پنبه

تقريباً مي‌توان گفت كه تار و پود اكثر فرش‌هاي ايران از پنبه است. نژاد بومی پنبه (مثل پنبه‌های آسیایی) و نژادهای خارجی (مثل آپلند و آگالا) مرغوب و برای تار و پود قالی مناسب‌اند.
پنبه پس از حلاجی به شکل رشتۀ نازک و بلندی درمی‌آید که می توان از آن برای تار و پود قالی بهره گرفت. يكي از امتيازات رشته‌هاي پنبه‌اي نسبت به انواع پشمي آن اين است که آفت بید در نخ پنبه‌ای اثرگذار نیست و به آن آسیب نمی‌زند.
الياف پنبه‌اي استحكام زيادتري نسبت به پشم دارند و همچنين به دليل خاصيت كشش كمتري كه در مقايسه با الياف پشمي دارند براي تار و پود قالي مناسب‌ترند. از الياف پنبه‌اي نمي‌توان براي پرز قالي استفاده كرد.
شناخت الیاف پنبه به روش‌های مختلفی صورت می‌گیرد که معمول‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:
روش میکروسکوپی: در این روش به کمک میکروسکوپ تاب‌‌های طبیعی در الیاف پنبه دیده می‌شود و می‌توان آن را به روبانی تشبیه کرد که تاب خورده باشند.
روش سوزاندن: الیاف پنبه در تماس با شعلۀ آتش می‌سوزند و چنانچه شعله را دور کنیم الیاف به سوختن ادامه می‌دهند و از خود خاکستر بسیار سبکی باقی می‌گذارند. بویی که بر اثر سوختن ایجاد می‌شود شبیه بوی سوختن کاغذ است.

هنر ما در دیده‌نشدن است!

نقاش‌ها معمولا امضای خودشان را پای کار می‌زنند، مرمت‌کارها قسمتی را که مرمت کرده‌اند با رنگ و اشکال مختلف از بنای اصلی متمایز می‌کنند. خلاصه هر هنرمندی ردی از خودش را در اثرش به جا می‌گذارد، اما او می‌گوید: «هنر ما در دیده‌نشدن است، در فراموش شدن. جوری که انگار از ابتدا نه قالی آسیب دیده است و نه رفوگری آن را رفو کرده است.» او که می‌گویم منظورم «مجتبی راشدی» است. رفوگر ۴۸ساله خیابان چمن است که ید طولایی در رفوگری دارد و حالا با ۳۷سال تجربه، قدیمی و کارکشته این کار محسوب می‌شود.
هنرمندی که هم نقاشی می‌کشد و هم معرق‌کاری می‌کند اما رفوگری را هنر و پیشه اصلی خود می‌داند. پیشه پدری که با جان و دل آن را ادامه داده است. در این شماره قرار است با او که علاوه‌بر تسلطش در رفوگری، ۲دستگاه هم در همین زمینه ساخته است، گپ و گفتی داشته باشیم تا از چم و خم این هنر مغفول مانده و کمتر شناخته شده سر در بیاوریم.

رفوگری یا رفتگری؟
« از همان زمانی که چشم باز کردم رفوگر بوده‌ام. اولین خاطرات کودکی‌ام همه برمی‌گردند به مغازه پدرم در راسته عباسقلی‌خان و بازی با بچه‌ها بین فرش‌ها و رنگ‌ها… الفبای رفوگری را در همان سن و سال با نگاه‌کردن به دست رفوگران یاد گرفتم.»این‌ها را می‌گوید و بعد اصطلاحات رفوگری را که به گوشم آشنا نیست و حالا برای اولین‌بار از زبان او می‌شنوم یکی یکی کنار هم می‌چیند و ادامه می‌دهد:« کسی سوزن زدن ، بَدلَمه کردن( تعمیر سرریشه‌های قالی) و قَلبیره زدن ( بافت تار و پود قالی) را به من یاد نداده بود اما انگار همه را از قبل می‌دانستم. پدرم که بعدها به من می‌گفت قلبیره بزن! می‌زدم! نمی‌پرسیدم چیست و چگونه؟ پدرم می‌گفت قالی را بدلمه کن، خودم سرریشه‌ها را می‌کشیدم و…» گذشته برای او پر از رنگ‌ها و نقش‌های مختلف قالی است، هیاهوی مغازه شلوغ و پلوغ پدر و خواب‌زن‌ها که کارشان یک‌دست کردن پرزهای قالی است، بافنده‌ها و… البته این بخش شیرین ماجراست. او یکی از مشکلات رفوگری را معرفی این شغل به دیگران می‌داند؛ چراکه شغلی ناشناخته محسوب می‌شود و ناآشنا با گوش مردم. می‌گوید: «از همان ابتدا که فرشی بافته شد و بعد از مدتی ایراد پیدا کرد و به قول معروف عیبی شد، هنر رفوگری هم پشت‌بندش به میدان آمد اما با این همه قدمت هنوز که هنوز است آن را درست و حسابی نمی‌شناسند و خیلی‌ها حتی اسمش را هم نشنیده‌اند. برای همین من در طول این سال‌ها بارها مجبور شدم که آن را توضیح بدهم. یکی از خاطره‌هایم مربوط می‌شود به کلاس دوم راهنمایی. معلم شغل پدرم را پرسید. گفتم رفوگری. با تعجب گفت رفتگری؟! بعد از کلی توضیح تازه متوجه شده بود که رفوگری چیست. او از این دست خاطره‌ها زیاد دارد. از او می‌خواهم که از خودش بگوید و اولین تجربه رفوی قالی در مغازه پدری. او تعریف می‌کند که شاگردها ابتدای کار روی گونی برنج نقش می‌زدند و بعد که امتحان خود را خوب پس می‌دادند می‌توانستند بروند سراغ قالی‌ها. وقتی از اولین تجربه‌اش می‌گوید لبخندی حاکی از رضایت می‌زند و لبخندی را که پدرش بعد از دیدن اولین‌کار رفو به او تحویل می‌دهد تعریف می‌کند. لبخندی که تا همیشه در ذهنش باقی می‌ماند.

بازار کساد رفوگری
در حال تعریف خاطرات گذشته است و من به تک و توک قالی‌های کوچک آویخته به در و دیوار مغازه کوچکش نگاه می‌کنم که لابد آن‌ها را برای مصاحبه و عکس‌برداری آویزان کرده است. آقای راشدی رد نگاه مرا می‌گیرد و با همان زبان گرم و نرمش ادامه می‌دهد: «حالا نگاه به کار و بار کساد تک و توک رفوگران شهر نیندازید. آن قدیم‌ها ضعیف‌ترین رفوگری هم در بدترین حالت ۲۰تا قالی برای رفو در مغازه داشت. از هر مغازه رفوگری کلی آدم نان می‌خوردند و کلی شغل دیگر زیرمجموعه همین رفوگری به وجود می‌آمد. یک عده بدلمه می‌کردند و سر ریشه‌ها را می‌کشیدند، عده‌ای سوزن‌کار بودند و کار دوخت و دوز را انجام می‌دادند، همیشه چند بافنده هم در مغازه بودند برای قرینه درآوردن طرح‌های قالی و….چند پادو هم همیشه در هر مغازه رفوگری دیده می‌شدند. بچه‌های کم سن و سالی که پدرشان آن‌ها را به رفوگران می‌سپردند تا کاری بار بیایند و زمانی اوستاکار شوند.»می‌پرسم که چرا کار و بار رفوگرها کساد شده است و او کلی دلیل ریز و درشت می‌آورد. اولین دلیل را هم جایگزین‌شدن قالی‌های ماشینی به جای دست‌بافت می‌داند. با اینکه هیچ جنس فرشی به جنس فرش دست‌بافت نمی‌رسد، قالی‌های ماشینی به ندرت پوسیده می‌شوند. دلیل بعدی را هم تغییر سبک زندگی‌ها می‌داند. اینکه حالا یک قالی می‌اندازند وسط خانه. این قالی پا نمی‌خورد. رطوبت زده نمی‌شود و بید خوردگی هم پیدا نمی‌کند. چون جنس قالی دست‌بافت پشم است، شیرین و چرب، جای مناسبی برای رشد و نمو کرم‌ها. وقتی قالی کرم‌خورده می‌شود در اصطلاح به آن بیدخورده می‌گویند. با همه این تفاسیر حالا کسی قالی برای رفو نمی‌آورد و تنها مشتریان او تاجران فرشی هستند که می‌خواهند فرش‌های دست‌بافت بیدخورده را برای فروش یا صادرات تعمیر کنند یا تک و توک ثروتمندانی که هنوز از فرش‌های دست‌بافت برای انداختن زیر پا استفاده می‌کنند.

زیر و بم این شغل
میان حرف‌هایش چیزهایی درباره اصول این‌کار شنیده‌ام، دستی هم به قالی‌های ابریشمی نرم و لطیف مغازه کشیده‌ام اما هنوز آن‌طور که باید و شاید از چم و خم رفوی قالی نمی‌دانم. از آقای راشدی می‌خواهم که مراحل این‌کار را از همان ابتدا توضیح بدهد و او نقطه شروع را پیش از شروع کار رفوگری می‌داند. یعنی زمانی که بافنده شروع به بافت قالی می‌کند. می‌گوید که یک رفوگر خوب باید از تمام مراحل بافت قالی اطلاع داشته باشد. توضیح می‌دهد که یک بافنده اول نخ و پشم را از رنگرز می‌گیرد، نقشه قالی را هم از نقشه‌کش. بعد دار می‌زند و شروع می‌کند به بافت. بعد از اتمام بافت قالی این قالی زیر دست پرداختگر، روگیری می‌شود یعنی نخ و پشم اضافه آن کوتاه می‌شود تا نقشه اصلی از زیر کار بیرون بیاید. پس از شسته‌شدن کار دارکش شروع می‌شود. دارکش کجی قالی را درست می‌کند و اگر نقشه کوتاه یا بلند باشد قالی را دوباره رج‌کشی می‌کند. بعد از آن قالی آماده فروش و استفاده می‌شود.جدا از جنس فرش دست‌بافت سبک زندگی‌ها هم طوری بوده که هر قالی حداقل سالی یک‌بار به رفو نیاز داشته است. مثلا آن زمان چراغ نفتی را روی فرش می‌گذاشتند و همین امکان آتش‌سوزی و سوختن فرش را افزایش می‌داده و… از اینجا به بعد کار رفوگر آغاز می‌شود. آقای راشدی توضیح می‌دهد:« یک رفوگر باید یک فرش‌شناس حرفه‌ای باشد. ما کلی گره مختلف و قالی از شهرهای متفاوت داریم. قالی کرد، بلوچ، مشهد و… یک رفوگر باید تمام بافت‌های ایران را بشناسد. رفوگر ماهر باید رنگرزی هم بلد باشد. وقتی قالی کهنه باشد و رنگ فرش رفته باشد باید بتواند آن را مثل روز اول رنگ بزند. باید علاوه‌براین‌ها رنگ‌شناس خوبی هم باشد تا رنگ را درست مثل رنگ خود قالی دربیاورد. رفوگر حرفه‌ای باید پرداخت را هم بلد باشد و بتواند بر اساس خواب و ضخامت قالی آن را رفو کند. وقتی یک قالی سوراخ می‌شود با ۱۰روش می‌شود آن را تعمیر کرد. باید تمام این روش‌ها را بداند و از بهترین آن استفاده کند.»

کار در مرکز رفوگری منطقه
او همه این مهارت‌ها را زیر دست پدرش آموزش می‌بیند. با وجود علاقه، اشتیاق و استعدادش خیلی زود تبدیل به یک رفوگر حرفه‌ای می‌شود و در همان مغازه پدر مشتری‌های خودش را پیدا می‌کند. دستی به سبیل‌های از بناگوش در رفته‌اش می‌کشد، گرهی در ابرو می‌اندازد و می‌گوید که در همان دوران با هفت تاجر بزرگ فرش در مشهد همکاری می‌کرده و آن‌ها آن قدر از کارش راضی بودند که کار را دست کسی دیگر نمی‌سپردند. بعد سربازی اولین مغازه خود را در سرای امین محله چهنو باز می‌کند. بعد از آن در سال ۸۳ کار و بارش را به یکی از مغازه‌های کاروان‌سرای برزگر در حوالی میدان عدالت در همین محله منتقل می‌کند. آن‌زمان آنجا پر از خواروبار فروشی بوده و تنها مغازه رفوگری هم متعلق به او. کار و بارش آنجا می‌گیرد طوری که رفوگران دیگر هم به این کاروان‌سرا می‌آیند و هرکدام مغازه‌ای را اجاره می‌کنند. در همان سال‌ها بود که این کاروان‌سرا به مرکز رفوگری منطقه معروف می‌شود. آن‌قدر کار رفوگران کاروان‌سرا رونق می‌گیرد که در برهه‌ای ماشین ماشین قالی برای رفو آنجا خالی می‌شود.ما رفوگرها می‌توانیم از پشت این رج‌ها ویژگی‌های بافنده‌اش را حدس بزنیم. سن و سال، ذوق و استعداد و حتی حال و هوایش را

تأسیس کارگاه خاک‌گیری
در همان سال‌ها بود که تصمیم می‌گیرد کارگاه خاک‌گیری فرش را در همان کاروان‌سرا راه بیندازد. یک ایده و بعد اختراع یک وسیله باعث این تصمیم می‌شود. می‌گوید: « تا آن‌زمان خاک‌گیری فقط به یک روش انجام می‌شد آن هم به وسیله یک دستگاه استوانه‌ای شکل. داخل استوانه چند پله وجود داشت. استوانه می‌چرخید و فرش‌ها یکی یکی از پله‌ها پایین می‌افتادند و خاکشان گرفته می‌شد. اما احتمال پارگی فرش در این دستگاه زیاد بود و به علاوه خاک هنوز در جسم قالی باقی می‌ماند. دستگاه دیگری هم وجود داشت که خیلی کمتر مورد استفاده قرار می‌گرفت. یک دستگاه مکنده که سرش ۴پر وجود داشت و پرز قالی را می‌زد و مکنده هم خاک را بیرون می‌کشید. همیشه با خودم فکر می‌کردم که باید دستگاهی درست کنم که قالی خاک‌خورده را عمیق و خوب تمیز کند. چند باری سعی کرده بودم اما نتیجه‌ای نداشت. یک روز در مغازه دوستم چشمم افتاد به دستگاه قاشی روی میز. با این دستگاه رج‌های فرش را مرتب می‌کنند. به سرم زد که بنشینم موتور و لوازم این دو دستگاه را با هم ترکیب کنم. همانجا هم آن را به برق زدم و آن را روی یک تکه قالی پر از خاک امتحان کردم، مغازه پر از گرد و خاک شد جوری که دوستم به سرفه افتاد و از بیرون! دو وجب خاک روی سر و صورتم نشسته بود و چشم، چشم را نمی‌دید اما نتیجه کار خیلی خوب بود. نخ و پشم‌ها را کنار زدم و دیدم تمام گرد و خاک فرش گرفته شده است. مدتی بعد مغازه‌ای را در همان کاروان‌سرا اجاره کردم و کارگاه خاک‌گیری را راه انداختم. آن‌قدر فرش برای خاک‌گیری می‌آوردند که در کارگاه بسته نمی‌شد و صبح و شب همیشه چند کارگر در حال خاک‌گیری بودند. اما کار بیشتر از آن چیزی که فکرش را بکنید سخت بود و کار با آن دستگاه و تنفس در آن سر و صدا و گرد و خاک کار هر کسی نبود. خیلی زود کارگرها خسته شدند و رفتند و در کارگاه هم برای همیشه بسته شد.»

سازنده دستگاه فیت
می‌گوید حالا به هر فرش فروشی بگویید (فیت) این دستگاه را می‌شناسد. فیت نام دستگاه دیگری است که آقای راشدی برای رفوکردن قالی اختراع کرده است. دلیل این نام‌گذاری را که می‌پرسم، می‌گوید همان فیت‌شدن و کنار هم قرارگرفتن دقیق تار و پود فرش را مدنظر داشته است. تا پیش از آن اگر یک قسمت از فرش سوراخ می‌شد از پشت قالی آن را می‌بافتند که در این روش باز هم روی قالی چاله می‌افتاد و رد آن مشخص بود. می‌گوید همیشه توی این فکر بوده که چطور از روی فرش قالی را ببافد تا مثل روز اول به نظر بیاید. بار اول که موفق به انجام این‌کار می‌شود هم‌صنفانش حرفش را باور نمی‌کردند و وقتی که از نزدیک کار را می‌بینند حسابی جا می‌خورند.

پشت هر رج داستانی وجود دارد
حالا در آخرین مغازه هستیم. مسیر پر پیچ و خم زندگی او ختم شده است به یک مغازه کوچک و جمع و جور در کوچه پس کوچه‌های خیابان چمن در محله مصلی. یک چهاردیواری کوچک با کلی فرش دست‌بافت قدیمی که برایمان از خانه آورده است تا نشانمان بدهد. یک قالی کوچک قدیمی قرمز رنگ و رورفته را پیش رویمان باز می‌کند، به آرامی روی آن دست می‌کشد و می‌گوید یادگاری از کار رفوی پدر خدابیامرزش است و بالای ۱۵۰سال قدمت دارد. بعد جانماز کوچک ابریشمی آویزان به دیوار را نشانمان می‌دهد و می‌گوید: « این هم یادگار فاطمه خانم است. نمی‌شناسیمش اما امروز اثر هنری‌اش به دست ما رسیده است.» روی آن نوشته شده: (فاطمه محمدزاده. ۱/۳/۵۱)
هر فرشی داستانی دارد. فرق قالی ماشینی و دستبافت همین است. داستان‌ها و زندگی‌های پشت این رج‌ها. یک رج در عروسی و شادی دوخته شده، یکی در غم، اندوه و عزا، یکی حال خوب بافنده‌اش را نشان می‌دهد، یکی هم بی‌حوصلگی و حال بدش را. می‌گوید: «ما رفوگرها می‌توانیم از پشت این رج‌ها ویژگی‌های بافنده‌اش را حدس بزنیم. سن و سال، ذوق و استعداد و حتی حال و هوایش را .» در همین هنگام یک قالی سفید نیمه‌نمام را پهن می‌کند وسط مغازه. آرام روی سبز و آبی گل‌های ریز و ظریف آن دست می‌کشم. نرم، مخملین و لطیف است. می‌پرسم چرا نیمه تمام رها شده است؟می‌گوید: « این قالی را مادربزرگ یک خانواده در دل یک روستا می‌بافته است. برای اینکه خرج خانواده را دربیاورد اما مادربزرگ سر دار فوت می‌کند و قالی هم ناتمام باقی می‌ماند. بعد از آن هیچ کسی در آن خانواده پیدا نمی‌شود که قالی‌بافی را بلد باشد و کار او را تمام کند؛ نه بچه‌ها و نه نوه‌ها»مکث می‌کند و ادامه می‌دهد:« این سرنوشت هنرهای قدیمی است. هنرهای دستی اصیل که کم کم دارند فراموش می‌شوند.»یک گلیم کوچک نیم‌سوخته را می‌گذارد روی میز. می‌گوید: « شاید باورتان نشود اما همین گلیم نیم‌سوخته کلی ارزش دارد.» تعجب ما را که می‌بیند توضیح می‌دهد که بهترین گلیم‌ها در روستاها معروف هستند به (سفره آردی). روستایی‌ها وقتی خمیر را درست می‌کردند این گلیم را روی آرد می‌کشیدند تا خمیر پف کند و برای پخت نان آماده شود. این گلیم را هم معمولا کنار تنور، آتش و… نگه می‌داشتند به همین دلیل اغلب گوشه و کنار آن می‌سوخته است. این گلیم‌ها معمولا پر از نقش‌های گل و گیاه و جانورهای مختلف هستند و گویا آن‌ور آب کلی طرف‌دار دارند. می‌گوید: « آن روستایی که این گلیم را می‌بافد هنرمند است اما خودش از وجود این هنر خبر ندارد. اینجا هنر زیاد است اما خواهان هنر کم…»

حمایت‌نشدن رفوگران
« همه این گلیم‌ها و فرش‌ها حالا به کشورهای اروپایی صادر می‌شوند. این گلیم را آنجا زیر پا نمی‌اندازند، آویزان می‌کنند روی دیوار، چون هنر و داستان پشت آن را درک می‌کنند. شاید باورتان نشود اما آن‌ها انواع بافت‌های ایرانی را بهتر از خودمان می‌شناسند و خواهانش هستند. همین موضوع باعث شده است که حالا بیشتر رفوگران مشهدی صادراتچی شوند و تاجر فرش. یک موضوع را صادقانه به شما می‌گویم. هیچ رفوگری اینجا موفق نشد و از رفوگری صاحب چیزی نشد. هرکسی که نماند در این‌کار هنری، بُرد کرد.» او تنها اتفاق خوب این سال‌ها در کشور برای حمایت از این شغل رو به فراموشی را این‌طور بیان می‌کند: «سال۸۷ سازمان صنایع و معادن، بافندگان و رفوگران قدیمی و باسابقه را بیمه کرد و در سطح محدود حمایت‌های دیگری هم صورت گرفت. همین‌ها باعث شد که این شغل از بین نرود و هنوز نفس بکشد.»

کار پررنج
دیگر به انتهای گفت‌وگو رسیده‌ایم. آهی می‌کشد و می‌گوید: «رفوگری کار پررنجی است. امروز کسی به رنج و سختی تن نمی‌دهد. بیشتر مردم دنبال کار آسان و پردرآمد هستند.» بعد دست‌هایش را نشانم می‌دهد و پینه‌ها و برآمدگی‌هایی که انگار سال‌ها میان انگشت‌هایش ریشه دوانده‌اند.آخرین جمله را می‌گوید: «این پینه‌ها دیگر زخم نیست که پاک شود. سال‌هاست که با من است. آخر کار رفوگری همین است. تو فقط همین یک جمله را بنویسی حجت را تمام کرده‌ای.»

فرش دستباف ایران یادگاری از گذشته، تحفه‌ای برای آینده

در مورد تاریخ پیدایش فرش اطلاعات دقیقی در دست نیست، ولی، با توجه به آثار باستانی و کشفیات بشر، ثابت شده ‌است که هنرهایی نظیر سبدبافی، نمدبافی، زیلوبافی، جاجیم‌بافی و گلیم‌بافی همگی مقدمه‌ای بر پیدایش هنر قالیبافی بوده‌اند. فرش‌های نخستین طرح‌های ساده و ابتدایی و شکسته داشته‌اند و عمدتاً ‌ذهنی‌باف بوده‌اند که برای مصارف روزمره از آن‌ها استفاده می‌شده است. اولین فرش پازیریک نام داشته که در کوه‌های سیبری در سال ۱۹۴۹ پروفسور رودنکو آن را کشف کرد و ثابت کرد که مهد هنر فرشبافی ایران بوده ‌است. در تمام این دوران اغلب فرایند تولید فرش اصول سنتی خود را حفظ کرده و به دورۀ حاضر رسیده است.
پيشينه طولاني توليد فرش در ايران و وجود نمونه‌هاي قديمي و باستاني از اين دستبافته‌ها در موزه‌هاي نامدار جهان مانند فرش ۲۵۰۰ ساله پازيريک که در موزه ارميتاژ لنينگراد قرار دارد و نيز رشد صادرات اين کالاي هنري به ويژه در عهد قاجار به کشورهاي اروپايي موجب پيدايش نگاهي مثبت و تحسين‌کننده نسبت به فرش ايران در بازارهاي جهاني شده است. با وجود ورود کشورهاي رقيب به امر توليد فرش دستباف، همچنان به گواه آمار، ايران با داشتن سهمي حدود ۳۰ درصد از بازار جهاني فرش دستباف، بيشترين سهم را در تجارت جهاني اين محصول داراست.
انگاره‌هاي ذهني طراحان و بافندگان ايران به عنوان خاستگاه اصلي اين هنر- صنعت، نمادهاي اسطوره‌اي کهن در جاي‌‌جاي سرزمين ايران، آرزوها و هنجارهاي ايرانيان، نشان‌‌‌هاي ملي و مذهبي رايج در ميان اقوام ايراني و نمونه‌‌‌هايي از اين دست در طول بيش از بيست و پنج قرن بر فرش‌هاي دستباف ايراني جاي گرفته‌اند و از اين رو مي‌توان چنين پنداشت که فرش دستباف ايران بار سترگي از تاريخ و تمدن ايراني را بر دوش مي‌کشد.
آغاز عرضه و صادرات فرش ايران به ساير کشورها که از عهد صفوي شروع شد و در دوره قاجار گسترش يافت، به تدريج موجب پديد آمدن شبکه گسترده و کهني براي توزيع و فروش فرش دستباف ايران در ديگر کشورها به ويژه کشورهاي اروپايي شده است و در سال‌هاي اخير نيز صادرکنندگان فرش ايران به بسياري از بازارهاي جديد راه يافته‌‌‌اند.

پشم مهمترین ماده اولیه فرش دستباف

در فلات پهناور ايران، علي‌رغم خشكي نسبي آب و هواي آن، مراتع سرسبزي براي پرورش دام وجود دارد. در دامنه‌هاي كوه‌هاي البرز و رشته جبال زاگرس به‌ويژه در نواحي سنندج و كرمانشاه و نواحي شمال خراسان و بلوچستان و نقاط مركزي ايران گوسفنداني پرورش مي‌يابند كه پشم‌هاي مرغوب آن‌ها در تهيۀ فرش‌هاي بادوام و پاخور به كار مي‌روند. نژادهاي معروف گوسفندان ايران عبارت‌اند از: قره‌گل، ماكوئي، سنجابي، كردي، افشاري، بلوچي، قزل، كلكوهي، مغاني، بختياري، نایيني و سنگسري که جملگی برای تولید فرش دستباف مفیدند.
گوسفنداني كه در كوهستان‌ها و هواي معتدل پرورش مي‌يابند نسبت به گوسفندان نقاط پست و مرطوب پشم‌هاي مرغوب‌تري توليد مي‌كنند. زمان پشم‌چینی عموماً دو بار در سال است که چین بهاره از پشم بلندتر و سنگین‌تر و چین پاییزه نازک‌تر و سبک‌تر است. به طور کلی پشم حاصل از چین بهاره برای استفاده در قالی مناسب‌تر است.
نوعی پشم نامرغوب به نام پشم دباغی وجود دارد که به هیچ وجه برای قالیبافی مناسب نیست. پشم دباغی به پشمی گفته می‌شود که از پوست گوسفند مرده با عملیات شیمیایی جدا می‌شود و استحکام کمتری دارند و برای قالیبافی مناسب نیست. روش تشخیص آن به این صورت است که اگر پشم بافته‌شده را با دست چنگ بزنیم رشته‌های پرز به‌سادگی گسسته می‌شود و در دست باقی می‌مانند. برای استفاده از پشم در قالیبافی و تهیۀ خامۀ فرش به ترتیب پنج مرحله انجام می‌شود: چیدن، تفکیک، شستن، حلاجی و ریسیدن پشم.
پشم معمولاً در پرز يا گوشت فرش بافته مي‌شود ولي بافندگان ايلياتي مانند قشقایي‌ها، بلوچ‌ها و طوايف لر تار و پود فرش‌هاي خود را نيز از پشم انتخاب مي‌كنند که به فرش‌های تمام‌پشم یا پشم در پشم معروف‌اند. تقريباً در تمام مراكز بافندگي ايران شيرازه‌هاي فرش را از جنس پشم انتخاب مي‌كنند (به استثناي فرش‌هاي ابريشمي). در فرش‌هاي لري و بلوچي گاهي نيز از موي بز براي اين منظور استفاده مي‌كنند.
برای شناسایی پشم از سایر الیاف روش‌های مختلفی وجود دارد، از جمله:
روش سوزاندن: بدین گونه كه مقدار كمی از الیاف را به آتش نزدیك می‌کنند. پشم طبیعی در مقابل آتش واكنش های زیر را نشان می‌دهد: در مجاورت شعله از آن دور می‌شود و خود را جمع می‌كند، زیرا از رطوبت آن كاسته می‌شود؛ در داخل شعله به‌آرامی می‌سوزد و مقداری از آن ذوب می‌شود؛ پس از دور شدن از شعله به‌آهستگی می‌سوزد؛ دود آن بوی گوگرد و تقریباً بوی موی سوخته (در اصطلاح بوی کز) می‌دهد؛ از خود خاكستری متمایل به سیاه با قابلیت نرم شدن به جای می‌گذارد.
روش مشاهدۀ فیزیكی با ریزبین: در زیر ریزبین، الیاف پشم، مانند ساقه درخت كاج، فَلس‌هایی دارد كه از یك سو آزادند و هرچه پشم كهنه‌تر و صدمه‌دیده‌تر باشد، این فلس ها كوتاه‌ترند و برآمدگی كمتری دارند.

کرک
كرك يكي از مواد تشكيل‌دهندۀ قالي‌هاي ظريف و نسبتاً گرانقيمت است. كرك در اصطلاح به پشم‌هاي نرمي كه روي بدن گوسفند و بز و شتر می‌روید و به هنگام شانه كردن بدن اين حيوانات بين دندانه‌هاي شانه گير مي‌كند گفته مي‌شود.
با توجه به كثرت قاليچه‌هاي موجود در بازار كه به‌غلط به قاليچه‌هاي كركي معروف‌اند به‌خوبي استنباط مي‌شود كه اين تعداد قاليچه قاعدتاً نمي‌توانند از پشم‌هايي كه آن‌قدر مشكل به دست مي‌آيند بافته شود بلكه پشم‌هاي ظريف خارجي مانند «مرينوس» هستند كه پرز اين قبيل قاليچه‌ها را تشكيل مي‌دهند.

نقش فرش دستباف در دکوراسیون داخلی

فرش های دستباف ایرانی، در همه جای دنیا به عنوان عضوی جدانشدنی و فوق العاده لوکس در دکوراسیون داخلی به شمار می روند که اکثر طراح ها از آن برای افزودن فوت نهایی خود استفاده می کنند و جایگاه ویژه آن در زمینه طراحی کلاسیک غیرقابل انکار است. گاهی اوقات تجسم یک فضای کلاسیک شیک و لوکس بدون یک تخته فرش دستباف ایرانی واقعا غیرقابل تصور است!
امروزه تنوع و رنگ این فرش ها به گونه ای است که نیاز تمامی افراد را برآورده می کند. از فرش های دستباف ریزنقش گرفته تا انواع جاجیم، گلیم و گبه های رنگی و مدرن، بنابراین شما به راحتی می توانید خانه تان را مطابق میل تان دکور کنید. برای مثال اگر سبک خانه تان مدرن و مبلمان تان راحتی است، گبه های دستباف گزینه مناسبی برای خانه شماست.
اولین راه، دکور کردن کل خانه با توجه به یک فرش خاص است. یک رنگ را از دل فرش بیرون کشیده و رنگ مبلمان، دیوارپوش ها و پرده را در ارتباط با آن انتخاب کنید. حتی می توانید یکی از طرح های فرش را الگو کرده از آن به عنوان طرح اصلی مبلمان تان نیز استفاده کنید. البته این فرش باید خیلی ویژه و منحصربه فرد باشد که چنین زحمتی را برای هماهنگ کردن کل دکوراسیون تان با آن متحمل شوید.
البته با توجه به طرح های جدید و تنوع فرش های دستباف ایرانی، به ویژه انواع گلیم و گبه، کار دکوراتورها بسیار ساده تر شده چرا که با مدرن شدن سبک خانه های ما، نیاز ما به فرش های امروزی نیز بیشتر شده است. اگر حس آرامش و طبیعت چوب و آجر را دوست دارید و طرفدار مبلمان راحت و پارچه ای هستید در انتخاب یک گلیم دستباف با رنگ های قرمز و سبز تند یا یک جاجیم به اصطلاح دهاتی شک نکنید!
همه ما با کمی خلاقیت و حوصله می توانیم با انتخاب فرش و کفپوش مناسب، فضای داخلی خانه مان را به فضایی پر طراوت تبدیل کرده و به آن شخصیت ببخشیم. علاوه بر آن چون کف خانه برجسته ترین قسمت دکوراسیون داخلی محسوب می شود، سزاوار است آن را به بهترین نحو بیاراییم.

● رنگ فرشتان را دوست ندارید؟
اگر رنگ فرش مطابق میل شما نیست، راه هایی وجود دارد تا بتوانید با این موضوع کنار بیایید. بسته به اینکه این رنگ به دکور خانه شما نمی آید یا رنگ مورد علاقه تان نیست نکته های زیر می تواند دید مناسب تری برای تان ایجاد کند. با این وجود خریدن یک فرش جدید همواره گزینه خوبی است اما بدون هزینه اضافی هم می توان خانه ای دکوراتیو و زیبا داشت.

● یافتن فضای مناسب برای فرش
فرش شما می تواند وظیفه خود را بدون داشتن دید زیاد انجام دهد. وقتی فرش را زیر میز، وسط مبلمان پهن می کنید و مبلمان را اطراف آن می چینید، این مبلمان شماست که در نگاه اول توجه را به خود جلب می کند. مسلم است اگر فرش مناسب تری داشته باشید، فضای زیباتری خواهید داشت اما با این کار کمی از جلوه رنگی آن که شما را آزار می دهد، می کاهید.

● استفاده از قالیچه
هزینه کمی برای یک قالیچه یا گبه با رنگ مورد نظر شما گزینه خوبی برای پوشش دادن رنگ فرش اصلی است. استفاده از قالیچه ها در کنار فرش به شما کمک می کند، هارمونی رنگ دلخواه تان را به خانه برگردانید.

● رومبلی و کوسن
اگر مبلمان شما در سبکی است که می توان چند کوسن روی آن قرار داد، راحت ترین گزینه برای هماهنگ کردن فضاست. استفاده از رنگ های خنثی برای رومبلی یا کوسن چشم را می نوازد و با رنگ نامتناسب فرش مقابله می کند.اگر حس آرامش و طبیعت چوب و آجر را دوست دارید و طرفدار مبلمان راحت و پارچه ای هستید در انتخاب یک گلیم دستباف با رنگ های قرمز و سبز تند یا یک جاجیم به اصطلاح دهاتی شک نکنید!

● رنگ مکمل
می توانید با رنگ های مکمل فرش فضا را دکور کنید. با استفاده از این روش رنگ فرش در کنار رنگ دکوراسیون جلوه زیبایی می یابد همان طور که می دانید رنگ های مکمل به ترتیب زیر می باشند:
۱) قرمز و سبز
۲) آبی و نارنجی
۳) زرد و بنفش
استفاده از این رنگ ها در طیف های مختلف همواره یکی از بهترین روش های تنظیم دکوراسیون داخلی است.

● چند نکته:
انتخاب رنگ مناسب برای کف اتاق
در هر فضای دکوراتیوی رنگ اولین و مهم ترین عنصر محسوب می شود، سبک، آهنگ و عملکرد یک فضا مستقیما با رنگ آن سروکار دارد. توجه به رنگ ها خانه شما را در ساده ترین حالت هم دکوراتیو می سازد و خوشبختانه امروزه گزینه های مختلفی برای کفپوش ها و فرش ها موجود است که دست شما را در انتخاب باز می گذارد.
کف در واقع دیوار پنجم به حساب می آید و رنگ آن به اندازه دیوارها، مبلمان و پارچه های به کاررفته در خانه حایز اهمیت است. یک انتخاب خوب برای کف باقی کار را راحت و دلچسب می کند. رنگ ها به سه دسته کلی تقسیم می شوند: رنگ های سرد، رنگ های گرم و رنگ های خنثی. رنگ های گرم مانند قرمز و نارنجی و… فضایی با هیجان و پرانرژی، فعال و گرم به شما می دهد. این رنگ ها برای آشپزخانه ها یا نشیمن ها مناسب هستند. رنگ های سرد مانند سبز کمرنگ و آبی بیشتر برای اتاق خواب ها در نظر گرفته می شوند و رنگ های خنثی مانند سفید، بژ و خاکستری در هر دو صورت کاربرد دارند چرا که می توانند به عنوان رنگ تکمیلی در کنار هر رنگی استفاده شوند، به همین دلیل برای هر اتاقی از خانه مناسب هستند. کف اتاق مانند دیوار می تواند فضاهای اتاق را از هم جدا کند و در هر بخشی به رنگی متفاوت حضور داشته باشد اما وقتی که کف همه اتاق ها به هم مرتبط است و از بین بردن حد فاصل ها کار دشواری به حساب می آید، استفاده از یک رنگ خنثی برای کل فضا بهترین ایده است.

رنگی که برای کف انتخاب می کنید شاید توسط فضای خود اتاق به شما اجبار شود. اتاق کوچک و باریک یا اتاقی با سقف کوتاه مستلزم به کار بردن رنگ های خنثی می باشد تا فضایی دلبازتر در اختیار داشته باشید. اتاقی بزرگ با یک کفپوش تیره صمیمی تر و دلنشین تر خواهد بود.

اگر کف اتاق شما فضای وسیعی است، نعمت بزرگی در دست دارید که باید به دقت آن را مدیریت کنید. نوری که به کف می تابد را در ساعات مختلف روز بررسی کنید و میزان نور مصنوعی که قرار است در آن فضا داشته باشید را بسنجید. یک نور مصنوعی قوی برای یک اتاق بزرگ با یک نور طبیعی برای یک راهروی طولانی رنگ های کف متفاوتی را می خواهند. رنگ کف و دیوار ها باید با توجه به هم انتخاب شوند به عنوان مثال کف تیره با دیوارهای تیره اتاق را بسته و دلگیر می کند ولی اگر انتخاب تان رنگ های تیره است دیگر موظفید که مبلمان روشن به کار ببرید. فرش یا قالی شما بعد از تناسب با سبک خانه شما باید با رنگ کف اتاق همخوانی داشته باشد. وقتی کف اتاق را تیره در نظر گرفته اید، فرشی روشن می تواند روی آن جلوه داشته باشد.

ایجاد فضایی دلباز و با روح
کفپوش، موکت و فرش های رنگ روشن باعث می شوند فضای خانه بزرگ تر و دلبازتر به نظر بیاید. پس اگر می خواهید اتاق نشیمن کوچک تان بزرگ تر شود یا دوست دارید اتاق پذیرایی تان بازتر به نظر برسد، می توانید از تاثیر این رنگ ها در منزل تان استفاده کنید.

ایجاد محیطی دنج و صمیمی
بر خلاف آنچه در مورد رنگ های روشن گفته شد، رنگ های تیره برای ایجاد فضایی دنج و صمیمی مناسب هستند. بنابراین چنانچه می خواهید اتاق خواب یا فضای کنار شومینه تان را به محیطی دلچسب و امن تبدیل کنید، بهترین گزینه استفاده از این دسته از رنگ ها (مثل قهوه ای و آجری) می باشد. یک فرش ایرانی یا یک گلیم سنتی با رنگ های گرم می تواند فضایی بی روح و سرد را به محیطی آرامش بخش تبدیل کند.

اهمیت گردش رنگ
گردش رنگ در کل فضای خانه یکی از ارکان اساسی دکوراسیون داخلی محسوب می شود که به سادگی قابل اجراست. می توانید از یک یا چند رنگ فرش تان را انتخاب کرده و از آن رنگ ها در سایر قسمت های خانه نیز استفاده کنید یا فرش تان را با توجه به رنگ غالب خانه تهیه کنید. البته توجه داشته باشید چنانچه از فرش های ساده یک رنگ استفاده می کنید، بهتر است برای هماهنگ شدن رنگ های آن با خانه تان رنگ های مکملش را به کار ببرید و از تکرار یک رنگ خاص خودداری کنید.

نورپردازی مناسب
اهمیت نورپردازی در دکورکردن فضای داخلی خانه انکار ناپذیر است. برای به دست آوردن نتیجه مورد نظرتان بهتر است، هم نور طبیعی روز را در نظر داشته باشید و هم نورهای مصنوعی طراحی شده داخل خانه را. با یک تغییر کوچک در نورپردازی می توانید تاثیری بزرگ روی زیبایی و هماهنگی مبلمان و فرش بگذارید.

ایجاد توازن
درست است که عده ای از ما طرفدار رنگ های سرد و روشن و عده ای دیگر علاقه مند به رنگ های گرم و تیره هستیم ولی باید توجه داشته باشیم که یک عامل معماری بسیار مهم برای ایجاد فضایی دلنشین و آرامش بخش، برقراری توازن و اعتدال میان رنگ ها و کمک گرفتن از رنگ های خنثی نظیر سفید و طوسی و بژ است. تنها در این صورت است که چشم از دیدن مکرر یک فضا، به ویژه یک قسمت مهم از مبلمان که همان فرش است، خسته نمی شود.

بژ هم همیشه مناسب ترین گزینه نیست!
وقتی صحبت از انواع کفپوش و فرش می شود، طیف های بژ اولین و خنثی ترین رنگی است که به ذهن مان می رسد. ولی باید این نکته را در نظر داشته باشیم که همیشه رنگ های خنثی بهترین گزینه نیستند.
چنانچه در سایر مبلمان و دیوارها نیز این رنگ به مقدار زیاد به کار رفته باشد و خبری از یک رنگ مکمل یا گرم هم نباشد، فضا را تبدیل به محیطی سرد و ناامن می کند. پس بهتر است همیشه این نکته را مدنظر داشته باشید که یک فضای خوب فضایی است که در آن همه چیز با تعادل به کار رفته و ساکنان آن از زندگی کردن در یک چنین محیطی لذت می برند.

نگاهی به مبانی فرهنگی فرش دستباف ایران

فرش دستباف با وجود سابقه تاریخی و قدمت کهنی که در سرزمین ما دارد به لحاظ شناخت موضوعی و محتوایی به ویژه با نگاهی علمی، موضوع جدیدی است و اگر توجه کنیم که دانش و اطلاعات ما حتی در مورد جنبه‌های عملی وتجربی تولید فرش، با وجود مهارتی که در آن داریم تا چه حد غیر مدون و غیر قابل استفاده است ( به بی‌توجهی و ناآگاهی از ارزشهای کیفی و هویتی فرش ایران در میان نسل اخیر تولید‌کنندگان نگریسته شود )،آنگاه می‌توان عدم توجه معقول و تبیین شده علمی در مورد ارزشهای اجتماعی و فرهنگی فرش دستباف را امری قطعی و قابل تأسف دانست.
باید اشاره کنم صرف‌نظر از ارزشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی و هنری و فرهنگی که موضوع مورد بحث ماست، ساده انگاری است اگر تصور کنیم که در دنیایی که نظریات و تحلیلهای علمی بر تمام وجوه زندگی انسان از جمله روابط بین تولید و عرضه و تقاضا حاکم است، می‌توانیم کالایی را بدون در نظر گرفتن الزامات توجیه‌کننده کیفیتی آن به بازارهای جهان بفرستیم، به خصوص در مورد کالایی نظیر فرش که در آن نیازهای فرهنگی و هنری جزیی جدا‌نشدنی از مفهومی است که به عنوان کیفیت برای فرش ایران در نظر می‌گیریم.
از آنجا که در سرزمین ما به خاطر ارزش اقتصادی فرش دستباف، نگاه حاکم بر این تولید عملاً نگاهی تجاری و سنتی است، معنای هویت و فرهنگ و حتی هنر در این کالا جز در لفظ و آن هم گاه با عدم دریافت صحیح از مفهوم هنر و یا فرهنگ در فرش، سخت در ابهام مانده است تا آنجا که حتی برخی تعاریف و دریافتهای نادرست از مفهوم هنر و یا فرهنگ در فرش در مواردی بسیار آسیب‌زا بوده است.
از آنجا که طرح مفهومی بنام فرهنگ با ابعاد گسترده و بی انتهای خویش در ارتباط با فرش دستباف به نوعی ناشناخته و مبهم می‌نماید، شاید بتوان با تعبیر دیگری از جایگاه فرهنگی فرش دستباف و یا به بیان دیگر فرش دستباف در فرهنگ ایران یاد کرد.


در این حال دو هدف را می‌توان مورد بررسی قرار داد:
اوّل آنکه چرا فرش ایران دارای مفهومی فرهنگی و فرا کالایی است؟
دوم آنکه توجیه مبانی این فرهنگ چگونه است؟


اوّل – چرا فرش ایران دارای مفهومی فرهنگی فرا کالایی است؟
کوتاهترین تعریفی که بتواند مفهوم فرهنگی فرش دستباف را نشان دهد آن است که فرش دستباف ایران پدیده‌ای است که کلیه ارزشهای ناظر بر آن (اعم از اقتصادی – اشتغال زایی – خود کفایی – ارز آوری و در نهایت اعتبار هنری) مدیون ویژگی‌هایی است که بر اثر حضور انسان ایرانی با تمام ابعاد فرهنگی و اجتماعی او حاصل می‌شود.
عینی‌ترین مصداق این تعریف را در ارزش بالقوه مادی و معنوی فرشهای تولید‌شده پیشین در ایران ( به اعتبار داشتن اصالت – هویت – کیفیت- صداقت و غیره ) در برابر سقوط شدید ارزش فرشهای امروزین (به دلیل کاهش کیفیت از دست رفتن هویت نقوش و رنگها – ساختار پر نقص و استفاده از مواد اولیه نامرغوب و نادرستی و کج روی در روند تولید) به دلیل کم‌رنگ شدن هویت انسانی در تولید می‌توان دید. با تأکید بر این واقعیت که فرش دستباف ایران یکی از کالاهای استثنایی در جهان است که هنر در آن مفهومی مترادف با برخورداری از نوعی ویژگی فولکلوریک، توده‌ای و مردمی دارد و این ویژگیها بی‌هیچ تردیدی متضمن ارزش مادی آن می‌باشد.
اگر چه عرف جامعه در این سرزمین فرش را ارزشی اقتصادی می‌شمارد، اما بیشتر کسانی که به داشتن فرشهای ایرانی در سراسر جهان افتخار می‌کنند، از زیبایی و شکوه بی‌نظیری یاد کرده‌اند که به فرش دستباف ارزشی قابل قیاس با زیباترین هنرهای دنیا را می بخشد.
قالیهای ایرانی حداقل به گواه نقاشیهای بر جامانده از قرن یازدهم میلادی زینت بخش کاخهای بزرگ حکومتی در جهان و مایه فخر و شکوه هنردوستان مغرب زمین بوده است . زیبایی نقوش و رنگهای فرشهای ایرانی نقاشان بزرگی چون ربنس و وان‌دایک و سزان و نسل جدید نقاشانی نظیر مونه – پل کله – موندریان را به تحسین بر‌می‌انگیخته است.
پوپ در مجموعه‌بزرگ شاهکارهای هنر ایران می‌گوید: ( هنر ایرانی در نزد غربیان بیش از هر هنر دیگری با فرش دستباف شناخته می‌شود ) و این سوای جلال و جایگاهی است که در سراسر تاریخ، فرش ایران در میان کالاهای هنری و با ارزش دنیا داشته است.

دوّم – توجیه مبانی این فرهنگ چگونه است ؟
متأسفانه با وجود ارزشی که فرش دستباف ایران به لحاظ قابلیتهای مختلف برای مردم ایران دارد، هنوز بررسی جامعی در مورد دلایل شکل‌گیری و ارزشهای بالقوه ذاتی آن انجام نشده است.
شاید علت آن است که به نظر می‌رسد فرش دستباف کالای ساده‌ای است که به آسانی ودر هر شرایطی قابل تولید بوده و نیازی به بررسی و برنامه‌ریزیهای خاصی ندارد.
تحولات سالهای اخیر فرش دستباف در داخل ایران که به صورت سقوط کیفی و از دست رفتن بسیاری از مراکز اصیل تولیدکننده فرش و نابودی نقوش و رنگها ودر خارج از ایران به صورت از دست رفتن خریداران( علیرغم برخی نظرات ، بازارها و خریداران جدید فرش رو به گسترش است و رکود تنها متوجه فرش ایران شده است ) و دوستداران فرش ایران دیده می شود حاکی از آن است که در مورد فرش دستباف در ایران تا چه حد تصورات نادرست و یا حداقل عدم شناخت وجود داشته و نسبت به برنامه‌ریزیهای اصولی در مورد آن غفلت شده است . در اینجا بحث کیفیت فنی و مادی مورد نظر، نیست ولی به عنوان مثال می‌توانیم به موضوعی نظیر بحران بازارهای فرش ایران در خارج از دیدگاه هنری اشاره‌ای داشته باشیم .
بر اساس برخی نظریات، بازارها و خریداران جدید، فرشهای جدید طلب می‌کنند، این استدلال به معنای آن است که فرش ایران در کنار سایر تولیدات مشابه نظیر موکتها- کف پوشهای ماشینی و یا بعضاً فرشهای طرحدار باید به خواست مشتریان تغییر فرم دهد .باید در نظر دانست که فرشهائی از نوع موکت و یا فرش ماشینی اصولاً مصارف کوتاه مدت و مادی داشته و زیبائیهای صوری و ظاهری آنها مبتنی بر کاربرد افکار و ابزار پیشرفته امروزین و بدون نیاز به هیچ نوع پیش زمینه فرهنگی و یا هویتی می‌باشد . چنین فرش و یا کف‌پوشی به وسیله هر تولید‌کننده و در هر کشوری قابل تولید بوده وقیاس آن با فرش دستباف ایران – که نوعی کالای فرهنگی است و هویت و ارزش خویش را به طور مستقیم از حضور انسانی با پیشینه تاریخی و اجتماعی خاص می‌گیرد – بی‌معناست . توجه به خواست خریدار اجتناب ناپذیر است اما هر گونه تغییر و دگرگونی در فرش دستباف تابع خط قرمزهایی می‌باشد ، که چشم پوشی از آنها منجر به نابودی فرش ایران خواهد شد.
نتیجه آنکه فرشی که در گذشته به بازارهای دنیا می‌فرستادیم و هنوز نیز در جهان نمونه‌ها‌ی کهنه آن به عنوان فرش دستباف ایرانی شناخته می‌شود دارای هویت و ویژگیهایی بوده است که سایر فرشهای عرضه شده کمتر می‌توانستند وارد عرصه رقابت با آن بشوند . در عین حال باید توجه داشت که فرش ایرانی بدلیل برخورداری از یک فرهنگ تجسمی تکثر یابنده و پویا دارای این قابلیت بوده است که خود را با خواست انسانهای دوره‌های مختلف فرهنگی از نوع دوره صفوی تا دوره قاجار و دوران معاصر تطبیق دهد .
اکنون تا حدودی می‌توان بخشی از دلایل سقوط فرش ایران در بازارهای دنیا را دریافت . عرضه فرشهایی با نقوش تکراری ( لچک ترنجها – اسلیمیها – گل فرنگها – دسته گلی و ماهی و غیره) که به آسانی نیز قابل تقلید می‌باشد و رنگهای غیر ایرانی و فاقد جاذبه و کاهش کیفیت ( که در اینجا مورد بحث ما نیست ) از مواردی است که به طور مشخص می‌توان نام برد . در اینجاست که می‌توان به هویت درونی و ذاتی فرش ایران و اهمیت نقش و رنگ مصرفی یک فرهنگ پی برد . برای آنکه بدانیم چگونه نقش و رنگ در فرش یک مفهوم فرهنگی می‌یابد نگاهی به ارزش این دو کیفیت در فرشهای گذشته ایران نگاهی می‌اندازیم .
در تاریخ فرش ایران دو دوره با شکوه با دهها نمونه درخشان و زیبا شاهدی بر ارزش بالقوه هنری و اقتصادی این فرآورده ملی است . دوره اول مربوط به فرشهای عصر صفوی است که به نظر می‌رسد نیازی به بحث درباره ارزش کمی وکیفی آنها نباشد و تا حدودی همگان نسبت به ارزش آنها در تاریخ هنر و فرهنگ جهان آگاهی دارند، اما دوره دوم که پس از حدود دو قرن انفعال در اواخر قاجاریه و اوایل پهلوی آغاز می‌شود، با گسترش ابعاد تجاری و حضور تعداد بیشماری کمپانی و تولید‌کنندگان خارجی و بعدها ایرانی ، تعداد بیشتری طراحان زبردست و ماهر و استادکاران رنگرز نیز به این حرفه می پیوندند که اگر از نظر کمی و کیفی بالاتر از تولیدات عصر صفوی نباشد بی هیچ تردیدی هم عرض و قابل مقایسه با آن دوره طلایی می‌باشد .

مقایسه این دو دوره مبین دو مطلب بسیار اساسی است:
وجه اشتراک کلیه این فرشها در استفاده از نقوش و طرحهای ایرانی به ویژه نقوش بومی و محلی گسترده در تمام مراکز تولید فرش است.همچنین استفاده از رنگهایی که استادان بلا منازع ایرانی (چه در سطح کارگاهی و چه در نقاط روستایی و به صورت محلی) از چندین گیاه محدود و شناخته شده به مدد ذوق و اندیشه عارفانه و نگاه فطری رنگ شناسانه خویش به دست می‌آورند و بهره گیری از پشمهای محلی و بومی و دقت و امانت و درستی و تعهد بافت سالم (بدون تأکید بر ریز‌بافی) راز مرغوبیت فرش در این دوره ها بوده است . این فرشها (به جز استثناهایی) مصرف کاربری و قابلیت حفظ زیبائی و دوام و عمری طولانی داشته‌اند.
فرشهای دوره صفوی به طور عمده شامل فرشهای بزرگ پارچه و کارگاهی بودند که در آنها از طراحان ماهر و نقشه‌های از پیش طراحی شده و نظارت استادکاران استفاده می‌شده است . این فرشها علیرغم ارزش هنری آنها در استفاده از نقوش عالی و رنگ‌آمیزی زیبا کمتر با هدف تجاری و به صورت گسترده قابل تولید بوده و مصارف لوکس و اشرافی و برحسب سفارش داشته‌اند.در فرشهایی که در اوایل سده اخیر شکل گرفت علاوه بر تولیداتی از نوع بالا، روال اصلی بر اساس نوعی تولید انبوه با نقوشی که اصالت و هویت ایرانی آنها برخاسته از ذهن غنی و پرتخیل توده های روستایی و عشایر ایران بر اساس ویژگیهای قومی، نژادی و اسطوره‌‌های تاریخی و هنری و روایی و غیره بوده است. این نوع فرشبافی در متجاوز از بیست هزار نقطه قالیبافی ایران جریان داشته و گوشه‌ای از آن را سیسیل ادواردز که خود تاجر و کارشناسی هنر دوست و خبره بود، در کتاب قالی ایران به صورت فرشهایی بیشتر کوچک پارچه نشان داده است که نوعی فرشبافی بسیار زیبا، بکر و غنی و اصیل بومی و در عین حال به شدت تجاری بوده است.
توجه به مجموعه ویژگیهای هر دو دوره و یا دوره‌های دیگری که فرش ایران از حرمت و اعتبار و ارزشی بهره‌مند بوده،نشان می‌دهد که کالایی که بنام فرش دستباف ایران به سراسر دنیا صادر می‌شده همواره دارای ساختار کیفی در حد عالی و برخوردار از نقوش و رنگهای بی نهایت گسترده و زیبای ایرانی بوده است.
الف – چگونه ویژگیهای ساختاری ارزش ماهیتی می‌یابند.
تداوم تاریخی تولید فرش و حضور علاقمندان این کالا در تمام دوره‌ها و مواجهه با سلیقه های مختلف، بیانگر کیفیتی فراتر از یک نیاز صرفاً مادی و تجاری است که ما در اینجا سعی خواهیم کرد تحول و مبنای حرکت سازنده فرش یعنی ساختار مادی و کیفیت تجسمی فرش را به سوی یک جریان اصیل هنری فرهنگی نشان دهیم.
اشاره به نکات زیر نشان می‌دهد که گاه چگونه ویژگی‌های ساده مادی و یا فنی در یک کالا می‌تواند پابپای ارزشهای هنری و زیبا شناختی حرکت کرده و مفهومی فرهنگی بیابد.
در تعریف ساختار فرش ایران دو معیار طول عمر و پاخوری که اصلی‌ترین تعاریف توجیه تجاری فرش است به کیفیت پشم و مواد مصرفی و ثبات رنگ برمی‌گردد . تجربیات عملی که تئوریهای علمی هم مدیون آن است، اینکه پشم ایرانی به لحاظ مشخصات خاص خود مناسب ترین لیف برای مصرف در فرش ایرانی است در این مورد گاه پشمهای ظریف و لطیف خارجی نوعی خاصیت ضد ارزش به فرش می‌بخشد و نباید تعجب کرد اگر بدانیم که مجموعه‌ رنگهای زیبای فرش ایران در همه دوره‌ها، درخشش و شکوه خود را مدیون چندین گیاه محلی نظیر رناس و پوست گردو و پوست انار و برگ مو و نمونه هایی از این دست و گاهی از انواع گیاهان خاصی است که در ایران می‌روید . ثبات و پایداری این رنگها به خوبی قابل قیاس با بهترین رنگهای صنعتی و شیمیایی دنیای امروز می‌باشد و بر این مطلب باید تنوع خاص رنگهای طبیعی را که ناشی از ترکیب ناخالص ماده رنگی ( به علت حضور چند رنگ مختلف در ریشه گیاه و یا شرایط پرورش آن) است و باعث جلوه‌های رنگی متفاوت در طول سالیان کاربرد می‌شود ، به عنوان یک ویژگی عالی و استثنایی افزود . این تأثیر شگفت رنگهای گیاهی و طبیعی و قابلیت تغییر رنگ انها در گذر زمان و بر اثرپاخوری که ایرانیان از صدها سال پیش بدان پی برده‌اند، ارزشی غیر قابل انکار در فرش ایران است و به بسیاری دلایل شناخته و ناشناخته و تأئید غالب خبرگان و هنرشناسان فرش رنگ شده و با رنگ طبیعی را در میان صدها فرش رنگ شده با رنگهای صنعتی می‌توان به آسانی تشخیص داد.
ب – بخش هنری فرش از دو اصل نقش و فام رنگ (حالت و کیفیت درونی رنگ ) اعتبار می‌یابد:
ب – ۱- رنگ در فرش
دانشمند انگلیسی هکلوت که در قرن شانزدهم می‌زیست به یکی از بازرگانان هم میهن خود می‌گوید ” در ایران فرشهایی از پشم زبر که در دو طرف دارای ریشه‌های نخی است خواهی دید . این فرش‌ها بهترین انواع فرش عالم و رنگ‌های آنها بهترین و زیباترین رنگ‌هاست . تو باید به این کشور بروی و به انواع شیوه‌ها متوسل شوی تا بتوانی از مردم آنجا طرز رنگ کردن ( خامه ) قالی را یاد بگیری . زیرا این‌ها به طوری رنگ‌شده که باران و سرکه و شراب در رنگشان تأثیر نمی‌کند . چون تو این علم را از آنها آموختی به اسرار آن دست خواهی یافت و خواهی توانست در رنگ کردن فرش آن را به کار بری و در تداوم آن اطمینان داشته باشی ” .
چنین تعریفی را نه فقط هکلوت بلکه بعدها از زبان شاردن و کسان دیگری نیز شاهدیم و این شاید کمترین دلیلی است بر آنکه چگونه در دنیای حاضر رنگهای شیمیایی و صنعتی با دامنه گسترده هزار رنگ خویش هنوز قادر به رقابت با هویت تاریخی ، و فرهنگی چند رنگ محدود نیستند . به این ترتیب با قاطعیت می‌توان گفت که ارزش رنگ در فرش ایران نوعی ارزش درونی و ذاتی و ناظر بر تأثیر استاد کار رنگرز و محیط زیست و تفکر و نگاه او بر رنگ است و بر اساس همین نگاه و تجربه است که رنگرز کرمانی در رنگرزی با ماده‌ای مثلاً رناس نتیجه‌ای کاملاً متفاوت از کار رنگرز کردستانی با همان ماده رنگی ارائه می‌دهد . بر اثر همین نگاه است که فرش رنگ شده با دست رنگرز هنرمند ایرانی را می‌توان به عنوان شاهکاری از هنر رنگ‌آمیزی و رنگرزی در کنار آثار هنرمندان بزرگ دنیا قرار داد .
ب – ۲- طرح و نقشه در فرش:
بر اساس یک پیش داوری نادرست، اعتقاد بر آن است که طرحها و به تبع آن نقوش فرش کاملاً قابل تشخیص و تثبیت بوده و به همین دلیل می‌توان آنرا به وسیله کامپیوتر وبعضاً عامل انسانی ترسیم و تثبیت کرد. صرفنظر از هنر طراحی فرش که بهر حال حاصل ذوق و تجربه انسانی بوده و در مورد فرشهای شهری و کارگاهی ارزش آن کاملاً مشهود است، باید گفت که طرح ها و نقوش فرش اگر چه قابل تشخیص می‌باشد، ولی تثبیت‌پذیری ارزشی برای آن تلقی نمی شود. دلیل کاملاً آشکار این استدلال وجود طرحهایی نظیر لچک ترنج – انواع اسلیمی، ماهی و غیره است که از طریق انتقال طبیعی فرهنگی در نقاط مختلف ایران با ویژگیهای مختلف بافته می‌شوند و نقش ماهی که متجاوز از صد نوع آنرا حتی در روستاها می‌توان مشاهده کرد.
روشنترین نتیجه این است که نقوش و طرحهای ایرانی با تأثیر‌پذیری از ذهنیتهای فرهنگی نظیر نژاد – قوم – منطقه – آداب و رسوم، آیین و غیره همان عامل هویت بخش فرشهای ایران می‌باشند و دقیقاً بر حسب همین تحول فرهنگی و تاریخی است که در فرش ایران نقوش لری – کردی – بلوچی – ترکمنی- ارمنی و در مقیاس شهری کرمانی و اصفهانی و تبریزی قابل تشخیص می‌باشد . این گونه گونی ارزشمند است که طرح سنتی و شناخته شده مثلاً نوع اسلیمی و گل شاه عباسی طراحی و حتی بافته شده در خراسان کاملاً از نوع اصفهانی آن قابل تشخیص می باشد . این همان خصلت یگانه و از قابلیتهای با ارزش فرش ایران است که به وسیله کامپیوتر و یا عوامل انسانی خارج از مرزهای ایران قابل تقلید نیست.
در اینجا لازم است اشاره ای داشته باشیم به مسأله ثبت نقوش و طرحهای ایرانی که امروزه از زبان بسیاری به دلیل مورد تقلید قرار گرفتن یکی از عوامل از دست رفتن بازارهای ایران تلقی می‌شود . اگر چه این بحث نیاز به بررسی بسیار گسترده و کارشناسانه دارد . فقط به عنوان اشاره و بدنبال آنچه در بالا گفته شد یادآور می شوم:
– آنچه در کشورهای دیگر قابل تقلید است فقط نوعی فرش شهری و نقشه‌دار بوده و به خصوص با رواج نقشه‌های چاپی این نوع تقلید برای بیگانگان آسان‌تر شده است .ضمناً باید دانست زیان استفاده از نقوش سنتی فرش بر روی فرشهای ماشینی کمتر از آنچه به وسیله دیگران کپی می‌شود نیست.
– اصلی‌ترین و غنی‌ترین بخش نقوش ایرانی مربوط به فرشبافی بدون نقشه یا سنتی‌باف بر اساس نقشه‌های محلی و بومی با کیفیت طبیعی تکثر یابنده آنهاست و چنانچه این بخش آسیب دیده توان فرهنگی ما حمایت و تقویت شود به هیچ روی از بابت تقلید بیگانگان نباید نگرانی داشت.
– شاید لازم باشد به این سؤال پاسخ دهیم که منظور از نقوش ایرانی مربوط به کدام واقعیت تاریخی و فرهنگی می‌شود ؟ ایران باستانی و کهن بسیاری از شهرهای آسیای مرکزی و یا افغانستان را در برمی‌گرفت که امروزه از محدوده ی مرزهای ایران خارج‌اند و در عین حال نقوش مشابه نقوش سنتی ایران را به وسعت و تنوع می‌بافند . به شهر هرات یکی از مراکز فرهنگی قدیم ایران و و محل رشد و بالندگی استاد بزرگ نقاشی ایران کمال الدین بهزاد در مکتب هرات توجه کنیم که عیناً نقوش گنبدها و فرشهای ایرانی را در سابقه کار خویش در آن مکتب دارد و همچنین ترکمنستان ، آذربایجان و از این سو در بغداد و ترکیه و سوریه و برخی نقاط دیگر ، این نقوش رواج داشته است.
– شاید در این مورد بتوان طرحهای خاص طراحان عمدتاً شهری را با تأئید نظر کارشناسان فنی ثبت کرد که نوعی حمایت از استادان بزرگ این حرفه می‌باشد . بهر حال ایرانیان یکی از ماهرترین و تواناترین بافندگان فرش دستباف بانقوش و طرحهایی می‌باشند که حاصل هم‌آهنگی و آمیختگی فرهنگ متنوع و متفکر وابسته به انسان ایرانی است که بزرگترین ارزش آن ناشی از سیلان فعال و حساس ذهن انسانی هویتمند است.
به یک تعبیر کلی اگر تنوع و تکثر در نقوش (فرش‌های ماشینی و یا طراح‌های صنعتی) و رنگهای شیمیایی و صنعتی نوعی حرکت در طول و بر حسب امکانات نامحدود آنهاست. تنوع و تکثر نقوش و رنگ‌های گیاهی نسبتاً محدود ایرانی نوعی حرکت عرضی و بر حسب خاستگاه و محل تولید آنها می باشد و حاصل کار هیچ عامل دیگری جز حضور انسان ایرانی با خصوصیت و ذهنیت‌های خاص او نیست. کلیه این تعاریف بیانگر ارزش نقش و رنگ به عنوان مفهومی فرهنگی و هویتی است.
ناچاریم بپذیریم که در این زمان حرکت ناگزیر جوامع روستایی و عشایری به سوی شهرنشینی و تغییر نوع نگرش و برداشت از زندگی، عامل بسیار مهمی در تغییر نقوش روستایی و عشایری به شهری (نقوش چاپی – گرافیکی – کامپیوتری) بوده است امّا بی‌تردید تغییر نگرش سنتی به فرش و استفاده از راهکارهای علمی آنچنان که کشورهای پیشرفته دیگر برای حفظ سنت‌های با ارزش ملی و فرهنگی خود به کار گرفته‌اند تنها راه است.
تأکید بر حضور انسان طراح بافنده و رنگرز ایرانی و شیوه‌های سنتی کار آنها (به عنوان مثال جستجوی نقوش گم شده و یا استفاده از رنگهای سنتی و گیاهی و قطعات واگیره به عنوان الگوی بافت) در سایه تأمین‌های انسانی و اجتماعی با استفاده از علوم و دانش‌هایی که راه‌های حفظ هنرها و مواریث ملی را به ما می‌آموزند . شاید بتواند بقایای آنچه که بنام فرش دستباف ایران وجود دارد نجات دهد.

ارکان اصلی یک تخته فرش دستباف

چارچوب اصلی و عنصر اساسی فرش به تار، پود و پرز آن بستگی دارد که استخوان‌بندی دستبافته را تشکیل می‌دهد.

تار، که به آن چله، تار، تون و تونه هم گفته می‌شود، شبکه‌ای از رشته‌های عمودی و موازی با یکدیگر است که از بالای دار قالی به پایین کشیده شده است. تارها با فاصلۀ معینی با کشش یکنواخت و به طور یک در میان (یکی در جلو و دیگری در عقب دار) قرار دارند. جنس تار بیشتر از پنبه است ولی از پشم و ابریشم هم استفاده می‌شود.

پود الیاف و رشته‌های افقی و موازی با هم هستند که از میان تارها به زاویۀ ۹۰ درجه عبور داده شده‌اند و پس از هر رج بافت فرش با شانه کوبیده می‌شوند تا فرش دوام و استحکام بیشتری یابد. جنس پود هم مانند تار، بیشتر، از پنبه است. ظرافت و کلفتی پود باید بر اساس رج‌شمار فرش انتخاب شود.

پرز قالی، که به آن خواب، خامه و گوشت قالی هم گفته می‌شود، نخی است از پشم یا ابریشم که به دور تار گره می‌خورد. در واقع، پرز و خامه همان نخ گره‌زنی در قالیبافی است و، به عبارت دیگر، خامۀ قالی پس از گره خوردن بر روی قالی نقش و نگار قالی را به وجود می‌آورد. در ادامه مجموعه مطالب دانستنی های فرش دستباف با اصلی‌ترین مواد اولیۀ مورد استفاده در فرش آشنا می‌شویم.

پرونده بیست و هشتمین نمایشگاه فرش دستباف ایران بسته شد

جلسه بررسی عملکرد بیست و هشتمین نمایشگاه فرش دستباف با حضور اعضای ستاد برگزاری نمایشگاه در تاریخ ۹۸/۷/۲۳ در محل سالن جلسات مرکز ملی فرش ایران برگزار شد.


به گزارش روابط عمومی شرکت سهامی فرش ایران ،در این جلسه نماینده شرکت به عنوان مجری نمایشگاه گزارش مبسوطی از اقدامات و برنامه های انجام شده در ایام نمایشگاه ارایه داد و سپس اعضای ستاد در خصوص نقاط قوت و ضعف نکاتی را پیرامون برگزاری نمایشگاه سال آینده مطرح نمودند. در پایان جلسه به منظور قدردانی از زحمات و همراهی ارزنده و اثرگذار اعضای محترم ستاد و نمایندگان محترم آن ها در برگزاری مطلوب بیست و هشتمین نمایشگاه فرش دستباف ایران ، لوح سپاسی توسط رییس مرکز ارائه شد.

هنوز می‌توان مشتریان وفادار به فرش ایران را راضی نگه داشت

معاون سابق بازاریابی شرکت سهامی فرش ایران با بیان اینکه تولید ابریشم مورد نیاز فرش دستباف در سال جاری افزایش یافته است، می‌‌گوید با حمایت دولت از نوغانداران میزان تولید و کیفیت تولید ابریشم به نحو قابل توجهی افزایش یافته است.


به گزارش روابط عمومی شرکت سهامی فرش ایران علی ملکی‌جو، معاون سابق بازاریابی شرکت سهامی فرش ایران در گفت‌وگو با پانا درباره مهمترین چالش ایران در افزایش سهم از بازار فرش دستباف جهان گفت: فرش ایران هنوز هم در کیفیت حرف اول را می‌زند. بخش عمده‌ای از فرش‌های کیفی دستباف در جهان متعلق به ایران است اما رقبای ایران نیز بیکار ننشسته‌اند.
به گفته او، مجموعه‌ای از عوامل شامل تولیدکیفی، شیوه‌های جدید بازاریابی و حل مشکلات بازگرداندن ارز حاصل از صادرات فرش دستباف است که می‌تواند سهم ایران در بازار جهانی فرش دستباف افزایش دهد.
وی افزود: یکی از مهمترین عوامل در افزایش سهم صادرات ایران در فرش دستباف کاهش قیمت تمام‌شده تولید و افزایش قدرت ما در بازارهاست. البته افزایش نرخ ارز طی سه سال اخیر وضع ما را در این زمینه بهبود داده است و مزیت رقابتی هند، چین و پاکستان در این بازار تا حدودی کاهش یافته است.
ملکی‌جو عنوان کرد: رقبای ایران هم در تلاش هستند و شیوه‌هایی را در پیش گرفته‌اند تا تولیداتی با قیمت تمام‌شده را کاهش دهند اما واقعیت این است که می‌توان هنوز هم مشتریان وفادار به فرش ایران را راضی نگه داشت.
معاون سابق بازاریابی شرکت سهامی فرش ایران در پاسخ به این پرسش که چه میزان از مواد اولیه مورد نیاز برای تولید فرش دستباف به واردات وابسته است، اظهار کرد: ما در تولید فرش دستباف به واردات پشم‌های با الیاف بلند که از اصلاح نژاد دام‌ها تولید می‌شوند وابستگی داریم. مقدار قابل توجهی از مصرف ابریشم نیز وابسته به واردات است اما بخش قابل توجهی از مواد اولیه تولید در فرش دستباف در داخل کشور تولید می‌شود.
وی افزود: یکی از ویژگی‌های فرش ایران پشم مجعد و برگشت‌پذیر دام ایران است که کیفیتی مناسب به فرش ایران می‌دهد اما ابریشم مرغوب و پشم مرغوب با طول الیاف بلند برای فرش‌های ظریف عمدتا از کشورهای دیگر مانند چین و ازبکستان وارد می‌شود.
ملکی‌جو عنوان کرد: تولید ابریشم مورد نیاز فرش در سال جاری افزایش یافته است و با حمایت دولت از نوغانداران میزان تولید و کیفیت تولید ابریشم به نحو قابل توجهی افزایش یافته است و تولید این مواد اولیه مزیت ماست که می‌تواند در کاهش وابستگی به واردات این مواد موثر باشد.
معاون سابق بازاریابی شرکت سهامی فرش ایران با تاکید براینکه باید به تدریج مواد اولیه مورد نیاز تولید فرش دستباف در داخل کشور تولید شود، تصریح کرد: هر حمایتی از هر صنعتی باید منطق اقتصادی داشته باشد. میزان تولید،‌میزان تقاضا و سرمایه‌گذاری که برای تولید مورد نیاز است در کنار منافع اقتصادی که تولیدکننده از آن تولید به دست می‌آورد تعیین‌کننده میزان تولید در داخل کشور است.
وی افزود: بهبود دانش فنی و تکنولوژی تبدیل رنگساژهای طبیعی به استاندارد که قابل تکرار باشد و ثبات داشته باشد نیازمند توجیه اقتصادی است و اگر منطق اقتصادی ایجاد شود و تقاضای مناسب و قیمت منطقی وجود داشته باشد می‌توان در بسیاری از تولیدات سرمایه‌گذاری کرد.
ملکی‌جو گفت: اقتصاد به صورت دستوری عمل نمی‌کند و اگر حمایت‌ها غیرهدفمند باشد منجر به ایجاد شرایط بهتر ما در تامین نیاز بازار داخلی یا بازارهای صادراتی نخواهد شد.

مسابقه طراحی فرش «گره طلایی» در گام چهارم

چهارمین دوره مسابقه طراحی فرش «گره طلایی» آذرماه ۹۸ هم‌زمان با هفتمین دوره یادواره زنده‌یاد رشتی‌زاده در قم برگزار می‌شود.


به گزارش روابط عمومی شرکت سهامی فرش ایران، این مسابقه که در سه دوره پیشین ویژه دانشجویان رشته فرش بود در دوره چهارم گستره وسیع‌تری را شامل می‌شود.
بر پایه این گزارش، در این رقابت هنری که تا ششم آذرماه ادامه دارد، دانشجویان و دانش‌آموختگان دیگر رشته‌های هنری نیز می‌توانند توان و خلاقیت خود را بیازمایند.
افزون‌بر تنوع در گروه داوران و شیوه داوری این رویداد، این بار گروه‌بندی ۴ گانه بخش‌های رقابتی نیز از وجوه ممیزه با دوره‌های پیشین است و پیش‌بینی شده است تا آثار برگزیده در موزه فرش ایران نیز به نمایش درآیند.
این دوره از مسابقه طراحی فرش گره طلائی در بخش‌های کلاسیک و نیمه‌کلاسیک (دستی/ رایانه‌ای)، عشایری و ذهنی‌باف و نیز ایده‌های نوگرایانه برگزار می‌شود.
دستورالعمل مسابقه یادشده به شرح زیر اعلام شده است:

اهداف:
ایجاد انگیزه برای دانشجویان و دانش‌آموختگان فرش دست‌باف در ادامه کار مفید و تشویق و ترغیب ایشان به خلاقیت و نوآوری سنجیده و ایجاد تنوع.
استعدادیابی و ایجاد فرصت‌های شغلی برای دانشجویان و دانش آموختگان فرش
واجدان شرایط شرکت در مسابقه:
کلیه دانشجویان فعلی و دانش‌آموختگان سال ۱۳۸۸ تاکنون در نظام آموزش عالی کشور در مقاطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی‌ارشد درکلیه رشته‌های هنر به‌ویژه فرش دست‌باف با ارائه معرفی‌نامه یا کارت دانشجویی معتبر از دانشگاه محل تحصیل.

زمان‌بندی مسابقه:
۲ شهریور ماه ۱۳۹۸: شروع ثبت نام
۶ آذر ۱۳۹۸ :آخرین مهلت تحویل آثار
۸ آذر: داوری آثار در موزه فرش ایران
۹ تا ۱۵ آذر: نمایش آثار منتخب در موزه فرش ایران
۱۶ آذرماه ۹۸ هم‌زمان با ششمین همایش گره طلائی رشتی‌زاده: اهدا جوایز و تجلیل از برگزیدگان

نحوه ثبت نام درمسابقه:
کلیه واجدان شرایط شرکت در مسابقه می‌توانند با مراجعه به وب‌سایت ایران گره به نشانی اینترنتی www.guereh.com و تکمیل فرم ثبت‌نام در این مسابقه شرکت کنند.
مشخصات آثار
آثار ارائه شده باید با رویکرد کلی خلاقیت و نوآوری در طراحی و رنگ‌آمیزی فرش دست‌باف ایرانی در ۴ گروه ذیل و به صورت دستی یا فایل کامپیوتری ارائه شود.
طرح‌های کلاسیک و نیمه‌کلاسیک (به شیوه طراحی و رنگ‌آمیزی دستی مبتنی بر حفظ اصول و مبانی طراحی‌سنتی در حوزه‌هایی نظیر:
الف) کاشان، اصفهان، تبریز، کرمان، قم، اصفهان، نایین، مشهد و…
ب) ساروق، هریس، دُرُخش، ملایر، جوشقان، بیجار، همدان، اردبیل و …
۲- طراحی کلاسیک و نیمه‌کلاسیک) به شیوه طراحی و رنگ‌آمیزی رایانه‌ای مبتنی بر حفظ اصول و مبانی طراحی‌سنتی درحوزه‌های بر شمرده در ردیف ۱
عشایری و ذهنی‌باف به شیوه طراحی و رنگ‌آمیزی دستی مبتنی بر حفظ اصول و مبانی طراحی‌سنتی در قالی‌هایی نظیر بلوچ، کردی، شاهسون، قشقایی و… همچنین برخی قالی‌های روستایی‌باف قدیم که به شیوه ذهنی بافته می‌شدند.

طرح‌ها و ایده‌های نوگرایانه در طراحی و رنگ‌آمیزی (متفاوت با شیوه‌های رایج و سنت‌های متداول در طراحی نقشه‌های قالی ایرانی) که می‌توانند به صورت رایانه‌ای کشیده شوند.

تبصره ۱: کلیه آثار باید به شرح ذیل به صورت کامل و تکمیل شده از نظر طراحی و رنگ‌آمیزی ارائه شود و دبیرخانه مسابقه از پذیرش آثار تکمیل نشده معذور است.
الف)کلیه آثار ارسالی در گروه‌های ۱ و ۳ در صورتی‌که به صورت یک‌چهارم طراحی شده‌اند، فقط یک چهارم آن رنگ‌آمیزی شود؛ اما از نظر طراحی باید کامل کشیده شوند.آثاری که به صورت یک‌دوم طراحی شده‌اند فقط یک‌دوم آن رنگ‌آمیزی گردد؛ اما از نظر طراحی باید کامل کشیده شوند. آثاری که به صورت سراسر هستند باید به طور کامل طراحی و رنگ‌آمیزی شوند.
ب) کلیه آثار ارسالی در گروه‌های ۲ و ۴ باید به صورت کامل طراحی و رنگ‌آمیزی شده باشند.
تبصره۱: هر فرد مجاز به ارائه حداکثر ۲ اثر در هر بخش از این مسابقه است.
تحویل آثار
واجدین شرایط می توانند آثار خود را به همراه فرم تکمیل شده شناسنامه طرح یا نقشه فرش و فرم مشخصات متقاضی فرش به دفتر انجمن هنرمندان طراح و نقاش استان قم واقع در قم، پاساژ حجت، طبقه ۶، پلاک ۳۶۷ حداکثر تا تاریخ ۰۶/۰۹/۱۳۹۸ تحویل داده و رسید دریافت نمایند یا به نشانی فوق با پست ارسال کنند.
تبصره ۲: تحویل اثر به منزله قبول مقررات و شرایط و ضوابط شرکت در نمایشگاه و مسابقه و نیز مجوز نمایش اثر در نمایشگاه و چاپ در کتاب مربوط به مسابقه خواهد بود.
معیارهای انتخاب و داوری آثار:
تآکید به اصالت‌ها
خلاقیت و نوآوری در طرح و رنگ
توجه به ترکیب‌بندی و هماهنگی طرح و رنگ
رعایت اصول و قواعد طراحی و رنگ‌آمیزی نقشه فرش
در صورت اقتباس، الهام و یا بهره‌گیری از طراحی که قبلا” توسط طراح دیگری خلق شده باشد، باید روی نقشۀ ارائه شده با ذکر نام طراحِ مرجع، مراتب را به اطلاع برساند. بدیهی است طرح‌های اقتباس نشده بر طرح‌های اقتباس شده هنگام داوری، ارجحبت دارند.
تبصره – اگر طراح مرجع نسبت به این امر شکایت داشته باشد، طرح از مسابقه خارج می‌شود.
جوایز:
۱- اهدای لوح تقدیر و جایزه نقدی به نفر برتر هر گروه
اعضای هیئت داوران (به ترتیب حروف الفبا)

علی‌اصغر خوشگفتار مقدم
حمیدرضا ذوالانواری
تورج ژوله
مهسا مجیدی
رضا یساولی
تبصره۳: آثار راه یافته به مرحله نهایی در نمایشگاهی اختصاصی به نمایش در خواهد آمد.