فرش‌های سرزمین دراکولا

نقشه رومانی و ترانسیلوانیا در اروپا

نقشه رومانی و ترانسیلوانیا در اروپا

مجموعه‌ای بزرگ از قالی‌های دوره عثمانی، در اروپا و جایی نگهداری می‌شود که بیشتر مردم از آن آگاهی ندارند. ترانسیلوانیا؛ منطقه‌ای در رومانی که از سال ۱۸۹۷م که برام استوکر رمان دراکولا را نوشت به‌عنوان پناهگاه و محل قرارگیری کاخ مخوف کنت ولاد دراکولا شناخته می‌شود. سرزمین ترانسیلوانیا تا پیش از جنگ جهانی اول جزئی از امپراتوری اتریش-مجارستان بوده است اما پس از فروپاشی این امپراتوری به‌عنوان بخشی از خاک کشور رومانی به شمار می‌رود. چندین کلیسا با معماری گوتیک ژرمنی در ترانسیلوانیا وجود دارد که مجموعه‌ای از قالی‌های دوره عثمانی را در خود جای‌داده است. این قالی‌ها قرن‌هاست که به دیوارهای کلیسا آویخته‌اند و امروز به‌عنوان گنجینه ملی رومانی در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دارند. پرسش اینجاست که این قالی‌ها که همگی از میانه سده پانزدهم تا میانه سده هجدهم میلادی بافته شده‌اند، چگونه به کلیساهای ترانسیلوانیا رسیده‌اند؟ این موضوع یکی از داستان‌های شگفت‌انگیز تاریخ فرش جهان است.

تقریباً ۴۰۰ قالی در کلیساها و موزه‌های منطقه وجود دارد که دربرگیرنده نقشه‌های پرآوازه فرش عثمانی مانند هولباین، لوتو و چینتامانی است. اما فراوان‌ترین فرش‌ها طرح محرابی دارند. همچنین فرش‌هایی مربوط به دوره عثمانی در ترانسیلوانیا وجود دارد که نقشه آنها در دسته‌بندی‌های فرش‌های کلاسیک عثمانی نمی‌گنجد. این نقشه‌ها به این سبب که راه دیگری برای دسته‌بندی آنها تاکنون پیشنهاد نشده است به‌طورکلی تحت عنوان فرش ترانسیلوانیا دسته‌بندی می‌شوند.

مجموعه‌ای بزرگ از قالی‌های دوره عثمانی، در اروپا و جایی نگهداری می‌شود که بیشتر مردم از آن آگاهی ندارند. ترانسیلوانیا؛ منطقه‌ای در رومانی که از سال ۱۸۹۷م که برام استوکر رمان دراکولا را نوشت به‌عنوان پناهگاه و محل قرارگیری کاخ مخوف کنت ولاد دراکولا شناخته می‌شود. در پاسخ به این پرسش که این قالی‌ها چگونه به ترانسیلوانیا رسیدند باید گفت مجموعه‌ای از بازیگران و رخدادها در گوشه‌ای دورافتاده از اروپا، جایی که به‌سختی انتظار ملاقات آن‌ها می‌رود، گرد هم می‌آیند و هر یک نقشی در این صحنه بازی می‌کنند. نخستین آنها استعمارگران ژرمن هستند که به دعوت حاکمان مجار (حاکمان آن زمان منطقه)، وارد ترانسیلوانیا شدند. هدف از این مهاجرت، احیای اقتصاد منطقه و تقویت دفاعی آن، به‌ویژه پس از تهاجم مغول‌ها در قرن سیزدهم بود. ژرمن‌ها که مردم محلی آنها را به نام ساکسون‌ می‌شناسند، شهرهایی ساختند که در مرکز آن‌ها کلیسایی به سبک گوتیک جای گرفته بود با دیوارهای بلند چون یک ارگ نظامی. منطقه‌ای که ساکسون‌ها سکونت داشتند اکنون هفت ارگ نامیده می‌شود.



شاید ورود ساکسون‌ها به ترانسیلوانیا پیوند مستقیمی با قالی‌ها نداشته باشد اما سیصد سال پس از آن، رخداد دیگری همه چیز را دگرگون کرد. ظهور مذهب پروتستان. بیشتر ساکسون‌های ترانسیلوانیا مذهب کاتولیک را کنار گذاشتند و به مارتین لوتر پیوستند؛ پس از این تغییر مذهب، آنان دیگر به اثاثیه سنتی کاتولیک‌ها نیازی نداشتند؛ تغییر در دیدگاه مستلزم اثاثیه تازه‌ای بود که شمایل جدیدی به کلیسا ببخشد؛ پس اثاثیه خود را از کلیساهای کاتولیک بیرون انداختند. اکنون کلیساها خالی شده بود و این نکته سبب شد فضای داخلی آنها برای ایده‌های تزیینی تازه باز شود. اکنون نوبت به گروه دیگری از بازیگران می‌رسد که کم‌وبیش در همین زمان از راه می‌رسند؛ عثمانی‌ها.

پرسش اینجاست که این قالی‌ها که همگی از میانه سده پانزدهم تا میانه سده هجدهم میلادی بافته شده‌اند، چگونه به کلیساهای ترانسیلوانیا رسیده‌اند؟ این موضوع یکی از داستان‌های شگفت‌انگیز تاریخ فرش جهان است. عثمانی‌ها پس از فتح قسطنطنیه در سال ۱۴۵۳م ناگهان وارد اروپا شدند. در آن زمان، هیچ ارتشی در جهان به‌اندازه آنان از توپخانه و نیروی آتش تفنگ بهره نمی‌برد. اما بیشتر دشمنان عثمانی‌ها در اروپای شرقی به شوالیه‌های سنگین زره‌پوش متکی بودند که در نبردی سهمگین شکست خوردند. اشراف مجار به فرماندهی لایوش (لوئیس) دوم، در نبرد موهاچ در سال ۱۵۲۶م شکست خوردند و ترانسیلوانیا از دست آنان بیرون شد.



بی‌درنگ پس از نبرد، سلطان سلیمان یکم از یانوش دوم، شاهزاده ترانسیلوانیایی پشتیبانی کرد تا بر تخت بنشیند و بر مجارستان حکم راند. کشیش دربار مجارستان، جورج سزرمی که در صحنه فراخواندن یانوش توسط سلیمان حاضر بوده است، چنین می‌نویسد: پس از تاج‌گذاری، سلطان سلیمان، یانوش را به نزد خود به خیمه شاهی فراخواند. در راه کوتاهی که یانوش برای رفتن نزد سلطان پیمود، قالی‌های ترکی و انواع گوناگونی از فرش‌ و زیرانداز روی زمین تا خیمه سلطانی گسترده بود.

فرش‌هایی مربوط به دوره عثمانی در ترانسیلوانیا وجود دارد که نقشه آنها در دسته‌بندی‌های فرش‌های کلاسیک عثمانی نمی‌گنجد. این نقشه‌ها به این سبب که راه دیگری برای دسته‌بندی آنها تاکنون پیشنهاد نشده است به‌طورکلی تحت عنوان فرش ترانسیلوانیا دسته‌بندی می‌شوند. عثمانی‌ها بوداپست را اشغال کردند، اما به ترانسیلوانیا اجازه دادند به‌عنوان یک دولت خودگردان به فرمانروایی یانوش دوم در حاشیه امپراتوری عثمانی، مستقل اما خراج‌گزار به‌جای بماند. عثمانی‌ها در سده‌های ۱۶ تا ۱۸م هرساله می‌کوشیدند قلمروی خود را در شرق و غرب گسترش دهند. گاه ارتشی که در استانبول گرد می‌آمد به‌سوی اروپا و گاه به‌سوی ایران، شمال آفریقا یا عربستان پیش می‌رفت. بالاخره به هر طرف می‌رفتند. توسعه‌طلبی از راه جنگ برای اقتصاد عثمانی بایسته بود زیرا بخش بزرگی از مخارج دولت از خراجی که مناطق فتح شده می‌پرداختند تأمین می‌شد. از سوی دیگر تبلیغات امپراتوری عثمانی بر این نکته پا می‌فشرد که این جنگ‌ها برای گسترش مرزهای اسلام و جنگی مقدس است. دشمنان عثمانی‌های سنی مذهب در غرب مسیحیان بودند و در شرق ایرانیان شیعه. باتوجه‌به همه اینها، می‌توان انتظار داشت که ساکسون‌های ترانسیلوانیا با ترس زیر سایه امپراتوری جنگ‌طلب عثمانی زندگی می‌کردند و می‌کوشیدند تاحدامکان بهانه‌ای به دست آنان ندهند.



نمی‌دانیم ایده آویزان کردن قالی به دیوارها از کجا آمد اما شاید این سنت از آنجا آغاز شده باشد که ثروتمندان ترانسیلوانیا پس از مرگ، قالی‌های خود را وقف کلیسا می‌کردند. گسترش قلمرو سبب تجارت گسترده میان امپراتوری عثمانی و اروپا شد که در این باره و ابعاد آن پیش‌تر در مقاله «چرا فرش‌های شرقی از چشم اروپاییان افتاد؟» سخن گفتیم. ناگهان قالی‌های عثمانی در اروپا هواداران بسیاری یافتند و از آن جمله ساکسون‌های ثروتمند بودند که قالی‌ها را برای خانه و کلیساهای خود سفارش می‌دادند. ساکسون‌ها قالیچه‌های عثمانی را به‌عنوان آذین به دیوارهای کلیساهای گوتیک می‌آویختند. نمی‌دانیم ایده آویزان کردن قالی به دیوارها از کجا آمد اما شاید این سنت از آنجا آغاز شده باشد که ثروتمندان ترانسیلوانیا پس از مرگ، قالی‌های خود را وقف کلیسا می‌کردند. کم‌کم تعداد بسیاری قالیچه در کلیساها گرد آمد و حتی بازماندگان درگذشتگان در مراسم کلیسا زیر قالیچه‌ای می‌نشستند که درگذشته آنان به کلیسا هدیه داده بود. هنگامی که اهل شهر به کلیسا می‌آمدند و زیر قالیچه خود می‌نشستند، به طور ظریفی به ثروت و اعتبار خود هم اشاره می‌کردند.

این قالی‌ها در سال ۱۸۹۸م دسته‌بندی و تاریخ‌گذاری شدند و پژوهشگران فرش این مجموعه را «ترانسیلوانی‌ها» می‌خوانند و در این باره بحث می‌کنند که آیا ممکن است برخی از این قالی‌ها به‌جای آناتولی در خود ترانسیلوانیا یا دیگر مناطق اروپای شرقی بافته شده باشد؟ جالب اینجاست که این رسم ساکسون‌ها در اهدای فرش به کلیسا شباهت شگفتی به رسم مسلمانان در وقف فرش به مساجد داشت. چنین هدایایی باعث شده است که در طی سده‌ها، قالی‌های تاریخی و ارزنده بسیاری در مساجد اسلامی گردآوری شود. در ترانسیلوانیا نیز، موقوفات به مجموعه بزرگی از فرش‌ها انجامید که بسیار بیشتر از آن چیزی است که بتوان به نمایش گذاشت. امروزه کلیسای سیاه و چندین موزه در ترانسیلوانیا بسیاری قالی عثمانی را در خود جای‌داده‌اند که شاید در موزه‌های ترکیه هم نمونه نداشته باشد. این قالی‌ها در سال ۱۸۹۸م دسته‌بندی و تاریخ‌گذاری شدند و پژوهشگران فرش این مجموعه را «ترانسیلوانی‌ها» می‌خوانند و در این باره بحث می‌کنند که آیا ممکن است برخی از این قالی‌ها به‌جای آناتولی در خود ترانسیلوانیا یا دیگر مناطق اروپای شرقی بافته شده باشد؟ برای نمونه مورخ فرش، چارلز گرانت الیس، بر این باور است که برخی از قالی‌ها ممکن است در بالکان تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی بافته شده باشند.


ارا نوسباچر، سرپرست گروه مرمت فرش‌های ترانسیلوانیا، 1999م

ارا نوسباچر، سرپرست گروه مرمت فرش‌های ترانسیلوانیا، ۱۹۹۹م


گردآوری: دکتر داود شادلو
عضو هیئت علمی گروه فرش دانشگاه هنر شیراز

حراج ششم به نام تبریز


در اولین حراج خردادماه چه گذشت؟

جلسه اول حراج فرش دستباف خردادماه ۱۴۰۱ در ۵۲ نوبت و با عرضه ۸۳ تخته انواع فرش دستباف مجموعا به مساحت ۳۴۰ مترمربع به کار خود پایان داد. ۷۳ درصد از مجموع فرش‌های عرضه شده در این جلسه که معادل ۶۱ تخته بود، فروخته شدند و تعداد ۲۲ تخته فرش هم شانسی برای فروش پیدا نکردند و مجددا راهی انبار حراج شدند تا شاید در هفته‌های آتی فروخته شوند. از نظر متراژ هم ۲۵۰ مترمربع در حراج ششم فرش فروخته شد اما ۹۰ مترمربع فروخته نشدند.

ترین‌های ششمین حراج سال

جلسه ششم حراج، عرصه فرش‌های خوش قیمت بود. در این جلسه به نسبت ۵ جلسه گذشته سال ۱۴۰۱ فرش‌هایی با ردیف قیمتی بالا عرضه شدند که عمدتا هم با پیشنهادهای خوبی به فروش رفتند. از این بین بالاترین قیمت پایه حراج ششم به یک جفت قالی ۱۲ متری تبریز رسید. این جفت قالی زیبای تبریز با قیمت پایه ۱۲۰ میلیون تومان وارد سالن حراج شد که پس از بررسی‌های حضار و اعلام پیشنهادها با رشد ۲۱ درصدی نهایتا به قیمت ۱۴۵ میلیون تومان فروخته شد تا بتواند رکورد بالاترین قیمت فروخته شده ۶ جلسه ابتدایی حراج سال ۱۴۰۱ را هم از آن خود کند.

در سی و یکمین نوبت از این جلسه، یک جفت کناره اراک به مساحت ۳٫۷۶ متر مربع وارد سالن حراج شد تا با قیمت پایه ۶۰۰ هزار تومان عنوان کمترین قیمت پایه حراج ششم را برای خود کند. این جفت کناره با یک چوب بالاتر به قیمت ۷۰۰ هزار تومان فروخته شد تا عنوان کمترین قیمت فرش فروخته شده حراج ششم هم به آن برسد.

برترین فرش ششمین جلسه حراج فرش دستباف

بالاترین رشد از قیمت پایه در حراج ششم به یک تخته قالی ۶ متری چادگان رسید. این قالی قدیمی که از تولیدات شرکت سهامی فرش ایران بود با قیمت پایه ۸۰۰ هزار تومان به سالن حراج آمد. قالی‌ای که به دلیل مستهلک بودن شاید تصور نمی‌شد رشد محسوسی از قیمت پایه داشته باشد نهایتا با رشدی بیش از ۶ برابر به مبلغ ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان فروخته شد.

مجموعا در ششمین جلسه حراج فرش دستباف سال ۱۴۰۱ نُه تخته فرش با مساحت ۳۸٫۶۴ مترمربع به قیمت‌های دوبرابر و بیش از دوبرابر قیمت پایه فروخته شدند. همچنین نسبت رشد فرش‌های فروخته شده در این جلسه از قیمت پایه به صورت میانگین ۲۵ درصد بود.


خصوصی‌سازی محرک شرکت فرش ایران

بنیان شکل‌گیری سازمان خصوصی سازی کشور، اصل ۴۴ قانون اساسی است که دولت را موظف می‌کند شرکت‌های تابعه خود را به بخش خصوصی واگذار کند. بر این اساس سازمان خصوصی سازی کشور برآن شد تا در قالب یک رویداد بین‌المللی به بازبینی و نقد ۲۰ سال فعالیت خود بپردازد. این رویداد با حضور ۷۰۰ شرکت واگذار شده دولت به بخش خصوصی از ۳۱ اردیبهشت تا ۳ خرداد ۱۴۰۱ در مرکز همایش‌های بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران با حضور سران قوا برگزار شد. در حاشیه این رویداد علاوه بر نمایشگاه دستاوردهای شرکت‌های خصوصی سازی شده، ۱۶ نشست تخصصی در راستای ارائه دیدگاه‌های علمی به صورت سخنرانی نیز برپا شد.
شرکت سهامی فرش ایران نیز یکی از شرکت‌های تابع دولت بوده که بر مبنای اصل ۴۴ قانون اساسی کشور در سال ۱۳۹۲ به بخش خصوصی واگذار شد. حال با گذشت ۹ سال از این تغییر مالکیت، شرکت سهامی فرش ایران در کنار دیگر شرکت‌ها و در بخش صنعتِ نخستین رویداد بین المللی خصوصی سازی در اقتصاد ایران، شرایط گذشته و اکنون خود را به نمایش گذاشت تا از سوی کارشناسان سازمان خصوصی سازی کشور مورد بررسی قرار گیرد. در پایان این رویداد با اهدای تندیس و لوح سپاس از شرکت سهامی فرش ایران به پاس مشارکت فعال و حسن انجام وظایف سازمانی خود پس از خصوصی شدن در حوزه فرش دستباف ایران تقدیر شد.

نکته قابل توجه در برگزاری این رویداد گوناگونی و تعدد شرکت‌های وابسته دولت بود؛ که این حجم از تنوع و تعدد شرکت‌های دولتی امکان مدیریت آن‌ها را دشوار می‌کرده است و به دلیل طولانی بودن مسیر دریافت مجوزها خلاقیت و نوآوری را گاه ناممکن می‌کرده. از این رو به نظر می‌رسد خصوصی‌سازی صحیح، علمی و به موقع، به پویایی و تحرکِ بیشتر شرکت‌ها کمک می‌کند تا با تلاش خود بتوانند پابرجا بمانند و گام‌های پیشرفت را بهتر از گذشته بردارند.


داس، چکش، دفتین

تصویر 1: فرش با چهره استالین، ترکمنستان، 1936م به استالین لقب «پدر خلق» داده بودند. مبلغان نظام کمونیستی استالین را چون خورشیدی می‌دانستند که همه کشورهای جهان را روشن می‌کند

تصویر ۱: فرش با چهره استالین، ترکمنستان، ۱۹۳۶م
به استالین لقب «پدر خلق» داده بودند. مبلغان نظام کمونیستی استالین را چون خورشیدی می‌دانستند که همه کشورهای جهان را روشن می‌کند

تصویر 2: بافندگان قفقاز تصویر استالین را بر فرش می‌بافند، 1932م

تصویر ۲: بافندگان قفقاز تصویر استالین را بر فرش می‌بافند، ۱۹۳۲م

ماشین تبلیغاتی شوروی می‌دانست که در جغرافیای فرش‌خیز شرق و غرب دریای مازندران، فرش‌ چه جایگاهی دارد. فرش‌های بافته شده از ترکمنستان تا قفقاز از شناخته‌شده‌ترین نمادهای زندگی مردمان شوروی بود. آرزوی هر خانواده خرید یک فرش اصیل شرقی بود. آنها این بوم‌های پشمی گران‌قیمت را به دیوارها می‌آویختند یا بر زمین می‌گستردند که هم آذین بود و هم گرمابخش خانه‌ها در زمستان‌های سرد سیبری. حکومت‌های تمامیت‌خواه از این شرایط بیشترین استفاده را می‌کنند و می‌کوشند ایده‌های خود را به هر شیوه‌ای بر مردم تحمیل کنند؛ بنابراین سردمداران شوروی تصمیم گرفتند فرش را چون رسانه و ابزاری تبلیغاتی به کار بگیرند. ازاین‌رو دستور دادند فرش‌هایی بافته شود با موضوعات انقلاب بلشویکی، سربلندی‌های حزب، صحنه‌هایی از پیشرفت صنایع شوروی و از همه برجسته‌تر چهره رهبران و شخصیت‌های برجسته کشور.

بافت فرش‌هایی با موضوعات انقلابی از ۱۹۲۰ تا ۱۹۷۰م رواج بسیار یافت که تقریباً مصرف داخلی داشت و برخی از آنها نیز به دیگر کشورهای کمونیستی صادر می‌شدند. درحالی‌که گروهی از تولیدکنندگان همچنان به خلق فرش‌های سنتی ادامه می‌دادند که در بازارهای داخلی و خارجی به فروش می‌رسید، از دیگر سو بافت فرش‌هایی با موضوعات انقلابی از ۱۹۲۰ تا ۱۹۷۰م رواج بسیار یافت که تقریباً مصرف داخلی داشت و برخی از آنها نیز به دیگر کشورهای کمونیستی صادر می‌شدند.

در ادامه چند نمونه از این فرش‌ها را که در نمایشگاهی در سال ۲۰۲۰ برگزار شد بررسی می‌کنیم.

تصویر 3: لنین و نریمانف، فرش پشمی، شوشا، 1920م

تصویر ۳: لنین و نریمانف، فرش پشمی، شوشا، ۱۹۲۰م

این فرش (تصویر ۳) که سال ۱۹۲۰ در قفقاز بافته شده است، دولتمرد، نویسنده و انقلابی برجسته شوروی، نریمان کربلایی نجف‌اوغلو (نریمانف) را در کنار لنین نشان می‌دهد. بافنده در میان گل‌های قالی نماد داس و چکش را هم‌شانه این دو بافته است. در کتیبه فرش نوشته شده: «جهان انقلابی رهبری لنین و شرق رهبری نریمانف». نریمانف در ۱۹۲۵ درگذشت و گور او در میدان سرخ مسکو است. تروتسکی درباره‌اش گفته است: «دومین تأسف بزرگ برای بلوک شرق، پس از مرگ لنین».

تصویر 4: نفت‌کار، فرش پشمی، قفقاز، 1969م

تصویر ۴: نفت‌کار، فرش پشمی، قفقاز، ۱۹۶۹م

حکومت‌های تمامیت‌خواه از این شرایط بیشترین استفاده را می‌کنند و می‌کوشند ایده‌های خود را به هر شیوه‌ای بر مردم تحمیل کنند؛ بنابراین سردمداران شوروی تصمیم گرفتند فرش را چون رسانه و ابزاری تبلیغاتی به کار بگیرند. در تصویر ۴ فرش مشهور به «نفت‌کار» را می‌بینید که با راهنمایی لطیف کریم‌اف، پژوهشگر فرش آذری بافته شده است. برای دولت شوروی، کارگران، قهرمانان و مقدسین واقعی بودند؛ بنابراین در مرکز تصویر، یک کارگر نمونه شرکت نفت را به همراه خانواده‌اش می‌بینیم که پرچم سرخ برافراشته است. پسرش پیش‌گام در دانش با کتابی که زیر بغل دارد، همسرش پنبه‌چین و دخترش احتمالاً مهندس است که کیف چرمی اداری در دست دارد و زنی مستقل به نظر می‌رسد. مناظری از پالایشگاه و صنعت نفت و گاز در پس‌زمینه بافته شده است. در قاب‌های حاشیه بزرگ فرش صحنه‌هایی از زندگی مردم شوروی را می‌بینیم که یادآور تصویرسازی‌های کتب مسیحی ارتدکس است با صحنه‌های زندگی قدیسین. مردم به پنبه‌چینی، ماهیگیری، ورزش و دیگر فعالیت‌ها مشغول‌اند و عملاً زندگی شادی را تحت حاکمیت رفقای خوب کمونیست می‌گذرانند. ترکیب‌بندی فرش و جزئیات آن قابل‌توجه است. در حاشیه باریک آن مایگان دوستکامی بافته شده است و جالب‌تر آنکه در حاشیه باریک دیگر نقش لوله نفت و شیرفلکه‌ بافته‌اند. این فرش تصویر وسیعی از هستی را در برابر ما می‌گشاید و تمام جنبه‌های قابل‌تصور زندگی روزمره زمان خود را آشکار می‌کند. برای نمونه بنگرید به تصویر ۵ که قابی از حاشیه بزرگ فرش نفت‌کار را نشان می‌دهد.

تصویر 5: زندگی روزمره خانواده‌ای مرفه زیر نظر نظام کمونیستی، تصویرسازی در فضای محدود یک محراب دوطرفه تمام‌وکمال انجام شده است و بافت نیز بسیار خوب است

تصویر ۵: زندگی روزمره خانواده‌ای مرفه زیر نظر نظام کمونیستی، تصویرسازی در فضای محدود یک محراب دوطرفه تمام‌وکمال انجام شده است و بافت نیز بسیار خوب است


تصویر 6: ما استاخانوفیت هستیم!، قفقاز، 1937م

تصویر ۶: ما استاخانوفیت هستیم!، قفقاز، ۱۹۳۷م

تصویر ۶، فرشی است بافته شده با الهام از جنبش استاخانوفیت‌ها. در سال ۱۹۲۸م، استالین اولین برنامه پنج ساله را برای توسعه اقتصاد ملی اجرا کرد. هدف اصلی توسعه بسیار سریع بود. در سال ۱۹۳۵م، یک معدنچی به نام الکسی استاخانوف تنها در یک شیفت کاری ۱۰۲ تن زغال‌سنگ استخراج کرد درحالی‌که هنجار ۷ تن بود. او در استخراج زغال‌سنگ روشی خاص را ابداع کرد که به نام وی استاخانوفیسم نامیده شد و پایه‌گذار جنبش استاخانوفیت بود. وی با به‌کارگیری گروهی از کارگران ماهر و متخصص و تقسیم صحیح کار میان آنان و با استفاده از وسایل فنی عادی و ابتدایی، توانست چندین برابر میزان معمول زغال‌سنگ استخراج کند. از آن لحظه، جنبش استاخانوفیت‌ها از صنعت زغال‌سنگ آغاز و به بقیه صنایع هم گسترش یافت. کارگران صنایع مختلف چندین برابر از هنجارها فراتر رفتند و استالین هم به آنان مدال اعطا کرد. جنبش استاخانوفیت‌ها در نهایت با مقاومت‌هایی از سوی کارگران و دولت مواجه شد چرا که افزایش بهره‌وری منجر به افزایش مطالبات کارگران شد درحالی‌که دولت توقع داشت کارگران با بهره‌وری بالا اما دستمزدهای گذشته کار کنند. در رمان مزرعه حیوانات، جورج اورول، شخصیت باکسر را از روی کارگران جنبش استاخانوفیسم نوشته است با شعار «من بیشتر کار خواهم کرد!».

تصویر 7: آزمایشگاه، 1969م

تصویر ۷: آزمایشگاه، ۱۹۶۹م

ماشین تبلیغاتی شوروی می‌دانست که در جغرافیای فرش‌خیز شرق و غرب دریای مازندران، فرش‌ چه جایگاهی دارد. فرش‌های بافته شده از ترکمنستان تا قفقاز از شناخته‌شده‌ترین نمادهای زندگی مردمان شوروی بود. فرش‌های دیگری هم با موضوع تبلیغ سوادآموزی و ورزش در ترکمنستان و قفقاز بافته شده است مانند فرش آزمایشگاه (تصویر ۷) و ورزش (تصویر ۸) که نشان می‌دهد یک شهروند شوروی باید نه‌تنها تحصیل‌کرده و کارگر خوبی باشد، بلکه بدنی سالم نیز داشته باشد (که طبق تبلیغات شوروی برای روحیه سالم لازم است)؛ بنابراین، ترویج ورزش و تربیت‌بدنی از اهداف اولیه نظام کمونیستی بود.

تصویر 8: ورزش، 1969م

تصویر ۸: ورزش، ۱۹۶۹م

فرش‌هایی که با دستور ماشین تبلیغاتی شوروی بافته شدند هم نمونه‌های سامان‌یافته شهری بودند مانند تصویر ۴ و هم فرش‌های عشایری و روستایی مانند تصویر ۶ . بر کار هنرمندان به دقت نظارت می‌شد زیرا این فرش‌های تصویری، بزرگ و سخت‌باف بودند و از نظر فنی نیز درآوردن و بافت چهره‌ها دشوار بود و اگر چهره‌ لنین، استالین کاریکاتورگونه در‌می‌آمد اجازه عرضه پیدا نمی‌کرد. تصاویر تبلیغاتی حاکمیت برای تحریک سیاسی مردم تحت ممیزی کامل قرار می‌گرفتند و فقط بافندگان حرفه‌ای بودند که به این کار جذب می‌شدند و دولت نیمی از هزینه کمیسیون را به هنرمندان می‌پرداخت. درحالی‌که هر شغل دیگری ممکن بود این سود را برای آنان نداشته باشد. در نتیجه نمونه‌های فراوانی از این فرش‌های تصویری در کشورهای عضو اتحاد جماهیر شوروی از جمله ترکمنستان، ارمنستان، گرجستان و آذربایجان و… بافته شد.


گردآوری: دکتر داود شادلو
عضو هیئت علمی گروه فرش دانشگاه هنر شیراز

زیر پای دیکتاتور

متعلقات دیکتاتورها سرنوشتی شبیه خود آنان دارند. یا از بغض صاحبشان به دست براندازان نیست و نابود می‌شوند یا در بهترین حالت در زباله‌دان تاریخ فراموش می‌شوند. برای نمونه به پناهگاه هیتلر در برلین در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم فکر کنید؛ چه چیزی به ذهنتان می‌رسد؟ ساختمانی نظامی با چند صندلی و مبل، دیوارهای ضخیم و امکاناتی محدود. کارشناسان موزه هنگ گرین هاوارد (الکساندرا، هنگ شاهزاده ولز در یورکشایر) در ریچموند (یورکشایر شمالی) تکه فرشی از پناهگاه هیتلر در مخزن موزه یافته‌اند که داستانی بسیار متفاوت از پناهگاه دیکتاتور را روایت می‌کند.



برای مورخان نظامی شاید اهمیتی نداشته باشد که فرش پناهگاه هیتلر چه و چگونه بوده است اما برای فرش‌بازان دانستن این نکته خالی‌ازلطف نیست. سال ۱۹۸۵م کارشناسان و خدمه موزه، هنگام انبارگردانی، زمانی که قفسه‌ها و کابینت‌ها را جابه‌جا می‌کردند پاکتی یافتند که درون آن پاره‌فرشی از پناهگاه هیتلر بود. این ‌پاره‌فرش از فرشی که کف پناهگاه را می‌پوشاند بریده شده است. نقش آن گلی شش‌پر است به رنگ حنایی و برگ کنگره‌ای سرمه‌ای. زمینه صورتی روشن است و گرده‌ها همگی قهوه‌ای هستند.
لیندا پاول، مدیر موزه گرین هاوارد، می‌گوید: «دقیقاً نمی‌دانیم این پاره‌فرش چگونه سر از موزه ما درآورده است؛ اما احتمالاً سال ۱۹۴۵م که هنگ گرین هاوارد هم در آزادسازی برلین حضور داشته است، یکی از سربازان هنگ پس از خودکشی هیتلر وارد پناهگاه شده و با سرنیزه بخشی از فرش را بریده است. انگیزه آن سرباز چه بوده است؟ از سرنوشت خود فرش هم آگاهی نداریم و شاید سوخته یا خون هیتلر بر آن ریخته باشد. آنچه از آن فرش مانده اکنون همین پاره کوچک است».
اکنون در برلین پناهگاه هیتلر را بازسازی کرده‌اند و بازدید آن برای عموم آزاد است اما مبلمان و فرش اتاق را از جای دیگری آورده‌اند و نمونه اصلی نیست.
فرش‌های تصویری همچون رسانه‌ای پویا با مکان قرارگیری و شیوه به‌کارگیری خود موقعیت اجتماعی صاحب تصویر را در جامعه به نمایش می‌گذارند. این فرش‌ها که روزی در کاخ معمر قذافی به دیواری آویخته بودند اکنون پایین کشیده و پای‌مال انقلابیون شده‌اند.



گردآوری: دکتر داود شادلو
عضو هیئت علمی گروه فرش دانشگاه هنر شیراز

اصیل‌ترین هنر ایرانیان در کتاب رکوردهای گینس

شاید کمتر ایرانی بداند که یکی از رکوردهای گینس فرش دستباف ایرانی است. فرشی که توسط هنرمندان و بافندگان بزرگترین و قدیمی‌ترین مجموعه‌ی تولید و بازرگانی فرش دستباف ایرانی -شرکت سهامی فرش ایران- طراحی، تولید، نصب و نگهداری می‌شود. در این یادداشت با بزرگترین فرش دستباف جهان که حاصل دست رنج هزاران هنرمند ایرانی است بیشتر آشنا می‌شویم.



رکورد گینس و فرش ایرانی

از سال ۱۹۹۵ میلادی (۱۳۷۴ خورشیدی) تا به حال هزاران رکورد در کتاب جهانی گینس ثبت شده که ایران و ایرانیان نیز سهم بسزایی را در این کتاب از آن خود کردند؛ از داغ ترین نقطه روی کره زمین در بیابان‌های ایران تا نام صدها هنرمند و ورزشکار برجسته میهن‌مان در فهرست رکوردهای این کتاب ثبت شده؛ اما در این میان رکوردی در کتاب گینس است که کمتر مورد توجه جهانیان قرار می‌گیرد، یعنی ثبت رکورد طراحی، بافت و نصب بزرگترین فرش دستباف جهان؛ فرشی که از طرح تا بافت و نصب و خدمات نگهداری آن همه در مجموعه بزرگ و پر افتخار شرکت سهامی فرش ایران به سرانجام رسیده است.

اما داستان بزرگترین فرش جهان از کجا آغاز شد؟

علاقه مردم امارات به مراکز خرید و کالاهای‌گران‌بها، شیخ زاید را بر آن داشت تا بزرگترین فرش دستباف جهان را به یکی از معتبرترین مراکز طراحی و تولید فرش در جهان یعنی شرکت سهامی فرش ایران بسپارد تا آن را در یکی از بزرگترین مساجد جهان، مسجد شیخ زاید بن سلطان آل نهیان بگستراند.

مسجد شیخ زاید نوزدهمین مسجد بزرگ جهان است که در شهر ابوظبی کشور امارات بنا شده. این بنای مجلل در ماه رمضان سال ۱۴۲۸ هجری قمری (۱۳۸۶ خورشیدی) همراه با بزرگترین فرش دستباف جهان افتتاح شد. مسجد شیخ زاید و فرش نفیس آن یکی از جاذبه‌‌های گردشگری امارات متحده عربی به‌شمار می‌آید که همواره چهره‌های مشهور دنیایِ سیاست، ورزش و هنر ‌از آن دیدن کردند و نظاره‌گر این فرش بی‌نظیر ایرانی بودند.



بزرگترین فرش جهان تا قبل از سال ۱۳۸۶

اما جالب است بدانید تا قبل از بافت فرش مسجد شیخ زاید، لقب بزرگترین فرش جهان مربوط به فرش مسجد اعظم سلطان قابوس در کشور عمان بود. که البته این فرش هم در مدت سه سال توسط شرکت سهامی فرش ایران طراحی، بافته و نهایتا در سال ۱۳۸۰ در این مسجد نصب شد.

این فرش با ابعاد ۶۰ در ۷۰ متر و مساحت ۵۶۳۰ متر مربع در شهر نیشابور با رجشمار ۴۰ و  با ۲۸ رنگ از مرغوب‌ترین مواد اولیه بافته شد که نمونه دیگری از شاهکار هنر دست استادکاران این مرز و بوم است.

این فرش که طراحی آن کاملا به صورت سنتی و رنگ و نقطه دستی انجام شده تمامی سطح شبستان اصلی مسجد سلطان قابوس را تحت پوشش در می آورد. در طراحی ترنج مرکزی این فرش از نقوش زیبای سقف گنبد مسجد معروف شیخ لطف‌اله در اصفهان الهام گرفته شده است. هریک از نقوش بیضی شکل این ترنج که با فاصله گرفتن از مرکز ترنج به تدریج بزرگتر می‌شود، گنبد مقعری را در نظر بیننده منعکس می‌نماید که دقیقا در زیر گنبد مسجد قرار گرفته و ترکیب هماهنگ و زیبایی را با معماری داخلی مسجد بوجود می‌آورد. زمینه فرش با هنرمندی بی‌نظیری با گل‌های شاه عباسی تزیین یافته و گردش بندها و اسلیمی‌ها نیز به ارزش هنری این طرح می‌افزاید. شاید شیخ زاید هم مسحور جلوه همین قالی با شکوه در مسجد سلطان قابوس شد و تصمیم گرفت فرشی بزرگتر از ان را به هنرمندان ایرانی شرکت سهامی فرش ایران سفارش دهد تا چشم و چراغ مسجد مجللش باشد.



دو میلیارد گره در بزرگترین فرش جهان

عرض بزرگترین فرش جهان ۱۳۳ متر، طول آن ۴۰ متر و قطر بخش محراب آن ۸ متر است که در مجموع مساحتش ۵۶۳۰ متر مربع است. این فرش در ۹ قطعه مجزا بافته شده است. تمام قطعات فرش پس از بافت به مسجد انتقال داده شدند و طی سه ماه در مسجد شیخ زاید با بهره‌گیری از مجرب‌ترین استادکاران ایرانی در نهایت دقت و مهارت به هم متصل و یکپارچه شدند. برای بافت این فرش ۱۲۰۰ بافنده ماهر نیشابوری به مدت ۱۸ ماه در دو نوبت کاری این فرش نفیس را به پایان رساندند.

رجشمار فرش ۴۰ گره در مقیاس ۶٫۵ سانتی متر و دارای ۲٫۱۲۰٫۰۰۰٫۰۰۰ گره نامتقارن است، پس از اتمام بافت، مراحل تکمیلی در مجموعه کارخانجات شرکت سهامی فرش ایران در شهر کرج انجام شد.

نقشه این فرش افشان شاه عباسی، طرحی با چهار ترنج کناری و یک ترنج مرکزی و محرابی با شمسه‌ای عظیم و مشعشع است. در زمینه فرش از رنگ سبز استفاده شده که بکارگیری آن بسیار هوشمندانه بود زیرا این رنگ نمادی از سرسبزی و طراوت است، همچنین رنگ مورد علاقه شیخ زاید بوده است و به دلایل مذهبی نیز یادآور گنبد مسجد خضرا در بین مسلمانان است. از سوی دیگر رنگ طلایی (بژ) حاشیه فرش یادآور صحراهای امارات است.

در این فرش خطوط و برجستگی‌هایی برای نظم دهی صفوف نمازگزاران به هنگام پرداخت آن تعبیه شده که نشانی دیگر از خلاقیت هنرمندان ایرانی است.



بدرقه باشکوه بزرگترین فرش جهان

پس از بافت، قطعات نه‌گانه برای بررسی نهایی و رونمایی از این شاهکار منحصر به‌فرد به تهران منتقل شد. روز  ۹ امرداد ۱۳۸۶ در مصلای تهران با حضور مسئولان کشوری و جمعی از هنرمندان فعال که در به ثمر رسیدن این اثر سِتُرگ نقش داشتند، بزرگترین فرش دستباف جهان در معرض دید عموم قرار گرفت تا بدرقه با شکوه ایران با این اثر منحصر‌به‌فرد ایرانی در تاریخ فرش‌بافی جهان باشد.

در این آیین همچنین از مدیران، طراحان و بافندگان منتخب که در پروژه طراحی تا تامین و بافت بزرگترین فرش دستباف جهان نقش داشتند تقدیر شد. گفتنی است برای پوشش خبری این رونماییِ افتخار آفرین رسانه‌های مختلف داخلی و خارجی این رویداد را پوشش دادند و همزمان مسابقه عکاسی از بزرگترین فرش دستباف جهان هم برگزار شد.



مقصد بزرگترین فرش جهان

سال ۲۰۰۷ میلادی (۱۳۸۶ خورشیدی) بزرگترین فرش جهان به وسیله یک فروند هواپیمای باری در دو مرحله به ابوظبی انتقال داده شد تا آخرین مراحل نصب در مسجد شیخ زاید انجام شود. این انتقال حتی در تاریخ ترابری هوایی ایران هم بی‌سابقه بود. انتقال ۳۵ تن فرش که گره گره کنارهم قرار گرفته بودند خود پروژه‌ای بزرگ بود.

برای نصب بزرگترین فرش دستباف جهان در مسجد شیخ زاید ۳۰ استادکار مرمت به مدت سه ماه قطعات فرش را دقیقا کنارهم متصل کردند. در نصب فرش‌ ستون‌ها دقیقا جانمایی شده و ترنج مرکزی با دقت بسیار قرینه چلچراغ بزرگ مسجد قرار گرفته است. مهندسی دقیق نصب فرش به شکلی است که به صورت کامل تمام سطح مسقف مسجد را پوشش دهد و لبه‌های فرش بدون فاصله‌ای از دیواره‌ها و ستون‌ها، کاملا زمین را بپوشاند. این نکته نشان از دقت و محاسبات دقیق نصب این فرش دارد.



فرش ایران؛ افتخار ایران؛ هنری جهانی

امروزه مسجد شیخ زاید بن سلطان آل نهیان یکی از جاذبه‌های گردشگری شهر ابوظبی در کشور امارات است که سالانه علاوه بر توریست‌های کشور امارات چهره‌های مختلف سیاسی، مذهبی، هنری و ورزشی هم از آن دیدن می‌کنند. اما بی‌شک زیبایی شاهکار فرش ایرانی، شکوه مسجد شیخ زاید را افزون کرده و چه نیکو هنری که جدای از هر سلیقه و نظری نام ایران را همواره با عزت و اقتدار در سراسر جهان پرآوازه کرده. شرکت سهامی فرش ایران به عنوان قدیمی‌ترین و بزرگترین شرکت فعال در عرصه تولید و بازرگانی فرش دستباف ایرانی این افتخار را داشته که خالق اولین و دومین فرش بزرگ‌پارچه جهان باشد و این مهم را با همکاری طیف گسترده‌ای از هنرمندان، مدیران، بافندگان و کارشناسان فرش ایران در کارنامه خود دارد.

جزئیاتی از بزرگترین فرش دستباف جهان


 عنوان فرش ابوظبی
مساحت ۵۶۳۰ متر مربع
رجشمار ۴۰ گره در ۶٫۵ سانتی متر
تراکم گره ۳۸۰۰۰۰ گره بر هر متر مربع
مواد اولیه ۷۲ درصد پشم و ۲۸ درصد پنبه
ارتفاع پرز ۱۰+-۱ میلیمتر
تعداد طیف های رنگی ۲۵ طیف
رنگ زمینه سبز
رنگ حاشیه طلایی
نقشه افشان شاه عباسی با ۵ ترنج
محل بافت ایران – نیشابور
نوع گره نامتقارن
وزن ۳۵ تن
سال تحویل و نصب ۱۳۸۶
مدت زمان بافت ۱۸ ماه
تعداد قطعات ۹ قطعه
مدت زمان نصب ۳ ماه

رکورد گینس بزرگترین فرش دستباف جهان

رکورد گینس بافت بزرگترین فرش دستباف جهان


گردآوری: دنیا فرح‌زاد
کارشناس فرش دستباف

ویکتوریا و آلبرت؛ موزه‌ای از بهترین فرش‌های ایرانی

افزون بر تصاویر و اسناد مرتبط با فرش، حدود دویست و پنجاه اثر از انواع فرش‌های دستباف ایران، در موزه ویکتوریا و آلبرت موجود است. از جمله مشهورترین آنها فرش باشکوه اردبیل و فرش‌های معروف سالتینگ، سانگوشکو، چلسی و قالی مقبره شاه عباس دوم است. در میان آثار این موزه با نام افراد مهمی در تاریخ ایران و بریتانیا مواجه هستیم. مهم‌ترین آنها ناصرالدین شاه قاجار و ویلیام موریس هستند. به این ترتیب موزه ویکتوریا و آلبرت گنجینه‌ای از بهترین فرش‌های دستباف ایران را در خود جای داده است.

منشا پیدایش موزه ویکتوریا و آلبرت

منشا پیدایش این موزه، نمایشگاه بزرگ سال ۱۸۵۱ است که از ماه مه تا اکتبر، لندنی‌ها را با منظره‌ای از صنعت و پیشرفت مواجه نمود. نمایشگاه بزرگ، اولین نمایشگاه بین‌المللی در نوع خود بود؛ نمایشی باشکوه از محصولات تولیدی، از موتورهای بخار گرفته تا بی شمار کالاهای عجیب و غریب از بریتانیا و امپراتوری آن و فراتر از آن بود. برای این نمایشگاه «کریستال پالاس» در هاید پارک برای قرار دادن آثار ساخته شد و ملکه ویکتوریا و پرنس آلبرت ریاست مراسم افتتاحیه را بر عهده داشتند. زمانی که نمایشگاه بسته شد، تخمین زده می‌شد که شش میلیون نفر – معادل یک سوم جمعیت بریتانیا – از جمله چارلز داروین و چارلز دیکنز از این نمایشگاه بازدید کرده‌اند.

قالی اردبیل شیخ صفی، موزهٔ ویکتوریا و آلبرت لندن

قالی اردبیل (شیخ صفی)، موزهٔ ویکتوریا و آلبرت لندن

از ساوت کنزینگتون[i] به ویکتوریا و آلبرت

نمایشگاه بزرگ سال ۱۸۵۱ موفق‌ترین رویدادی بود که تا به آن زمان برگزار شده بود و به یکی از نقاط عطف قرن نوزدهم تبدیل شد. پس از این نمایشگاه، خالق و قهرمان آن، شاهزاده آلبرت، نیاز به حفظ و بهبود استانداردهای صنعت بریتانیا برای رقابت در بازار بین المللی را دید. برای این منظور، او تاکید کرد که از سود نمایشگاه برای توسعه یک منطقه فرهنگی از موزه‌ها و کالج‌ها در ساوت کنزینگتون که به آموزش هنر و علم اختصاص دارد، استفاده شود. موزه اولین مؤسسه از این میان بود که با خرید منتخبی از اشیاء با استفاده از کمک مالی ۵۰۰۰ پوندی از خزانه‌داری در سال ۱۸۵۲ به کارگردانی هنری کول  افتتاح شد. این موزه با مأموریت آموزش طراحان، تولیدکنندگان و عموم مردم در زمینه هنر و طراحی،  برای بیش از ۴۰ سال به عنوان موزه ساوت کنزینگتون شناخته می شد. تا اینکه در سال ۱۸۹۹ ملکه ویکتوریا در مراسم افتتاح ساختمان جدید موزه که قرار بود آخرین مراسم عمومی او باشد، شرکت کرد. این مراسم به مناسبت گرامیداشت ملکه ویکتوریا و همسر فقیدش شاهزاده آلبرت(درگذشته به سال ۱۸۶۱ م)، نام آن‌ها را برای موزه به یادگار گذاشت و از این پس «موزه ویکتوریا و آلبرت» نامیده شد.

مجموعه‌های موزه، که در یکی از بهترین گروه‌های ساختمان‌های ویکتوریایی و مدرن بریتانیا قرار دارد، بیش از ۵۰۰۰ سال خلاقیت بشر را تقریباً در هر رسانه‌ای، در بر می‌گیرد. از جمله مجموعه بی‌نظیری از فرش‌های دستباف که نگین درخشان آن‌ها فرش اردبیل یا همان قالی شیخ صفی؛ قدیمی‌ترین، بزرگترین و زیباترین فرش تاریخ‌دار جهان است.

گردآوری در ساوت کنزینگتون، نمایش در ویکتوریا و آلبرت

موزه ساوت کنزینگتون مامورانی برای خرید “اشیاء هنری و تزیینی” داشت. از جمله سرلشکر رابرت مرداک اسمیت (۱۸۳۵ – ۱۹۰۰) رئیس شرکت پرشین تلگراف در تهران که سال ۱۸۷۳ به عنوان مامور موزه ساوت کنزینگتون مشغول خرید “اشیاء هنری و زینتی” برای آنها شد. او با شور و نشاط فرش‌های متمایز را به دست آورد که از مجموعه‌های خصوصی و مستقیماً از مساجد تهیه می‌شد و در رقابت مستقیم با دیگر مجموعه‌داران و مؤسسات اروپایی بود که در زمانی پیش از درک عمومی از ارزشمندی این آثار، به شکار چنین گنجینه‌هایی پیوستند و با پرداخت حداقل هزینه آثار را به دست آوردند. کلکسیون‌های فرش، از جمله ویلهلم بود از برلین – نویسنده کتاب‌های علمی در این زمینه، سعی کردند ارزشمندی آن‌ها را پنهان کنند تا بی سر و صدا مجموعه‌های خود را بهبود بخشند و قبل از افزایش محبوبیت آثار، خرید کنند.

فرش‌های اهدایی ناصرالدین شاه به موزه ساوت کنزینگتون

سال ۱۸۷۷ ناصرالدین شاه قاجار، اهدای منسوجات و فرش‌های معاصر را به موزه ساوت کنزینگتون تایید کرد. این اهدا که مستقیماً برای تبلیغ صنعت نساجی ایران به بریتانیا انجام شد، از طریق رابرت مرداک اسمیت و -امین الملک- وزیر وقت قاجار- سازماندهی شد و شامل ۱۴ فرش و ۶۰ نمونه پارچه مربوط به مشهد، کردستان، سنندج، ملایر و همدان بود.

گرایش مجموعه‌داران به فرش‌های شرقی

در اواخر قرن نوزدهم، گرایش به سبک «شرقی» موجب افزایش تقاضا برای فرش‌های صفوی شد. بافته‌های شرقی محبوبیت یافتند و مترادف با اثر هنری خلاق شدند. موزه ویکتوریا و آلبرت از سوی مطبوعات، به خاطر آینده نگری‌اش و قیمت‌های پایینی که برای بسیاری از آثار نمایشگاه هنر ایرانی در سال ۱۸۷۶ پرداخته بودند، ستایش شد. موزه ویکتوریا و آلبرت در سال ۱۸۸۴ م جمع آوری دستبافته‌های عشایری فارس را آغاز کرده بود. نخستین دست بافت عشایری ایرانی این موزه، قالیچه‌ای به نقش بته قبادخانی و بافت ایلات عرب فارس است. دو دهه آخر قرن نوزدهم، نمایشگاه قالی‌های مشرق زمین وین در سال ۱۸۹۱ و نمایشگاه لندن در سال ۱۸۹۲ برگزار شد و چندین کتاب عظیم به عکس‌های تمام رنگی فرش آراسته و به مناسبت این نمایشگاه منتشر شد.

کلمسکوت مانور، خلوتگاه ویلیام موریس

کلمسکوت مانور، خلوتگاه ویلیام موریس

فرش‌های ایرانی الهام بخش طراحان و  اشتیاق مجموعه‌داران

به طور کلی در سال های ۱۸۷۳-۱۸۹۳، فرش های قرن شانزدهم صفوی برای اولین بار در اروپا، به عنوان شاهکارهای مهم و نفیس کشف شدند. پیش از این، تمرکز مجموعه موزه ساوت کنزینگتون صرفاً بر روی بافندگی‌های قرن نوزدهم معاصر بود که به عنوان نمونه‌هایی از سبک‌های مختلف موجود جمع آوری شده بودند. با راهنمایی و مشاوره هنرمندان، طراحان و علاقه‌مندانی مانند: ویلیام موریس (۹۶-۱۸۳۴)، موزه به اهمیت فرش‌های صفوی پی برد و متوجه شد که زیبایی و فرم آنها را نمی‌توان به سادگی در کپی تکرار کرد. او که طراح، شاعر، صنعتگر و سوسیالیست بریتانیایی بود، درک عمیقی از چنین آثاری داشت و اولین اثر صفوی را که تا به حال دیده بود – یک فرش “گلدانی کرمان”، که در سال ۱۸۷۷ در پاریس خریداری کرد (و بعداً به موزه اهدا شد) در خانه خود در گلوسترشایر، کلمسکوت مانور به نمایش گذاشت و از آن به عنوان منبع الهام برای کار خود استفاده کرد.

توصیه ویلیام موریس برای فرش شیخ صفی

موریس طی سالیان متمادی با مشاوره دادن برای مجموعه‌ها، از موزه ساوت کنزینگتون (V&A) حمایت می‌کرد و در مورد خریدهای زیادی مشاوره داد، از جمله در سال ۱۸۹۳ برای خرید «فرش اردبیل» (همان شیخ صفی) که به عنوان قدیمی‌ترین فرش تاریخ دار جهان و یکی از بزرگ‌ترین، مرغوب‌ترین و باشکوه‌ترین فرش‌های ایران، شهرتی جهانی دارد، توصیه کرد. ویلیام موریس ویژگی‌های فکری فرش را ستود. او از دولت خواست تا مبلغی را که برای خرید قالی اردبیل در دسترس است از ۱۵۰۰ پوند به ۱۷۵۰ پوند افزایش دهد و خود به همراه سایر خیرین، کمک‌های نقدی کرد تا اطمینان حاصل شود که فرشی که از آن به عنوان “بهترین فرش شرقی که دیده‌ام” وصف شده، برای نمایش عمومی در انگلستان باشد.

فرش اردبیل از اهمیت تاریخی بالایی برخوردار است. زیرا همراه با جفت دیگرشii، توسط شاه طهماسب صفوی، برای زیارتگاه جدش شیخ صفی الدین در شهر اردبیل در شمال غرب ایران سفارش داده شده بود.  قدمت فرش دقیقاً به لطف کتیبه شاعرانه و  امضادارش مشخص است: «اثر بنده درگاه، مقصود کاشانی» سنه ۹۴۶ ه (۱۵۳۹ – ۱۵۴۰م). طرح ترنج مرکزی این قالی شبیه گنبد مسجد شیخ لطف‌الله اصفهان است و با دو قندیل زیبا در ابعاد متفاوت احاطه شده است. این تفاوت یک نقص عمدی در طراحی است که منعکس کننده این اعتقاد است که کمال فقط از آن خداست.

کتیبه و قندیل‌های قالی اردبیل

فرش اردبیل نگین درخشان موزه ویکتوریا و آلبرت

فرش اردبیل نسبت به فرش‌های ایرانی دوره خود، طرحی بدیع بود. کپی‌های متعددی در اندازه‌های مختلف از قالیچه‌های کوچک گرفته تا فرش‌های بزرگ‌پارچه از این فرش بافته و زینت بخش مکان‌های مهمی از جمله اروپا شد. برای مثال: دفتر نخست وزیر بریتانیا در خیابان داونینگ و حتی در دفتر آدولف هیتلر در برلین هم «فرش اردبیل» وجود داشت.

موزه ویکتوریا و آلبرت، این فرش را برای چندین دهه به صورت آویزان به دیوار نمایش می‌داد تا اینکه در سال ۲۰۰۶، ویترین وسیعی را در مرکز اتاق ۴۲ گالری جمیل ایجاد کرد، تا بتوان فرش را همانطور که باید باشد- بر روی زمین دید. این ویترین به مدت چند دقیقه در ساعت روشن می شود تا رنگ‌های غنی خود را حفظ کند و دست کم تا پانصد سال دیگر چشم و چراغ موزه ویکتوریا و آلبرت باشد.

فائزه قادری
کارشناس‌ ارشد فرش دستباف


[i] Museum of Manufactures, South Kensington Museum

[ii] موجود در موزه هنر لس آنجلس

چهاردهمین المپیاد دانش آموزی فرش برگزار شد


چهاردهمین المپیاد دانش آموزی فرش با هدف ایجاد انگیزه در هنرجویان فرش دستباف و ارزیابی توان علمی و شناسایی دانش آموزان مستعد به میزبانی استان تهران از ۲۵ تا ۲۷ اردیبهشت‌ماه در مجتمع دانش آموزی امام خمینی لوسان برگزار شد.
این المپیاد در سطح دانش آموزی و با رقابت ۷۷ دانش آموز از ۲۳ هنرستان کار دانش سراسر کشور به سرانجام رسید. گفتنی است در گرایش بافت ۳۲ نفر، طراحی ۲۴ نفر و  رنگرزی ۱۶ نفر به رقابت پرداختند که نهایتاً با بررسی و داوری علمی و عملی آثار دانش‌آموزان در آیین پایانی این رویداد نفرات برگزیده معرفی و با حضور مسئولان از آن‌ها تقدیر شد.

برگزیدگان گرایش طراحی:
رتبه اول: کیمیا خدایاری از کرمانشاه
رتبه دوم: زهرا عسگری از کرمان
رتبه سوم: الهه تاج‌پور از خراسان رضوی

برگزیدگان گرایش رنگرزی:
رتبه اول: مهشید خورسند از خراسان رضوی
رتبه دوم: محدثه داعی زاده از تهران
رتبه سوم: آتنا طاهری از خراسان رضوی

برگزیدگان گرایش بافت:
رتبه اول: آرزو آرکیان از کرمان
رتبه دوم: زینت الطافی از مازندران
رتبه سوم: مریم رضوانی از خراسان رضوی


گفتنی است در این دوره المپیاد آقایان مجید اکبری، ابراهیم گودرزی و عبدالحسین قاسم‌نژاد از هنرمندان و کارشناسان قدیم و فعلی شرکت سهامی فرش ایران به عنوان داور در رشته‌های طراحی، بافت و رنگرزی حضور داشتند.


دلبری کاشان کف ساده در پنجمین حراج فرش

در آخرین حراج اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۱ چه گذشت

دوشنبه ۲۶ اردیبهشت‌ماه بین ساعت ۱۷ تا ۱۹ پنجمین جلسه حراج فرش دستباف در محل دفتر مرکزی شرکت سهامی فرش ایران برگزار شد. این جلسه در ۶۲ نوبت برگزار شد که فرش‌های عرضه شده در ۴۲ نوبت فروخته شدند. مجموع فرش‌های عرضه شده در این جلسه ۹۳ تخته به مساحت ۵۳۸ مترمربع بود که ۳۸۵ مترمربع آن شامل ۶۵ تخته انواعِ فرش دستباف به پیشنهادهایی بالاتر از قیمت پایه فروخته شدند. با این حال ۲۸ تخته فرش با مساحت ۱۵۳ مترمربع شانسی برای فروش نداشتند و به انبار حراج بازگشتند.

ترین‌های حراج پنجمِ سال ۱۴۰۱

عنوان کمترین قیمت پایه حراج پنجم به یک قالی همدان به مساحت ۷٫۳۵ مترمربع رسید که با مبلغ ۷۰۰ هزار تومان وارد سالن حراج شد و با بیش از دو برابر قیمت پایه به مبلغ یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان فروخته شد. عنوان کمترین فرش فروخته شده این جلسه هم به چهار تخته فرش و گلیم رسید که در دومین نوبت حراج با قیمت پایه ۷۰۰ هزار تومان عرضه شد و با رشد ۴۳ درصدی نهایتا به مبلغ یک میلیون تومان فروخته شد.

بالاترین قیمت پایه حراج پنجم هم به یک قالیچه ایلام رسید. این قالیچه ایلام که جلسه چهارم هم در سالن حراج عرضه شده بود و مشتری‌ای نداشت این جلسه مجددا با قیمت ۵۰ میلیون تومان وارد سالن حراج شد و این بار با یک چوب بالاتر به قیمت ۵۲ میلیون تومان فروخته شد تا عنوان بالاترین قیمت فروخته شده حراج پنجم را هم از آن خود کند.

اتفاق خاص حراج دوشنبه ۲۶ اردیبهشت

در نوبت دهم حراج پنجم دو تخته قالی کاشان و شیراز وارد سالن حراج شدند. این دو تخته قالی که مجموعا مساحتی حدود ۱۳ مترمربع داشتند با قیمت پایه ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان اتفاق خاص این جلسه از حراج را رقم زدند و با رشدی ۵ برابری نهایتا به قیمت ۱۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان فروخته شدند.

به صورت کلی فرش‌های عرضه شده در ۱۰ نوبت از این جلسه به قیمت‌های دو برابر و بیش از دو برابر قیمت پایه فروخته شدند. نسبت رشد فرش‌های فروخته شده در این جلسه از حراج هم ۳۴ درصد رشد از قیمت پایه به صورت میانگین بود.


روزهای بیهوده یک باستان‌شناس

پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷م روسیه، حزب کمونیست و مقامات شوروی می‌کوشیدند برای علم و هنر چارچوب و اهدافی مطابق آرمان‌های انقلاب تعیین کنند و از دانشمندان و هنرمندان انتظار داشتند بر اساس اصول و شیوه‌نامه‌ای که از سوی دولت ابلاغ می‌شد «خروجی» تحویل دهند.

کار هنرمندان ساده‌تر بود زیرا می‌شد چون گورکی، رمان «مادر» را نوشت یا چون ایزاک برودسکی هنر را به نقاشی چهره از لنین و استالین خلاصه کرد؛ اما کار برای دانشمندان ساده نبود. زیرا تطبیق یافته‌ها و قوانین علمی و پایه‌ریزی آنها بر پایه اندیشه مارکسیستی بسیار دشوار می‌نمود. در این فضا هدف گسترش علم نبود؛ نتایجی مشخص سازگار با تفکر پیشوا، حزب و جهان‌بینی مارکسیستی وجود داشت که دانشمندان باید با پژوهش کاذب و بر پایه اصولی شبه‌علمی‌ آن نتایج را اثبات می‌کردند؛ در غیر این صورت یا حمایت نمی‌شدند یا طرد می‌شدند یا از گولاگ سر درمی‌آوردند. دانشمندان در شاخه‌های گوناگون ملزم به رعایت این شیوه جدید بودند؛ بنابراین، متخصصان قدیمی یا در اصلاح کمونیستی «متخصصان بی‌تعهد بورژوا» در همه‌جا تحت تعقیب قرار گرفتند. از جمله این دانشمندان باستان‌شناس، مردم نگار و کاشف پرآوازه قالی پازیریک، دکتر سرگئی ایوانویچ رودنکو بود.

سرگئی رودنکو

سرگئی رودنکو

رودنکو در ۱۸۸۵م در خارکف واقع در اوکراین امروزی زاده شد. تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته ریاضی و فیزیک در سن‌پترزبورگ به پایان رساند؛ سپس به پاریس رفت و در حوزه باستان‌شناسی و مردم‌شناسی به ادامه تحصیل پرداخت. خیلی زود ترقی کرد. او از پیروان مکتب مردم‌شناسی پل بروکا، مردم‌شناس فرانسوی بود. سپس به روسیه برگشت و سمت‌های گوناگونی را در آکادمی علوم، انجمن جغرافیا و بخش قوم‌نگاری موزه روسیه بر عهده گرفت. همچنین در مناطق وسیعی از حوضه رود ولگا، قزاقستان و شمال غربی و جنوب سیبری مشغول تحقیقات باستان‌شناسی، مردم‌شناسی و قوم‌شناسی شد. تپه‌های معروف پازیریک در آلتایی که کاوش‌ آن در سال ۱۹۲۹م آغاز شده بود، از جمله یافته‌های برجسته او در آن زمان هستند. اما دقیقاً در بزنگاهی که تاریخ فرش جهان می‌رفت که دگرگون شود همه چیز واژگون شد.

بدنامی رودنکو در همین سال‌ها آغاز شد. دقیقاً در ۱۹۲۸م، رودنکو به‌شدت از سوی دانشمندان مارکسیست که برخی به او حسادت هم می‌ورزیدند تحت تعقیب قرار گرفت. او را به عقاید ضدکمونیستی و تخصص بدون تعهد متهم کردند. او به‌عنوان نماد علم بورژوایی بدنام شده بود. در دانشگاه‌ها، موزه‌ها و مؤسسات آموزش عالی، مبارزه با دیدگاه‌های رودنکو در باستان‌شناسی و قوم‌نگاری کاملاً پذیرفته شده و رایج بود و هر که بیشتر می‌تاخت مقرب‌تر می‌شد. تا اینکه در ۵ اوت ۱۹۳۰م، نام دکتر رودنکو در فهرست به‌اصطلاح «پرونده مورخان» یا «پرونده دانشگاه» جای گرفت. دستگیرش کردند و از دانشگاه به‌اصطلاح پاک‌سازی شد. او ۱۲ سال را در زندان، اردوگاه‌ها و پادگان‌ بلومورکانال و سایر مکان‌های دورافتاده به تبعید گذراند. این رویدادها زندگی این پژوهشگر را اساساً تغییر دادند. باتوجه‌به اینکه او افزون بر باستان‌شناسی در زمینه ریاضی و فیزیک هم مدرک دانشگاهی داشت مدتی به‌ناچار و اجبار در مؤسسه آب‌شناسی شوروی به کار مشغول شد گرچه علاقه او جای دیگری بود.

سرانجام پس از ۱۲ سال از زندان و تبعید و کار اجباری آزاد شد و به لنین‌گراد بازگشت؛ اما باز هم نتوانست در زمینه باستان‌شناسی که علاقه اصلی او بود مجدد در دانشگاه مشغول به کار شود. دوباره به‌ناچار در مؤسسه دولتی آب‌شناسی آغاز به کار کرد و پس از چند ماه در ۱۹۴۲م بالاخره توانست با آغاز به کار در مؤسسه تاریخ فرهنگ مادی آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی، پژوهش‌های باستان‌شناسی خود را از سر بگیرد و چه ۱۲ سال بیهوده‌ای برای یک دانشمند! بااین‌همه شوروی در این دوره درگیر جنگ جهانی دوم بود و بودجه‌ای برای سرمایه‌گذاری بر باستان‌شناسی نداشت. کاوش‌ها متوقف شده بودند و رودنکو هنوز باید منتظر می‌ماند.

پس از پایان جنگ جهانی دوم، بالاخره رودنکو توانست فصلی تازه‌ از کاوش‌های ناتمام خود را که در ۱۹۲۹م به کشف تپه‌های پازیریک انجامیده اما جست‌وجوی آن کامل انجام نشده بود در کامچاتکا و آلتای ادامه دهد. در یکی از روزهای سال ۱۹۴۹م بود که قالی مشهور به پازیریک از زیر یخ‌های بازمانده از اعصار ناگهان رخ نمایاند. این قالی که در دره پازیریک (جنوب سیبری مرکزی و در ۷۹ کیلومتری مرز مغولستان) به دست رودنکو یافته شد، تاریخ فرش جهان را کاملاً دگرگون کرد. بله قالی پازیریک می‌توانست بسیار زودتر از اینها، همان سال ۱۹۲۸ یا ۱۹۳۰م که تپه‌ها کشف شده بودند یافته شود؛ اگر سیاست و جنگ زندگی یک دانشمند را هدر نمی‌دادند. بااین‌همه قالی شکوهمند پازیریک چند صباحی بیشتر زیر یخ‌ها ماند و این وقفه بیست‌ساله برای قالی دوهزارساله هخامنشی بسیار کوتاه گذشت؛ اما برای رودنکو که در ۱۹۶۹م درگذشت به‌اندازه یک‌عمر بود.

گردآوری: دکتر داود شادلو
عضو هیئت علمی گروه فرش دانشگاه هنر شیراز