عملیات تکمیل

بعد از بافت، ابتدا براى يکسان کردن سطح فرش آن را پرداخت مىکنند. در برخی از مراکز قالیبافی عمل پرداخت را با ماشین‌های برقی مخصوصی انجام می‌دهند ولی در روش سنتی با قیچی یا تیغ‌های مخصوصی عمل پرداخت انجام می‌شود. چنانچه پرزهای قالی پس از بافت زیاد گرفته شود، در اصطلاح فنی به این حالت «ته‌خواب» یا «خواب‌کوتاه» می‌گویند. پرداخت فرش یکی از حساس‌ترین مراحل بافندگی است سنگ زدن عمل دیگری است که هنگام پرداخت گه‌گاه بر روی فرش صورت می‌گیرد. با این کار فلس‌های الیاف پشم کاملاً صیقلی می‌شوند و رنگ‌های اضافی الیاف از بین می‌روند و فرش حالت مخملی و ابریشمی مانند پیدا می‌کند. ارتفاع پرز فرش مانند سایر مشخصات ویژة آن مانند نوع گره، تعداد پود، طول ریشه و غیره از ضابطه‌های تشخیص محل بافت فرش است و بر حسب عادت و سنت و محل بافت میزان آن متغیر است. یکی از انواع پرداخت پرز پرداخت برجسته است که با قیچیهای مخصوص (قیچی سرنخ) انجام میشود و این نوع پرداخت برجستگی‌هایی را در سطح فرش ایجاد می‌کند که معمولاً در مورد تابلوفرش کاربرد دارد و زیبایی خاصی به تابلوفرش از لحاظ بعد و طرح می‌دهد.
شیرازه (كناره‌پيچ یا گوشه‌پیچ): برای پوشاندن سرپودهای كنار فرش و نظم بخشیدن به كناره‌ها و مهار تارهای كناری فرش به كار می‌رود. انواع شیرازه عبارت‌اند از:
شیرازه‌‌بافی متصل: چند رشته نخ خامه را كه همرنگ سادهبافي و متن اصلي قالي است به هم می‌تابند و به صورت گلوله كوچكي درمي‌آورند. پس از هر نوبت پود دادن (ضخيم و نازك) گلوله را از تارهاي شيرازه عبور می‌دهند و همراه سرپودها به صورت لوله‌اي يا حصيري می‌پیچانند و محكم مي‌كشند و اين كار را در همۀ رج‌ها تكرار می‌کنند.
انواع شیرازه‌بافی متصل عبارت‌اند از:

  • شیرازۀ حصیری (چندردیفه): به صورت نوار باریک در کناره‌های قالی (قالی‌های عشایری)
  • شیرازۀ متوازی
  • شیرازۀ متخاصم
  • شیرازۀ متضاد
  • شیرازۀ متقاطع

شیرازه‌بافی منفصل: در كناره‌پيچ منفصل پس از اتمام قالي، شيرازه‌بافي به صورت جداگانه انجام مي‌شود. لازم به ذكر است كه استحكام و كيفيت كناره‌پيچ متصل در عمل بهتر از نوع منفصل آن است.
برخی فرش‌های ایران (فارس و یلمه چهارمحال‌وبختیاری) شیرازه‌های رنگی دارند.


اگر گلیم‌بافی فرش به هر دلیل شُل شده باشد یا تشخیص داده شود كه مقاومت لازم برای حفاظت فرش را ندارد، معمولاً در انتهای ریشه‌های فرش اقدام به گره زدن می‌کنند. این امر به‌ویژه در فرش‌های كهنه كه در معرض شستشو قرار می‌گیرند بسیار حائز اهمیت است. مهم‌ترین و متداول‌ترین این گره‌ها عبارت‌اند از:
دو گره، گره نخودی، گره پنجره‌ای

بافت قالی

برای بافت قالی ابزارهای متنوعی نیاز است که بسته به مناطق مختلف این ابزارها متفاوت‌اند که مهم‌ترین‌ها به شرح زیرند:
چاقوی قالیبافی: چاقوی قالیبافی وسیله‌ای است برای بریدن نخ‌های خامۀ قالیبافی در هنگام گره زدن. به دلیل این‌که نوع گره زدن در مناطق مختلف ایران به دو صورت است تغییراتی در شکل و ظاهر چاقوی قالیبافی وجود دارد تا گره زدن راحت‌تر صورت گیرد.
کاردک قالیبافی: همان چاقوی معمولی است که بیشتر در مناطقی که گره فارسی می‌زنند استفاده می‌شود.
قلاب قالیبافی: قلاب وسیله‌ای است مانند کارد که در انتها آن‌قدر باریک می‌شود که به صورت میله‌ای به طول یک تا دو سانتیمتر درمی‌آید. در انتهای این میله زائده‌ای قلاب‌مانند وجود دارد که بافندگان برای جلو آوردن تار و گره زدن خامه و بیرون کشیدن پرز از لابه‌لای تارها از آن بهره می‌گیرند.
دفتین (دفه، کرکیت، کلوزار، دستوک): دفتین وسیله‌ای فلزی و شانه‌مانند است که دسته‌ای چوبی یا فلزی دارد که برای کوبیدن گره‌های فرش پس از بافتن یک رج و نیز خواباندن پودهای ضخیم و نازک قالی از آن استفاده می‌شود.
قیچی قالیبافی: برای پرداخت و کوتاه کردن پرزهای بلند از قیچی استفاده می‌شود. قیچی‌های متداول در قالیبافی را به دو نوع تقسیم می‌کنیم:
الف) قیچی فارسی (قیچی اصفهانی):این نوع قیچی بر روی هر دو تیغۀ خود لبه‌هایی دارد که ارتفاع لبه‌ها متناسب با ارتفاع پرزها در رجشمارهای مختلف تغییر می‌کند. ب) قیچی ترکی: این قیچی از لحاظ ظاهر شبیه به قیچی‌های معمولی و خانگی است با این تفاوت که تیغه‌ها و دسته‌های قیچی در دو سطح متفاوت قرار دارند.
قیچی معمولی خیاطی: برخی از بافندگان از همان قیچی‌های معمولی که عموماً در کارهای خانه مانند خیاطی کاربرد دارند استفاده می‌کنند.
قیچی‌های برقی: در برخی مناطق، بافندگان هنگام بافت پرزهای اضافی را قیچی نمی‌کنند، بلکه فرش را کامل می‌بافند و بعد با قیچی‌های برقی به طور همزمان تمام سطح فرش را قیچی می‌کنند.
شانه (قالیبافی): وسیله‌ای است که از آن برای جلوکشی گره‌های فرش و ایجاد نظم بیشتر در پشت فرش استفاده می‌کنند.
سیخ پودکشی: وسیله‌ای است برای پودکشی فرش. با راندن سیخ پودکش از میان تارها به وسیله زائدۀ قلاب‌مانند نوک آن پود را می‌گیرند و بر روی رج بافته‌شده قرار می‌دهند.
برپاکی، سک (سنگ) و سوزنی از جمله ابزارهایی هستند که در مناطق مختلف از آن‌ها استفاده می‌شود.


بافت قالی (شروع به گره‌زنی) شامل مراحل مختلفی است. پس از چله‌کشی بافت انواع قالی به شرح زیر انجام می‌شود:
زنجیره‌بافی: این کار باعث منظم و جفت شدن تارهای زیر و روی قالی و درخت ابتدای قالی می‌شود و موجب می‌شود که هنگام استفاده از قالی و گلیم ابتدا و انتهای فرش از هم گسیخته و پاره نشود.
گلیم‌بافی: یكی از راه‌های افزایش عمر فرش و جلوگیری از ریختن و خارج شدن گره گلیم‌بافی است که در دو سوی فرش به وسیلۀ نخ‌ها و خامه‌های رنگی و مانند پود و به صورت حصیربافت و بدون پرز روی تارها انجام می‌شود و معمولاً بین گلیم یک گره تزئینی برای زیبایی هرچه بیشتر فرش به کار می‌رود.
گره زدن: گره به دو دستۀ کلی تقسیم‌بندی می‌شوند:
گره ترکی یا متقارن: این گره بیشتر در مناطق ترک‌نشین استفاده می‌شود و از محکم‌ترین گره‌ها است، چون دور دو تار چله پیچیده می‌شود و به‌راحتی باز نمی‌شود.
گره فارسی یا نا متقارن: این گره نیز بیشتر در مناطق فارس‌نشین کاربرد دارد، و دو نوع چپ‌گرد و راست‌گرد دارد که هر کدام خواب فرش را تغییر می‌‌دهند. گره فارسی را گره نامتقارن نیز می‌گویند، زیرا خامه دور یک تار پیچیده شده است و نسبت به تار دیگر تقارنی ندارد.
بافت و ایجاد نقش: این مرحله از کار مهم‌ترین بخش بافت قالی است و بافنده تمام مهارت، ذوق و سلیقۀ خود را در آن به نمایش می‌گذاردو گره زدن و قرار دادن خامه‌های رنگی در جای خود، ایجاد نقش‌های متنوع، پودکشی، شانه زدن و قیچی کاری پرزهای اضافی از کارهایی است که در هر رج از فرش باید بدان پرداخت.


روش‌ها و تکنیک‌های بافت
تخت‌بافت: در این شیوۀ بافت تارهای قالی به صورت موازی و تخت و بدون هیچ زاویه¬ای در بین تارهای زیر و رو در کنار یکدیگر قرار می‌گیرد و فاصلۀ آن‌ها تقریباً ۵/۱ برابر قطر نخ چله است. یک گره از پشت فرش به صورت دو گره دیده می‌شود، فرش بافته‌شده به این روش نرم است و انعطاف زیادی دارد. بعد از یافتن یک رج پودی متناسب با قالی و به ضخامت متوسط از بین چله‌ها عبور داده می‌شود.
نیم لول: در این روش فاصله بین تارهای چله به اندازه قطر نخ چله بوده و تارهای زیر و رو دارای زاویه می‌باشند یک گره در پشت فرش به اندازه یک گره و نیم گره دیده می‌شود. در این روش از دو پود به ضخامت یکسان استفاده می‌‌شود.
لول بافت: در این شیوه بافت فاصله‌ای در بین تارهای قالی وجود ندارد و زاویه‌ای در بین تارهای زیر و رو وجود دارد در این بافته‌ها یک گره از پشت فرش به صورت یک گره کامل و تک دیده می‌شود و بین گره‌ها شیار وجود دارد، در این روش از دو پود که یکی کلفت و دیگری نازک است استفاده می‌شود.


عیوب حین بافت
در حین بافت ممکن است بر اثر بی‌دقتی یا اشتباه عیوبی بر فرش پدید آید. مهم‌ترین این عیوب شامل موارد زیر است:
بالازدگی، پایین‌زدگی، پوکی (توخالی)، پیچیدگی، ترنج داشتن، چند چین یک پود، خلوتی، دودست شدن، دورنگی، ذرتی شدن (ته‌خواب شدن)، سره داشتن، شانه داشتن (سرکجی)، شل شدن چله¬ها، کوبیدگی، کجی، کیسی، پارگی، شل‌بافی، بد قیچی بودن، غلط‌بافی

چله کشی

چله‌كشی یكی از مهم‌ترین مراحل بافت فرش است. در یك بافت تمیز، نقش چله‌كش (تنه‌تاب) حرفه‌ای و مسلط را هرگز كم‌بهاتر از كار بافندۀ با صبر و حوصله آن نیست. در چله‌كشی علاوه بر مهارت استاد كار چله‌كش انتخاب مواد اولیۀ مرغوب و دار مناسب نیز حائز اهمیت فراوان است.
در قالیبافی اسکلت اصلی تار و پود است. تار (چله) نخ‌هایی است که ابتدا به صورت رشته‌های موازی روی دستگاه قالیبافی نصب می‌شود. این عمل را چله‌کش انجام می‌دهد. در هنگام بافت قالی بافنده پود را از لابه‌لای چله‌ها رد می‌کند. بنابراین چله‌کشی یا چله‌دوانی، سوار کردن، انداختن یا گرداندن تعداد مشخصی نخ روی دار قالی برای قالیبافی است. تمامی این مراحل توسط یک یا دو نفر چله‌کش انجام می‌شود. چله‌کش نخ‌ها را روی ستون‌های افقی یا بالایی و پایینی، که به اصطلاح سردار و زیردار نام دارد، می‌پیچد. چله‌کش باید به انواع نقشه تسلط داشته باشد و بتواند آن‌ها را بخواند.
چله‌کشی بر حسب محل بافت و سنت‌های بافندگی به دو شیوه تقسیم می‌شود:
چله‌کشی فارسی: ابتدا نخ‌های چله به دور دو میخ که روی زمین محکم شده‌اند پیچیده و سپس به دار منتقل می‌شود.
چله‌کشی ترکی: در این روش دو کارگر، یکی در بالا و دیگری در پایین دستگاه قالیبافی می‌نشینند و نخ گلوله‌شدۀ چله را به دو سمت پرتاب می‌کنند و آن را به طور منظم در اطراف میله‌های سردار و زیردار (دور چله) می‌پیچند. این روش با این‌که وقت بیشتری می‌گیرد ولی دقت و نظم بیشتر و نتیجه‌ای رضایت‌بخش به همراه دارد.

دار قالی

برای شروع بافت یک قالی، بعد از آماده شدن طرح و نقش، مهم‌ترین کار آماده کردن دار و چله‌کشی آن است. دار قالی پایه‌ای است که تارها و پودها بر روی آن کشیده می‌شوند و تا پایان بافت قالی بر روی آن سوار است و بعد از اتمام بافت با قیچی زدن بر ریشه‌های فرش آن را از دار جدا می‌کنند و به اصطلاح از دار پایین می‌آورند.
دار قالی
دارهای قالیبافی به دو گروه افقی (زمینی) و عمودی (ایستاده) تقسیم شده‌اند. دار افقی ویژۀ مناطق روستایی و عشایری است و به سه شکل (چوبی، فلزی و عشایری) وجود دارند. دارهای ایستاده یا عمودی دارهایی به نام‌های فارسی، ترکی یا کرمانی هستند. کل دارهای قالیبافی را در سه نوع دار خلاصه می‌کنند:
۱- دارهای فارسی در مناطق فارسی‌باف، ۲- دارهای ترکی در مناطق ترک‌زبان و آذربایجان، و ۳- دارهای کرمانی نیز در منطقۀ کرمان مورد استفاده قرار می‌گیرد.
از طرفی دارهای زمینی و ایستاده را به دو گروه ثابت و متحرک دسته‌بندی کرده‌اند. دارهایی را که قابل انتقال از مکانی به مکان دیگر هستند از نوع دارهای متحرک می‌دانند و دارهایی را که قابلیت نقل و انتقال ندارند و پایه‌های آن‌ها در زمین فرورفته و ثابت شده است از نوع دارهای ثابت‌اند.
اگر دار قالی به شیوۀ ترکی چله‌کشی شود، به دلیل قابلیت گردش چله‌ها بر روی دار، باید آن‌ها را دار متحرک دانست و دارهایی را که به شیوۀ فارسی چله‌کشی می‌شوند، به دلیل عدم امکان گردش چله‌ها بر روی دار، باید دارهای ثابت نامید.


تعدادی از اجزای دار عبارت‌اند از:
سردار، زیر دار، راست‌روها، فندک، چوب کوجی، چوب هاف، گوه

رنگرزی

رنگرزی یا صبّاغی فرش به فرآیندی گفته می‌شود که طی آن پشم و ابریشم در محلولی، که شامل مواد رنگزا و مواد شیمیایی است، رنگ‌آمیزی می‌شود و مولکول‌های رنگ با دوامی نسبی با مولکول‌های الیاف پیوند محکمی برقرار می‌کنند.
ماده رنگزا به همۀ مواد طبیعی و شیمیایی که قابلیت رنگرزی الیاف را داشته باشند اطلاق می‌شود. رنگ الیاف رنگرزی‌شده باید ثبات داشته باشد و در مقابل سایش، شستشوی شیمیایی، نور خورشید، حرارت، رطوبت، گرد و خاک و … یکنواخت و با حداکثر مقاومت باشد. از سوی دیگر، هم بایستی در عمق الياف نساجي پخش شود و تنها روي سطح آن قرار نگيرد.
رنگزاها به دو دسته طبیعی و شیمیایی تقسیم می‌شوند، و گروه سوم با ترکیب رنگ‌های طبیعی و شیمیایی ساخته می‌شود.
مواد رنگزای طبیعی استفاده‌شده در فرایند رنگرزی ریشۀ طبیعی دارند و با توجه به منبع استخراج آن‌ها در سه گروه زیر قرار می‌گیرند:
۱- آن‌هایی که از مواد معدنی به دست می‌آیند، مثل خاک سرخ؛
۲- مواد رنگی به دست آمده از جانوران، مانند قرمزدانه و صدف فرفری؛
۳- رنگدانه‌های به دست آمده از ریشه، گل، برگ، میوه و پوست نباتات.


مهم‌ترین انواع رنگ‌های سنتی و طبیعی قالی ایران عبارت‌اند از: اسپرک (زرد)، روناس (قرمز و قهوه‌ای)، قرمزدانه (قرمز)، نیل (آبی)، بَقَم (بنفش)، زعفران (زرد)، زردچوبه (زرد)، کاه (زرد)، گندل (زرد)، پوست گردو (خاکستر تا مشکی)، مازو (فیلی و موشی)، برگ مو (چمنی و لیمویی)، وسمه (آبی)، آلبالو (قرمز)، توت قرمز (قرمز)، صدف ارغوان (قرمز)، گلسنگ (قرمز)، هلیله (قهوه‌ای)، حنا (نارنجی و قهوه‌ای)، جفت (شتری)، سماق (خرمایی تا قهوه‌ای)، پوست انار (زرد تیره)، بزغنچ (خاکستری تا مشکی).
پیشرفت‌های صنعتی و تغییر نظام تولید، همین‌طور مشکلات تهیه و گاه مقرون به صرفه نبودن رنگ‌های گیاهی و حیوانی محققان را بر آن داشت تا دست به تهیۀ ترکیبات جدیدی از مواد شیمیایی و تولید رنگ از آن‌ها بزنند.

رنگ‌آمیزی نقشه فرش دستباف

یکی از اساسی‌ترین و مهم‌ترین رشته‌های رایج در تولید فرش رنگ‌آمیزی و نقطه‌چینی فرش است. تا آن‌جا که اگر طرح نقشه نیز ایرادهایی داشته باشد با تلاش و هنرنمایی نقاش آن ایراد‌ها به چشم نخواهد آمد. البته عکس این کار نیز صادق است.
نقاش فرش طرح آماده‌شده توسط طراح را بر روی کاغذهای شطرنجی که رجشمار مطابق با رجشمار‌های طرح اصلی است پیاده می‌کند. او با استفاده از رنگ‌های مخصوص و آماده و با به کار گیری تجربه و ذوق و سلیقۀ هنری و کارایی خویش به رنگ زدن گل‌ها و نقشه‌ها می‌پردازد و در پایان کار نقطه‌چینی را انجام می‌دهد. اولین مورد برای جذب مشتری برای خریدن فرش نقشه و رنگ آن است. یک فرش خوب، علاوه بر کیفیت بافت، باید نقش زیبا، متناسب و هماهنگ داشته باشد.
مرحلۀ بعدی در طراحی و نقاشی قالی نقطه‌نگاری يا نقطه‌زنی يا نقطه‌چين كردن طرح است. هر نقطه‌ای كه در داخل يك چهارخانۀ شطرنجی قرار دارد، نشانۀ يك گره برای بافنده است. كار نقطه‌زنی بسيار حسّاس و پراهميت است و انجام دادن آن دقت زیادی طلب می‌کند.

طراحی نقشه

یکی از خصوصیات منحصربه‌فرد قالی ایرانی تنوع در طرح و نقش آن است که در عین تنوع خصوصیات یکدستی را هم ارائه می‌دهند. تنوع نقوش قالی ایرانی آن‌قدر زیاد است که توضیح همۀ آن‌ها ممکن نیست و در این‌جا فقط به معرفی مختصر برخی از مهم‌ترین این نقوش پرداخته می‌شود. طراحی فرش مجموعه عملیاتی است كه به منظور پیش‌بینی بافت یك فرش صورت می‌گیرد. این عملیات عبارت‌اند از: تعیین و ترسیم طرح و چارچوب اصلی و نقش‌مایه‌های آن، اندازه و چگونگی نسبت متن و حاشیه. مهم‌ترین عامل در طراحی فرش‌های مرغوب شهری تهیه نقشه است. اما نقش‌های شكسته و هندسی كه اغلب به دست فرشبافان روستایی و عشایری بافته می‌شود اغلب به طراحی قبلی نیاز ندارد و بافندگان نقشۀ دلخواه را بر مبنای تجربه‌ای که اندوخته‌اند می‌بافند.
نقشۀ فرش بر روی كاغذ شطرنجی كشيده می‌شود. کاغذ شطرنجی بر اساس رجشمار تعریف می‌شود و انواع مختلفی دارد. در زمان طراحی توجه به رجشمار مورد نظر اهمیت بسیاری دارد.
رجشمار: به واحد اندازه‌گیری و سنجش میزان تراکم گره‌های قالی در فرش دستباف رجشمار می‌گویند. رجشمار فرش در کنار عواملی مانند مصالح به کار رفته در بافت فرش، کیفیت بافت و … از عوامل اصلی در تعیین قیمت فرش ایرانی محسوب می‌شود. برای تعیین رجشمار تعداد گره یا تعداد رج‌ها را در واحد گره ذرعی محاسبه می‌کنند. برای روشن شدن این مطلب لازم است ابتدا تعریفی از ذرع و گره ذرعی داشته باشیم. در قدیم برای تعیین طول از واحد ذرع استفاده می‌کردند که در اصفهان معادل ۱۰۴ سانتیمتر و در تبریز معادل ۱۱۲ سانتیمتر و در کرمان معادل ۱۰۸ سانتیمتر است. یک شانزدهم ذرع، گره ذرعی است. بنابراین رجشمار فرش در اصفهان در هر ۵/۶ سانتیمتر و در تبریز در هر ۷ سانتیمتر و در کرمان در هر ۷۵/۶ سانتیمتر محاسبه می‌شود. مثلاً اگر رجشمار فرش ۶۰ باشد، بر اساس واحد اصفهان در هر ۵/۶ سانتیمتر و در واحد تبریز در هر ۷ سانتیمتر و در واحد کرمان در هر ۷۵/۶ سانتیمتر ۶۰ گره وجود دارد.
تعریف طرح: طرح عبارت است از یک پلان اصلی یا اسکلت کلی. مثل لچک ترنج، محرمات، محرابی، افشان، واگیره و …
تعریف نقشمایه: نقشمایه موتیف‌هایی است که طرح را به وجود می‌آورد. موتیف جزئیات طرح، رنگ و ترکیب نقشمایه را متفاوت می‌سازد. مثل شاه‌عباسی، بته، اسلیمی، برگ، گل فرنگ، گل گرد و …
در شناخت نقوش مناطق را به دو گونه تقسیم‌بندی می‌کنیم: مناطق شهری، روستایی و مناطق ایلیاتی، عشایری


ویژگی طرح و نقش و رنگ فرش‌های عشایری ایلیاتی
مصرف رنگ‌ها معمولاً محدود است.
از رنگ‌های تند و متضاد استفاده می‌شود.
معمولاً از رجشمار ۳۰ به پایین بافته می‌شود و کمتر در رجشمارهای بالا می‌بافند.
کوچک پارچه بوده، به‌ویژه در اندازه‌های زرع و نیم، قالیچه، پرده‌ای و کمتر از شش متری.
طرح و رنگ اکثر آن‌ها ذهنی‌باف و معمولاً نقشۀ کلاسیکی (نقشۀ طراحی‌شده توسط طراح) ندارد.
طرح اکثر فرش‌ها هندسی یا تلفیقی از هندسی و منحنی است.
از فرآورده‌های فرش عشایری گبه، جل، سفره، نمکدان، رختخواب‌پیچ و پشتی است.


قالی‌های روستایی
فرش‌های مناطقی مثل همدان، ملایر، اراک و چهارمحال و بختیاری از عمده مناطق روستایی‌باف فرش ایران بوده‌اند. عموماً طرح‌ها از تنوع کمتری برخوررند و یک طرح در منطقه رایج است و بر اساس آن الگوی کلی و با تغییرات جزئی در نقوش بافته می‌شود. تعداد رنگ زیاد نیست و ابعاد متوسط است و به‌ندرت فرش بزرگ پارچه بین آن‌ها دیده می‌شود. البته استثنائاتی نظیر هریس وجود دارد که قالی‌هایی با اندازۀ ۲۰ متر مربع نیز تولید می‌کنند.


قالی‌های شهری
قالی‌ای که در شهرها بافته می‌شود ظریف است و رجشمار آن بالاست و نقشه و طرح ویژه‌ای دارد. اندازه‌های قالی‌های شهری از کوچک‌ترین ابعاد تا بزرگ‌ترین آن‌ها وجود دارد. می‌توان قالی شهری را گونه‌ای پیچیده‌تر و متنوع‌تر از نمونۀ روستایی یا عشایری بسته به مقتضیات بازار فروش و منطقه تولید دانست که البته الزاماً دلیلی بر ارجحیت شهری بر روستایی هم نیست.
در قالی‌های شهری تنوع طرح و رنگ به مراتب بیشتر از نمونه‌های روستایی و عشایری است. تورج ژوله معتقد است پنج شاخۀ کلی در حوزۀ فرشبافی شهری مطرح هستند. این پنج شاخه عبارت‌اند از مشهد، تبریز، اصفهان، کرمان و کاشان که هر کدام ویژگی‌های منحصربه‌فردی در طرح و نقش و رنگ دارند. نقوش شهری نقوشی هستند که عموماً متصل و گردان‌اند. در نقوش متصل نقشمایه‌ها با شاخه‌ها به هم وصل می‌شوند.


نقوش شکسته و گردان
نقوش فرش‌ را به صورت کلی به دو دستۀ گردان و شکسته تقسیم‌بندی می‌کنند. نقوش گردان بیشتر در طرح فرش‌های شهری دیده می‌شود. نقوش گردان را هم به دو دستۀ کلی اسلیمی‌ها و ختایی‌ها دسته‌بندی می‌کنند. اسلیمی گونه‌ای از نقش و نگار است شامل خط‌های پیچیده و منحنی‌ها و قوس‌های دورانی مختلف که در فرش مناطق اصفهان جلوه و نمود زیباتری یافته است. طرح‌های اسلیمی انواع گوناگون دارد: «اسلیمی ساده»، «اسلیمی توپر»، «اسلیمی توخالی»٬ «دهن اژدری»، «خرطوم فیلی»٬ «ماری» و انواع دیگر. ختایی اساساً طرحی است با نقشمایۀ گل، برگ، بوته و شاخه گل، خاصه شاخه گل‌های شاه‌عباسی. در این نقشمایه محتوای اصلی شاخه و ساقۀ گیاهی است.

در طراحی فرش گاهی از نقوش حیوانی نیر استفاده می‌شود. شکارگاه، گرفت و گیر، ماهی در هم، شیری، نقوش کله‌مرغی، طاووس، بز کوهی، قوچ، اسب، ماهی. پرنده و… از این جنس نقوش‌اند.
باید دقت داشته باشیم که نقوش شکسته را با نقوش هندسی اشتباه نگیریم. نقوش شکسته نقوشی هستند که در آن‌ها خطوط زاویه‌دارند و لبه‌های مضرس دارند و غالباً در ترکیب خطوط نوعی بی‌نظمی هم دیده می‌شود. اما نقوش هندسی یا طرح هندسی به ترکیبی موزون گفته می‌شود که بر اساس اصول هندسه، طراحی یا بر پایۀ اصول هندسه نقوش چیده شده باشند و همان‌طور که با خطوط منحنی یا مضرس است، ترکیب منظمی داشته باشد.
فرش دستباف ایران در مناطق مختلف از شهری گرفته تا کوچک‌ترین روستاها ویژگی منحصربه‌فردی در طرح و نقشه دارد و تا حدودی هم این ویژگی همچنان باقی است. اما چطور می‌توان از طرح و نقشه و البته رنگ به اصالت یک فرش و منطقۀ جغرافیایی آن پی برد؟
آنچه در ابتدا بینندۀ قالی را تحت تأثیر قرار میدهد و او را به مقایسه‌ای کلی مجبور می‌کند، طرح و رنگ قالی است. نوع طرح، نسبت ابعاد و اشکال، به‌کارگیری نوع نقوش، شیوۀ تکرار گل و برگ‌ها و واگیرهها، نوع پراکندگی شاخ و برگها و گلها در متن فرش و چرخش آن‌ها، نسبت حاشیهها و لچکها و ترنج با هم و با متن، تعداد حاشیه، درصد استفاده از اسلیمی و ختایی، استفاده از نقشمایه یا موتیف خاص، ترکیب رنگی، تنوع رنگی، استفاده از رنگی منحصربه‌فرد، غلبۀ استفاده از نقوش جانوری یا گیاهی بر هم، متصل یا منفصل بودن نقوش و … همه عواملی هستند که با دقت بر آن‌ها می‌توان بین طرح و نقش فرش مناطق جغرافیایی تفاوت گذاشت و آن‌ها را از هم تفکیک کرد.


انواع طرح‌های فرش
لچک ترنج: طرحی بسیار پرکاربرد، زیبا و معروف در فرش ایران كه یادگار مكتب شاه‌عباسی است و در آن از لچك و ترنج به عنوان یكی از شناسه‌های طرح استفاده می‌شود.
افشان: طرحی است بدون لچك و ترنج كه برگ‌ها، گل‌ها، ساقه‌ها، پرندگان و حیوانات به عنوان نقشمایه سراسر متن فرش را پوشانده است.
محرابی: طرح اصلی محرابی از طرح محراب الهام گرفته شده ‌است و تزئیناتی از قبیل قندیل‌ها و ستون‌ها و سرستون‌ها و گل و برگ‌ها به آن اضافه شده‌ است.
محرمات: نقشه‌ای است راه‌راه که در طول فرش ترسیم می¬شود و عرض متن فرش را به چند ردیف تقسیم می‌کند و هر ردیف آن از رنگ و طرح مشخص از ابتدا تا انتهای فرش ادامه پیدا می‌کند.
طرح‌های واگیره‌ای (بندی): هنگامی که جزء کوچکی از طرح در متن فرش در جهات طولی و عرضی تکرار و به وسیله قاب یا بندهایی به یکدیگر متصل شود، به طرح واگیره‌ای یا بندی نامیده می‌شود. معروف‌ترین طرح‌ها عبارت‌اند از: ماهی‌درهم، بندی اسلیمی، خشتی، بندی شیر و شکری، شاخه گوزنی، دسته گلی، میناخانی و … .
طرح‌های آثار باستانی و ابنیۀ اسلامی: این گروه شامل تمام طرح‌هایی است که از نقوش و اشکال تزئینی بناها، عمارات و کاشی‌کاری‌های آن‌ها گرفته شده.
طرح‌های ایلی و عشایری: این طرح‌ها را عموماً عشایر ایران می‌بافند و اغلب نگاره‌ها و تزئینات طرح برگرفته از ذهن قالیبافان است. قرینگی در طرح معنایی ندارد. سادگی و عدم قرینه کاری نقوش از عوامل اصلی زیبایی طرح‌های این گروه است.
طرح‌های تلفیقی: این طرح‌ها به مرور زمان و با ادغام شدن طرح‌های مختلف به وجود آمده. برخی از طرح‌های تلفیقی به دلیل تلفیق زیبا و صحیح نقوش مختلف از جذابیت بالایی برخوردارند
گروه‌های فرعی این طرح عبارت‌اند از: گلدانی ختائی، گلدانی دوطرفه، گلدانی محرابی، گلدانی سراسری، گلدانی ظل‌السلطان (گل و بلبل)، گلدانی حاج خاتمی، گلدانی تکراری، گلدانی لچک ترنج و گلدانی یکطرفه.

ابریشم

الياف ابريشم از پيلۀ كرم ابريشم به دست مي‌آيند. از ابریشم در چله و خامۀ فرش استفاده می‌کنند. تولید ابریشم با بیش از ۲۶۰۰ سال سابقۀ تاریخی و کاربرد آن در انواع پارچه و قالی ایران شهرت و اعتبار جهانی دارد. تاریخ‌نگاران و جهانگردان زیادی از جمله هرودت، ابن حوقل، توماس هربرت و شاردن در نوشته‌های خود ابریشم ایران را بسیار مشهور و باارزش خوانده‌اند. الياف ابريشمي در نسبت مساوي به مراتب مستحكم‌تر از الياف پشمي‌اند. ابریشم کاربردی در قالیبافی از منطقه گیلان، مازندران، قم، مشهد و کاشان تأمین می‌شود و به ۴ گروه ابریشم خام، ابریشم پخته، ابریشم گل‌ابریشمی و ابریشم ته‌تشتی (کجین) تقسیم می‌شود.
گاهي از ابريشم براي برق و جلا دادن و برجسته نشان دادن طرح و نقش استفاده مي‌كنند مانند فرش‌هاي گل‌ابريشم نایين، كاشان، تبريز و بيرجند يا اين‌كه به عنوان تار و پود آن را به كار مي‌برند (قاليچه‌هاي چلۀ ابريشمي اصفهاني). در حال حاضر تولیدات شهر قم به قالی‌های تمام‌ابریشم شهرت جهانی دارند.
دو روش زیر برای شناسایی و امتحان کردن ابریشم واقعی از نوع مصنوعی در فرش عبارت‌اند از:
روش سوزاندن: قسمتی از ابریشم را ببرید و بسوزانید. به خاکستر و بوی دود دقت کنید. اگر ابریشم طبیعی باشد، باید در برابر شعله گلوله‌ای تقریبا سیاه شود و بویی شبیه سوختن مو داشته باشد، زیرا مو و ابریشم هر دو بافت‌های پروتئینی‌اند. اما اگر خاکستر نرم و گچی‌رنگ و دود آن نیز بویی شبیه کاغذ دارد، ابریشم مصنوعی در آن استفاده شده است.
روش فیزیکی: فرش را با کف دست نوازش کنید. اگر کف دستتان گرم شد، ابریشم طبیعی است و در غیر این صورت ابریشم مصنوعی است. در برخی مواقع به حسی که دارید شک می کنید. در این صورت حتماً فرش مورد نظر را با یک فرش ابریشمی، که از اصل بودن آن مطمئن هستید، مقایسه کنید.

پنبه

تقريباً مي‌توان گفت كه تار و پود اكثر فرش‌هاي ايران از پنبه است. نژاد بومی پنبه (مثل پنبه‌های آسیایی) و نژادهای خارجی (مثل آپلند و آگالا) مرغوب و برای تار و پود قالی مناسب‌اند.
پنبه پس از حلاجی به شکل رشتۀ نازک و بلندی درمی‌آید که می توان از آن برای تار و پود قالی بهره گرفت. يكي از امتيازات رشته‌هاي پنبه‌اي نسبت به انواع پشمي آن اين است که آفت بید در نخ پنبه‌ای اثرگذار نیست و به آن آسیب نمی‌زند.
الياف پنبه‌اي استحكام زيادتري نسبت به پشم دارند و همچنين به دليل خاصيت كشش كمتري كه در مقايسه با الياف پشمي دارند براي تار و پود قالي مناسب‌ترند. از الياف پنبه‌اي نمي‌توان براي پرز قالي استفاده كرد.
شناخت الیاف پنبه به روش‌های مختلفی صورت می‌گیرد که معمول‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:
روش میکروسکوپی: در این روش به کمک میکروسکوپ تاب‌‌های طبیعی در الیاف پنبه دیده می‌شود و می‌توان آن را به روبانی تشبیه کرد که تاب خورده باشند.
روش سوزاندن: الیاف پنبه در تماس با شعلۀ آتش می‌سوزند و چنانچه شعله را دور کنیم الیاف به سوختن ادامه می‌دهند و از خود خاکستر بسیار سبکی باقی می‌گذارند. بویی که بر اثر سوختن ایجاد می‌شود شبیه بوی سوختن کاغذ است.

هنر ما در دیده‌نشدن است!

نقاش‌ها معمولا امضای خودشان را پای کار می‌زنند، مرمت‌کارها قسمتی را که مرمت کرده‌اند با رنگ و اشکال مختلف از بنای اصلی متمایز می‌کنند. خلاصه هر هنرمندی ردی از خودش را در اثرش به جا می‌گذارد، اما او می‌گوید: «هنر ما در دیده‌نشدن است، در فراموش شدن. جوری که انگار از ابتدا نه قالی آسیب دیده است و نه رفوگری آن را رفو کرده است.» او که می‌گویم منظورم «مجتبی راشدی» است. رفوگر ۴۸ساله خیابان چمن است که ید طولایی در رفوگری دارد و حالا با ۳۷سال تجربه، قدیمی و کارکشته این کار محسوب می‌شود.
هنرمندی که هم نقاشی می‌کشد و هم معرق‌کاری می‌کند اما رفوگری را هنر و پیشه اصلی خود می‌داند. پیشه پدری که با جان و دل آن را ادامه داده است. در این شماره قرار است با او که علاوه‌بر تسلطش در رفوگری، ۲دستگاه هم در همین زمینه ساخته است، گپ و گفتی داشته باشیم تا از چم و خم این هنر مغفول مانده و کمتر شناخته شده سر در بیاوریم.

رفوگری یا رفتگری؟
« از همان زمانی که چشم باز کردم رفوگر بوده‌ام. اولین خاطرات کودکی‌ام همه برمی‌گردند به مغازه پدرم در راسته عباسقلی‌خان و بازی با بچه‌ها بین فرش‌ها و رنگ‌ها… الفبای رفوگری را در همان سن و سال با نگاه‌کردن به دست رفوگران یاد گرفتم.»این‌ها را می‌گوید و بعد اصطلاحات رفوگری را که به گوشم آشنا نیست و حالا برای اولین‌بار از زبان او می‌شنوم یکی یکی کنار هم می‌چیند و ادامه می‌دهد:« کسی سوزن زدن ، بَدلَمه کردن( تعمیر سرریشه‌های قالی) و قَلبیره زدن ( بافت تار و پود قالی) را به من یاد نداده بود اما انگار همه را از قبل می‌دانستم. پدرم که بعدها به من می‌گفت قلبیره بزن! می‌زدم! نمی‌پرسیدم چیست و چگونه؟ پدرم می‌گفت قالی را بدلمه کن، خودم سرریشه‌ها را می‌کشیدم و…» گذشته برای او پر از رنگ‌ها و نقش‌های مختلف قالی است، هیاهوی مغازه شلوغ و پلوغ پدر و خواب‌زن‌ها که کارشان یک‌دست کردن پرزهای قالی است، بافنده‌ها و… البته این بخش شیرین ماجراست. او یکی از مشکلات رفوگری را معرفی این شغل به دیگران می‌داند؛ چراکه شغلی ناشناخته محسوب می‌شود و ناآشنا با گوش مردم. می‌گوید: «از همان ابتدا که فرشی بافته شد و بعد از مدتی ایراد پیدا کرد و به قول معروف عیبی شد، هنر رفوگری هم پشت‌بندش به میدان آمد اما با این همه قدمت هنوز که هنوز است آن را درست و حسابی نمی‌شناسند و خیلی‌ها حتی اسمش را هم نشنیده‌اند. برای همین من در طول این سال‌ها بارها مجبور شدم که آن را توضیح بدهم. یکی از خاطره‌هایم مربوط می‌شود به کلاس دوم راهنمایی. معلم شغل پدرم را پرسید. گفتم رفوگری. با تعجب گفت رفتگری؟! بعد از کلی توضیح تازه متوجه شده بود که رفوگری چیست. او از این دست خاطره‌ها زیاد دارد. از او می‌خواهم که از خودش بگوید و اولین تجربه رفوی قالی در مغازه پدری. او تعریف می‌کند که شاگردها ابتدای کار روی گونی برنج نقش می‌زدند و بعد که امتحان خود را خوب پس می‌دادند می‌توانستند بروند سراغ قالی‌ها. وقتی از اولین تجربه‌اش می‌گوید لبخندی حاکی از رضایت می‌زند و لبخندی را که پدرش بعد از دیدن اولین‌کار رفو به او تحویل می‌دهد تعریف می‌کند. لبخندی که تا همیشه در ذهنش باقی می‌ماند.

بازار کساد رفوگری
در حال تعریف خاطرات گذشته است و من به تک و توک قالی‌های کوچک آویخته به در و دیوار مغازه کوچکش نگاه می‌کنم که لابد آن‌ها را برای مصاحبه و عکس‌برداری آویزان کرده است. آقای راشدی رد نگاه مرا می‌گیرد و با همان زبان گرم و نرمش ادامه می‌دهد: «حالا نگاه به کار و بار کساد تک و توک رفوگران شهر نیندازید. آن قدیم‌ها ضعیف‌ترین رفوگری هم در بدترین حالت ۲۰تا قالی برای رفو در مغازه داشت. از هر مغازه رفوگری کلی آدم نان می‌خوردند و کلی شغل دیگر زیرمجموعه همین رفوگری به وجود می‌آمد. یک عده بدلمه می‌کردند و سر ریشه‌ها را می‌کشیدند، عده‌ای سوزن‌کار بودند و کار دوخت و دوز را انجام می‌دادند، همیشه چند بافنده هم در مغازه بودند برای قرینه درآوردن طرح‌های قالی و….چند پادو هم همیشه در هر مغازه رفوگری دیده می‌شدند. بچه‌های کم سن و سالی که پدرشان آن‌ها را به رفوگران می‌سپردند تا کاری بار بیایند و زمانی اوستاکار شوند.»می‌پرسم که چرا کار و بار رفوگرها کساد شده است و او کلی دلیل ریز و درشت می‌آورد. اولین دلیل را هم جایگزین‌شدن قالی‌های ماشینی به جای دست‌بافت می‌داند. با اینکه هیچ جنس فرشی به جنس فرش دست‌بافت نمی‌رسد، قالی‌های ماشینی به ندرت پوسیده می‌شوند. دلیل بعدی را هم تغییر سبک زندگی‌ها می‌داند. اینکه حالا یک قالی می‌اندازند وسط خانه. این قالی پا نمی‌خورد. رطوبت زده نمی‌شود و بید خوردگی هم پیدا نمی‌کند. چون جنس قالی دست‌بافت پشم است، شیرین و چرب، جای مناسبی برای رشد و نمو کرم‌ها. وقتی قالی کرم‌خورده می‌شود در اصطلاح به آن بیدخورده می‌گویند. با همه این تفاسیر حالا کسی قالی برای رفو نمی‌آورد و تنها مشتریان او تاجران فرشی هستند که می‌خواهند فرش‌های دست‌بافت بیدخورده را برای فروش یا صادرات تعمیر کنند یا تک و توک ثروتمندانی که هنوز از فرش‌های دست‌بافت برای انداختن زیر پا استفاده می‌کنند.

زیر و بم این شغل
میان حرف‌هایش چیزهایی درباره اصول این‌کار شنیده‌ام، دستی هم به قالی‌های ابریشمی نرم و لطیف مغازه کشیده‌ام اما هنوز آن‌طور که باید و شاید از چم و خم رفوی قالی نمی‌دانم. از آقای راشدی می‌خواهم که مراحل این‌کار را از همان ابتدا توضیح بدهد و او نقطه شروع را پیش از شروع کار رفوگری می‌داند. یعنی زمانی که بافنده شروع به بافت قالی می‌کند. می‌گوید که یک رفوگر خوب باید از تمام مراحل بافت قالی اطلاع داشته باشد. توضیح می‌دهد که یک بافنده اول نخ و پشم را از رنگرز می‌گیرد، نقشه قالی را هم از نقشه‌کش. بعد دار می‌زند و شروع می‌کند به بافت. بعد از اتمام بافت قالی این قالی زیر دست پرداختگر، روگیری می‌شود یعنی نخ و پشم اضافه آن کوتاه می‌شود تا نقشه اصلی از زیر کار بیرون بیاید. پس از شسته‌شدن کار دارکش شروع می‌شود. دارکش کجی قالی را درست می‌کند و اگر نقشه کوتاه یا بلند باشد قالی را دوباره رج‌کشی می‌کند. بعد از آن قالی آماده فروش و استفاده می‌شود.جدا از جنس فرش دست‌بافت سبک زندگی‌ها هم طوری بوده که هر قالی حداقل سالی یک‌بار به رفو نیاز داشته است. مثلا آن زمان چراغ نفتی را روی فرش می‌گذاشتند و همین امکان آتش‌سوزی و سوختن فرش را افزایش می‌داده و… از اینجا به بعد کار رفوگر آغاز می‌شود. آقای راشدی توضیح می‌دهد:« یک رفوگر باید یک فرش‌شناس حرفه‌ای باشد. ما کلی گره مختلف و قالی از شهرهای متفاوت داریم. قالی کرد، بلوچ، مشهد و… یک رفوگر باید تمام بافت‌های ایران را بشناسد. رفوگر ماهر باید رنگرزی هم بلد باشد. وقتی قالی کهنه باشد و رنگ فرش رفته باشد باید بتواند آن را مثل روز اول رنگ بزند. باید علاوه‌براین‌ها رنگ‌شناس خوبی هم باشد تا رنگ را درست مثل رنگ خود قالی دربیاورد. رفوگر حرفه‌ای باید پرداخت را هم بلد باشد و بتواند بر اساس خواب و ضخامت قالی آن را رفو کند. وقتی یک قالی سوراخ می‌شود با ۱۰روش می‌شود آن را تعمیر کرد. باید تمام این روش‌ها را بداند و از بهترین آن استفاده کند.»

کار در مرکز رفوگری منطقه
او همه این مهارت‌ها را زیر دست پدرش آموزش می‌بیند. با وجود علاقه، اشتیاق و استعدادش خیلی زود تبدیل به یک رفوگر حرفه‌ای می‌شود و در همان مغازه پدر مشتری‌های خودش را پیدا می‌کند. دستی به سبیل‌های از بناگوش در رفته‌اش می‌کشد، گرهی در ابرو می‌اندازد و می‌گوید که در همان دوران با هفت تاجر بزرگ فرش در مشهد همکاری می‌کرده و آن‌ها آن قدر از کارش راضی بودند که کار را دست کسی دیگر نمی‌سپردند. بعد سربازی اولین مغازه خود را در سرای امین محله چهنو باز می‌کند. بعد از آن در سال ۸۳ کار و بارش را به یکی از مغازه‌های کاروان‌سرای برزگر در حوالی میدان عدالت در همین محله منتقل می‌کند. آن‌زمان آنجا پر از خواروبار فروشی بوده و تنها مغازه رفوگری هم متعلق به او. کار و بارش آنجا می‌گیرد طوری که رفوگران دیگر هم به این کاروان‌سرا می‌آیند و هرکدام مغازه‌ای را اجاره می‌کنند. در همان سال‌ها بود که این کاروان‌سرا به مرکز رفوگری منطقه معروف می‌شود. آن‌قدر کار رفوگران کاروان‌سرا رونق می‌گیرد که در برهه‌ای ماشین ماشین قالی برای رفو آنجا خالی می‌شود.ما رفوگرها می‌توانیم از پشت این رج‌ها ویژگی‌های بافنده‌اش را حدس بزنیم. سن و سال، ذوق و استعداد و حتی حال و هوایش را

تأسیس کارگاه خاک‌گیری
در همان سال‌ها بود که تصمیم می‌گیرد کارگاه خاک‌گیری فرش را در همان کاروان‌سرا راه بیندازد. یک ایده و بعد اختراع یک وسیله باعث این تصمیم می‌شود. می‌گوید: « تا آن‌زمان خاک‌گیری فقط به یک روش انجام می‌شد آن هم به وسیله یک دستگاه استوانه‌ای شکل. داخل استوانه چند پله وجود داشت. استوانه می‌چرخید و فرش‌ها یکی یکی از پله‌ها پایین می‌افتادند و خاکشان گرفته می‌شد. اما احتمال پارگی فرش در این دستگاه زیاد بود و به علاوه خاک هنوز در جسم قالی باقی می‌ماند. دستگاه دیگری هم وجود داشت که خیلی کمتر مورد استفاده قرار می‌گرفت. یک دستگاه مکنده که سرش ۴پر وجود داشت و پرز قالی را می‌زد و مکنده هم خاک را بیرون می‌کشید. همیشه با خودم فکر می‌کردم که باید دستگاهی درست کنم که قالی خاک‌خورده را عمیق و خوب تمیز کند. چند باری سعی کرده بودم اما نتیجه‌ای نداشت. یک روز در مغازه دوستم چشمم افتاد به دستگاه قاشی روی میز. با این دستگاه رج‌های فرش را مرتب می‌کنند. به سرم زد که بنشینم موتور و لوازم این دو دستگاه را با هم ترکیب کنم. همانجا هم آن را به برق زدم و آن را روی یک تکه قالی پر از خاک امتحان کردم، مغازه پر از گرد و خاک شد جوری که دوستم به سرفه افتاد و از بیرون! دو وجب خاک روی سر و صورتم نشسته بود و چشم، چشم را نمی‌دید اما نتیجه کار خیلی خوب بود. نخ و پشم‌ها را کنار زدم و دیدم تمام گرد و خاک فرش گرفته شده است. مدتی بعد مغازه‌ای را در همان کاروان‌سرا اجاره کردم و کارگاه خاک‌گیری را راه انداختم. آن‌قدر فرش برای خاک‌گیری می‌آوردند که در کارگاه بسته نمی‌شد و صبح و شب همیشه چند کارگر در حال خاک‌گیری بودند. اما کار بیشتر از آن چیزی که فکرش را بکنید سخت بود و کار با آن دستگاه و تنفس در آن سر و صدا و گرد و خاک کار هر کسی نبود. خیلی زود کارگرها خسته شدند و رفتند و در کارگاه هم برای همیشه بسته شد.»

سازنده دستگاه فیت
می‌گوید حالا به هر فرش فروشی بگویید (فیت) این دستگاه را می‌شناسد. فیت نام دستگاه دیگری است که آقای راشدی برای رفوکردن قالی اختراع کرده است. دلیل این نام‌گذاری را که می‌پرسم، می‌گوید همان فیت‌شدن و کنار هم قرارگرفتن دقیق تار و پود فرش را مدنظر داشته است. تا پیش از آن اگر یک قسمت از فرش سوراخ می‌شد از پشت قالی آن را می‌بافتند که در این روش باز هم روی قالی چاله می‌افتاد و رد آن مشخص بود. می‌گوید همیشه توی این فکر بوده که چطور از روی فرش قالی را ببافد تا مثل روز اول به نظر بیاید. بار اول که موفق به انجام این‌کار می‌شود هم‌صنفانش حرفش را باور نمی‌کردند و وقتی که از نزدیک کار را می‌بینند حسابی جا می‌خورند.

پشت هر رج داستانی وجود دارد
حالا در آخرین مغازه هستیم. مسیر پر پیچ و خم زندگی او ختم شده است به یک مغازه کوچک و جمع و جور در کوچه پس کوچه‌های خیابان چمن در محله مصلی. یک چهاردیواری کوچک با کلی فرش دست‌بافت قدیمی که برایمان از خانه آورده است تا نشانمان بدهد. یک قالی کوچک قدیمی قرمز رنگ و رورفته را پیش رویمان باز می‌کند، به آرامی روی آن دست می‌کشد و می‌گوید یادگاری از کار رفوی پدر خدابیامرزش است و بالای ۱۵۰سال قدمت دارد. بعد جانماز کوچک ابریشمی آویزان به دیوار را نشانمان می‌دهد و می‌گوید: « این هم یادگار فاطمه خانم است. نمی‌شناسیمش اما امروز اثر هنری‌اش به دست ما رسیده است.» روی آن نوشته شده: (فاطمه محمدزاده. ۱/۳/۵۱)
هر فرشی داستانی دارد. فرق قالی ماشینی و دستبافت همین است. داستان‌ها و زندگی‌های پشت این رج‌ها. یک رج در عروسی و شادی دوخته شده، یکی در غم، اندوه و عزا، یکی حال خوب بافنده‌اش را نشان می‌دهد، یکی هم بی‌حوصلگی و حال بدش را. می‌گوید: «ما رفوگرها می‌توانیم از پشت این رج‌ها ویژگی‌های بافنده‌اش را حدس بزنیم. سن و سال، ذوق و استعداد و حتی حال و هوایش را .» در همین هنگام یک قالی سفید نیمه‌نمام را پهن می‌کند وسط مغازه. آرام روی سبز و آبی گل‌های ریز و ظریف آن دست می‌کشم. نرم، مخملین و لطیف است. می‌پرسم چرا نیمه تمام رها شده است؟می‌گوید: « این قالی را مادربزرگ یک خانواده در دل یک روستا می‌بافته است. برای اینکه خرج خانواده را دربیاورد اما مادربزرگ سر دار فوت می‌کند و قالی هم ناتمام باقی می‌ماند. بعد از آن هیچ کسی در آن خانواده پیدا نمی‌شود که قالی‌بافی را بلد باشد و کار او را تمام کند؛ نه بچه‌ها و نه نوه‌ها»مکث می‌کند و ادامه می‌دهد:« این سرنوشت هنرهای قدیمی است. هنرهای دستی اصیل که کم کم دارند فراموش می‌شوند.»یک گلیم کوچک نیم‌سوخته را می‌گذارد روی میز. می‌گوید: « شاید باورتان نشود اما همین گلیم نیم‌سوخته کلی ارزش دارد.» تعجب ما را که می‌بیند توضیح می‌دهد که بهترین گلیم‌ها در روستاها معروف هستند به (سفره آردی). روستایی‌ها وقتی خمیر را درست می‌کردند این گلیم را روی آرد می‌کشیدند تا خمیر پف کند و برای پخت نان آماده شود. این گلیم را هم معمولا کنار تنور، آتش و… نگه می‌داشتند به همین دلیل اغلب گوشه و کنار آن می‌سوخته است. این گلیم‌ها معمولا پر از نقش‌های گل و گیاه و جانورهای مختلف هستند و گویا آن‌ور آب کلی طرف‌دار دارند. می‌گوید: « آن روستایی که این گلیم را می‌بافد هنرمند است اما خودش از وجود این هنر خبر ندارد. اینجا هنر زیاد است اما خواهان هنر کم…»

حمایت‌نشدن رفوگران
« همه این گلیم‌ها و فرش‌ها حالا به کشورهای اروپایی صادر می‌شوند. این گلیم را آنجا زیر پا نمی‌اندازند، آویزان می‌کنند روی دیوار، چون هنر و داستان پشت آن را درک می‌کنند. شاید باورتان نشود اما آن‌ها انواع بافت‌های ایرانی را بهتر از خودمان می‌شناسند و خواهانش هستند. همین موضوع باعث شده است که حالا بیشتر رفوگران مشهدی صادراتچی شوند و تاجر فرش. یک موضوع را صادقانه به شما می‌گویم. هیچ رفوگری اینجا موفق نشد و از رفوگری صاحب چیزی نشد. هرکسی که نماند در این‌کار هنری، بُرد کرد.» او تنها اتفاق خوب این سال‌ها در کشور برای حمایت از این شغل رو به فراموشی را این‌طور بیان می‌کند: «سال۸۷ سازمان صنایع و معادن، بافندگان و رفوگران قدیمی و باسابقه را بیمه کرد و در سطح محدود حمایت‌های دیگری هم صورت گرفت. همین‌ها باعث شد که این شغل از بین نرود و هنوز نفس بکشد.»

کار پررنج
دیگر به انتهای گفت‌وگو رسیده‌ایم. آهی می‌کشد و می‌گوید: «رفوگری کار پررنجی است. امروز کسی به رنج و سختی تن نمی‌دهد. بیشتر مردم دنبال کار آسان و پردرآمد هستند.» بعد دست‌هایش را نشانم می‌دهد و پینه‌ها و برآمدگی‌هایی که انگار سال‌ها میان انگشت‌هایش ریشه دوانده‌اند.آخرین جمله را می‌گوید: «این پینه‌ها دیگر زخم نیست که پاک شود. سال‌هاست که با من است. آخر کار رفوگری همین است. تو فقط همین یک جمله را بنویسی حجت را تمام کرده‌ای.»