نقد و نظر ۲۰ آذر ۱۳۹۸
به قلم دکتر سید محمد مهدی میرزاامینی
دکترای فرش دستباف؛ بودن یا نبودن؟ مسئله این است!
حدودا از سال ۱۳۹۳ زمزمههای راه اندازی دکتری فرش شنیده میشود. اما این بار قضیه جدیتر است و به نوعی از زمزمه و نقل و گفت و شنود وارد مرحله عملیاتی شده و شواهد نشان میدهد به زودی این مقطع تحصیلی به مجموعه آموزش عالی فرش اضافه خواهد شد.
سیدمحمدمهدی میرزاامینی، دانشآموخته فرش دستباف
چند روز گذشته خبری در خروجی برخی سایتها و کانالها با این مضمون قرار گرفت: «سرفصل دکترای فرش در انجمن علمی فرش ایران با حضور نمایندگان برخی دانشگاهها بررسی شد». این خبر برای من که چند سالی در رشته فرش درس خواندم و تدریس کردم چندان تازه نبود. حدودا از سال ۱۳۹۳ زمزمههای راهاندازی دکترای فرش را شنیده بودم؛ اما این بار قضیه جدیتر است و به نوعی از زمزمه، نقل، گفت و شنود وارد مرحله عملیاتی شده و شواهد نشان میدهد به زودی این مقطع تحصیلی به مجموعه آموزش عالی فرش اضافه خواهد شد.
از یک سو عدهای این خبر را به فال نیک گرفتند و امیدوارند که راهاندازی دکترای فرش چرخه آموزش عالی را در این رشته تکمیل کند و دانشآموختگانی را تربیت کند تا با پژوهش و ابزار علم در مسیر پیشرفت فرش گام بردارند. این گروه همچنین از اینکه این اتفاق ایران را علیرغم تمام مشکلات در صدر دنیا از حیث توسعه آموزش عالی فرش قرار میدهد خرسندند.
از سوی دیگر دغدغه مهمی که ذهن دستاندرکاران و فعالان حوزه دانشگاه و فرش را درگیر ساخته این است که آیا فرش به مقطع دکترای نیاز دارد؟ آیا آموزش دانشگاهی فرش تاکنون به شکلی موفقیتآمیز عمل کرده که وارد مقطع تازهای در سطح دکترای شود؟ آیا خروجی مقاطع کارشناسی و کارشناسیارشد فرش درمانی بر دردهای این هنر-صنعت بوده است؟ آیا دانشآموختگان مقاطع پیشین سامان مناسبی در بازار کار یافتهاند؟ آیا…؟
اما حقیقت چیست و چطور باید به مقطع دکترای فرش نگاه کرد؟ نگاهی که از دایره انصاف خارج نشود؛ نه هوادار سینه چاک باشد و نه مخالف سفت و سخت! در ادامه چند رویکرد را با هم مرور میکنیم؛ قضاوت با شما.
نگاه اول: دکترای فرش حق ایران است! سهم ایران است!
ایران سالهای سال است که با نام فرش در دنیا شناخته میشود و از حیث تنوع محصولات، طرح و رنگ، قدمت، کیفیت، کمیت تولید و صادرات، نام و نشان معتبر و بینالمللی و… در دنیا سرآمد است. هرچند این موارد در چند سال اخیر افت و فرودهای محسوسی داشته؛ اما همچنان نقش ایران در بازار جهانی فرش دستباف قابل توجه است. این نگاه با این شرایط معتقد است ایران باید در توسعه آموزش عالی فرش و آموزش آکادمیک آن هم حرف نخست را در دنیا بزند و برترین جایگاه را داشته باشد. پس ارائه مقاطع تحصیلی متنوع از مدرسه و کاردانی تا دکترای حتی دیر هم اتفاق افتاده و مسئولان باید زودتر و سریعتر نسبت به طرح و تایید دکترای کمر همت راست کنند و به سنگ اندازیها و مخالفتهای احتمالی تا جاییکه مانع این مسیر پیشرفت نشود توجهی نکنند. این نگاه توسعه تحصیلات تکمیلی فرش را مصداق توسعه فرش در محور آموزش و پژوهش میداند و هر گونه نقد و نظر در مسیر آن را مادامی که به کیفیت آن کمک میکند میپذیرند؛ اما اگر مانع آن شود بر نمیتابد و معتقد است نباید به آن توجه کرد و باید ادامه داد.
اگر معتقد به این نظر و رویکرد باشیم، دکترای فرش اتفاقی خوشایند و میمون است که باید آن را به فال نیک گرفت.
نگاه دوم: خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
در سالهای گذشته توسعه آموزش عالی و دانشگاهها در کشور مسیر صعودی را طی کرده و ایران را به کشوری دانشگاه خیز(!) تبدیل کرده است. از یک سو سیاستهای کلان کشور و دولتها همواره از توسعه آموزش عالی حمایت کرده است و از سوی دیگر در جامعه امروز داشتن تحصیلات دانشگاهی یک ضرورت اجتماعی برای هر فردی به شمار میآید. این خواست حکومتی و این میل اجتماعی به تحصیلات عالیه دستبهدست هم دادهاند تا هر ساله شاهد ایجاد رشتههای تازه دانشگاهی یا توسعه کمی رشتههای موجود باشیم. در چنین شرایطی، فرش که از مصداقهای بارز فرهنگ و هنر ایران و موثر در رویکرد اقتصاد مقاومتی است چرا نباید در این میان سهم قابل توجهی داشته باشد؟! چرا نباید دکترای فرش داشته باشد؟! به طور مداوم بسیاری از رشتهها و عنوانهای شغلی بیاهمیت در کشور با کمیتهای بالا و بدون توجیه ایجاد شدهاند و توسعه مییابند؛ اما نوبت به فرش که میرسد با کلی توجیه و مانع فرهنگی، هنری، اجتماعی و اقتصادی روبهرو میشود! نوبت به فرش که میرسد نگاه برخی به آموزش عالی ایدهآلیستی میشود و رای بر عدم توسعه آن میدهند! به طور طبیعی در این نگاه فرش بیشتر از هر حوزه دیگری در دانشگاه مُحق توسعه و توجه است و پس از تکمیل چرخه آن باید تلاش کند نواقص و محدودیتهای خود را برطرف کرده و کارآمد شود.
اگر معتقد به این نظر و رویکرد باشیم، باز هم دکترای فرش رویدادی خوش و نیکو است و باید با توان مضاعف به استقبال و حمایت آن برویم.
نگاه سوم: بدون توقف تا دکترای فرش
از سال ۱۳۷۵ تاکنون که آموزش عالی فرش در مقاطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد در بیش از ۳۰ واحد دانشگاهی ارائه شده است، تعداد زیادی دانشجو در این رشته وارد دانشگاه و سپس دانشآموخته شدهاند. این طیف که در مدت بیش از دو دهه تعداد کمی هم نیستند، ممکن است به طور طبیعی علاقهمند باشند دوره تحصیل خود را در رشته و تخصص خودشان به اتمام برسانند. حال اگر چنین امکانی برای آنها فراهم نباشد، مجبورند در رشته دیگری -یعنی آنچه در آن تخصصی ندارند یا کمتر تخصص دارند- به درجه دکترای برسند. این به معنی هدر رفتن استعداد و تخصص آنهاست، آن هم فقط به علت کامل نبودن چرخه آموزش عالی فرش از مدرسه تا دکترای. حال اگر برنامهریزی شود که دکترای فرش این چرخه را کامل کند در واقع هدایت تحصیلی جمعیت چندهزار نفری دانشآموختگان فرش در مسیر شفاف و مشخصی قرار میگیرد و دانشجو دغدغهای از نظر ادامه تحصیل در رشته تخصصی خود نخواهد داشت.
در حال حاضر بنا به گزارش سازمان سنجش کشور سالانه ۵۴۰ نفر در مقطع کارشناسی و ۱۱۰ نفر در مقطع کارشناسیارشد فرش پذیرفته میشوند که اگر سالانه ۵۰ نفر هم در مقطع دکترای فرش جذب شوند این هرم آموزشی با نسبت مشخص و معقولی شکل میگیرد. پس ضروری است برای تکمیل هدایت تحصیلی این طیف مقطع دکترای فرش را هرچه زودتر راهاندازی کرد تا از هدر رفت نیروهای متخصص دانشگاهی جلوگیری کرد که حدود ۶ سال در دانشگاه درس خواندهاند.
اگر معتقد به این نظر و رویکرد باشیم، دکترای فرش یک ضرورت آموزش عالی فرش است و جای چانهزنی باقی نمیگذارد و باید سریعتر آن را برنامهریزی و عملیاتی کرد.
نگاه چهارم: چه چیزی توسط چه کسی و به چه فردی آموزش داده میشود؟
رشته فرش یک رشته سنتی است که در همه سدههای گذشته به همین صورت (سنتی) در جامعه و بین اهالی هر شهر و روستا آموزش داده شده است. یکی از چالشهای ابتدایی راهاندازی این رشته که تاکنون نیز به صورت کامل حل نشده این است که چه محتوایی، توسط چه کسی به چه فردی، چگونه و با اتکا به چه منابعی منتقل شود؟ امروز هم این سوالات و نیازها در مقاطع کارشناسی و به ویژه کارشناسیارشد به درستی پاسخ داده نشده است!
مقطع دکترای یک مقطع کاملاً تخصصی است و نمیتوان بدون تامین زیرساختهای مناسب و لازم به آن وارد آن شد. آیا استادانی که قرار است در این مقطع به خدمت گرفته شوند محتوا و نگاه جدیدی را از روش متفاوتی به دانشجو منتقل خواهند کرد یا قرار است همانها که در کاردانی و کارشناسی و کارشناسیارشد بوده را بار دیگر با نام دیگری مرور کنند؟ نه این است که بسیاری از دانشجویان و دانشآموختگان فرش در مقطع کارشناسی و کارشناسیارشد از تکراری بودن محتوا و سرفصل دروس و نیز مدرسان رشته گلهمندند و هیچ راهکاری برای آن نیست؟! آیا نه این است که استادان یا صرفا نظری به فرش نگاه میکنند یا صرفا عملی و این دو در هیچ کجا به هم نمیرسند و دانشجو مسیر ارتباط این علم و عمل را هیچگاه نمییابد و در نتیجه وقتی میخواهد وارد بازار کار شود گویی هیچ نمیداند و نقطه سر خط؟! آیا منابع جدیدی برای مطالعه و پژوهش در دسترس قرار گرفته یا همچنان کتاب مستطاب قالی ایران و چند منبع پر تکرار دیگر در مقاطع قبلی منابع بلامنازع این مقطع هم خواهند بود؟! طبیعی است که تا این مشکلات در مقاطع پایه کارشناسی و کارشناسیارشد بعد از گذشت ۲۳ سال همچنان پابرجاست، ادامه و توسعه این وضع توجیهی ندارد و قرار هم نیست مقطع دکترای فرش معجزه کند.
اگر معتقد به این نظر و رویکرد باشیم، دکترای فرش گام نهادن بر مسیری سست است که ارتقا و پیشرفت آموزش و پژوهش فرش را نمی توان برای آن متصور شد زیرا در عمل ابزار و امکانات آن حتی در حدود نازلتر از دکترای (کارشناسی وکارشناسی ارشد) بعد از گذشت بیش از دو دهه همچنان فراهم نشده است.
نگاه پنجم: معضل همیشگی ارتباط دانشگاه و بازار
در کشورهای توسعه یافته -و حتی در حال توسعه- آموزش عالی به عنوان بالهای توسعه و پیشرفت جامعه عمل میکند و در حوزه صنعت به بالندگی صنعت و در بخشهای فرهنگ و هنر نیز به بهبود و ارتقای این حوزهها یاری میرساند. در این وضعیت دانشگاه و جامعه در مسیر همافزایی حرکت میکنند نه بیتفاوت به هم و شاید در تقابل هم! که اگر این همراهی و همسویی نباشد، عملاً دانشگاه نهادی عَبث و سرمایه سوز و هزینه بر در جامعه است که چه بسا نبودش موثرتر از حضورش باشد.
با این وصف در سالهای گذشته و در حوزه فرش دستباف چقدر بر همافزایی و همراهی دانشگاه و جامعه فرش تاکید شده است؟ چقدر دانشگاه به نیازهای بازار فرش توجه داشته است؟ چه دستاوردی حاصل شده است؟ آیا اصلاً برای نهاد دانشگاه اثرگذاری بر جامعه تخصصی فرش دستباف امری مهم، کلیدی و راهبردی بوده است؟ یا همین که عدهای متقاضی ورود به دانشگاه وارد و پس از چندی خارج شوند، تکلیف و مسئولیت دانشگاه تمام است و میزان کارآمدی و تاثیرگذاری دانشآموخته در جامعه به آن مربوط نمیشود؟
نتایج بررسیهای میدانی نشان میدهد در طول دو دهه گذشته، دانشگاه و جامعه فرش در تعاملی موثر و محسوس با یکدیگر نبوده و نیستند. دانشجویان و دانشآموختگان یا انگیزه و توانایی فعالیت در بازار کار را ندارند یا با وجود داشتن دغدغه و انگیزه، توانستهاند مهارتهای کافی و لازم را به دست آورند؛ اما نتوانستهاند سهمی برای خود در بازار کسب کنند -که البته تعداد این طیف در مقایسه با کل جامعه دانشاموختگان بسیار اندک و محدود است-. بستر بازار کار فرش دستباف سنتی است و کمتر به سوی دانشگاه دست همکاری دراز کرده و از طرفی مبحث کارآفرینی در شرایط فعلی کشور دانش و توان و مهارت مضاعفی میخواهد که متاسفانه دانشگاه از این حیث هم دانشآموختگانی تهی از توان و انگیزه تربیت کرده است. از این رو مادامی که ارتباط دانشگاه و بازار به مرز مشخصی از تاثیر متقابل و همزبانی و همافزایی نرسیده، عملا توسعه همین مقاطع تحصیلی (کارشناسی و کارشناسیارشد) هم جای تامل دارد چه برسد به توسعه دانشگاه در مقطعی عالیتر!
اگر معتقد به این نظر و رویکرد باشیم، ادامه تحصیلات تکمیلی فرش عاقلانه نیست و در شرایط خاص کشور که دولت بر تاثیر بیشتر نهادهای وابسته خود –چابکسازی و کیفیسازی به جای تمرکز بر کمیت- و صرفهجوییهای اقتصادی تاکید دارد کاری بیهوده و بر خلاف منافع کشور است.
نگاه ششم: در مسیر تقویت یا تضعیف مقاطع پایه؟
در هرم آموزش عالی همواره مقاطع پایه کمیت بیشتری دارند و کیفیت این مقاطع بر تحصیلات تکمیلی آن رشته موثر است. در سالهای گذشته با توسعه مقاطع کارشناسی و کارشناسیارشد مقطع کاردانی فرش از بین رفته است. در مقطع کارشناسی نیز اتفاق مشابهی در حال رخ دادن است به شکلی که در سال ۱۳۹۷ حتی نیمی از صندلیهای دانشگاهها در مقطع کارشناسی هم پر نشده و بسیاری از دانشگاهها با شرایط ویژهای در فرایند تکمیل ظرفیت سعی در پر کردن صندلیهای موجود دارند.
این در حالی است که تمام متقاضیان کنکور کارشناسیارشد فرش کمتر از ۲۵۰ نفر هستند؛ اما پنج دانشگاه فعلی مجری کارشناسی ارشد فرش ۱۱۰ دانشجو سالیانه میپذیرند که اگر در یکی دو سال آینده چند دانشگاه دیگر به جمع مجریان کارشناسیارشد بپیوندند عملا کنکور کارشناسیارشد معنی خاصی ندارد و همه متقاضیان در یکی از دانشگاههای مجری پذیرفته میشوند.
این نکته را هم مد نظر داشته باشیم که از کل حدود ۲۵۰ نفری که در کنکور ثبتنام کردند حدود ۲۰ درصد اصلاً در جلسه آزمون حاضر نشدهاند! یکی از دانشگاههای مجری کارشناسیارشد فرش که سهم قابل توجهی در ظرفیت این مقطع دارد به علت استقبال کم متقاضیان از مقطع کارشناسی به صورت کامل کارشناسی فرش را تعطیل کرده؛ اما هر سال نسبت به پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسیارشد اقدام میکند.
با چنین وضعیتی تصور کنید که دکترای فرش هم به این چرخه افزوده شود. در این شرایط عملاً مقطع کارشناسی در سایه قرار میگیرد و کیفیت آن -هرچند در حال حاضر هم شایسته نیست- وضعیت نامطلوبتری پیدا خواهد کرد. به این معنی که منابع، اساتید و توان دانشگاهها بیشتر به سمت توسعه تحصیلات تکمیلی سوق پیدا خواهد کرد و عملاً استقبال از این مقاطع (ارشد و دکترای) هم بیشتر خواهد بود چون ارزش مدرک مقاطع پایه با آمدن دکترای کم و کمتر میشود و مقاطع پایه چنان که تاکنون رخ داده از این چرخه حذف میشوند. همانطور که کاردانی فرش برخلاف ظرفیتهایی که میتواند داشته باشد امروز حذف شده و کارشناسی فرش هم در شرایط مشابهی قرار دارد. با بررسی اجمالی این نکته پر واضح است که این نوع خط توسعه تحصیلات تکمیلی جز این که به تضعیف مقاطع پایه و بعد حذف آنها بینجامد، تاثیری در این چرخه ندارد و پس از مدتی با یک آموزش عالی ابتر روبهرو هستیم که حتی همین شرایط نیم خط امروز را هم ندارد.
اگر معتقد به این نظر و رویکرد باشیم، با دکترای فرش خواسته یا ناخواسته تیشه به ریشه آموزش عالی فرش در مقاطعی چون کاردانی و کارشناسی میزنیم و رای بر توسعه فرش در مقطع دکترای امری خطا و به دور از عقلانیت است.
نگاه هفتم: بیتوجه به حال بازار در مسیر توسعه
اگر آمار تولید و صادرات فرش دستباف از دهه ۷۰ که مقارن تولد فرش در دانشگاه است را مرور کنیم، روندی نزولی را –با نوسانی اندک- شاهد خواهیم بود. در سالهای اخیر نیز با توجه به تنگتر شدن دایره تحریمها و سایر مشکلات ناشی از آن در داخل کشور، این جریان نزولی شیب تندتری یافته به شکلی که پیشبینیهای آماری نشان میدهند در سال ۱۳۹۸ نرخ صادرات به رقمی زیر ۲۰۰ میلیون دلار میرسد و ایران از صدرنشینی در بازار جهانی دور میشود.
درحالیکه در سالهای گذشته ایران با سهمی بین ۳۰ تا ۴۰ درصدی در بازار جهانی فرش دستباف یکه تازی میکرد، اکنون در شرایطی قرار گرفته که سهمی حدود ۱۵ درصد از بازار جهانی را دارد و هند با سهمی افزون بر ۲۰ درصد جای ایران را در بازارهای جهانی گرفته است. در چنین وضعیتی پرسش این است که آموزش عالی فرش در قریب به دو دهه که از عمر آن میگذرد با تمام فراز و فرودهایی که داشته چقدر در جلوگیری از چنین وضعیتی نقش داشته است؟ اگر نقشی داشته، کجا و چگونه است؟ اگر نداشته موانع آن چه بوده و هست؟ باید چگونه عمل کند که نکرده؟ و آیا ارتقای تحصیلات تکمیلی فرش تا سطح دکترای درمان این وضع است؟ اگر درمان نیست آیا بهتر نیست مسئولان امر بیشتر بر درمان آن متمرکز شوند تا به توسعه آن که تاکنون در مسائل حوزه فرش اثر محسوس و قابل تاملی نداشته است؟
این حرکت نظام آموزش عالی فرش در صدور مجوز احتمالی به دکترای فرش، یک فرار به جلو غیر مسئولانه است تا به جای اینکه مشکل را در جای درست ریشهشناسی و درمان کند، عملاً بیتفاوت به آنچه رخ داده صرفاً به دنبال تکمیل پازلی گنگ و نامفهوم و بیاثر است. اگر آموزش عالی فرش به درستی در جامعه فرش وارد شود و دغدغهمندانه به مسائل و مشکلات آن ورود کند قطعا این درخت مسیر تعالی و رشد خود را پیدا میکند و دکترای فرش هم جزیی از این مسیر است؛ اما صد افسوس که عجولانه فقط در پی تکمیل آن هستیم بی آنکه بدانیم پس از تکمیل این چرخه چه در انتظار آن است!
اگر معتقد به این نظر و رویکرد باشیم، همچون سه دیدگاه قبلی حرکت به سمت طرح و تصویب و اجرایی کردن دکترای فرش یک نشانی و مسیر غلط است که جز تحمیل هزینه بر کشور و جامعه فرش سود دیگری ندارد.
نگاه هشتم: کیفیت را دریابیم
در تمام بخشهای یک سازمان کیفیت و راهکارهای تضمین کیفیت یک اصل مهم و انکارناپذیر است. تجربه اجرای رشته فرش در دانشگاهها نشان میدهد کیفیت ارائه رشته فرش در هر مقطعی در دانشگاههای مختلف -هرچند در ذیل نهادی مثل وزارت علوم هدایت میشوند- بسیار با هم متفاوت است؛ اما آیا این تفاوت منجر به ارائه راهکاری برای کمتر کردن انحراف موجود در برخی دانشگاهها -که تعداد آنها کم هم نیست- شده است؟ آیا تضمینی وجود دارد که مقطع دکترای هم به صورت قارچگونه رشد نکند و هر دانشگاهی با هر توان و کیفیتی نسبت به ارائه آن اقدام نکند؟ اگر وجود دارد چرا تجربه مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد چنین چیزی را تایید نمیکند؟ چرا دانشگاهها بدون در نظر گرفتن زیرساختها به صورت قارچگونه در کشور رشد میکنند؟ یا اصولا ارزشیابیای از کیفیت دانشگاهها و رشته و گرایش اجرا شده در آنها انجام میشود (؟!) که توسعه کمی و کیفی بر مبنای آن انجام شود؟ در پژوهشی که در مقطع نوپای کارشناسیارشد فرش انجام شده، تمام شاخصها در همه ۵ دانشگاه کشور کمتر از حد متوسط گزارش شده است و چطور ممکن است در چنین شرایطی رای بر ادامه این روند بیکیفیت بدهیم جز این که بپذیریم اساسا جریان کیفی در این مسیر مهم و راهبردی نیست؟ که اگر این است و تایید میشود دکترای فرش هم اتفاق تازهای را رقم نخواهد زد و دردی از جامعه فرش را دوا نخواهد کرد. جز این که طول دوره تحصیل را از ۲ به ۴ و سپس ۶ و نهایتا ۱۰ سال میرساند و این فقط منجر به بیکیفیتتر شدن آموزش عالی فرش میشود. فرض کنید اگر تصویری که اندازه آن برای ۲ در ۲ سانتیمتر تعریف شده، بیتوجه به ابعاد آن و بدون تمهید خاصی آن را به ۱۰ در ۱۰ سانتیمتر تبدیل کنیم قطعا حاصل کار این است که به جای یک تصویر باکیفیت کوچک یک تصویر بیکیفیت بزرگ داریم و هرچقدر بیشتر اصرار بر بزرگتر کردن آن کنیم، کیفیت آن کمتر و کمتر میشود؛ مگر اینکه برنامه و تمهیدی دیگر برای این بزرگ شدن بیاندیشیم که شوربختانه شواهد و قرائن نشان میدهد برخلاف همه صحبتهای انجام شده، در بر همان پاشنه قبل میچرخد و خبری از یک تحول در آموزش عالی فرش نیست.
اگر معتقد به این نگاه و رویکرد باشیم، دکترای فرش حاصلی جز تکرار تجربههای ناکام مقاطع گذشته ندارد؛ با این توضیح که این مقطع عالیتر و بالاتر از مقاطع گذشته است و قطعا انتظار از آن نیز بالاتر است و اگر نتواند انتظارات را برآورده کند مهر بی کیفیتی محکمتر بر پیشانی آن حک خواهد شد.
حاصل سخن
توضیحات و دیدگاههای فوق هر کدام زاویه دیدی را برای نگریستن به اتفاق تازه آموزش عالی فرش (دکترای فرش) دارند که شما میتوانید همراه یک یا چند مورد آن باشید و رای یا نظری موافق یا مخالف آن هم داشته باشید؛ اما این همه جریان نیست. چنانچه این مقطع بخواهد به صورت عملیاتی به دانشگاهها ابلاغ و اجرایی شود، نیاز به یک برنامه درسی جامع به مثابه یک سند علمی راهبردی دارد که این نوشتار اصلاً به آن ورود نکرده و این موضوع خود مجال و بحثی مفصل می طلبد؛ اما آنچه در این نوشتار بر آن تاکید شد بیشتر بر این محور است که آیا این مقطع باشد یا نباشد؟ از این رو این یادداشت از نگاههای موافق و مخالف متعددی به این مقطع نگاه کرده و ادله و تجربیاتی در نفی یا تایید هر یک مطرح شده است که البته جای پاسخ و نقد هر نگاه محفوظ است.
حاصل این بحث تقریبا طولانی این است که چه این مقطع به تصویب برسد و اجرایی شود و چه نشود و ناکام بماند، مادامی که نگاه تک بعدی و صنفی به آموزش عالی فرش جاری باشد، آش همین آش و کاسه همین کاسه است. مولف، خود به عنوان یک دانشآموخته کارشناسی و کارشناسیارشد فرش که رساله دکترای خود را هم بر موضوع ارزشیابی آموزشی رشته فرش متمرکز کرده و همچنین در دانشگاههای مختلفی در رشته فرش تدریس داشته، همواره موافق و مدافع توسعه تحصیلات تکمیلی فرش بوده است؛ اما به شرطی که همراه با اثرگذاری آن در جامعه فرش و در زندگی دانشآموختگان آن باشد که اگر جز این باشد چه بخواهیم و چه نخواهیم این رشته محکوم به فنا است و همه تلاشمان از این گفتار و مقالهها و پایاننامه و… این است که چنان روزی هرگز مباد.
کلمات کلیدی: دانشگاه دکتری فرش سیدمحمدمهدی میرزاامینی
منبع: مجله طره
2775 بازدید
شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
شرکت فرش ایران نماد هویت، اصالت، کیفیت و نوآوری در هنر-صنعت فرش دستباف ایران
آخرین خبرها
نمادهای اعتماد
اطلاعات تماس
نشانی: تهران، خیابان فردوسی، روبه روی خیابان نوفل لوشاتو، پلاک 357 (پارکینگ اختصاصی رایگان)
کد پستی: 1145615611
تلفن تماس: 02154637
پیامک: 100054637
ایمیل: info{@}IranCarpet.ir
ساعات بازدید: شنبه تا پنجشنبه 9:30 تا 20:30 – جمعهها 9:30 تا 18:00
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.