طراحی داخلی و دکوراسیون
اصول سازمان دهی در ترکیب بندی و چیدمان فضاهای داخلی
مبانی روان شناختی ادراک بصری(شناخت شناسیِ زیبایی و
شیوه های ناخودآگاه ادراک)
شناخت عرصه های کاربردی در طراحی فضاهای مسکونی
سبک شناسی طراحی داخلی و مبلمان
زیبایی شناسی فرش ایرانی در طراحی داخلی
اصول سازمان دهی فرش در ترکیب بندی و چیدمان فضاهای داخلی (تعادل / تناسب / ریتم / تنوع / تأکید / وحدت)
روان شناسی دیداری فرش ایرانی در فضاهای داخلی (شناخت شناسیِ زیبایی و شیوه های ناخودآگاه ادراک)
فرش ایرانی و زبان رنگ در طراحی داخلی
همآیی فرش ایرانی با واژگان طرح(کانسپت ها) در فضاهای داخلی


دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۱ | کارگاه آموزشی رنگرزی شیمیایی | مدرس: مجید جلالی
رئوس مطالب: آشنایی با انواع روشهای رنگرزی و شیمیایی وارتباط آن با نوع مواد اولیه و فرآیند رسیندگی
آشنایی با فرآیند رنگرزی شیمیایی با تأکید بر شیوه های متداول در شرکت فرش ایران، تاریخچه رنگرزی شیمیایی در جهان ، آشنایی با بهترین سازندگان رنگزاهای شیمیایی در جهان


سه شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۱ | کارگاه آموزشی رنگرزی گیاهی | مدرس: عباس گلکار
رئوس مطالب: آشنایی با انواع رنگزاهای طبیعی ( گیاهی، حیوانی، معدنی )
آشنایی با فرآیند رنگرزی گیاهی ( آشنایی با دندانه ها و مواد کمکی، تأثیر و نتیجه رنگرزی گیاهی در الیاف ماشین ریس و دست ریس )


چهارشنبه و پنج‌شنبه ۱ و ۲ تیرماه ۱۴۰۱ | کارگاه آموزشی مهارت‌های فروشندگی | مدرس: غلامرضا عباسی
رئوس مطالب: آداب فروشندگی
شیوه‌های ارتباط با خریدار
شناخت تیپ‌های شخصیتی


شنبه ۴ تیرماه ۱۴۰۱ | کارگاه آموزشی آشنایی با طراحی قالی | مدرس: جابر سیدموسوی
رئوس مطالب: آشنایی با فرآیند نقشه کشی قالی ( با تأکید بر چگونگی این شیوه در شرکت فرش ایران )

سره و ناسره

فرش‌های تقلبی که به شیوه‌های گوناگون عتیقه و کهنه به نظر می‌رسند، اتفاق جدیدی در بازار فرش دستباف نیستند. اما نمونه‌های امروزی از لحاظ فنی آن‌قدر خوب هستند که حتی کارشناسان فرش دستباف را هم فریب می‌دهند و با پول کلانی به فروش می‌رسند؛ اما جاعلان چگونه این کار را انجام می‌دهند؟

آیا راه‌هایی وجود دارد که عاشقان فرش‌های عتیقه بتوانند مهارت‌های روزافزون جاعلان را تشخیص دهند و فریب نخوردند؟ قاعدتاً بله؛ همان قدر که جاعلان حرفه‌ای شده‌اند کارشناسان نیز بر دانش خود افزوده‌اند. در اوایل سده ۲۰م و هم‌زمان با رشد موزه‌ها و علاقه روزافزون مجموعه‌داران به خرید فرش‌های دستباف عتیقه و کهنه، فرش‌های عتیقه‌نمای تقلبی هم در بازارهای جهانی فرش دستباف ظاهر شدند. بازار هدف این فرش‌ها معمولاً گردشگران و مجموعه‌داران تازه‌کار بود و کارشناسان فرش به‌آسانی فرش‌های تقلبی را تشخیص می‌دادند. اما در سال‌های اخیر بافت فرش‌های عتیقه‌نمای تقلبی در ترکیه، ایران، قفقاز، هند و پاکستان از نظر فنی پیشرفت بسیاری کرده  است و این نمونه‌ها آن‌قدر خوب هستند که خبرگان را هم فریب می‌دهند. این فرش‌ها خطری واقعی برای بازار عتیقه ایجاد کرده‌اند.

از ۱۹۸۰م به بعد بود که مرمت‌گران، رنگرزان و تولیدکنندگان فرش دستباف، فنون بافت فرش‌های عتیقه‌نما را گسترش دادند و توانستند چنان هماهنگی در رنگ و کیفیت الیاف به وجود آورند که کارشناسان فرش دستباف را نیز به‌اشتباه بیفکنند. برای نمونه به‌منظور هماهنگی با رنگ‌ها و القای کهنگی پشم‌ و پاخورده، هنگام بازسازی، گره‌هایی را از یک بخش قالی به بخش دیگر منتقل می‌کردند؛ به‌ویژه اگر قالی پرزش به‌اندازه کافی بلند بود، گره‌هایش را به عاریت می‌گرفتند و در قالی دیگری به کار می‌بردند.

به هر روی، فرش‌ها فقط از این راه عتیقه‌نما نشده‌اند. گاهی اوقات آنها را طوری می‌ساختند که قدیمی‌تر از شواهدی که رنگ‌های اصلی آنها ارائه می‌کنند، به نظر برسند. اگر در یک فرش مقدار محدودی رنگ شیمیایی به کار رفته باشد، می‌توان آن را به طور کامل با رنگ‌های طبیعی جایگزین کرد و به‌عنوان فرشی قدیمی‌تر از آنچه هست در بازار عرضه کرد و با قیمت بیشتری به فروش رساند.



قیمت بالای فرش‌های بازسازی شده عتیقه‌نما سبب شد برخی مرمت‌گران و تولیدکنندگان به این فکر بیفتند که اصلاً از ابتدا فرشی با طرح و نقش قدیمی ببافند سپس با روش‌هایی آن را کهنه کنند. به‌هرحال برخی مشکلات فنی وجود داشت که باید برطرف می‌شد. از جمله اینکه که فرش‌های کهنه ظاهر و احساسی متفاوت دارند نسبت به فرش‌های دستباف نو که با پشم نو بافته شده‌اند. رنگ‌های فرش با گذشت زمان و پا خوردن، قرار گرفتن در معرض نور و هوا، ملایم‌تر شده و درخشش پشم افزایش می‌یابد؛ الیاف پشم کمی از هم باز می‌شود و قاعدتاً کیفیت متفاوتی پیدا می‌کنند.



بنابراین جعل‌کنندگان راهکاری اندیشیدند. گلیم‌های کهنه ایران، آناتولی و قفقاز را که قیمت کمی داشتند می‌خریدند و تاروپود آنها را می‌شکافتند و نخ‌های آنها را دوباره در یک قالی بازسازی‌شده به کار می‌بردند. حتی گلیم‌هایی که در آنها پشم رنگ نشده یا خودرنگ به‌کاررفته بود، بازار بهتری هم داشت زیرا امکان رنگرزی مجدد، به رنگ دلخواه را فراهم می‌کرد. قیمت این گلیم‌ها در بازار سیاه ناگهان افزایش یافت. گرچه این روش هم مشکلات خود را داشت. پشم بر اثر فشرده و کشیده شدن طی سال‌ها کیفیت فیزیکی خود را از دست می‌دهد ازاین‌رو، باز کردن و گره زدن دوباره آن در قالی، گاه شدنی نیست.

بااین‌وجود، جاعلان همیشه راهی می‌یابند. برای صاف کردن پشم، به فکر جوشاندن آن افتادند. نتیجه این که پشم نرم شد و پیچش خود را از دست داد.

حتی برخی مرمت کاران برای عتیقه‌نما کردن فرش، یک فرش قدیمی کم‌ارزش را برمی‌دارند، گره‌های آن را می‌شکافند اما پایه و چله‌های آن را حفظ می‌کنند. سپس بر این پایه مجدد گره می‌زنند.



در بالا یک فرش ارزان آناتولی با رنگ‌های شیمیایی و رنگ‌بندی معمولی را می‌بینید. در تصویر پایین همان فرش است که گره‌های اصلی آن برداشته شده و پایه باقی‌مانده است

در بالا یک فرش ارزان آناتولی با رنگ‌های شیمیایی و رنگ‌بندی معمولی را می‌بینید. در تصویر پایین همان فرش است که گره‌های اصلی آن برداشته شده و پایه باقی‌مانده است


اگر یک پرز تازه بافته شده خیلی نو به نظر برسد جعل‌کنندگان با مالیدن سنگی نسبتاً صاف آن را کهنه‌نما می‌کنند زیرا قیچی زدن باعث می‌شود رد برش و مقطع پشم کاملاً دیده شود و مشخص باشد که این گره نو است. اما مالش سنگ حس و حال پاخوردگی طبیعی را تداعی می‌کند. راهکارهای دیگری هم برای شبیه‌سازی سایش و جعل سن طبیعی پشم وجود دارد که از ذکر آن خودداری می‌کنیم.



آفتاب تند تابستان هم یکی دیگر از ابزارهای خوب برای کهنه‌نما کردن فرش است. گاه تا هفته‌ها ممکن است فرش‌ها را در معرض آفتاب قرار دهند و البته اگر دیدید وسط پیاده‌رو یا خیابان فرش دستباف پهن کرده‌اند تعجب نکنید، یکی از علل آن پا خوردن حداکثری برای همان مقاصدی است که اشاره شد.



کار جعل‌کنندگان که به پایان رسید، گاه نتایج بسیار خیره‌‌کننده است. برای نمونه تصویر بالا فرش دستباف ایرانی است که کارشناسان را به‌اشتباه افکنده و قدمتش را اواخر سده ۱۹م تخمین زده‌اند اما این فرش کاملاً با تقلب ساخته شده است.



این فرش آناتولی هم که کارشناسان سن آن را سده ۱۷م تخمین زده‌اند کاملاً با تقلب ساخته شده است


آیا راه‌هایی وجود دارد که عاشقان فرش‌های عتیقه بتوانند مهارت‌های روزافزون جاعلان را تشخیص دهند و فریب نخوردند؟ قاعدتاً بله؛ همان قدر که جاعلان حرفه‌ای شده‌اند کارشناسان نیز بر دانش خود افزوده‌اند. کارشناسان شرکت سهامی فرش ایران دانش، مهارت و ابزارهای لازم برای تشخیص سره از ناسره را در اختیار دارند؛ به داوری آنان اعتماد کنید.


گرداوری: دکتر داود شادلو
عضو هیئت علمی گروه فرش دانشگاه هنر شیراز

گلچه، حامی فرش دستباف ایرانی

در سال‌های گذشته توسعه شبکه‌های اجتماعی و دسترسی راحت‌تر اقشار مختلف جامعه به این بسترها موجب شده کسب و کارها بیشتر به معرفی خود در این بسترهای تحت وب هدایت شوند. اتفاقی که نیاز به دانش و تخصص در این زمینه دارد. دانشی که از یک سو سواد رسانه‌ای می‌طلبد و از دیگر سو تخصص و شناخت فرش تا همچون دو بال بتواند در بستر وب و فضاهای مجازی آگاهی رسان و جذاب باشد. سال ۱۳۹۸ گروهی از متخصصان رسانه و دانش‌آموختگان فرش با هدف اطلاع رسانی آخرین اخبار و اطلاعات فرش دستباف و ارائه اطلاعات مفید به علاقمندان فرش ایرانی گردهم جمع شدند و گلچه فرش را ساختند. در ادامه بیشتر با این گروه آشنا می‌شویم.


ما مدیون گذشتگانیم، آن‌هایی که عشق، باور و زندگی ‌خود را بر تارهای سپید دار گره زده‌اند؛ فرش‌ها و دستبافته‌هایی که خود زندگی هستند و به زندگی‌مان رنگ می‌دهند.
ما مدیون گذشتگانیم که هنر و‌ فرهنگی با اصالت و ریشه‌دار را نه تنها برای ما بلکه برای جهانیان به یادگار گذاشته‌اند.

اما چرا فرش؟
حمید حاجی‌پور، روزنامه‌نگار و دانشجوی رشته دکتری علوم ارتباطات اجتماعی است که پیش‌تر گزارش‌هایی از وضعیت صادرات فرش و کارگاه‌های قالیبافی در خبرگزاری‌های ایرنا، ایسنا، برنا و روزنامه‌های ایران، جام‌جم، شرق، فرهیختگان، همشهری و … منتشر کرده است. او انگیزه خود درباره راه‌اندازی سایت و شبکه‌های اجتماعی «گلچه» را این‌طور می‌گوید: «چرا فرش؟ از این همه شغل و حرفه و صنایع دستی چرا فرش؟ این سوال را خیلی‌ها از من پرسیده‌اند. جوابش یک جمله بیشتر نبود؛ من شیفته فرش هستم.
پدر و پدربزرگم هم عاشق فرش بودند، دکانی در منطقه قدیمی از تهران؛ جایی بود که اهالی‌اش هم آنجا را بخوبی می‌شناختند، دست خالی می‌آمدند و با فرش و قالیچه و کناره و پشتی به خانه بر می‌گشتند.
باید بگویم من روی فرش‌هایی از تبریز و هریس و مهربان و خواف و کاشمر و مشهد و کاشان و نایین و … بزرگ شده‌ام پس باید حق بدهید که عاشقش باشم.»
وی در ادامه می‌افزاید: «اما عشق‌ورزی به فرش تنها دلیلم برای دنبال کردن آن در فضای سنتی نبود؛ من مصائب فرش را بخوبی می‌شناسم، از غم نان بافنده، از نخ‌هایی که با هزاران گره روی دار نقش می‌خورند، از کسادی بازارش، از دزدیده شدن نقشه‌هایش و … .
سال‌ها به دنبال آن بودم که برای اهالی فرش قدمی بردارم. من راه پدر و پدربزرگم را ادامه ندادم ولی هنوز خاطرات شیرین آن را در ذهنم دارم و چه وظیفه‌ای مهمتر از اینکه بتوانم برای فرش ایرانی که قدمتی چند هزار ساله دارد، کاری کنم.
چرا نباید از داستان‌های آن بگویم؛ از نقش ماهی و گل فرنگ و لچک و ترنج و گل افشان و خشتی و شکارگاه و دیرناق گل و کشکولی و … .
می‌خواهیم با کمک دلسوزان هنر قالی، اعتبار و رونق را به آن برگردانیم. چرا باید برخی از هموطنانم ندانند، فرشی که زیر پایشان است چگونه و با چه زحمتی بافته شده است!
شاید کوتاهی از ما بوده، شاید هم از مسولانی که خواسته یا ناخواسته به آن بی‌اهمیت بوده‌اند. نگذاریم گره تار و پود فرش ایرانی این هنر بی‌رقیب از هم گسسته شود، باید اعتبارش را از کشورهایی که با رندی می‌خواهند از آن خود کنند، پس گرفت.»



شروعی پر شور با همراهی دوستداران فرش

حمید حاجی‌پور هدف از فعالیت متفاوت در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی را چنین عنوان می‌کند: «سایت و‌ شبکه‌های اجتماعی «گلچه» فعالیت جدی خود را در زمینه پژوهش، ترویج و اطلاع‌رسانی در حوزه فرش و دستبافته‌ها از مهر سال ۹۸ آغاز کرد.
گلچه، بخشی از رسالت خود را در زمینه حمایت از کسب و کارهای نوین و تولیدکنندگان خرد در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی تبیین کرده و‌ به گواه همراهان و مخاطبانش در این عرصه موفق عمل کرده است.
مدیر سایت گلچه درباره تقویت زنجیره تولید و صادرات فرش هم چنین می‌گوید: «مشکلات زیادی در حوزه تولید و صادرات وجود دارد که نیمی از آن متوجه جامعه فرش و نیم دیگر باید از سوی متولی دولتی فرش برطرف شود.
ما برای بازشناسایی قالی اصیل ایرانی نیاز به تبلیغ و اقناع و برپایی نمایشگاه‌های فرش در کشورهای دیگر همراه با بیان دقیق و درست داستان‌های فرش و تشریح فلسفه نقشمایه‌ها داریم که متاسفانه فعالیت جدی در این موضوع حداقل در چند سال گذشته رخ نداده است و باید این هنر چند هزار ساله مسیر هموار منطبق با تجارت الکترونیک برای صادرات را بپیماید.»



تیمی قوی و متخصص، پشتوانه گلچه در ایفای رسالت خود

اما تیمی که گلچه را در طول ۳ سال گذشته همراهی کرده‌اند جزو جوان‌های با استعداد، متخصص و کار بلد بوده‌اند.
تیم متخصص گلچه متشکل از چند روزنامه‌نگار و دانش‌آموخته فرش هستند و اهم فعالیت‌شان در حوزه تولید محتوا، تحقیق و پژوهش است که همکاری با سفرای کشورمان در چین و برزیل برای تولید محتوا و برگزاری نمایشگاه فرش، معرفی کتاب‌های حوزه فرش، معرفی پژوهشگران دلسوز ایرانی در این حوزه و انعکاس گزارشات آن در رسانه‌های معتبر از مهمترین دستاوردهای آنان است.
تیم گلچه را مرجان حاجی رحیمی، فاطمه علی اصغر، کبریا حسین‌زاده، خبرنگاران بنام حوزه صنایع دستی و گردشگری، فریبا خان‌احمدی، کارشناس تولید محتوا و برندینگ و نگین پولادی، فاطمه کریمی یکتا، دانش‌آموختگان فرش و‌ فرید حاجی‌پور، عکاس و متخصص مالتی مدیا یاری می‌کنند.

سخن اخر
در پایان باید بگوییم گلچه همچون گذشته و با انرژی بیشتر همچنان در مسیر بازشناسی و ترویج و پژوهش و شناسایی نقاط قوت و ضعف حوزه فرش دستباف گام برمی‌دارد و امیدوار به آینده روشن برای فرش ایرانی است.


شرکت سهامی فرش ایران همواره از فعالیت‌های ترویجی و توسعه‌ای در حوزه دستبافته‌های سنتی حمایت می‌کند و امیدوار است چنین هسته‌های جوان و با انگیزه در ادامه بیش از گذشته با هدف معرفی فرش، این هنر زیبا و اصیل ایرانی شکل بگیرند که آینده فرش را این فکرهای نو می‌سازند و به پیش خواهند برد. شما هم اگر کسب و کار نو و خلاقی در حوزه فرش دستباف دارید با ما تماس بگیرید؛ ما از همکاری با شما استقبال می‌کنیم.

فرش پرنده

فرش توانایی حرکت بین گذشته و حال و دنیای شرق و غرب را دارد. فرش‌ها در زمان‌ها، فرهنگ‌ها و باورها سفر می‌کنند و از ترکیب محبوبیت خود با آرزوی بشر، داستان خارق‌العاده “فرش پرنده” را می‌سازد و مرز «افسانه» و «واقعیت» را محو می‌کند.


سوار بر فرش پرنده، رنگ روغن روی بوم،۱۸۸۰ اثر ویکتور واسنتسف ، تصویری از قهرمان فولکلور روسیه، ایوان تسارویچ ، موزه هنر ایالتی نیژنی نووگورود

سوار بر فرش پرنده، رنگ روغن روی بوم،۱۸۸۰ اثر ویکتور واسنتسف (Viktor Mihajlovic Vasnecov) ، تصویری از قهرمان فولکلور روسیه، ایوان تسارویچ ، موزه هنر ایالتی نیژنی نووگورود

فرش‌های جادویی هنوز در فرهنگ عامه زنده هستند. فرش‌های جادویی را به شکل‌های مختلف می‌توان در ادبیات مدرن، داستان‌های کودکان، فیلم‌ها و بازی‌های ویدیویی، نقاشی‌های رنسانس و چیدمان‌های معاصر یافت. داستان‌ها  هر یک به نوعی خاصیت جادویی به فرش بخشیده‌اند. از جمله کتاب “ققنوس و فرش” که یک رمان فانتزی برای کودکان نوشته‌ی ادیت نسبیت  است. مادر داستان، برای بچه‌ها یک فرش جدید می‌خرد تا آن را جایگزین فرش مهد کودکی کنند که در آتش‌سوزی تصادفی از بین برده‌اند. بچه‌ها تخم مرغی را در فرش پیدا می‌کنند که به ققنوس سخنگو تبدیل می‌شود. ققنوس توضیح می‌دهد که فرش یک فرش جادویی است و روزی سه آرزو را برآورده می‌کند. این پنج کودک به ماجراجویی‌های زیادی می‌پردازند و در نهایت فرش جادویی آنها فرسوده می‌شود.


فرش‌های جادویی را به شکل‌های مختلف می‌توان در ادبیات مدرن، داستان‌های کودکان، فیلم‌ها و بازی‌های ویدیویی، نقاشی‌های رنسانس و چیدمان‌های معاصر یافت اما فرش‌های جادویی اغلب در ارتباط با پرنده در داستان‌های ملل مختلف روایت شده است. در فرهنگ عامه، فرش افسانه‌ای پرنده، مرکبی است متعلق به قهرمانان که آن‌ها را به سرعت از جایی به جای دیگر می‌رساند. به لطف علاءالدین- انیمیشن محبوب دیزنی،  همه ما با فرش‌های جادویی و توانایی آنها در پرواز بی صدا در حالی که دو شخصیت اصلی، آهنگ می‌خوانند و عاشق می‌شوند، آشنا هستیم. اما فرش پرنده اختراع دیزنی نیست. فرش پرنده بخشی جدایی ناپذیر از داستان‌های جهان شرق است و در متون باستانی یهودی، در داستان سندباد و هزار و یک شب شهرزاد و بعدها در داستان آشنای علاءالدین والت دیزنی ظاهر می‌شود.

برخی شواهد نشان می دهد که اولین داستان‌های فرش پرنده از ایران بیرون آمده است. عمراین داستان‌ها ممکن است به دوران باستان برسد. ایران همواره به فرش و منسوجاتش مشهور بود. فرش دستباف ایرانی، هنوز هم کالایی لوکس، بسیار ارزشمند و گران قیمت است


شهریار و شهرزاد

شهریار و شهرزاد

هزار و یک شب

فرش پرنده در چندین متون باستانی از مجموعه داستان‌های عامیانه خاورمیانه ظاهر شده است، اما قابل توجه ترین آنها هزار و یک شب است. این مجموعه در طول قرن‌ها جمع آوری شده و شامل داستان‌هایی از عربستان باستان، شمال آفریقا، ترکیه، یونان، ایران، هند و حتی داستان‌های یهودی است. داستان‌های عامیانه مختلف با استفاده از روایت‌ها به هم بافته می‌شوند. در هزار و یک شب، به این صورت است که همه داستان‌ها توسط شهرزاد- عروس باهوش، برای حاکم قدرتمندی به نام شهریار تعریف می شود.

شهرزاده و قصه‌های وسوسه انگیزش

شهریار عادت داشت با باکره‌ای زیبا و جوان ازدواج کند و صبح روز بعد او را به قتل برساند. نوبت شهرزاد که شد، نقشه‌ای داشت. در شب عروسی‌شان، شهرزاده برای شهریار داستان هیجان‌انگیزی تعریف کرد، اما آن را به پایان نرساند و در پاسخ التماس شهریار برای شنیدن، به سادگی به او گفت که دفعه بعد داستان را ادامه خواهد داد و به این ترتیب مرگ او به تعویق افتاد. او هزار و یک شب قصه گفتن  را ادامه داد… در نهایت شهریار آنقدر عاشق شهرزاد بود که نتوانست او را بکشد.

 شهرزاد از فرش‌های پرنده جادویی صحبت کرد

شهرزاد در حکایت هایش به شگفتی‌های جادویی فرش‌های پرنده اشاره کرد. فرش پرنده راهی بود برای قهرمان داستان که می‌توانست به سرعت و بی‌صدا، از جایی به جای دیگر سفر کند، بدون اینکه دیده یا شنیده شود. به گفته محققان، افسانه‌ فرش‌های پرنده به قرن نهم باز می‌گردد.


 فرش‌های پرنده از مرکب قهرمان تا سلاح جنگی

فرش‌های جادویی جدا از اینکه وسیله‌ای برای حمل‌ونقل هستند، به‌عنوان سلاح‌های جنگی نیز به تصویر کشیده شده‌اند. از جمله داستان‌های حاکمانی که فرش پرنده داشتند می‌توان به شاهان اشکانی و ساسانی- فراتس و شاپور اول، اشاره کرد.

در یک داستان، فرش پرنده از قرن دوم قبل از میلاد است. گفته می‌شود که در سال ۱۳۰ قبل از میلاد، پادشاه اشکانی به نام فراتس دوم[i]، درگیر جنگ با آنتیوخوس هفتم[ii]، حاکم امپراتوری سلوکی بوده است. در طی یک نبرد، فراتس از ارتفاعات کوه‌های زاگرس بر روی فرش یا پارچه‌ای برای مقابله با دشمن خود به پرواز درآمد او از آن ارتفاع بلند بر آنتیوخوس و سپاهش آتش بارید. پس از اینکه فراتس پیروزی خود را تضمین کرد، به سرزمین خود بازگشت و بر روی فرش جادویی خود درست بالای سر رعایا که میزبان یک جشن پیروزی باشکوه بودند شناور بود.

در یک گروگان‌گیری از فرش جادویی استفاده شد

در افسانه‌ای در قرن سوم میلادی، شاپور، فرمانروای امپراتوری ساسانی، از فرش پرنده جادویی برای ورود به اردوگاه ارتش روم استفاده کرد و به اندازه‌ای بلند پرواز کرد که نگهبانان او را ندیدند. او به چادر امپراتور خفته والرین خزید. او از فرش پرنده برای ربودن والرین امپراتور روم استفاده کرده و او را به گروگان گرفت. دستگیری والرین توسط شاپور، یک رویداد واقعی تاریخی بود، اما پس از شکست والرین در نبرد ادسا در سال ۲۶۰ رخ داد و هیچ فرش پرنده‌ای در کار نبود


ملکه سبا

ملکه سبا

پادشاه سلیمان، ملکه سبا و فرش جادویی

اسحاق بن شریرا، محقق یهودی، در مورد شاه سلیمان و فرش‌های پرنده جادویی نوشته است. بن شریرا ادعا می‌کند که نوشته‌های علمی خود را بر اساس دو متن باستانی استوار کرده است که مدت‌هاست گم شده‌اند. او مدعی شده است که ملکه سبا به یک کیمیاگر سلطنتی دستور داد تا برای او فرش پرنده بسازد. او خاطرنشان کرد که کیمیاگر سال‌ها صرف تکمیل هنر خود در بافتن فرش‌های پرنده کرده است و راز پرواز در فرآیند مرگ است، نه در فرآیند بافندگی. فرشی که او برای ملکه سبا ساخت، بزرگترین و زیباترین فرشی بود که تا به حال ساخته بود. فرشی بافته شده از ابریشم سبز که تار و پود‌ نقره و طلا در آن به کار رفته بود و حتی با سنگ‌های قیمتی تزئین شده بود.


پادشاه هدیه گرانقیمت ملکه سبا را رد کرد

وقتی فرش جادویی کامل شد، ملکه سبا آن را به نشانه عشق به پادشاه سلیمان برای او فرستاد. سلیمان آن را درست در وسط ساخت معبد بزرگ اورشلیم دریافت کرد، بنابراین آنقدر مشغول بود که نمی‌توانست توقف کند و این هدیه را تحسین کند و آن را به دربار سپرد. وقتی به ملکه سبا خبر رسید که پادشاه هدیه او را کنار گذاشته است، دلش شکست و عهد کرد که دیگر هرگز یک فرش جادویی برای کسی نسازد. بدون حمایت سلطنتی او، کیمیاگر نمی‌توانست به ساخت فرش‌های پرنده ادامه دهد و پس از مرگ، راز فرش پرنده را با خود به گور برد.


پادشاه سلیمان فرش پرنده دیگری را به دست آورد

روایت دیگری از داستان سلیمان می‌گوید که پادشاه فرش جادویی‌اش را از خدا دریافت کرده است.

در قرآن کريم آمده است: “و برای سليمان باد را مسخر کرديم که صبحگاهان مسير يک ماه را مي پيمود و عصرگاهان مسير يک ماه را و چشمه مس (مذاب) را برای او روان ساختيم و گروهي از جن پيش روی او به اذن پروردگار کار مي‌کردند.” (سوره سبا، آيه ۱۲)

در روایتی آمده است: «هنگامی که خداوند سلیمان را بر هر آفریده‌ای به پادشاهی گمارد، فرشی بزرگ به طول شصت فرسنگ و عرض شصت فرسنگ به او عطا کرد که از ابریشم سبز رنگ، آمیخته با طلای ناب، و مزین به تزیینات بود. وقتی سلیمان بر فرش نشست، باد او را گرفت. آنقدر سریع در هوا حرکت کرد که در دمشق صبحانه خورد و در سرزمین ماد شام خورد. باد از دستورات سلیمان پیروی کرد و اطمینان حاصل کرد که فرش به مقصد مناسب خواهد رفت. روزی سلیمان از عظمت و خرد خود مملو از غرور شد و به مجازات آن باد فرش را تکان داد و ۴۰۰۰۰ مرد را به زمین انداخت. چنانچه خداوند می فرماید :”باد را برای سلیمان مسخر كردیم صبحگاهان تا موقع ظهر مسافت یك ماه می‌پیمود و بعد از ظهرها نیز مسافت یك ماه را”«سوره سبأ آیه ۱۲» در بسیاری از اشعار و متون فارسی به این موضوع اشاره شده است:

باد بر تخت سليمان رفت کژ       پس سليمان گفت: بادا کژ مغژ

باد هم گفت ای سليمان کژ مرو   ور روی کژ از کژم خشمين مشو

(مولانا، مثنوی معنوی، دفتر چهارم)


برگرفته از نوشته: کارن هریس
تالیف و ترجمه:  فائزه قادری


[i] فرهاد دوم (Frahāt پارتی:) به لاتین: Phraates II) ششمین اشک از شاهنشاهی اشکانی است (۱۳۲ پ. م – ۱۲۷ پ. م)
[ii] پادشاه سلوکی میان سال‌های ۱۳۸-۱۳۹ (پیش از میلاد) بود

قالیچه؛ نامی که می‌شناسیم و باید به آن باور داشته باشیم

یکم تیرماه ۱۴۰۰ زمانی که هنوز کرونا در بین بی‌نفسی‌های ما نفس‌های عمیق می‌کشید، گروهی از جوانان خوش‌ذوق و علاقمند به هنر ملی ایران گردهم جمع شدند و قالیچه‌ای بافتند تا با خلاقیت و تخصص، پروازی به آن سوی نمی‌شودها، داشته باشند. در این جستار به بهانه تولد یک سالگی کسب و کار قالیچه‌  گفت و گویی کوتاه و صمیمی با فرشاد سلطانی موسس و مدیرعامل قالیچه داریم تا بیشتر با این کسب و کار آشنا شویم.


اول این که چطور قالیچه شکل گرفت و هسته اولیه چه بود؟
فکر اولیه‌ای که در شرایط سخت بازار بخواهید وارد فروش اینترنتی فرش دستباف شوید، چطور ایجاد شد و قوام یافت و نهایتا شد قالیچه؟

قالیچه در ابتدا برای حل مشکل شیوه فروش سنتی فرش دستباف در دنیای تکنولوژی امروز و ایجاد لاین فروش اینترنتی در فرش دستباف باتوجه به وضعیت سخت اقتصادی کسب‌وکارها در دوره کرونا شکل گرفت.

پاییز سال ۱۳۹۹ زمانی که فکر اولیه قالیچه به ذهن ما رسید، کشور و دنیا درگیر کووید ۱۹ بودند و تمامی کسب‌وکارها درحال ایجاد بستر آنلاین بودند. ما هم از وضعیت فرش دستباف و بسته بودن بسیاری از حجره‌ها در بازار تهران و شهرستان‌ها آگاه بودیم و می‌دیدیم که بسیاری از فروشگاه‌ها ناامید از وضعیت درگیر مشکلات اقتصادی می‌شوند. پس تصمیم گرفتیم همون حجره‌ای که در بازار دارند را به فضای آنلاین انتقال دهیم و داخل یک پلتفرم، امکان فروش فرش برای این عزیزان ایجاد کنیم.

خیلی‌ها در کوچه و بازار با اسم قالیچه آشنا هستند و بیشتر شبیه ما بود؛ یک جمع کوچک و محدود از دوستان که روی یک قالیچه سه‌متری می‌توانستیم جمع شویم. اسم قالیچه از کجا آمد؟
امروز معمولا نام‌های خاص‌تری برای کسب‌و‌کارهای جدید انتخاب می‌کنند؛ اما قالیچه نامی‌ست که هم خاص و هم خیلی عمومی است.

اسم قالیچه در ابتدا و در همان روزهای اول شکل‌گیری، قالیچه نبود . اسمی که انتخاب کرده بودیم گَوَن بود. ما این اسم را با الهام از شعر آقای شفیعی کدکنی گذاشتیم. توی اون شعر گون نمادی است برای کسانی که در شرایط سخت به حیات خود ادامه می‌دهند. در روزهایی که می‌دیدیم بسیاری از دوستانمون درحال مهاجرت هستند و بسیاری از کسبه درحال تعطیلی، ما تصمیم گرفتیم تا از دل تار و پود هنر سرزمینمان ایران، راهی ایجاد کنیم برای ادامه حیات در جایی که هستیم.

بعدا با مشورت و هم‌فکری دوستان به دلایل مشکلات فنی و تردید در مجوزها تصمیم گرفتیم گَوَن را تغییر دهیم و به دنبال اسمی که از دل فرش باشه، گشتیم. قالیچه کلمه‌ای بود که از دل فرش می‌آمد و خیلی‌ها در کوچه و بازار با اسم قالیچه آشنا هستند و بیشتر شبیه ما بود؛ یک جمع کوچک و محدود از دوستان که روی یک قالیچه سه‌متری می‌توانستیم جمع شویم.



تیم قالیچه را چه افرادی تشکیل می‌دهند و چه سابقه‌ای باعث شد این تیم گرد هم جمع شوند؟

زمانی که اولین بار ایده قالیچه مطرح شد با دوستان نزدیک شروع به هم‌فکری و بررسی کردیم و در نهایت، خانم مائده طهائی‌نژاد که امروز مامان قالیچه صدایش می‌کنیم، در بخش سوشال‌ مدیا باتوجه به تجربه و تخصصی که دارد، اولین فردی بود که با قالیچه ما را همراهی کرد و روزها و شب‌ها با این کودک تازه‌پا، هم‌پا شد. مهسا جوادی که پروداکت منیجر قالیچه‌ست و با تمام تلاش قالیچه را به سمت جلو، هدایت می‌کند. هسته اصلی وبسایت قالیچه هم دست محمد علیاری است. او با ما در بک‌اند وبسایت همکاری دارد.

یکی از نکات جالب تیم ما حضور همزمان دو نفر به اسم فرشاد سلطانی ا‌ست. یکی به عنوان فاندر یا بابای قالیچه و دیگری به عنوان مدیر هنری قالیچه که ما نام او را فرشادِ دیزاینر گذاشتیم. فرشاد دیزاینر تمام کارهای مربوط به زیبایی و استراتژی مربوط به UI/UX و هر آنچه مربوط به گرافیک و ظاهر آن هست رو به عهده دارد.

علاوه بر افرادی که گفتم تیم ما امروز، بزرگتر هم شده و در بخش دیجیتال مارکتینگ الهام علوی، الناز فرخی، نغمه نقاش مشغول به همکاری هستند. مصطفی بوشهری هم از همان ابتدا به عنوان پژوهشگر در حوزه ریسک‌های مربوط به کسب‌و‌کارهای نوپا، ما را از خطرات و چالش‌های پیش رو آگاه می‌کند.

مسئله‌ای که باعث شد با دست خالی و با کمترین سرمایه کنار هم جمع شویم، دوستی ریشه‌داری بود که بینمان، برقرار بود و هست. ما متوجه شدیم که باتوجه به تخصص‌هایی که داریم، می‌توانیم مکمل یکدیگر باشیم.




آیا فرد، گروه یا مجموعه‌ای مشوق یا الهام بخش شما در این کار بودند؟

خب بزرگانی بودند که ما برای هم‌فکری و مشورت خدمتشان رسیدیم و از تجربیات و نظراتشان درمورد قالیچه، بهره گرفتیم. اگر بخواهم اسم ببرم، باید از آقای دکتر دیاری از اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحدکاشان یاد کنم. البته حضور افرادی به ویژه خانواده، الهام‌بخش بود.

مشکل اصلی ما هم همچون بسیاری از کسب‌وکارهایی که به صورت مستقیم توسط هسته اولیه دوستان تشکیل می‌شوند، بحث سرمایه و حضور سرمایه‌گذاره؛ امروزه در ایران، پلتفرم اجتماعی غالب در کسب‌وکارها اینستاگرام است، چطور شد که شما در پلتفرم توییتر به عنوان شبکه اجتماعی اصلی قالیچه شروع به کار کردید؟
اصلا چرا توییتر؟ سخت تر نبود؟

ما زمانی که تصمیم به فعالیت در توییتر گرفتیم، می‌دانستیم که اینستاگرام باوجود کسب‌وکارهای مختلف چه در حوزه فرش و چه دیگر صنف‌ها، هزینه‌های بالایی دارد؛ برعکسِ فضای توییتر که درحال حاضر جمعیت عظیمی از مخاطب را دارد؛ اما فکر می‌کنم کلا نهایتاً ۵۰ کسب و کار باشد که به صورت جدی و فعال در آن بستر حضور دارند و به عبارتی یک جمعیت تشنه و مشتاق هستند که هنوز از دیدن کسب‌و‌کارها در توییتر خسته که نشده هیچ بلکه مشتاق هم هستند که ببینند. محصولی هم که ما داشتیم اصیل‌ترین محصول این سرزمین به شمار می‌رفت و تمامی افراد با هر گرایشِ فکری عاشق فرش ایرانی هستند. پس در نتیجه توییتر رو انتخاب کردیم.

مشکل اصلیتون که اگر نبود خیلی بهتر بود چیه

مشکل اصلی ما هم همچون بسیاری از کسب‌وکارهایی که به صورت مستقیم توسط هسته اولیه دوستان تشکیل می‌شوند، بحث سرمایه و حضور سرمایه‌گذاره؛ که اگر بود درحال حاضر ما در شبکه‌های اجتماعی مخاطبان و بازدیدکنندگان سایت بیشتری داشتیم و در نهایت فروشمان بالاتر هم بود.

آینده قالیچه را چطور می‌بینید؟

آینده قالیچه در نقطه حاضر مقداری به جذب سرمایه و مقداری هم به اجرایی کردن استراتژی‌های سال دوم کسب‌وکارمان نیاز دارد که فکر می‌کنیم، ۲۰ سالگی رو خواهیم دید.

آینده کسب و کارهای اینترنتیِ صنایع دستی به نظرتان چطور است و با توجه به این که دانشجویان و دانش آموختگان زیادی در این حوزه داریم، فکر می‌کنید می‌توانند با ایجاد کسب‌وکارهای نو، فرش را در ایران به روزهای خوبش بازگردانند؟

بخشی از این مسئله به عهده ما جوانان است و بخش دیگر هم به عهده بزرگان که به اشکال مختلف با کسب‌و‌کارهای نوپا، همراهی کنند. افراد بزرگی هستند که در فرش، سالیان سال، فعالیت دارند که می‌توانند با حمایت معمولی خود به کسب‌وکارهای این حوزه، جان تازه‌ای دهند. الزاما قرار نیست این حمایت‌ها صرفا مادی باشند.

و سخن آخر

از همکاری مجموعه شرکت فرش برای حمایت‌ها و همکاری‌های چند وقت اخیر، تشکر می‌کنیم که همچون پدربزرگ فرش ایران کنار ما بوده است. از دیگر بزرگان هم خواهش می‌کنیم حداقل به شکلی هرچند مختصر از کسب‌و کارهای این حوزه حمایت کنند.


شرکت سهامی فرش ایران ضمن حمایت از کسب و کارهای نو که در جهت حفظ اصالت‌ها و توسعه فرهنگی، هنری و تجاری فرش دستباف قدم برمی‌دارند آماده همکاری با این مجموعه‌هاست تا علاوه بر توسعه ارتباطاتِ خود با گروه‌های جوان و خلاق، گامی موثر در راستای تحول کسب‌وکارهای نوپای فرش ایران بردارد. اگر کسب و کار نو و خلاقی در حوزه فرش دستباف دارید با ما تماس بگیرید؛ ما از همکاری با شما استقبال می‌کنیم.

فروش تا ۱۰ برابر قیمت پایه در دهمین حراج

در اخرین حراج بهار ۱۴۰۱ چه گذشت؟

دهمین جلسه حراج فرش دستباف شرکت سهامی فرش ایران در ۵۷ نوبت و عرضه ۱۰۵ تخته انواع فرش دستباف با مساحتی بالغ بر ۳۶۰ متر مربع برگزار شد. فرش‌های عرضه شده در ۴۰ نوبت از حراج دهم به تعداد ۷۰ تخته و مساحت ۲۲۷ مترمربع به پیشنهادهایی بالاتر از قیمت پایه فروخته شدند. اما فرش‌های ۱۷ نوبت به تعداد ۳۵ تخته و مساحت ۱۳۳ مترمربع شانسی برای فروش نداشتند و به انبار حراج برگشتند.

در ۱۲ نوبت از حراجِ دهم فرش‌های عرضه شده به مبالغی بیشتر از دوبرابر قیمت پایه فروخته شدند. همچنین نسبت رشد فرش‌های فروخته شده از قیمت پایه در این جلسه ۳۹ درصد بود.

ترین‌های حراجِ دهم

در شانزدهمین نوبت از حراج دهم یک جفت قالی ۹ متری طرحِ ماهی تبریز رکوردار بالاترین قیمت پایه و قیمت فروخته شده شد. این جفت قالی کاملا سالم و بسیار زیبا با قیمت ۸۵ میلیون تومان به سالن حراج آمد و نهایتا به قیمت ۱۰۵ میلیون تومان فروخته شد.

رشد ده برابری حراج دهم

در نوبت ۱۲ حراج دهم اتفاق ویژه‌ای رخ داد. ۵ تخته فرش نسبتا مستهلک که ازمناطق مختلفی بودند با قیمت پایه ۴۵۰ هزار تومان وارد صحنه حراج شدند. قیمتی که پایین‌ترین قیمت پایه حراج دهم هم محسوب می‌شود. اما در اتفاقی جالب و با پیشنهادهای خریداران این پنج تخته فرش نهایتا به مبلغ ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان فروخته شدند تا علاوه بر رکوردداری بیشترین رشد قیمت در حراج دهم رکورد بیشترین رشد قیمت حراج سال ۱۴۰۱ را هم از آنِ خود کند.


در جست‌وجوی یوری

سال ۱۹۶۱م، یوری گاگارین، نخستین فضانورد جهان، یک ماه پس از بازگشت از فضا به بلغارستان رفت. در این زمان بسیاری از کشورها از او دعوت می‌کردند که در دانشگاه‌ها و مراکز علمی درباره تجربه خود سخن بگوید. او در بلغارستان، در شهرهای پاناگوریشته و پلوددیف با استقبال مردم روبرو شد و هدایایی ارزشمند دریافت کرد. از جمله چند فرش دستباف که چهره‌اش بر آنها بافته شده بود.

در دهه ۱۹۶۰م، دو شرکت فرش‌بافی در شهر پاناگوریشته بلغارستان فعالیت می‌کردند. یکی از آنها، شرکتی تعاونی به نام «Persiyski Kilim» یا همان «فرش یا گلیم ایرانی» بود. ازاین‌پس از عبارت «فرش ایرانی» برای نام این شرکت استفاده می‌شود. این شرکت برای پیشکش به مهمانان و شخصیت‌های برجسته‌ای که به بلغارستان می‌آمدند فرش‌هایی با اندازه  ۲×۳ متر می‌بافت  و فعالیت‌های تجاری محدود دیگری هم داشت. واسیلکا پتکووا بایرووا از کارمندان این شرکت می‌گوید: «مدیر  شرکت ما را گرد آورد و گفت بیایید برای یوری یک فرش ببافیم. ما پشم داشتیم، طرح داشتیم، کارگر ماهر هم داشتیم پس دست‌به‌کار شدیم. اما زمان کمی داشتیم. فقط یک ماه! باید به‌سرعت دست‌به‌کار می‌شدیم. آن سال مردم از سراسر بلغارستان آمدند که این فرش را ببینند. بسیار زیبا شده بود».

نمایی از کارگاه «فرش ایرانی» در شهر پاناگوریشته بلغارستان که اکنون متروک شده است

نمایی از کارگاه «فرش ایرانی» در شهر پاناگوریشته بلغارستان که اکنون متروک شده است


اهالی شهر با فرشی که به مناسبت ورود یوری گاگارین بافته شده است عکس می‌گیرند، 1961م از سه فرشی که به این مناسبت بافته شده است فقط همین عکس بجا مانده است

اهالی شهر با فرشی که به مناسبت ورود یوری گاگارین بافته شده است عکس می‌گیرند، ۱۹۶۱م
از سه فرشی که به این مناسبت بافته شده است فقط همین عکس بجا مانده است

امروز فقط یک عکس سیاه‌وسفید از این فرش تصویری بجا مانده است و از سرنوشت و محل نگهداری احتمالی آن داده‌ای در دست نیست. نقشه (طرح مدادی و رنگ و نقطه) این فرش را لوشکا نمیگنچوا کشیده است. در مرکز فرش، یوری گاگارین را با لباس نظامی می‌بینیم، با دستی که به نشانه درود بالا گرفته و در آغوش او دسته‌گلی از رزهای خوشبوی بلغاری است (مهم‌ترین کالای صادراتی بلغارستان گل رز و افشره آن است). یک سو دختری با لباس پیش‌گام ارتش ایستاده است و در دیگر سو، زنی خندان که پوشاک ملی بلغارستان را به تن دارد. در حاشیه فرش نیز نقشی واگیره‌ای شامل گل رز و برگ تکرار می‌شود. بافت این فرش کم‌وبیش یک ماه زمان برده است و به گفته واسیلکا پتکووا بایرووا، بهترین بافندگان شهر فشرده بر آن کار کرده‌اند. از جمله این بافندگان پاتسا استویانوا یاکیمووا بوده که نامش در اسناد شرکت «فرش ایرانی» آمده است.

چپ: پاتسا استویانوا یاکیمووای چهارساله به همراه مادرش در کارگاه بافت فرش؛ او از کودکی در کارگاه بافت فرش رشد کرده بود راست: پاتسا استویانوا یاکیمووای جوان به همراه بافندگان جوان کارگاه «فرش ایرانی»، دهه 1960م

چپ: پاتسا استویانوا یاکیمووای چهارساله به همراه مادرش در کارگاه بافت فرش؛ او از کودکی در کارگاه بافت فرش رشد کرده بود
راست: پاتسا استویانوا یاکیمووای جوان به همراه بافندگان جوان کارگاه «فرش ایرانی»، دهه ۱۹۶۰م

از دیگر بافندگان این کارگاه دایانا جورجیوآ بوده است. نوه او چنین می‌گوید: «مادربزرگم در آن زمان ۳۸ سال داشت. دستکم پانزده زن دیگر هم روی آن فرش شبانه‌روز کار می‌کردند؛ همه کارها دستی بود که برای چشم و دست بسیار خسته‌کننده است. آنان از صبح زود تا دیروقت به‌نوبت فرش می‌بافتند. پس از پایان بافت، مدیر شرکت به سبب حسن انجام کار و تحویل به‌موقع به همه بافندگان ساعت مچی هدیه داد. مادربزرگم می‌گفت این بزرگ‌ترین هدیه‌ای بود که در زندگی گرفته‌ام».

کارگاه شرکت «فرش ایرانی» پاناگیوریشته، 1960م

کارگاه شرکت «فرش ایرانی» پاناگیوریشته، ۱۹۶۰م

در اسناد اندکی که از شرکت «فرش ایرانی» به‌دست‌آمده این‌گونه ذکر شده که در این کارگاه دو فرش با چهره گاگارین بافته شده است. اما آیا فرش دوم نیز طرح و نقشی مشابه فرش اول داشته یا متفاوت از آن بوده است؟ کسی نمی‌داند. طرح و نقش آن فرش تاکنون چون رازی سربه‌مهر مانده است؛ زیرا در سال‌های ۱۹۹۲-۱۹۹۳ بیشتر بایگانی شرکت از بین رفت.

به هر روی اکنون از هیچ‌کدام از آن دو فرش آگاهی در دست نیست. جالب اینکه به گفته آگاهان افزون بر آن دو فرش که در کارگاه‌های غیرمتمرکز روستاهای اطراف پاناگوریشته بافته شده، فرش دیگری هم در پلوددیف بافته شده است. گفته می‌شود هر سه فرش به گاگارین اهدا شده است اما فرش دوم به دلایلی نامعلوم سر از واشنگتن درآورده که اکنون آن هم گم شده و محل فرش سوم هم که در  پلوددیف بافته شده بود مشخص نیست.

مدیر شرکت «فرش ایرانی» که در پلوددیف هم شعبه داشت، پس از آنکه فهمید گاگارین از این شهر هم دیدن می‌کند تصمیم گرفت فرشی هم در آنجا با چهره گاگارین برای هدیه به او ببافد. زمان برای بافت این فرش حتی از دو فرش که در پاناگوریشته بافته شده کمتر بوده است. چیزی حدود ۴۸ ساعت! ایوانکا کوانچوآ بافنده نوزده‌ساله اهل پلوددیف هم بین گروه بافندگان آن فرش بوده است. فرزند او می‌گوید: «مادرم به یاد نمی‌آورد که بافت فرش چقدر طول کشیده اما می‌گفت بافندگان در چهار شیفت چهارساعته پیوسته کار می‌کردند. فرش ما از فرش‌هایی که در پاناگیوریشته بافته می‌شد کوچک‌تر بود. مدیر شرکت تردست‌ترین بافندگان را استخدام کرده بود که با دقت و سرعت بهترین کار را انجام دهند».

چپ: ایوانکا کوچوا (چپ، جلو) در کارگاه فرش‌بافی «فرش ایرانی»، پلوودیف راست: ایوانکا کوچوا در کارگاه فرش‌بافی «فرش ایرانی» همراه همکارانش، پلوودیف

چپ: ایوانکا کوچوا (چپ، جلو) در کارگاه فرش‌بافی «فرش ایرانی»، پلوودیف
راست: ایوانکا کوچوا در کارگاه فرش‌بافی «فرش ایرانی» همراه همکارانش، پلوودیف

پلامن کوچف که مادرش از بافندگان این فرش بوده می‌گوید: «طراح فرشی که در پلوودیف بافته شد، ایوان کولاروف بود. اندازه فرش حدود ۸۰ در ۸۰ و با مرغوب‌ترین پشم و فقط در بیست و چهار ساعت بافته شده است! طرح آن ساده‌تر از فرش پاناگیوریشته بود. چهره گاگارین با لباس نظامی و بدون تزیینات در وسط فرش بافته شده بود. مادرم می‌گوید یوری بسیار تحت‌تأثیر این فرش قرار گرفت شاید بیشتر از آن دو فرش دیگر». شاید بافندگان و بازماندگان، درباره زمان بافت و میزان شگفتی گاگارین از دیدن فرش پلوودیف اغراق کنند.

گاگارین همه ویژگی‌های یک قهرمان ملی را داشت. او نماد پیشرفت سوسیالیسم تا فراتر از مرزهای کره زمین بود. بیشتر کشورهای سوسیالیستی از جمله بلغارستان، چکسلواکی، کوبا و… به او نشان قهرمان ملی یا افتخار داده‌اند. مرگ او در روز ۲۷ مارس ۱۹۶۸م هم حماسی بود. هواپیمای میگ-۱۵ یوری گاگارین و مربی پروازش طی یک پرواز تمرینی دچار سانحه شد و سقوط کرد و هر دو سرنشین آن کشته شدند. فرضیاتی دال بر خراب‌کاری عمدی هواپیما و قتل او به دست کا‌گ‌ب هم وجود دارد؛ زیرا گاگارین به سبب انتقاد از دولت شوروی تحت تعقیب قرار گرفته بود. به‌هرروی این فرضیه هیچ‌گاه اثبات نشد.

تشییع جنازه یوری گاگارین در میدان سرخ مسکو

تشییع جنازه یوری گاگارین در میدان سرخ مسکو

دوران اوج شرکت «فرش ایرانی» در بلغارستان در سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰م بوده است. پس از آن با تحولات سیاسی که به پایان کمونیسم در بلغارستان انجامید احتمالاً دوران این شرکت هم به پایان آمد. البته بافت فرش‌هایی با چهره یوری گاگارین مختص بلغارستان نبوده است. اهالی قفقاز و ترکمنستان، پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز فرش‌های بسیاری با چهره او بافته‌اند که در یادداشت «داستانی فراتر از زندگی» درباره آن‌ها نوشته‌ایم.

نویسنده: دسیسلاوا سمکووسکا
ترجمه: داود شادلو

کز دادن فرش دستباف چیست؟


یکی از مراحل مهم در قالیشویی، «کز دادن» است. کز دادن فرش کار دشواری است و همیشه توسط استادکار قالیشویی انجام می‌شود. استادکار، با تجربه بسیار، کز دادن را با مهارت و سرعت بالا انجام می‌دهد. علت کز دادن فرش‌ها، برای فرش‌های نوباف عمدتا به دلیل از بین بردن پرزهای بسیار ریز که از فرش جدا هستند اما به علت الکتریسته به فرش چسبیده‌اند، انجام می‌شود و در مورد فرش‌های بید خورده به منظور از بین بردن تخم‌های بید انجام می‌شود.

دقت داشته باشید کز دادن به خود فرش آسیبی نمی‌رساند اما اگر عملیات کز دادن توسط فرد خبره انجام نشود امکان سوختگی و از بین رفتن فرش وجود دارد. کز دادن فرش همواره از پشت فرش انجام می‌شود نه روی فرش. همچنین برای فرش‌هایی که دارای ابریشم باشند. قبل از کز دادن پشت فرش، فرش خیس و نم‌دار می‌شود. زیرا حرارت می‌تواند فرش‌های ابریشمی را به سرعت بسوزاند.

پس از کز دادن فرش، علمیات خاک‌گیری انجام می‌شود. بخشی از کار خاک‌گیری و غبارروبی با جارو و بخشی دیگر با تکاندن انجام می‌شود. برای فرش‌های آنتیک و عتیقه عملیات خاک‌گیری با دست انجام می‌شود.

از این قطار خون می‌چکد

هیچ بحثی درباره سرگذشت فرش در مجارستان بدون داستان غم‌انگیز قطار طلا در سال ۱۹۴۴م کامل نمی‌شود. در طول دهه‌های ۱۹۳۰ و ۴۰ میلادی، دولت نازی مجارستان، یهودیان را واداشته بود که همه دارایی‌های باارزش خود -از جمله مجموعه فرش‌هایشان- را به بانک ملی بسپارند که زیر نظر نازی‌ها اداره می‌شد. این اموال طی یک دهه در بانک نگهداری می‌شد تا اینکه ارتش شوروی به پشت دروازه‌های مجارستان رسید.

پرواز هواپیماهای آلمانی بر فراز بوداپست، ژانویه 1944م

پرواز هواپیماهای آلمانی بر فراز بوداپست، ژانویه ۱۹۴۴م

ارتش شوروی حدود ۱۶۰ کیلومتر از مجارستان فاصله داشت و آدولف هیتلر عملیات مارگارت را آغاز کرده بود. حزب صلیب پیکان -دولت فاشیست مجارستان به رهبری فرنس سالاشی- حدود ۸۰۰۰۰۰ شهروند یهودی مجارستان را وادار به تسلیم تمام اشیای باارزش خود به مقامات دولت کرد. این اموال شامل جواهرات، طلا، حلقه‌های ازدواج، قالی‌های عتیقه و مصرفی و هر چیز دیگری بود که ارزش مالی بالایی داشتند. نازی‌ها اموال مصادره شده را تحویل می‌گرفتند و قبض‌هایی صادر می‌کردند، گرچه بازگرداندنی در کار نبود. اکثر یهودیان به اردوگاه‌های کار اجباری، به‌ویژه آشویتس فرستاده شدند و دیگر هیچگاه بر فرش‌های خود راه نرفتند. بیشتر آنها در اردوگاه‌های کار اجباری به قتل رسیدند. برای مطالعه بیشتر درباره «غارتگری نازی‌ها» به یادداشت «فرش فراموش‌شده نازی» مراجعه کنید.

اردوگاه آشویتس

اردوگاه آشویتس

در اواخر سال ۱۹۴۴م با نزدیک شدن ارتش شوروی، قطاری با چهل و شش واگن (۱۵ واگن سرباز و خوراکی) پر از اشیای گران‌بها از مجارستان به مقصد آلمان به راه افتاد. بیشتر اموال داخل این قطار طی ده سال از یهودیان گرفته و در بانک ملی ذخیره شده بودند. ۲۴ خودرو (کامیون و سواری) نیز این قطار را همراهی می‌کرد. در مجموع ۲۱۳ نفر در این کاروان حضور داشتند. بر اساس گزارش‌های گوناگون، بار این قطار دربرگیرنده شمش‌های طلا، جواهرات، الماس، مروارید، ساعت، حدود ۲۰۰ تابلوی نقاشی، فرش‌های ایرانی و شرقی، ظروف نقره، ظروف چینی، مبلمان، لباس‌های ظریف، کتانی، دوربین عکاسی، مجموعه تمبر و ارز (بیشتر دلار آمریکا و فرانک سوئیس) بوده است. قطار در چند نقطه ایستاده تا سایر اقلام غارت و مصادره شده را که در جاهای دیگر انبار شده بودند جمع‌آوری کند. پس از آنکه قطار به نقطه‌ای امن در نزدیکی مرز مجارستان-اتریش رسید به مدت ۹۲ روز متوقف شد تا مأموران به‌دقت آنچه را که به‌عنوان اموال دولت مجارستان فهرست کرده است، ثبت کنند. دولت مجارستان ارزش کل اشیای درون قطار را در سال ۱۹۴۵م، ۳۵۰ میلیون دلار تخمین زده بود.

قطار باری آلمان، جنگ جهانی دوم

قطار باری آلمان، جنگ جهانی دوم

در بهار ۱۹۴۵م، قطار دوباره سفر خود را به سمت غرب آغاز کرد و وارد اتریش شد. گویا در هر بار توقف مقادیری از طلا و اشیای داخل قطار به کامیون‌ها منتقل می‌شده است تا در معادن بین راه پنهان شود. سرنوشت طلاهای آن کامیون‌ها هنوز مشخص نیست. این قطار سرانجام در شهر ورفن که بیشتر به‌خاطر کاخ قرون وسطایی هوهن ورفن معروف است، در ۱۶ مه ۱۹۴۵م، پس از تسلیم آلمان نازی متوقف شد.

در آنجا نیروهای متفقین، ابتدا ارتش فرانسه سپس توسط ارتش ایالات متحده آمریکا اموال قطار را تصاحب کردند. ارتش آمریکا بخشی از اموال را به زالتسبورگ منتقل کرد اما بیشتر اشیا و دارایی‌ها به دست ارتشیان آمریکا غارت و در سال ۱۹۴۶ به ایالات متحده منتقل و سال ۱۹۴۸ در نیویورک به حراج گذاشته شدند. مطابق ادعای دولت آمریکا برخی از این اموال نیز به افراد نیازمند یا افسران عالی‌رتبه ارتش واگذار شده است. برای نمونه در گزارش‌ها آمده که ظروف چینی و نقره،  فرش‌های ایرانی و شرقی به اشخاصی چون سرلشکر هری کالینز، سرتیپ هنینگ لیندن و ژنرال ادگار ای. هیوم داده شده است.

سرنوشت نهایی حدود ۲۰۰ تابلوی نقاشی و بیشتر فرش‌ها که از قطار کشف و ضبط شده‌اند مشخص نیست. از آنجایی که طبق سیاست رسمی بازپرداخت ایالات متحده، آنها «دارایی‌های فرهنگی» تلقی می‌شدند، باید به کشور مبدأ خود یعنی مجارستان بازگردانده می‌شدند. اما دولت اتریش نیز در این زمینه مدعی بود زیرا از سال ۱۹۵۳م این نقاشی‌ها در اختیار آنها بوده است؛ به‌هرروی مکان کنونی آنها مشخص نیست.

این وقایع تا سال ۲۰۰۵ به فراموشی سپرده شده بود، اما در این سال دادگاهی در ایالات متحده حکم داد که واشنگتن باید ۶ میلیون دلار غرامت –با احتساب تورم ۶۱ساله- برای اموال مسروقه بپردازد. باتوجه‌به اینکه بسیاری از صاحبان این اموال درگذشته‌‌اند دانستن اینکه چه کسی دقیقاً چه چیزی را ازدست‌داده دشوار است؛ بنابراین این پرداخت به‌جای خانواده‌های بازمانده به سازمان‌های یهودی عموماً مستقر در اسرائیل پرداخت شد. شکایت درباره این اموال و برگزاری دادگاه تا سال ۲۰۱۳م هم ادامه یافت و عملاً دولت رژیم اشغالگر قدس بود که بیشتر این غرامت را دریافت کرد.

ژنرال دوایت آیزنهاور، فرمانده نیروهای متفقین، شمش‌های طلا را که نازی‌ها از یهودیان گرفته بودند و در معدن نمک هیلبرون در 3 مه 1945م در آلمان ذخیره کرده بودند، بازرسی می‌کند

ژنرال دوایت آیزنهاور، فرمانده نیروهای متفقین، شمش‌های طلا را که نازی‌ها از یهودیان گرفته بودند و در معدن نمک هیلبرون در ۳ مه ۱۹۴۵م در آلمان ذخیره کرده بودند، بازرسی می‌کند

اما قطار طلا و داستان‌های غم‌انگیز پیرامون آن از هر نظر به ضرر مجارستان تمام شد. از جمله فرهنگ فرش در مجارستان که روزگاری بسیار پررونق بود. سال ۲۰۱۰م نمایشگاهی در بوداپست برگزار شد -پیش‌تر درباره آن در یادداشت «نمایشگاه بزرگ بوداپست» نوشته بودیم- که گواه آن است که مجموعه‌داران مجارستانی هنوز هم می‌توانند فرش‌های شگفت‌انگیزی را به نمایش بگذارند. شاید هنوز هم دلایل بسیاری برای دوستداران قالی وجود داشته باشد که دوباره بوداپست را پایتخت فرش اروپا بدانند.



نمایی از نمایشگاه فرش‌های شرقی در بوداپست، 2010م

نمایی از نمایشگاه فرش‌های شرقی در بوداپست، ۲۰۱۰م


گردآوری: دکتر داود شادلو
عضو هیئت علمی گروه فرش دانشگاه هنر شیراز


* تیتر برگرفته از نام رمان «عقرب روی پله‌های راه‌آهن اندیمشک یا از این قطار خون می‌چکه قربان» نوشته حسین مرتضاییان آبکنار است.

داستانی فراتر از زندگی

پیش از ظهور دوباره طالبان در افغانستان، در بازار فرش کابل فرش‌های رنگارنگ آسیای میانه فراوان به چشم می‌خوردند؛ اما بیشترین فرش‌هایی که خریدوفروش می‌شدند چهره‌بافی‌ها بودند که مانند پوسترهای فیلم، رنگ‌های درخشانی داشتند. چهره احمدشاه مسعود دراین‌بین فراوانی بسیار دارد و بر بافته‌های دستی و ماشینی به‌وفور مشاهده می‌شود.

البته بافت چهره مسعود بر فرش‌های افغان تعجب‌آور نیست. چهره‌بافی‌ها، عموماً هنر و سیاست را در هم می‌آمیزند و دستور زبان خود را دارند و مسعود هم قهرمان ملی افغانستان است

افراد کمی این شانس را دارند که چهره آنان بر فرش بافته و با اقبال مردم روبرو شود. شرط اول قدم آن است که داستانی فراتر از زندگی داشته باشید. شیر پنجشیر این داستان را دارد. او با شوروی و طالبان جنگیده است و مظهر ایستادگی است. شهادت ناگهانی او نیز چون غیابی نابهنگام بر محبوبیتش افزوده است. اگر در هالیوود، رهبرانِ درگذشته آمریکا در فیلم‌ها جاودانه می‌شوند در جغرافیایی که سنت آن بافت فرش است، اسطوره‌های ملی بر فرش‌ها به زندگی خود ادامه می‌دهند


فرش ترکمن، چهره لنین

فرش ترکمن، چهره لنین

قالیچه‌های مسعود به‌وضوح سیاسی هستند تا هنری. چه فرش‌های دستی چه ماشینی قیمت پایینی دارند به همین سبب توزیع گسترده‌ای یافته‌اند. اما این نکته درباره همه چهره‌بافی‌های که به اشکال مختلف از قفقاز گرفته تا ایران و چین بافته می‌شوند صادق نیست. در اتحاد جماهیر شوروی، دولت هزینه‌ای بسیار برای چهره‌بافی می‌کرد و این دسته فرش‌ها در خدمت ماشین تبلیغات شوروی قرار داشتند. برای مطالعه بیشتر درباره فرش‌های تبلیغاتی شوروی به یادداشت «داس، چکش، دفتین» مراجعه کنید

احتمالاً از غریب‌ترین شخصیت‌هایی که چهره‌اش بر فرش‌ها بافته شده است، یوری گاگارین، فضانورد روسی و نخستین فضانورد جهان باشد. او در ۱۲ آوریل ۱۹۶۱م با فضاپیمای وُستوک-۱ به فضا رفت و به مدت ۱۰۸ دقیقه مدار زمین را یک دور کامل پیمود. بافت چهره او در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۷۰م بسیار رواج داشت

در ایران نیز چهره بافی قدمتی بسیار دارد. پیش از انقلاب چهره شاه و خاندان پهلوی همچنین برخی از رئیس‌جمهورهای آمریکا مانند نیکسون و کندی را بافته‌اند. پس از انقلاب نیز به‌وفور چهره‌های رهبران جمهوری اسلامی بر فرش بافته شده است

فرش ترکمن، 1962م، نیکیتا خروشچف (دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست در اتحاد جماهیر شوروی) به همراه یوری گاگارین و گرمان تیتوف (نخستین فضانوردان جهان)

فرش ترکمن، ۱۹۶۲م، نیکیتا خروشچف (دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست در اتحاد جماهیر شوروی) به همراه یوری گاگارین و گرمان تیتوف (نخستین فضانوردان جهان)


چهره نیکسون، رئیس‌جمهور آمریکا، این فرش در تاریخ 1971م از سوی شاه به دولت آمریکا پیشکش شد

چهره نیکسون، رئیس‌جمهور آمریکا، این فرش در تاریخ ۱۹۷۱م از سوی شاه به دولت آمریکا پیشکش شد

شاید یکی از غیرمنتظره‌ترین افرادی که چهره‌اش بر فرش‌های ایرانی بافته شده است، هوارد باسکرویل جوان ۲۴ساله آمریکایی باشد که معلم مدرسه مموریال در تبریز بود و در جریان جنبش مشروطه و تلاش برای شکستن محاصره تبریز در این شهر جانش را فدا کرد. از او اغلب به‌عنوان «لافایتِ آمریکاییِ ایران» و «شهیدِ آمریکاییِ جنبشِ مشروطه ایران» یاد می‌شود. در جریان نبردی که در شنب غازانِ تبریز بین گروه فوج نجات به رهبری باسکرویل و محاصره کنندگان به وقوع پیوست، باسکرویل با گلوله‌ای که به سینه‌اش برخورد کرد، از پای در آمد. ستارخان، تفنگ باسکرویل را که در هنگام کشته‌شدن در دست داشت، با حک کردن نام و تاریخ کشته‌ شدنش لای پرچم ایران پیچیده و برای خانواده‌اش در آمریکا فرستاد. همچنین قالی‌بافان تبریز چهره او را بر فرش بافتند تا به‌عنوان هدیه برای مادرش در آمریکا بفرستند


گرداوری: دکتر داود شادلو
عضو هیئت علمی گروه فرش دانشگاه هنر شیراز