تاریخ شرکت - فرش مناطق ۷ آبان ۱۴۰۲

کارآموزی که فرش همدان را متحول کرد

سیسیل ادواردز، کمپانی قالی شرق و فرش همدان

از آنجایی که بافندگی شهری در همدان وجود نداشت ادواردز تصمیم گرفت به طور آزمایشی پانزده دستگاه قالیبافی در ساختمان اجاره‌ای برپا کند اما بافنده آزموده‌ای در همدان نبود و مجبور بود کار را با پیرزن روستایی شروع کند

سیسیل ادواردز، تاجر انگلیسی که یکی از شخصیت‌های تاثیرگذار نه تنها در شرکت او سی ام (ocm-کمپانی قالی شرق) بلکه در کل جهان فرش‌ شرقی بوده است. ادواردز به جای رفتن به آکسفورد برای کارآموزی به شعبه لندن بیکرها رفت و درمورد فروش فرش در بازار انگلیس آموزش دید. او را از قسطنطنیه به نیویورک فرستادند تا در بازار بسیار مهم امریکا آموزش ببیند. در بازگشت از سفر دشوار دریایی با «کلارا کیس» آمریکایی آشنا شد و با او  در مِینِ نیوانگلند ازدواج کرد و به قسطنطنیه برگشتند.

سیسیل ادواردز

در فوریه ۱۹۱۰ بیکر تصمیم ورود به بازار ایران را گرفت و از لندن نامه‌ای به پرسی سایکس سرکنسول بریتانیا در مشهد نوشت و متذکر شد که قصد همکاری و دایرکردن شعبه‌ای در ایران را دارند. سایکس هم از جورج بیکر خواست که کسی را به مشهد بفرستد و خودش بازار را بررسی کند. جورج بیکر برادرش جیم را همراه سیسیل و کلارا ادواردز که هجده ماه از ازدواجشان می‌گذشت از قسطنطنیه به ایران فرستاد.

اما کارکنان او. سی. ام. اولین اروپاییانی نبودند که در ایران صنعت فرش دایرکردند. شرکت منچستری زیگلر، در سال ۱۸۸۳ دفتری در سلطان‌آباد (اراک امروزی) باز کردند که سال‌ها کسب و کار پر رونقی داشت. تعدادی از شرکت‌های امریکایی نظیر کمپانی قالیچه شرقی وان. کاستلی و برادران نیز از آن‌ها پیروی کرده بودند.

سرگذشت شعبه همدان

سلسله قاجار از سال ۱۷۹۶ در ایران پادشاهی می‌کرد حکومت شاهان کاملا استبدادی بود. شاهان که درآمدی از مالیات نداشتند، متوسل به گرفتن وام از روس‌ها و انگلیس‌ها می‌شدند و آن‌ها در عوض، تقاضای امتیازات سیاسی می‌کردند. ایران بین امپراتوری در حال توسعه روسیه در شمال و امپراتوری بریتانیا در هند گرفتار شده بود هر دو حکومت روسیه و انگلیس می‌کوشیدند تا این تقسیم را ابزاری برای حفظ استقلال ایران نشان دهند اما مردم ایران قانع نمی‌شدند و احساس می‌کردند که به آن‌ها خیانت شده است.

منطقه روستایی در همدان

در چنین حال و هوایی بود که سیسیل و کلارا ادواردز راهی ایران شدند که بسیار با ترکیه بسامان فرق می‌کرد. بازار تهران ناامیدکننده بود در آنجا هیچ فرش مناسب چندانی برای فروش نبود. آن‌ها آنقدر درآنجا ماندند تا کمی با ایران آشنا شوند، سپس به سمت همدان راه افتادند.

پس از مدت کوتاهی ادواردز نامه‌ای به مادر زنش در امریکا نوشت:

کسب و کار ما در ایران به کندی شکل می‌گیرد. ما تقریبا سه ماه است که درهمدان هستیم و من در اینجا یک دفتر نمایندگی باز کرده‌ام که مطمئنا به یکی از مهمترین دفترهای ما در ایران تبدیل خواهد شد چون اینجا بازار فرش بزرگی دارد…»

همدان بر سر راه تهران به بغداد، بازار جا افتاده‌ای بود. این شهر همچنین در نزدیکی کرمانشاه، یعنی بازار اصلی پشم ایران قرار داشت که چوپانان کُرد گوسفندهایشان را در کوهستان‌های اطراف پرورش می‌دادند و هنوز هم بهترین و درخشان‌ترین پشم قالی در ایران را تولید می‌کند. همچنین همدان بزرگترین مرکز تجارت انگلیس در ایران بود و سالی هفتصد هزار پوند (به پول امروز تقریبا سی و پنج میلیون پوند) کالا وارد می‌کرد که اغلب پنبه منچستر بود. در آن زمان چهار شرکت اروپایی دیگر، در همدان در کار فرش بودند و همین طور شرکت‌های مهم ایرانی که برای بازار تبریز فرش می‌خریدند.

همدان انتخاب ادواردز به عنوان پایگاه او. سی. ام. یکی از دلپذیرترین شهرهای ایران بود. شهر بزرگ بازار داری با حدود ۷۰۰۰۰ نفر جمعیت در سال ۱۹۱۱ بود. اهمیت همدان در این بود که نخستین شهر پس از عبور رشته کوه‌های زاگرس در مسیر تجاری بغداد و کرمانشاه به داخل کشور بود. بازارهای این شهر حیاط‌های وسیعی بودند که آبنما و حیاط سایه‌گستری وسط آن‌ها بود. هر سرای بازار در کار معامله کالای خاص خود بود، قالی، پشم، ریس رنگ‌شده، ادویه، گوشت و سبزی، پالان دوزی، تجارت پارچه‌های پنبه‌ای و… کمی آن‌سوتر در هوای باز خُم‌های رنگرزی قرار داشتند و باز هم دورتر دباغان و پوست‌فروشان بودند که پوست گوسفندان را از سلاخ خانه‌ها می‌آوردند و در محلول شیمایی سولفوری می‌خیساندند تا پشم را از پوست جدا کنند.

بار زدن فرش‌ها در محل او. سی. ام. در همدان

در همدان گروه کوچکی از خارجی‌ها زندگی می‌کردند. بازرگانان نمایندگان صادرکنندگان انگلیسی پنبه بودند و تاجران فرش امریکایی مثل کمپانی قالیچه شرقی و ون گاس بیگ(van gassbeeck)  که هر دوی  این شرکت‌ها در او. سی. ام. ادغام شدند، این شرکت‌ها هر چه در بازار پیدا می‌کردند را می‌خریدند. از آنجایی که اصلا بافندگی شهری در همدان وجود نداشت ادواردز تصمیم گرفت که به طور آزمایشی پانزده دستگاه قالیبافی را در ساختمان اجاره‌ای بر پا کند و چون هیچ بافنده آزموده‌ای در همدان نبود مجبور بود کار را با پیرزن روستایی شروع کند که همه چیز را از صفر به کارآموزان بیاموزد. کسب و کار در همدان داشت آرام آرام شکل می‌گرفت.

سرای میرزا کاظم در همدان

تولیدات همدان بهتر از همیشه بود ادواردز از خوی در نزدیکی مرز ترکیه برای بالابردن کیفیت فرش‌های الوند ریس دستی می‌خرید که به گفته او مثل پشم مرینوس بود. صنعت روستایی نیز گام‌های بلندی بر می‌داشت شرکت او. سی. ام. صد دستگاه قالی داشت که تحت قرارداد در ناحیه جوکار قالی‌های بسیار خوبی می‌بافت.

خدمات ادواردز در همدان بعد از جنگ جهانی اول

بعد از جنگ جهانی اول، خشکسالی سال ۱۹۱۷ در همدان، همراه با غارت سپاهیان ترکی و روسی و احتکار گندم توسط بعضی از زمین‌دارها برای فروش به قیمت بالا به قحطی انجامید و به دنبال آن تیفوس، حصبه و وبا شایع شد. در اوایل می ۱۹۱۸ .وزارت امور خارجه مبلغی برای امداد فرستاد و ارتش از ادواردز خواست که کار تهیه مواد غذایی را بر عهده بگیرد. ادواردز از روستاهای دور گندم خرید و چهارده نانوایی را واداشت که برای بیست هزار نفر نان روزانه ارزان بپزد و روزانه تقریبا به ۱۴۰۰ بچه سوپ دهد. همچنین کاری که تلگرافی از بغداد به همدان بفرستند و اعلام کنند که محموله‌های بزرگی از گندم از بین‌النهرین فرستاده اند وقتی این خبر به گوش محتکران رسید فورا در انبارها را گشودند. هر چند که ادوارزد بخاطر این کار مورد سرزنش شرکت او.سی. ام. قرار گرفت چون طبق قرارداد او نباید این کار را می پذیرفت.

مامور خرید او سی ام در همدان در فراغت

ادواردز در تمام مدتی که در ایران بود، روی کتابی در مورد فرش ایرانی کار میکرد (به نام قالی ایران) و وقتی دفتر شرکت در سال ۱۹۲۵ آتش گرفت، تقریبا همه یادداشت‌هایش را تمام کرده بود که در آن آتش‌سوزی دست نوشته و لوازم شخصی‌اش از بین رفت. آن دفتر را دوباره ساختند و این بار نامش را «عمارت سوخته» نامیدند.

«عمارت سوخته» محل شرکت در همدان که پس از آتش‌سوزی بازسازی شد

در سال ۱۹۲۳ کلارا و سیسیل ادواردز همدان را به قصد لندن ترک گفتند و ادواردز در آنجا مدیر شعبه و بعدا رییس هیات مدیره شد.

چگونگی تشکیل شرکت سهامی فرش ایران

در سال ۱۹۲۵ احمد شاه جوان از سلطنت کناره گرفت و رضاخان پهلوی در کاخ او بر تخت نشست. تأثیر بحران اقتصادی و نتایج آن در ایران نیز احساس می‌شد. در سال ۱۹۳۵ سیسیل ادواردز مقاله‌ای در سالنامه فرش نوشت و نشان داد که چگونه قالیباف‌ها در آن زمان در رنج بودند.

«قیمت فرش پایین آمده، تولید کم شده و بیکاری در میان قالیباف‌ها شایع شده است. شرایط امریکا و اروپا در این سال‌ها تاثیر زیادی در صنعت فرش در ایران دارد. در ناحیه همدان که قبلا انبوهی از فرش‌های ارزان قیمت می‌بافتند. تولید شاید به کمتر از یک پنجم رسیده است. در سلطان آباد(اراک) امروزه عملا جز فرش ساروق چیزی نمی‌بافند و البته وضعیت کمی بهتر است. در کرمان بیکاری در میان قالیبافان بیداد می‌کند. در مشهد این صنعت متوقف شده است. تبریز شاید در این موقعیت از بخت بیشتری برخوردار باشد…»

برای مقابله با چنین وضعیتی بود که به فکر تشکیل شرکت سهامی فرش ایران(آی.سی.سی.) افتادند. کارکنان شرکت او. سی. ام. در مجموع معتقدند که این شرکت را رضاشاه در سال ۱۹۳۵ به زور ملی کرد. اما از سوابقی که جسته و گریخته وجود دارد، چیز دیگری بر می‌آید.

شرکت فرش ایران به تشویق دولت و با وام بانک صنعت و کشاورزی ایران تاسیس شد که ۵۱ درصد سهام را در اختیار داشت. باقی سهام شرکت در اختیار عموم قرار گرفت. اولین رئیس این شرکت، مرتضی قزوینی از مشاوران بانک بود که سال‌ها در احیای صنعت فرش کوشیده بود. او از طرف حسین‌علا، سفیر ایران در لندن، پشتیبانی می‌شد و علا را واردکنندگان لندنی متقاعد کرده بودند که صنعت فرش را تولید فرش‌های نامرغوب ضایع کرده است و باید آن را نجات داد. علا گزارش‌های مفصلی به تهران می‌فرستاد در آن‌ها متذکر می‌شد که برای کنترل کیفیت فرش‌های صادراتی باید سازمانی ایجاد کرد و به این ترتیب باعث ایجاد شرکت فرش ایران شد و بعضی از ساختمان‌های او.سی.ام. به اجاره شرکت فرش ایران درآمد.

ریحانه کثیری
کارشناس ارشد فرش دستباف


برای اطلاعات بیشتر می­توانید منبع زیر را مطالعه کنید:

_ وین آنتونی؛ آقاعباسی، یدالله، آقاعباسی، زهرا، (۱۳۹۷). سه شتران روانه به اسمیرنا: تاریخچه کمپانی قالی شرق. انتشارات فرهنگستان هنر.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *