نقد و نظر ۲۸ اسفند ۱۴۰۱

درباره اهمیت فرش دستباف در طراحی صحنه

سینماگران ایرانی تاریخ فرش ایران را نمی‌دانند؟

از ایراداتی که تقریباً همه فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی ایران دارند بی‌توجهی به تاریخ فرش دستباف است. فرقی هم نمی‌کند سریالی بزرگ چون «مختارنامه» باشد یا مثلاً «قبله عالم» یا «جیران»؛ همه در این ایراد مشترک هستند.

از ایراداتی که تقریباً همه فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی ایران دارند بی‌توجهی به تاریخ فرش دستباف است. فرقی هم نمی‌کند سریالی بزرگ چون «مختارنامه» باشد یا مثلاً «قبله عالم» یا «جیران»؛ همه در این ایراد مشترک هستند. برای نمونه در سریال «معصومیت از دست رفته» ساخته داوود میرباقری که در دوره بنی‌امیه می‌گذرد، در کاخ خلیفه یا اشراف، فرش‌هایی گسترده بودند که نخستین نمونه‌های آن گونه طرح و نقش باتوجه‌به شواهد و مستندات کنونی به اواخر دوره تیموریان و اوایل دوره صفوی می‌رسد.

چندی پیش با یکی از طراحان صحنه صاحب‌نام سینمای ایران سخن می‌گفتم و این نکته را با او در میان گذاشتم که طراحان صحنه باید از کارشناسان فرش مشاوره بگیرند و اشاره کردم که در بیشتر فیلم‌ها، سریال‌ها و حتی بازی‌های رایانه‌ای غربی که در دوران گذشته می‌گذرند، دقت بسیاری در گزینش فرش‌ها وجود دارد و چند نمونه را هم نام بردم.

پاسخ داد که کاملاً درست است اما روند تولید در سینمای ایران اصلاً شبیه سینمای هالیوود نیست و اگر چند استثنا را نادیده بگیریم، محدودیت‌ها آن‌قدر زیاد و سرمایه‌گذاری بر جزئیاتی ازاین‌دست که می‌گویی به حدی ناچیز است که هیچگاه نتیجه به نمونه‌های غربی نزدیک هم نمی‌شود. سپس ادامه داد: «یک‌بار در پروژه‌ای بودم که داستانش در دوره قاجار روی می‌‌داد. کوشیده بودم با مشورت صاحب‌نظران، فرش‌هایی بیابم که بیشترین شباهت را از نظر طرح، نقش و رنگ با نمونه‌های قاجاری داشته باشد. روز فیلم‌برداری که رسید ناگهان تهیه‌کننده آمد و گفت فرش‌ها را جمع کنید و چند فرش ماشینی نو را که هنوز بسته‌بندی پلاستیکی آنها باز نشده بود جایگزین کنید. اعتراض کردم که این فرش‌ها را پس از چند هفته مشورت و با کوشش بسیار گردآوری کرده‌ام. گفت از این کارخانه تولید فرش ماشینی مبلغی برای نمایش فرش‌هایش در فیلم گرفته‌ام و لطفاً همکاری کن؛ بله این‌گونه نیست که در سینمای ایران کسی متوجه برخی از این جزئیات نباشد؛ اما محدودیت‌های تولید بیش از آن است که امکان چانه‌زنی برای بسیاری از طراحان صحنه ایجاد کند».

پی‌نوشت: چندی پیش فیلم «توموریس» ساخته آکان ساتایف را می‌دیدم. داستان فیلم درباره تهم‌رییش ملکه ماساگت‌هاست. به گفته هرودوت ماساگت‌ها زیرشاخه‌ای از سکاها و از اقوام ایرانی هستند. شهرت تهم‌رییش هم بنا به برخی روایات به این برمی‌گردد که کوروش بزرگ گویا به دست او کشته شده است. به‌هرروی و جدای از این روایت‌ها، آنچه توجه مرا به سوی خود کشاند، صحنه‌ای است که تهم‌رییش بر قالی پازیریک نشسته است. گرچه شاید مورخین فرش بر این باور باشند که قالی پازیریک ریشه سکایی ندارد، با این همه  باید به انتخاب طراح صحنه فیلم آفرین گفت. او ترجیح داده است که یکی از فرضیات درباره پازیریک را معیار قرار دهد و دستکم فرشی را در صحنه بگسترد که مربوط به همان دوره تاریخی و شاید جغرافیای بافت باشد.

من به انتخاب طراح صحنه احترام می گذارم؛ گرچه شاید با فرضیات او درباره ریشه پازیریک هم‌عقیده نباشم. به‌هرروی ما خود باید پاسدار میراث خویش باشیم. جای تاسف است که در ایران که سرزمین فرش است، فیلم‌هایی ساخته می‌شود که تاریخ فرش در آن پاس داشته نمی‌شود. این اتفاق اگر در فیلمی اروپایی یا آمریکایی رخ می‌داد جای شگفتی نبود.


داود شادلو
عضو هیئت علمی گروه فرش دانشگاه هنر شیراز


کلمات کلیدی:

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *