تهرانگردی با فرش ایران

تهران فارغ از ترافیک و شلوغی این روزگارش اماکن دیدنی بسیاری دارد. جمعه‌ها که برای تهران و ساکنینش روز آرام کم هیاهویی است، موسسات گردشگری تور یک روزه تهرانگردی برپا می‌کنند. بافت مرکز تهران هم‌چنان نشانه‌هایی از گذشته این شهر در خود دارد. از این رو برخی از موسسات تور گردشگری خود را برپایه این اماکن برنامه‌ریزی می‌کنند. ساختمان مرکزی شرکت سهامی فرش ایران نیز از این دست اماکن در تهران به شمار می‌آید. شیوه معماری و ویژگی‌های ظاهری آن مقصد مطلوبی برای این موسسات و همراهانشان است.
جمعه ۲۶ فروردین‌ماه فروشگاه مرکزی شرکت سهامی فرش ایران پس از چندی دوباره میزبان گردشگران بود.

راهنما گردشگران: عبدالحسین قاسم‌نژاد
عکس: حسین معروفی

سال نو، حراج نو

حراج فرش دستباف

در اولین جلسه حراج سال جدید چه گذشت؟

اولین جلسه حراج فرش دستباف شرکت سهامی فرش ایران در ۴۶ نوبت روز دوشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۱ بین ساعت ۱۶ تا ۱۸ در سالن حراج شرکت سهامی فرش ایران برگزار شد. در این جلسه تغییراتی در نحوه عرضه فرش انجام شده بود تا فرش‌ها برای بازدید کنندگان نمایش بهتری داشته باشد. به این صورت که فرش‌ها روی سکویی به مساحت حدودا ۱۲ متر مربع به نمایش گذاشته می‌شدند.

در مجموعِ ۴۶ نوبت این جلسه، ۶۰ تخته فرش به مساحت ۲۶۱ متر مربع در سالن حراج عرضه شد. از این بین در ۲۵ نوبت، ۳۵ تخته فرش به مساحت ۱۲۶ مترمربع با پیشنهادهایی بالاتر از قیمت پایه فروخته شدند. اما ۲۵ تخته فرش که در ۲۱ نوبت با مساحتی حدود ۱۳۵ متر عرضه شدند بدون مشتری بودند و فروخته نشدند.

برترین فرش اولین حراج قرن ۱۵

در اولین جلسه حراج فرش دستباف قرن ۱۵ یک تخته قالیچه سنقر به مساحت ۲٫۹۶ متر مربع با قیمت یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان وارد سالن حراج شد که با حدود ۲٫۵ برابر رشد نهایتاً به قیمت ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان فروخته شد. این قالیچه سنقر بیشترین رشد قیمت از قیمت پایه را داشت.

ترین‌های اولین جلسه حراج سال ۱۴۰۱

پایین‌ترین قیمت اولین جلسه حراج سال ۱۴۰۱ مربوط به یک تخته فرش بافت اهواز بود که با قیمت پایه ۴۰۰ هزار تومان وارد سالن حراج شد و با ۲۵ درصد رشد به قیمت ۵۰۰ هزار تومان فروخته شد. بالاترین قیمت فرش عرضه شده در این جلسه هم تعلق گرفت به یک فرش بزرگ پارچه همدان با ۱۸ متر مربع مساحت که به قیمت ۲۷ میلیون تومان در سالن حراج عرضه شد اما مشتری‌ای نداشت و به انبار حراج برگشت.

عنوان بالاترین قیمت فرش فروخته شده در اولین حراج قرن ۱۵ خورشیدی هم به یک تخته قالی تبریز رسید. این فرش قواره پرده‌ای با مساحت ۳٫۸ متر مربع به قیمت پایه ۱۳ میلیون تومان وارد سالن حراج شد که با یک چوب بالاتر به قیمت ۱۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان فروخته شد.

در این جلسه به صورت میانگین فرش‌های فروخته شده با ۲۲٫۷ درصد رشد از قیمت پایه فروخته شدند.

چرا فرش‌های شرقی از چشم اروپاییان افتاد؟

دستکم از سده چهاردهم میلادی به بعد (حتی پیش از آن)، اروپاییان به‌ویژه اشراف، همواره به فرش‌های شرقی عشق می‌ورزیدند و فرش یکی از اقلام مهم وارداتی به اروپا بود. اما این پیوند و دلبستگی در یک دوره زمانی تقریباً صدساله رو به سردی نهاد و فرش‌های شرقی از چشم اروپاییان افتاد؛ واردات فرش به اروپا نیز در این دوره فروکش کرد. این دوره حدوداً مقارن است با آغاز دوران باروک؛ زمانی که اشراف اروپایی ترجیح دادند به‌جای فرش شرقی، فرش‌های بافته شده در خود اروپا را بخرند.

فرش‌های اروپایی که بافت آنها حدوداً از ۱۶۴۴ میلادی آغاز شد، هیچ شباهتی به فرش‌های ایرانی و ترکی -که نمونه‌های آن را در نقاشی‌های دوره رنسانس می‌بینیم- نداشتند؛ بلکه طرح، نقش و رنگ آنها ملهم از معماری باروک بود و طراحان اروپایی می‌کوشیدند فرش‌هایی تولید کنند که مناسب دکوراسیون کاخ‌های دوره باروک باشد. از پیش‌گامان این جریان کارخانه فرش‌بافی ساوونری در فرانسه بود.

فرش‌های اروپایی جدید تقلید و الهامی ساده از نقوش به‌کاررفته در معماری باروک نبودند بلکه طراحان داخلی گامی بلند برداشتند و عیناً آذین‌های دیواری و سقف را بر فرش پیاده کرده و بافتند؛ کاری بسیار دشوار برای اروپاییانی که سابقه و تجربه کمی در فرش‌بافی داشتند اما در نقاشی و طراحی تزیینات وابسته به معماری بسیار مهارت داشتند. این نکته را نیز از شرقیان آموخته بودند که برای کف مسجد یا کاخ، فرشی می‌بافتند که طرح و نقش آن مشابه زیر گنبد یا سقف آن بنا بود. به‌هرروی سبک باروک که کل اروپا را فراگرفت و پس از آن روکوکو، نمایانگر قدرت و شکوهی بود که اروپا مایل بود با آن شناخته شود و البته با پیشرفت‌های نظامی و خیز بلند اقتصاد اروپا در آن دوره نیز همخوانی داشت.

در فرانسه دو کارخانه ساوونری و آبوسون و در انگلستان دو کارخانه اکسمینستر و ویلتون بسیار گسترش یافتند و فرش‌های آنها بازارهای اروپایی را فراگرفت اما این تصور که مردم اروپا علاقه خود را به فرهنگ و مظاهر شرقی کاملاً از دست دادند درست نیست. در دوره باروک که دلبستگی به فرش‌های شرقی فروکش کرده بود جریانی در سلیقه عمومی و هنری اروپا در حال پا گرفتن بود که امروز آن را تُرک‌گرایی (Turquerie) می‌نامیم. مراودات تجاری و فرهنگی اروپا با عثمانیان سبب شده بود که مردم اروپا با سبک زندگی و سلیقه زیباشناختی شرق به‌ویژه مردمان آناتولی آشنا و شیفته آن شوند. ترک‌گرایی مُد و اسلوبی بود که بر پایه تقلید از مظاهر هنر و فرهنگ تُرکی-عثمانی در اروپای غربی در قرون شانزدهم تا هجدهم به‌ویژه در فرانسه رواج یافت. این اسلوب تأثیری ژرف بر دکوراسیون، نقاشی و موسیقی غربی گذاشت چنان که در اروپای قرن هجدهم پوشیدن لباس ترکی، کشیدن تنباکوی ترکی با چپق ترکی رواج یافت و همراه داشتن ساعت تزئین‌شده به سبک ترکی نشانه تعلق به طبقه اجتماعی بالا بود.

چگونگی شکل‌گیری سبک و مد شرقی در اروپا بسیار شگفت‌انگیز است اما شگفت‌تر آن است که چرا این سبک، فرش را در بر نمی‌گرفت. شاید این نکته از عجیب‌ترین پرسش‌های تاریخ فرش و پاسخ به آن دشوار باشد. بااین‌همه ترک‌گرایی، دکوراسیون، پوشاک، پارچه و طراحی و تزیین ظروف چینی را پوشش می‌داد و در اصطلاح امروز نشانه‌ای از «شیک بودن» به شمار می‌رفت. اما اروپا چگونه دلبسته فرهنگ عثمانی شد؟

تا حدود ۱۶۵۰ میلادی امپراتوری عثمانی ترسناک‌ترین همسایه اروپا بود که با رشدی شگفت‌انگیز بخش بزرگی از اروپای شرقی از جمله یونان و بخشی گسترده از شمال آفریقا را ضمیمه خاک خود کرده بود. اما اندک‌اندک عثمانیان و به‌ویژه پس از جنگ وین که عواقب ناخوشایندی برای آنان به بار آورد از پیشروی بیشتر در اروپا منصرف شدند. گرچه بخشی از اروپای شرقی دو سده دیگر نیز زیر نفوذ امپراتوری عثمانی ماند اما ترس از عثمانیان فروکش کرد و فرهنگ شرقی با همه راز و رمزهایش آرام‌آرام در اروپای غربی نفوذ کرد. اکنون اروپاییان با دشمنی روبرو بودند که دیگر از او نمی‌ترسیدند پس به فرهنگ و هنر عثمانیان علاقه‌مند شدند. حتی عادت نوشیدن قهوه هم که از استانبول به ونیز رسیده بود در سراسر اروپا گسترش یافت.

ترک‌گرایی نیز مانند هر مد دیگری، ترکیبی از واقعیت و فانتزی بود. به‌ویژه آن که در این دوره هنوز مردم عادی اروپا به شرق سفر نکرده بودند و فقط تصوراتی خیال‌انگیز و غیرواقعی از آنجا در ذهن داشتند. کاربرد فرش‌های شرقی گرچه در این دوره کم شده بود اما نقاشان اروپایی برای القای بهتر حس شرقی تصویر نجیب‌زادگان و اشراف را با لباس ترکی و بر فرش‌های شرقی ترسیم می‌کردند. برای نمونه تصویر مقابل چهره لویس آگوستا ون دنمارکن، شاهزاده دانمارک و نروژ، اثر ینس یوئل را نشان می‌دهد که در کنار او فرشی صفوی (پولونیزی) بر میز گستره است.

همه این نمونه‌ها گواه بر این نکته است که در این دوره اروپاییان می‌بایست اصلی‌ترین نماد شرق را که فرش باشد، بیش از این ارج بنهند اما سلیقه اروپا در این موردِ به‌خصوص راه دیگری در پیش گرفت. اگر اشراف در دوره رنسانس فرش‌های شرقی خود را به نمایش می‌گذاشتند در دوره باروک نماد تمکن مالی، فرش‌های فرانسوی و انگلیسی بود.

به‌واقع ترک‌گرایی مدی شورانگیز اما گذرا بود که همه جوانب و سلیقه زیباشناختی اروپاییان را در برنمی‌گرفت. گرچه هنوز هم می‌توان برخی نشانه‌های آن را در فرهنگ اروپایی دید.

از ۱۷۵۰ میلادی به بعد دوباره اروپاییان به فرش‌های شرقی روی خوش نشان دادند که از علل آن تولید گران و قیمت‌ تمام‌شده بالای فرش در فرانسه و انگلستان بود؛ ازاین‌رو واردات این فرش‌ها به اروپا به شکل چشم‌گیری افزایش یافت. همچنین لشکرکشی ناپلئون در ۱۷۹۸ میلادی به مصر نیز متغیر دیگری در این زمینه بود و سبب شد که پای مردم عادی اروپا نیز به مشرق‌زمین باز شود. اکنون دوره خیال‌پردازی درباره شرق به پایان رسیده و دوران تازه‌ای در هنر اروپا آغاز شده بود که غربیان را با واقعیت شرق روبرو می‌کرد؛ دوران اوریانتالیسم یا شرق‌گرایی.

گرداوری: دکتر داود شادلو
عضو هیئت علمی گروه فرش دانشگاه هنر شیراز

لا به لای قالی‌ها، قالی نائین بالا آمد

در جنوب غربی اصفهان، حاشیه جنوبی کویر مرکزی ایران شهر نائین واقع شده است. شهری كه بواسطه داشتن اقليمی كويری با آب و هوای خشک ساكنان اين منطقه را به سمت صنايع دستی سوق داده؛ آنچنان كه یکی از منابع امرار معاش و درآمد ساكنان از اين طريق است.

نائین شهرتی ديرينه در عبابافی دارد؛ در گذشته عباهايی ظريف از پشم شتر می‌بافتند و عبابافی اسباب شهرت نائین شده بود اما كم كم دارهای قالی برپا شدند و ظرافت و ريزبافی عبابافی در هنر قالی‌بافی متجلی شد و تا امروز نائین مشهور به توليد قالی‌های ظريف و با كيفيت است. در حسن شهرت قالی نائین عوامل مهمی از جمله كيفيت، استحكام، ثبات رنگ، دقت در بافت نقشه، داشتن ابعاد و شكل‌های مختلف همچون دایره، شش گوش، هشت گوش و… تاثيرگذار بوده است.

ساختار فنی قالی نائین

تار و پود قالی‌های نائین از پنبه و براي رجشمارهای بالای هفتاد اغلب چله ابريشم استفاده می‌شود. پرز از پشم و ابریشم است که معمولاً ابریشم سفید را در دورگیر نقوش قالی می‌بافند و در اصطلاح به آن‌ها گرده ابریشم می‌گویند که به طرح حالت برجسته می‌بخشد. قالی نائین دارای گره نامتقارن است. کیفیت گره، تک خفتی است اما بعضا گره جفتی هم در قالی‌ها دیده می‌شود. با این حال بافته‌های تک خفتی به مراتب کیفیت بالاتری دارند. قالی‌های نائین دو پود با شيرازه متصل و گلیم‌بافی به روش فارسی (كرباس) است و پرداخت اولیه، در حين بافت صورت می‌گیرد.

طرح و نقش قالی نائین

انواع لچک ترنج‌های شاه عباسی و طرح‌های افشان با استفاده از ترکیبات اسلیمی، ختایی و به طور کلی نقوشی که با طرح‌های سنتی قالی ایرانی درهم آمیخته‌اند بیش از هر طرح دیگری در قالی‌های نایین دیده می‌شود. طرح‌های غالب قالی این منطقه را می‌توان چنین برشمرد: لچک و ترنج، افشان، حاج خانمی، درختی، محرمات، ماهی درهم، خشتی، شکارگاه اژدری، محرابی، قابی، بازوبندی، كومه‌ای، ابنيه اسلامی، گنبدی، طرح بته جقه، شش ترنج و ترنج‌دار اسليمي.


کارت رنگ شعبه نایین

کارت رنگ شعبه نایین شرکت سهامی فرش ایران

رنگ‌های قالی نائین

قالی‌های نائین اگر چه در رنگ‌آمیزی، تنوع کمی دارند اما با همان ترکیب و تعداد رنگ، زیبایی تحسین برانگیزی را ایجاد می‌کنند. رنگ‌های کرم، خاکی، بژ، زرشکی، نخودی، آبی، سفید و لاکی در سایه‌های سیر و روشن از مهمترین رنگ‌های قالی نائین است. در این میان خاکی روشن، خاکی سیر، آبی سیر و کرم، رنگ‌های اصلی به شمار رفته و در بیشتر مواقع روی نقوش اصلی بدون استفاده از تكنيک سايه روشن استفاده می‌شوند. با توجه به سنت مرسوم، رنگ لچک‌ها، ترنج و حاشیه یکسان است و استفاده از دو رنگ سرد در کنار يکديگر براي ميل‌ها*، در منطقه اصفهان و نائین رواج داشته و در ساير مناطق کاربرد کمتری دارد. در طرح لچک ترنج، زه بيرونی در ترنج و لچک‌ها، به عنوان مرزی با متن است.

ظرافت قالی‌های نائین

در بيشتر مناطق برای بیان ظرافت فرش دستباف از اصطلاح «رجشمار» استفاده می‌شود؛ در قالی‌هايی با گره متقارن مانند تبريز رجشمار عبارت است از تعداد گره در ۷ سانتی‌متر عرض قالی و در قالی‌هايی با گره نامتقارن مانند قالی اراك، عبارت است از تعداد گره در ۶٫۵ سانتیمتر عرض قالی. اما در نائین به جاي رجشمار، اصطلاح «لا» متداول است؛ که منظور تعداد لای نخ پنبه است که در تار قالی استفاده می‌شود.

۱۲ لا معادل رجشمار ۳۰ تا ۴۰،  ۹ لا معادل رجشمار ۴۵ تا ۵۰ ، ۶ لا معادل رجشمار ۵۵ تا ۶۰ و ۴ لا معادل رجشمار ۷۰ محسوب می‌شود. قالی نائین معمولا بصورت ۶ لا يا ۹ لا و يک خفتی و مواردی دو خفتی بافته می‌شود كه می‌توان قالی‌های ۶ لا و يک خفت را ريزباف و ظريف و با كيفيت بالا و قالی‌های ۹ لا و دو خفتی را با ظرافت و كيفيت پايين‌تر دانست که در قیمت گذاری قالی‌های نایین نکته مهمی است.

قواره‌ قالی‌های نائین

طراحان براساس تعداد گره مورد نظر در عرض و طول قالی، ابعاد نقشه را تعیین می‌كنند و تولید کننده می‌تواند نقشه را براساس تقسیم بندی‌های خاص بر روی چله مورد نظر: ۴لا، ۶لا و یا ۹ لا اجرا كند. بدین ترتیب طبق نقشه‌ای واحد ممکن است آثاری با ابعاد و ظرافت‌های مختلف تولید شود و در هر یک از انواع چله‌ها با تغییر میزان ظرافتِ تارها طبق سفارش یا نظر تولید کننده، از نقشه‌ای ثابت قالی‌هایی با قواره و ظرافت (رجشمار) متفاوت تولید كرد. در نائین قالی‌ها در اندازه‌های بسیار متنوعی از پادری، پرده‌ای تا ابعاد بسيار بزرگ تولید می‌شود. گفتنی است نائین یکی از مراکز موفق بافت قالی‌های بزرگ پارچه با کیفیت اعلا است.

شرکت سهامی فرش ایران نيز در شعبه تولیدی که در شهر نائین دارد انواع قالی‌های سبک نائین را با مواد اولیه مرغوب در کارگاه‌های متمرکز و خانگی شعبه نائین تولید می‌کند. نمونه قالی‌های سبک نائین شرکت سهامی فرش ایران را می‌توانید در تصاویر زیر ببینید.


*به خطوط جدا کننده‌ی اجزای حاشیه از یکدیگر میل یا سو می‌گویند. از میل‌ها برای جداکردن حاشیه از متنِ فرش نیز استفاده می‌شود.

گردآوری: شهین نعمتی دهکردی
کارشناس ارشد فرش

از مهراب تا محراب در فرش ایران

طرح‌های مهرابی که در قواره کوچک‌تر و با کاربرد محل نمازگزار به قالی‌های سجاده‌ای نیز مشهورند مانند دیگر زیرانداز‌های مرسوم در ایران دارای وجوه نمادین‌اند. مطابق آنچه از نام این طرح بر می‌آید (مهراب-محراب) این طرح مُلهم از همان مهرابی است که در مکان‌های مذهبی نظیر مساجد، کلیساها و … وجود دارد. به همین دلیل مشخصه اصلی این طرح در نقشه‌های قالی، اغلب دو ستون در طرفین زمینه و طاقی هلالی شکل در بالای زمینه است که در اماکن مذهبی نیز این دو ویژگی در ساخت مهراب متداول است.

در این طرح طاق محراب در یک سو قرار می‌گیرد و حاشیه‌ها گرداگردش نقش می‌شود. در تفسیر واژه مهراب دو دیدگاه وجود دارد؛ گاه نوشتار آن با «ح» است به معنی محل جنگ که در این دیدگاه ایستادن مسلمانان به سوی قبله و خواندن نماز برای او به مثابه جنگ و حرب با درونیات بداندیش خویش است. اما نوشتن به صورت «مهراب» برگرفته از آیین مهرپرستی است، آنجا که پیروان آن در جایگاه ویژه مهر به نیایش او می‌پرداختند.

طرح این گونه از قالی ایرانی نقش‌ها و نقش‌مایه‌های دیگری نیز دارد.
جار و قندیل: بافتن جار و قندیل در میانه قالی نشان از نور است چه‌آنکه در قرآن، خدای خود را با نور توصیف کرده است. در این حالت پنداری انسان به سوی خدا ایستاده و او را عبادت می‌کند.
ستون: نقش ستون می‌تواند نشان از درگاه و محل دیدگاه باشد، مانند دیدگاه ایوان رو به سوی بهشت.
درخت و گُل: نقش کردن درختان با شاخه‌های انبوه و گل‌های رونده بر شاخه آن‌ها، فرانمایی مکانی دل‌انگیز چون بهشت است.
گلدان گُل و یا تک درخت: اگر درخت نقش شده سرو باشد، در اینجا سرو نماد آزادگی است. پندار برآن است شخص نمازگزار آزاده است و در قید و بند هیچ چیز قرار ندارد. تنها در این جایگاه با خدای خود سخن می‌گویید. همچنین اگر گیاه میانی درون گلدان نقش شده باشد نشان از درخت طوبی است که برپایه روایات اسلامی در میان بهشت جای دارد و هر شاخه‌اش بربالای سر یک فرد سایه می‌افکند.
دروازه، سراپرده و درگاه: با نقش کردن دروازه در دو سمت متن قالی، درگاه و یا ورودی به بهشت نمایانده شده است.
کتیبه: نگاشتن کتیبه چه‌آنکه اشعاری باموضوع نیک فرجامی باشد و یا آیات قرآنی و یا صفات خداوندی در راستای بازآفرینی حس آن‌جهانی است.
جانوران: نقش جانورانی چون پرنده و چهارپایان در قالی محرابی برای ایجاد فضایی دلنواز است. استفاده از نقش «گرفت‌وگیر» در این گروه از قالی‌ها نشان از یک کشمکش بین دو رفتار نیک‌پی و بدسِگال است که گویی گاه ابتدا و انتهایش نادانسته است و انسان در کشاکَش این دو رفتار است، و تنها این مفهوم جدال مدنظر است و نه نتیجه آن.
درخت سخنگو یا واق‌واق: این درخت برگرفته از افسانه‌های کهن ایران است که در آن درختانی را معرفی می‌کنند که میوه‌های درخت، به شکل سر انسان یا حیوان هستند، مادینه و نرینه، و هر کدام از سرها به زبان خود سخن می‌گویند. نقش چنین درختی در میانه محراب که گاه شاخه‌ها از میان بدن دیو و شیطان روییده نشان از آن قسم ابلیس است که آدم و فرزندانش را به خود جلب کند و از راه به در کند. نمازگزار باید بر ابلیس و نَفس خویش پا بگذارد و بجنگد.

البته بر پایه نظر برخی محققان قالی محرابی یا مهرابی که با نام‌های دیگری چون گلدانی، یک‌طرفه، درختی نیز شناخته می‌شود لزوماً فرانمایی مکانی مثالی با توجه به آموزه‌های اسلامی نیست و همچون سایر هنرهای ایرانی پس از ظهور اسلام مفاهیم تازه‌تری در راستای باورهای اسلامی به خود گرفته است. در واقع بر پایه این دیدگاه طرح مهرابی (محرابی) یکی از طرح‌های اصیل ایرانی است که سابقه آن به پیش از ظهور اسلام می‌رسد. در دهه‌های اخیر این طرح به ندرت مورد توجه طراحان و بافندگان بوده است و در بیشتر موارد مغلوبِ طرح‌های گلدانی و درختی گردیده و با آن‌ها تلفیق شده است.

تورج ژوله محقق و پژوهشگر فرش در این‌باره می‌گوید: دلیل اصلی برافتادن یا مغلوب شدن طرح مهرابی در برابر طرح‌های گلدانی و درختی معلوم نیست. در دوره معاصر، این طرح با مشخصات اصلی که از آن می‌شناسیم به ندرت بافته شده است. البته آغاز این اتفاق، با بررسی قدیمی‌ترین نمونه‌های برجا مانده به احتمالی، سرآغازی از عصر صفویه دارد. از مشخصات اصلی این طرح، ستون‌های طرفین زمینه اغلب حذف یا محو شده و فقط طاق بالای زمینه باقی مانده است که آن نیز اغلب همچون پرده‌ای فراخ می‌ماند تا طاقی از مهراب. در اکثر نمونه‌های منسوب به این طرح، پیش از مهراب، پنجره یا درگاهی گشوده به طبیعت، و یا ایوانی متجلی می‌گردد. عده‌ای بر آن هستند تا این اتفاق را با مفهوم مهراب یا محراب در هم آمیزند و آن را پنجره‌ای گشوده به بهشت بدانند.

عبدالحسین قاسم‌نژاد
کارشناس ارشد فرش دستباف

نگاهی به «پازیریک»؛ نخستین مجله بین‌المللی فرش جهان

گراتز مجله «پازیریک» را در سال ۱۹۶۸ در بروکسل و به زبان انگلیسی منتشر کرد. گرچه در شماره نخست این نشریه از بزرگانی چون آرتُر آپِم پوپ (تاریخ‌نگار هنر)، ادریس‌شاه (عارف و نویسنده) و سیاوش آزادی (پژوهشگر فرش) مقالاتی منتشر شده بود اما عمر «پازیریک» کوتاه بود و بیش از یک شماره دوام نیاورد.

همچنین در این مجله عکسی از اتاق نشیمن خانه «ادموند دی اونگر» منتشر شده است که برای پژوهشگران فرش اطلاعات ارزشمندی را آشکار می‌کند. دی اونگر مجموعه‌دار شهیر هنر اسلامی و بنیان‌گذار مجموعه کی‌یر بود. او درباره علاقه‌اش به فرش می‌نویسد:

«علاقه من به هنر اسلامی با فرش آغاز شد. نخستین‌بار شش‌ساله بودم که پدرم گفت نباید بر فرش‌ها پا بگذارم… پدرم که دریافته بود مانند خودش به فرش علاقه‌مندم مرا به موزه‌ها می‌برد؛ تا اینکه اندک‌اندک خرید فرش را آغاز کردیم. کار به آنجا رسید که در برخی اتاق‌های خانه سه فرش روی هم انداخته بودیم».

مجموعه فرش دی اونگر از برجسته‌ترین مجموعه‌های خصوصی فرش‌های شرقی است که در آن تعداد زیادی فرش‌های صفوی ایرانی و عثمانی (هولباین، لوتو، اوشاک، ترانسیلوانیا) و هندو مغولی وجود دارد که دسته‌بندی کردن آن‌‌ها دشوار است.

در تصاویر بالا فرشی پولونیزی به دیوار آویزان و کف اتاق نیز یک فرش ترنج‌دار صفوی گسترده است. این فرش پولونیزی که تا پیش از انتشار شماره نخست پازیریک اطلاعی از آن موجود نبود، اکنون در مجموعه کی‌یر محفوظ است. جفت آن نیز هم‌اکنون در موزه برلین نگه‌داری می‌شود و هدیه‌ای بوده است از سوی شاهزاده لیختن‌اشتاین به ویلهلم فون‌بوده (پژوهشگر فرش و بنیان‌گذار موزه برلین).

فرش ترنج‌دار موجود در عکس نیز اکنون در مجموعه کی‌یر نگه‌داری و زیرمجموعه فرش‌های ترنج‌دار صفویِ شمال غرب ایران دسته‌بندی می‌شود. این فرش ازآن‌رو اهمیت دارد که تنها فرش موجود در جهان است که از نظر طرح، نقش و به‌ویژه رنگ نزدیکی بسیاری با فرش اردبیل (شیخ‌صفی) دارد؛ گرچه تردستی و ظرافتی که در نقشه فرش اردبیل می‌بینیم در این نمونه دیده نمی‌شود.

گرچه یک شماره از «پازیریک» بیشتر منتشر نشد اما همین یک شماره نشان داد که یک نوشته یا عکس تا چه اندازه می‌تواند ظرفیت‌های پژوهشی داشته باشد و بر آگاهی ما بیفزاید. ده سال پس از انتشار «پازیریک»، مجله «هالی» آغاز به کار کرد و جریان‌ساز شد؛ این نشریه هنوز هم منتشر می‌شود.


دکتر داود شادلو
عضو هیئت علمی گروه فرش دانشگاه هنر شیراز

داستان فرش شیراز که بختش باز شد


قرن نو با حراج نو در خدمت شماییم
حراج فرش دست‌باف کارکرده از ۲۲ فروردین ۱۴۰۱ هر دوشنبه حوالی ساعت ۱۶ در محل دفتر مرکزی شرکت سهامی فرش ایران، سالن حراج برگزار می‌شود.
نشانی: تهران، خیابان فردوسی، روبروی نوفل لوشاتو، پلاک ۳۵۷، سالن حراج شرکت سهامی فرش ایران (با پارکینگ اختصاصی)
برای اطلاعات بیشتر در مورد حراج فرش دستباف کارکرده اینجا را ببینید

نگاهی به کارنامه‌ی پرویز تناولی در عرصه‌ی فرش

تورج ژوله

نام پرویز تناولی را به دلیل نگاه متفاوتش به هنرهای مختلف بومی و سنتی ایران و همچنین تآلیف کتب و مقاله‌های متعدد در این زمینه، در محافل ملی و بین‌المللی بسیار شنیده‌ایم. پرویز تناولی متولد ۳ فروردین ۱۳۱۶ در تهران است که اولین فعالیت هنری خود را در ۱۰ سالگی با آموختن ویلن زیر نظر استاد بزرگی همچون ابوالحسن صبا آغاز کرد. علاقه او به نقاشی باعث شد تا در سال‌های ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۸ در کلاس‌های آزاد نقاشی هنرستان کمال‌الملک نزد استاد حسین شیخ آموزش ببیند. اما ثبت نام در هنرستان هنرهای زیبای تهران در رشته مجسمه‌سازی را می‌توان ورود تحول ساز و جدی او به عرصه هنر دانست. سه سال تحصیل در این هنرستان، تحولی بزرگ در زندگی هنری پرویز تناولی به وجود آورد؛ تحولی که سرآغاز جنبشی مستقل و بزرگ در عرصه ملی بود و نام او را در میان هنرمندان معاصر و بین‌المللی در جهان جاودانه ساخت. طی سال‌های ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۵ آثار متعدد و نوگرایانه‌ی او در مجسمه سازی و نقاشی با موضوع «هیچ» و «دیوارهای ایران» نگاه بسیاری از منتقدان و هنردوستان را در جهان متوجه خود کرد.

تناولی و فرش ایران

نگاه خاص و نافذ پرویز تناولی از بدو ورود او به عرصه هنر به طور خاص متوجه هنر بافندگی ایران و به خصوص دست‌بافت‌های عشایری و روستایی ایران بود. سفرهای متعدد او به صدها روستا در نقاط مختلف ایران و همچنین تجربه زندگی با عشایر فارس، بختیاری، شاهسون، کرد و … نشان از علاقه‌ی او به این گروه از مردم ایران و هنر بافندگی آنان بوده است.

علاقه‌ی تمام نشدنی‌اش به هنر بافندگی اساس تصمیم به معرفی بافته‌های عشایری و روستایی ایران و زنده نگه داشتن نام، هنر و فرهنگ بافندگی آنان شد. تآلیف ده‌ها مقاله و کتاب در مورد انواع بافته‌های عشایری و روستایی ایران، به مثابه‌ی دایره‌المعارف بزرگی در زمینه بافته‌های عشایری و روستایی ایران به شمار می‌رود.

اولین رویدادی که پرویز تناولی در آن فرش را به نمایش گذاشت، در گالری «بورگز» در آبان ۱۳۴۴، در تهران بود. این نمایشگاه، مجموعه‌ای از نقاشی‌ها، مجسمه‌ها و اشیای مختلف و حتی متضاد بود که ترکیب رنگ‌های تند و بعضاً ناسازگار داشت. قطعات خوشنویسی، ظروف مسی، پلاستیکی، لامپ فلورسنت و بالاخره قطعاتی از فرش در این نمایشگاه به چشم می‌خورد؛ عشق تناولی به فرش ایران با تآسیس انجمن دوستداران فرش ایران در سال ۱۳۵۲ با هدف حفظ سنت‌ها و حمایت از فرش ایرانی آشکارتر شد. اولین جلسه این انجمن در منزل پرویز تناولی و با شرکت پنج عضو برگزار شد.

تعدادی از کتاب‌های پرویز تناولی که با موضوع دستبافته‌های ایرانی منتشر شده

تعدادی از کتاب‌های پرویز تناولی

«منیر فرمانفرمائیان» نقاش و گرافیست، «ابوالبشر فرمانفرمائیان» همسر منیر فرمانفرمائیان و پسر عبدالحسین میرزافرمانفرما، «جنی هاسگو» نویسنده و پژوهشگر فرش‌های عشایری، «آمادئو فرانکیس»، سرکنسول سفارت ایتالیا در ایران و «جان ورتیم» مجموعه‌دار و متخصص فرش‌های عشایری، اعضای این انجمن بودند و در سال دوم دکتر «سیروس پرهام» نیز به آنان ملحق شد. در سال ۱۳۵۳ اولین نمایشگاه فرش پرویز تناولی با نام قالیچه‌های شیری فارس در موزه منسوجات واشنگتن افتتاح شد و در دی و بهمن همان سال کتاب Lion Rugs from Fars به عنوان کاتالوگ همان نمایشگاه به قلم او توسط موسسه «اسمیت سونین» منتشر شد.

این نمایشگاه به منزله پیامی بود که نشان می‌داد در آینده از فرش ایران بیشتر خواهیم شنید. تناولی در عرصه فرش به طراحی و بافت قالی هم پرداخت اما آن را راهی سخت دریافت چنان‌که خود می‌گوید:

از زمانی که پا به دنیای فرش گذاشتم، فکر داشتن سهمی از آن باعث شد اقدام به تهیه‌ی طرح‌های مناسب برای فرش کنم. اما پس از چندی دریافتم راه سختی را در پیش گرفته‌ام. اصول محکم و جاافتاده‌ی فرش ایران با قدمت چندهزار ساله‌اش، آن را به صورت هنری ویژه و متمایز از دیگر هنرها درآورده است. به همین جهت دخل و تصرف‌های نامعقول را نمی‌پذیرد. البته این به آن معنا نیست که فرش ایران هنری منجمد و غیر قابل انعطاف است. نگاهی گذرا به دوره‌های مختلف فرش‌بافی نشان از تحولات زنده و مستدام آن دارد. اما این تحولات همیشه همگون و هماهنگ با دنیای بهشت‌گونه‌ی فرش بوده است …

نگاهی به روند فعالیت‌های هنری پرویز تناولی، موید دوره‌ی جدید زندگی تخصصی او با گرایش به قالی‌های شیری و سایر بافته‌های عشایری و روستایی ایران است.

اهدای بافته‌های عشایری

صبح یکی از روزهای بهمن‌ماه ۱۳۹۸ پیامی صوتی از پرویز تناولی دریافت کردم مبنی بر اهدای تمامی بافته‌های عشایری و روستایی مجموعه‌ی خود به وزارت میراث فرهنگی که حاصل بیش از ۵۰ سال فعالیت وی بود. تناولی در نظر داشت با ساخت موزه‌ای اختصاصی، گنجینه‌ای برای تمام نسل‌ها برجای بگذارد. مدتی بعد گفت‌وگو برای انعقاد تفاهم‌نامه‌ای برای این اهدای بزرگ آغاز شد. تا جایی که می‌دانم چنین اهدایی با این تعداد، نه تنها با موضوع دست‌بافت‌ها، بلکه در سایر آثار هنری در تاریخ موزه‌ها و در میان مجموعه‌داران جهان بی‌سابقه بوده است. و می‌توان آن را بزرگترین اهدای هنری توسط یک مجموعه‌دار در جهان دانست. سرانجام در ۱۹ آبان سال ۱۳۹۹ تفاهم‌نامه‌ی این کار بین پرویز تناولی و دکتر محمدحسن طالبیان، معاونت وزارت میراث فرهنگی، به امضا رسید. طبق آن تفاهم نامه ۱۴۰۸ بافته عشایری و روستایی از سوی پرویز تناولی اهدا شد.

بر اساس مفاد این تفاهم‌نامه، مقرر شد تا وزارت میراث فرهنگی موزه‌ای مستقل و اختصاصی به نام موزه پرویز تناولی تآسیس کند تا کل ۱۴۰۸ بافته‌ی اهدایی برای همیشه در آنجا نگهداری و به نمایش گذاشته شود. مدتی کوتاه پس از امضای تفاهم‌نامه، وزارت میراث فرهنگی خانه‌ای قدیمی در شیراز را که تاریخ ساخت آن به اوایل دوره پهلوی باز می‌گردد برای تآسیس موزه‌ی پرویز تناولی انتخاب کرد.

اهمیت مجموعه اهدایی پرویز تناولی به جهت تنوع و کاربردهای متنوعی که این بافته‌ها در زندگی عشایر و روستاییان دارند، به‌قدری‌ست که نمی‌توان آن را فقط یک اهدای بزرگ نام گذارد. در واقع با این اهدا، بخش مهمی از فرهنگ، هنر، آداب‌ورسوم و تاریخ عشایر و روستانشینان ایران در قالب ۱۴۰۸ بافته مورد توجه قرار خواهد گرفت که از نگاه مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی بسیار حائز اهمیت است. از آنجا که سنت بافت برخی از این بافته‌ها به طور کامل فراموش شده و یا در حال فراموشی‌ست کمک مهمی به پژوهشگران، به ویژه دانشجویان رشته‌ی فرش در ایران خواهد کرد. اگرچه نام پرویز تناولی در تاریخ هنر معاصر ایران ثبت شده است، اما این اهدای بزرگ و تآسیس موزه‌ای به نام او در جاودانگی و درخشش نام او در تاریخ هنر ایران کمک بزرگی خواهد کرد.


برای مطالعه متن کامل این یادداشت شماره ۱۶ مجله انگاه، صفحات ۲۶ تا ۳۳ را ببینید

طراح پرتره پرویز تناولی: علی خسروی

قرن نو تلاش می‌کنیم «فرش ایران» به جایگاه برتر خود برسد

متن پیام نوروزی مدیرعامل شرکت سهامی فرش ایران به شرح زیر است:


ای تغییر دهنده دل‌ها و دیده‏‌ها    |    ‌ای مدبر شب و روز

ای گرداننده سال و حالت‌ها    |    بگردان حال ما را به نیکوترین حال


پیش از هرچیز سال جدید و نوروز باستانی را خدمت همه مردم شریف ایران و فرش دوستان به خصوص بافندگان زحمت‌کش فرش دستباف و همکاران پر تلاش و فعال خودم در شرکت بزرگ و پرافتخار فرش ایران تبریک عرض می‌کنم و برای همه عزیزان سالی نیکو و توام با موفقیت و سلامتی آرزو می‌کنم.

خدا را شاکرم که سالی پر فراز و نشیب را با همت، توان، تخصص، دلسوزی و تلاش بی وقفه مجموعه همکارانم در شرکت فرش ایران به سرانجام رساندیم و هم اینک که در طلیعه قرن جدید هجری خورشیدی قرار داریم امیدوارم روند تحولی و رو به رشدی که در فرش ایران آغاز کردیم را با تلاش مضاعف ادامه دهیم و مصمم هستیم که با ادامه این روند موفقیت بیش از گذشته در انتظار ماست.

سال گذشته برای فرش ایران سال سختی بود اما در کنار همه سختی‌ها با همراهی و حمایت‌های مدبرانه هیئت‌ مدیره محترم شرکت فرش ایران و تلاش و تخصص همکاران ستادی و صبر و دلسوزی همکاران شعب و مخصوصا زحمات بی‌وقفه بافندگان شرکت فرش ایران در سراسر کشور بسیاری از اهداف ما محقق شد و توانستیم اقدامات مهمی را در راستای توسعه نام و نشان پر افتخار «شرکت فرش ایران» سامان دهیم که البته نتایج آن در آینده بیشتر آشکار خواهد شد.

مفتخرم این نوید را هم به همراهان فرش ایران بدهم که در سال ۱۴۰۱، شرکت فرش ایران از برخی فعالیت‌های جدید خود رونمایی خواهد کرد و ثمره تحولات و نوآوری‌های خلاقانه آغاز شده در تولید آثار جدید تدریجاً به مخاطبان عرضه می‌شود. همچنین در افزایش کیفیت آثار تمهیدات ویژه‌ای اندیشیده شده تا علاوه بر تحولات طرح و رنگ، کیفیت تولید آثار هم رشد قابل ملاحظه‌ای داشته باشد.

در پایان از تمامی همکاران دلسوز و متخصص شرکت فرش ایران در همه سطوح از همکاران ستادی تا همکاران شعب و مخصوصا بافندگان زحمت‌کش شرکت فرش ایران تشکر می‌کنم. از مخاطبان و مشتریان عزیزمان سپاسگزارم که همچون گذشته همراه ما بوده و هستند و حمایت این عزیزان همواره عامل دلگرمی ماست و نظراتشان راهگشای ما در اقدامات بعدی است.

امیدوارم در سال جدید در کنار هم بیش از پیش برای اعتلای فرش ایران تلاش کنیم.

ان شا الله

مجید محمدپناه

مدیرعامل


آنگاه؛ فَرش زیبایِ ایرانی

یادداشت و گفتارهای شماره ۱۶ آنگاه تلاش کرده با نگاه و رویکردی متفاوت جنبه‌های مختلفی از فرش دستباف ایرانی از جمله طراحی، رنگرزی، بافت، تولید، بازرگانی و در نهایت تلفیق هر یک از این حوزه‌ها با هنرهای تجسمی را در شماره‌ای جداگانه و در ۲۴۸ صفحه واکاوی کند.

طلیعه آنگاه شانزدهم با جمله‌ای زیبا و قابل تامل از رضا براهنی است:

بین صدور نفت و صدور قالی فرقی اساسی است. دومی صدور نقشه روح آدمی است.

آرش تنهایی صاحب امتیاز و سردبیر آنگاه در بخشی از سرمقاله این شماره می‌نویسد:

این شماره «آنگاه» سوژه‌ای نام آشنا برای ما دارد. شاید ملموس‌ترین سوژه آنگاه، «فرش» باشد که در خانه هرکدام از ما بوده و هست، آن را دیده و لمس کرده‌ایم. راه رفتن و بزرگ شدنمان روی آن اتفاق افتاده است. شبیه خانه، شبیه سرزمین، شبیه مادر که دوستش داریم اما از قصه‌هایش کمتر می‌دانیم. این شماره «آنگاه» تلاشی است برای شناخت «فرش»؛ این زیبای ایرانی.

در شماره شانزدهم این نشریه سیدمحمد بهشتی به «فرش در زندگی ما ایرانیان» با این توضیح پرداخته است: جایی شدنِ مکان به برکتِ فرش. حمیدرضا محمدی در گفت‌و‌گو با سیروس پرهام درباره یک عمر فرش پژوهی او «به مثابه‌ی اثر هنری» پرداخته. این گفت‌وگو با مقدمه‌ای قابل توجه از تورج ژوله است: شیوه ایشان در حوزه پژوهش فرش، باید به الگو تبدیل و بین دانشجویان فرش ترویج شود.

احمد پوری در شماره ۱۶ آنگاه از «تبریز و سال‌های دور» نوشته و تورج ژوله در یادداشتی به «رهاورد بزرگ» پرویز تناولی با نگاهی به کارنامه‌ی او در عرصه‌ی فرش پرداخته. در ادامه حسین گنجی در گفت‌و‌گو با پرویز تناولی از فرش و پیوند آن با هنر از «هنری کلاسیک» برای مخاطبان آنگاه نوشته.

کیانوش معتقدی با تورج ژوله درباره هستی شناسی فرش با رویکرد «فرش در زندگی معاصر» صحبت کرده و مسیح آذرخش و عطیه عصارپور از «فرش ایران در موزه‌های جهان» سخن به میان آورده‌اند. معتقدی همچنین در گفت‌وگو با شیرین صوراسرافیل «داستان فرش» را با حیات و جایگاه فرش از منظر اجتماعی  بررسی کرده. ناصر فکوهی به این پرسش پاسخ داده که «چرا فرش ایرانی مهم است؟» و فاتح صهبا هفت پرده از زندگی سید ابوالفتح زیدی لطیفی و راهی که تا تبدیل شدن به رسام عرب زاده، نیمای فرش ایران پیمود با عنوان «نوازنده تار، سراینده پود» به رشته تحریر درآورده.

حمید کارگر از «فرش دست‌بافتِ ایران؛ شاه کلید دیپلماسی هنری» سخن گفته و الناز وحیدفتحی «هنری تماشایی» را با بررسی فرش در هنر و نگاهی به برخی از آثار هنرمندان معاصر به تصویر کشیده. غزاله سلطانی رابطه فرش و سینما را با عنوان «دریغ همه عمر یک نظر به زیر پا ننداختیم» توصیف کرده و هادی حیدری درباره جلوه‌های فرش ایرانی در کارتون‌های بهمن رضایی از «نقش‌های ایرانی، اندیشه‌های جهانی» نوشته.

علی حصوری از «فرش روستایی» و وضعیت فرش ایرانی سخن به میان آورده و فائزه قادری از «فرش و موزه» در گفت‌وگو با نسترن نیک نژاد درباره‌ی امین اموالی موزه صحبت کرده. در بخش تصویری شماره شانزدهم آنگاه «طلای سرخ» عکس‌های مرتضی امین الرعایایی که مراحل جداسازی زعفران در تعدادی از خانه‌های مردم تربت حیدریه بر روی فرش‌های ایرانی است را تصویر کرده.

حسین گنجی روایت دکان پدری را با «امین فرش» به آنگاه آورده و زهرا عباسعلی روایت‌ها و قصه‌های فرش را با «ره افسانه». آیسان زرفام «قالی قرن بیست و یکم» را با نگاهی به طراحی فرش مدرن ایرانی توصیف کرده و بنوشه فرهت روایتی از فرش و بازار را به نام «همه برای یکی …» تعریف می‌کند. ابوالفضل رجبی هم یادآمدهایی از سنت فراموش شده‌ی فرش گور را با «رسیده به مرگ و گور» زنده می‌کند.

رضا دبیری نژاد «قلب تاریخی فرش ایران» را در گفت‌وگو با پریسا بیضایی معرفی می‌کند و علی امیر ریاحی «زیر درخت سرو» از پیوند فرش و ادبیات می‌نویسد. زهرا عامری نگاهی به تاریخ پر فراز و نشیب نقش طاووس در فرش‌ها با «گمشده در بهشت» دارد و فائزه قادری از «فرش، رسانه زن ایرانی» از داستان زنان ایران می‌گوید. سما بابایی هم «رقص موسیقی روی فرش» را اینطور آغاز می‌کند:

ای دختران بافنده بر بافته‌ی موهای چهل گیس پری، آرزوی پنهان دلتان را گره بزنید و کنار چشمه منتظر یارتان باشید»

مجتبی معینیان «گلستان فرش» را با نقش سرو در قالی‌های ایرانی تعریف می‌کند و آرمین بی‌نظیر از «جای خالی هالی» نوشته. الهام احمدپور هم «فرهنگ مخفی» را آشکار کرده و گلنوش زنجانپور از قالی‌های ارمنی نوشته. حمیدرضا محمدی هم در گفت‌وگو با سید محمد ویسیان «رنگی به دنیای رنگارنگ» فرش ایران زده.

مجید احمدی‌نیا از «قالین جنگ، آرزوی صلح» سخن به میان آورده و سالار خوشخو به معرفی «شاعران فرش» پرداخته. در نهایت هم مریم دشتی در گفت‌وگو با جلال سپهر از «گره» عکس‌های او با فرش صحبت کرده.

آنگاه نشریه‌ای مستقل است که می‌کوشد با واکاوی یکی از خاطرات جمعی مردمان این سرزمین با خوانندگانش هم کلام شود. شرکت فرش ایران ضمن تحسین این نگاه ارزنده به فرش ایران، این هنر زیبای مردمی، اعلام می‌کند همواره حامی فعالیت‌های فرهنگی و هنری مرتبط با فرش است و از این دست رخدادهای فرهنگی و استمرار آن با افتخار حمایت می‌کند.