دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.
گفت و گو ۱۱ دی ۱۳۹۹
به بهانه ۱۱ دی، سالروز صدور بزرگترین فرش دستباف ایران به عمان
فرش مسجد اعظم سلطان قابوس در مسقط یکی از فرشهای بزرگ پارچه تولید شده توسط شرکت سهامی فرش ایران است که در سال ۱۳۷۹ به عمان ارسال شد. به این بهانه با رضا اللهداد، معاونت تولید شرکت در آن سالها گفتوگو کردهایم.
شرکت سهامی فرش ایران افزون بر تولید عادی خود، این افتخار را داشته است که چندین قطعه فرش بینظیر را بنا به سفارش مشتریان خارجی خود تولید و تحویل نماید. ازجمله این شاهکارها میتوان به فرش بزرگ مسجد اعظم سلطان قابوس در مسقط اشاره کرد. تیتر اصلی روزنامههای روز ۱۱ دیماه سال ۱۳۷۹ خبر ارسال این فرش به عمان بوده است. در متن خبر این روزنامهها آمده است: «بزرگترین فرش دستباف دنیا به مساحت نزدیک به ۵ هزار مترمربع از طریق کمرگ هوایی مهرآباد به مقصد کشور عمان بارگیری و صادر شد. این فرش یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون گره دارد و طی ۳ سال توسط ۵۰۰ قالیباف بافته شده است. کارشناسان قیمت آن را ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار ارزیابی کردهاند. این فرش ۲۲ تنی با استفاده از طرح و نقشه اصیل ایرانی و رنگهای طبیعی بافته شده است و قرار است در مسجد اعظم سلطان قابوس شهر مسقط پهن شود. طراحی نقشههای این فرش حدود ۸ ماه طول کشیده است. این فرش از ۴۲ قطعه تشکیل شده که بزرگترین آن ۱۲۰۰ مترمربع است. مقرر شده برای اتصال قطعات این فرش، یک گروه از هنرمندان فرش ایران به کشور عمان اعزام و در مدت سه ماه این قطعات را به هم متصل کنند.» به این بهانه با رضا اللهداد گفتوگو کردهایم.
در این فرش بزرگترین اندازه ما ۳۰ در ۴۰ متر یعنی ۱۲۰۰ متر بود. ما نمیتوانستیم از یک چله معمولی استفاده کنیم. برای اینکه این چله باید مقاوم باشد یعنی اگر لیفتراک یک قسمتی از فرش را بلند میکند و بقیه فرش روی زمین است، چله پاره نشود. ما ناچار شدیم به میزان سه تن نخ پنبه ۵۰ از کره وارد کنیم. ۲۷ لا کردیم برای چلهاش. برای پشمش گفتیم که چون فرش ۴۰ رج است باید پشمی را استفاده کنیم که انعطاف فرش زمان پا خوردن بالا باشد. مثل نمد نشود. گفتیم از پشم خارجی استفاده کنیم. بنابراین تصمیم گرفتیم ۵۰ درصد از پشم تربت خودمان و ۵۰ درصد از پشم نیوزلند استفاده کنیم. سپس اینها را ترکیب کنیم.
بر اساس قراردادمان با کشور عمان بهاستثنای خانواده سرمهای بقیه رنگها را باید گیاهی رنگ میکردیم. پاتیلهای ما ۵۰ کیلویی بود یعنی ۵۰ کیلو میتوانستیم بریزیم. همه کارشناسها میدانند که هر پاتیلی رنگش یک پرده فرق میکند. چون این فرش فقط به سه تن رنگ روناس احتیاج داشت. ما به ناچار روناس را پودر کردیم. مثل آردش کردیم و در پاتیل ریختیم. غافل از اینکه این ذرات ریز روناس در الیاف پشم نفوذ میکند و در ریسندگی مشکلاتی را ایجاد میکند. ما به ناچار این سه تن پشم رنگ لاکی را بهصورت الیاف رنگ کردیم.
قراردادی بستیم با یک کارخانه ریسندگی در مشهد که اینها را بریسد. این کارخانه یک هفته مشغول ریسندگی شد. بعد گفت: «من این قرارداد را فسخ میکنم. هرچقدر هم بدهید من نمیتوانم این الیاف را برسیم. چون ذرات میآید و نوارها را باید زودبهزود ، برس بزنم و خالی کنم تا بتوانم نخ تهیه کنم. این اصلاً برای ما نمیصرفد.» درنتیجه ما سه بار این الیاف را حلاجی کردیم. ذرات را از آن بیرون کشیدیم. سه تن الیاف رنگ گیاهی یکدست و خالص تهیه کردیم و بعد ریس کردیم و بهصورت یکرنگ درآوردیم.
بعد از تهیه مواد اولیه و رنگرزی شده ما مجبور بودیم کارگاه بسازیم. کارگاهی وجود نداشت که اینچنین مساحتی را ببافد. ابتدا عمانیها از ما خواسته بودند فرش را در کاشان ببافیم. ما نمیتوانستیم در کاشان این فرش را ببافیم. با آنها صحبت کردیم و قرارداد را به مشهد و اطرافش یعنی نیشابور تغییر دادیم. ابتدا ما تمام استان خراسان ازجمله نیشابور، کاشمر، گناباد و بیرجند را زیر پا گذاشتیم.
به سه جهت نیشابور را انتخاب کردیم. یک، کثرت بافنده. دو، زمینهایی که بتوانیم در آنجا کارگاه بسازیم. سه، داوطلبی که زمین داشته باشد تا با ما همکاری کند. آقایی به نام باغشنی که خودش عامل شرکت فرش در نیشابور بود، گفت: «من زمین را دارم.» ما دو کارگاه یکی در باغشن نزدیک قدمگاه و یکی در یوسف آباد در جنوب باغشن ساختیم.
ما این کارگاهها را متناسب با دارهایمان ساختیم. یک دارمان عرضش ۵۰ متر و ارتفاعش ۵ متر بود. بعد یک همچنین فرشی یقیناً یک برنامههای خاصی را هم احتیاج داشت. هر نوع داری را نمیتوانستیم استفاده کنیم. کف کارگاه فونداسیون و تیرآهن ریختیم. دارها را از کف بستیم به فونداسیون که اگر نخها را روی دار برای چلهکشی سفت میکنیم از زمین بلند نشود. از بالا هم با سیمهای خاصی با فونداسیون سقف سالن مهار کردیم.
نوع چلهکشی برای ما مهم بود. باید حتماً چلهکشی فارسی میکردیم. در نایین چلهکشهایی بودند که فرشهای هشتصد متری را چلهکشی میکردند. از آنها دعوت کردیم بیایند چلهها را بکشند. ما ۱۶ تا جرثقیل در طول دستگاه ناچار بودیم نصب کنیم تا چلههای اضافه را روی چرثقیلها قرار بدهیم. خیلی کار عظیمی بود و برای اولین بار هم انجام میشد.
در نیشابور همه بافندهها جفتیبافی میبافتند و عادت داشتند به این نوع بافت. ما در هر کارگاه یک دستگاه را مجدداً چلهکشی کردیم. فرشهای ۲۴ متری که افراد بیشتری بتوانند روی آنها کار بکنند. این قالیبافها را در این کارگاهها میآوردیم. به آنها تک گره را یاد میدادیم به جای جفتیبافی. شیوه کار را روی فرش عمان فرامیگرفتند. بعد از یک ماه از آنها امتحان میگرفتیم. سپس میآوردیم روی قالی اصلی.
حساب کردیم هر ۸۰ سانتیمتر میتوانستیم یک بافنده را بنشانیم. با توجه به اینکه باید پودش هم یکسره باشد. پود را هم هر بافنده نمیتوانست تکهتکه ببافد. اینها باید هر روز تعداد بافتشان مساوی بود تا بتوانند پود را هم بکشند. از آن طرف سر پودهایی داشته باشیم که زمان وصل کردن این فرشها در مسجد، ما رفوی مناسبی را داشته باشیم. تمام اینها از نظر افرایش یا کاهش طول کنترل میشد. باید طرح کنترل میشد؛ مثلاً گل شاهعباسی که یک قطعهاش در باغشن و یک قطعه دیگرش در یوسف آباد بافته شده است، باید طوری نظارت میکردیم که زمانی که این دو فرش را در عمان در کنار هم میگذاشتیم این گل شاهعباسی در کنار هم میافتاد. نه یکی بالاتر، نه یکی پایینتر. به قدری کار دشوار بود که حد نداشت.
نقشه برای ما داستان عجیبوغریبی داشت. ما از همهجا بیخبر بودیم. یک روز آقای عابد تماس گرفت که از عمان سفارش بافت گرفته شده است. قرار شد سه سازمان از ایران در مزایده عمان شرکت کنند. شرکت فرش، جهاد و یک شرکت خصوصی. پیامی از عمان آمد که در ۲۴ ساعت نقشه فرش را در قالب ورق A4 و رنگی برای ما بفرستید.
من گفتم برای اینکه ما نمایی از ایران در کشور عمان داشته باشیم وسط فرش نقشه زیر گنبد مسجد شیخ لطفالله را بیاوریم. بقیهاش هم گلهای تلفیقی از تبریز، اصفهان و کاشان باشد. طراح را صدا کردم و گفتم: «روی یک صفحه A4 این نقشه را تهیه کن.» ایشان هم رفت و نقشه را بهصورت دستی در یک صفحه کشید.
بعد نقاش را صدا کردم. آقای رضاییان که خیلی ورزیده است. قبل از اینکه ایشان نقشه را شروع کند به رنگآمیزی با سفارت ایران در عمان تماس گرفتم. از خود سفیر سؤال کردم عمانیها چه رنگهایی را دوست دارند. ما هم سعی کردیم در رنگآمیزی همان نقشه رنگهای دلخواه را با حفظ ویژگیهای رنگی فرش خودمان دخالت بدهیم.
خلاصه ما نقشه را در ۲۴ ساعت فرستادیم به عمان. سپس زمانی که من خودم به عمان رفته بودم گفتند سلطان نقشه شرکت فرش را پسندیده است. در پیاده کردن نقشه آقای حسن وظیفه و پاکدست همکاری کردند. آقای پاکدست برای طراحی این نقشه یک سالن صدمتری از ما خواستند تا کاغذ فرم این نقشه را پهن کنند. خودش دمر روی این نقشه خوابیده بود. پسرش آمد به من گفت: «بابام داره مریض میشه. دارین چه میکنید. فسخ قرارداد کنین. بابام نمیتونه. مریض میشه.» خلاصه نقشه گنبد مسجد شیخ لطفالله را در مقیاس یک شانزدهم نقشه پیاده کرد. زمانی که ما میخواهیم نقشه را ببافیم شانزده برابر باید تکرار کنیم. ما هم نقشه را در یکچهارم پیاده کردیم. سهچهارمش توسط خود بافنده در زمان بافت تکرار میشود.
ما یک ستادی درست کردیم. در این ستاد تمام نقشهها یکییکی بررسی میشد. اگر گل شاهعباسی یا گردشها و موتیفها بد ترسیم شده بود برگشت میخورد به واحد طراحی. اصلاح میشد. دوباره برمیگشت. جفت کردن اینها را ستاد انجام میداد. ستاد که تائید میکرد میرفت برای رنگآمیزی. رنگ را هم آقای رضاییان، پارسا سرشت و فراهانی انجام میدادند. سه تا رنگرز ماهر و درجهیک داشتیم. اینها رنگ فرش را انجام میدادند. روی نقشه یکچهارم رنگ و نقطه میکردند.
بعد گفتیم چون دو تا کارگاه داریم و زمانمان نیز کم است برویم زیراکس رنگی بگیریم و در جاهای مختلف بتوانیم نقشه را ببافیم. منتظر نشویم این کارگاه ببافد و بعد بدهیم کارگاه بعدی ببافد. زیراکس در آن زمان فقط میتوانست شش یا هفترنگ را به ما بدهد. ما دیدیم به این شکل نمیتوانیم به بافنده بگوییم چه رنگهایی را ببافد. بعد طراح را صدا کردیم. سهچهارم بقیه نقشه را برای ما طراحی کند. سهچهارم بقیه را هم رنگ و نقطه بکنیم. درواقع ما پنج هزار مترمربع نقشه دستی طراحی کردیم و بعد رنگ و نقطه کردیم. خیلی کار سختی است. زمانیکه طراح را صدا کردیم و گفتیم سهچهارم بقیه را باید شما طراحی کنید. گفت: «من عین پول یکچهارم را میخواهم.» گفتم: «تو که طراحی کردی و میتوانی الگو برداری.» گفت: «نه. من عین همان پول را میخواهم.» گفتم: «خیلی خوب. حالا که اینجور شد تمام حاشیههای طرح اولی را باید تجدیدنظر کنی. هم این سهچهارم را. چون اصلاً نباید واگیره در حاشیه داشته باشی.» ما مجبور شدیم برای سهچهارم بقیه پول یکچهارم را بدهیم. خیلی هم برای ما گران تمام شد.
حالا نقشه آماده شد. نقشه باید هر هشت سانتیمتر هشت سانتیمتر برش بخورد. هر قالیباف ده سانتیمتر که میبافد دوباره باید نقشه داشته باشد. شمارهگذاری نقشهها به صورتی انجام شد که ما بدانیم هر بافندهای چه نقشهای و چند تا را بافته است. سیستمی را پیاده کردیم که بتواند تحویل دادن و تحویل گرفتن همان نقشه را انجام بدهد.
بافندهها را سر دستگاهها مینشاندیم و روی آنها کار میکردیم. جالب اینکه در نیشابور با دست گره میزدند. ما برای اینکه گره فارسی را با قلاب ببافند ما روی آن دستگاهها هم تعلیم میدادیم یعنی ما گره فارسی با قلاب زدیم که سرعت و نظمشان بالا باشد. حدود ۶۰۰ بافنده در کارگاههای نیشابور و باغشن به کار بافت مشغول بودند. فرش حدود سه یا چهار متر بافته شده بود که دعوت کردیم از هیئت عمانی تا برای بازدید بیایند. آنها بسیار خوششان آمد.
فرش کمکم داشت تمام میشد. دیدیم فرشها را کجا باید پرداخت کنیم. این فرشها باید در جای خاصی پرداخت میّشد. ما یک کارگاهی را برای انبار کردن فرشها در کرج ساخته بودیم. فرشها را بهصورت لول به کرج حمل کردیم. در کرج عملیات پرداخت را انجام دادیم.
فرش بزرگ ۱۲۰۰ متری ۳۰ سانتیمتر سره داشت. ما بافنده از اراک دعوت کردیم. دستگاههای لولایی ساختیم. به فرش بستیم تا سرجایش بیاید. بعد پشت فرش را کتیرا زدیم تا جمع نشود.
زمان حمل نیز باید چند تا مسئله را رعایت میکردیم. یکی اینکه مأموران گمرک باید به کرج میآمدند و فرشها را پلمپ میکردند تا در فرودگاه بازبینی وجود نداشته باشد. دوم اینکه باید به سپاه اطلاع میدادیم. چون این فرشها بستهبندی شده و رویش برزنت کشیده شده و مانند موشک شده بود. روی تریلیها قرار میگرفت. سپاه هم در جریان قرار گرفت. این تریلیها شروع کردند به حمل سمت فرودگاه مهرآباد. ما از اوکراین هواپیمای دربستی باری کرایه کرده بودیم که در روز ارسال در فرودگاه بود. همان روز در فرودگاه فرشها بار زده شدند و به سوی مسقط فرستاده شدند.
قبل از اینکه ما فرش بزرگ را لول کنیم، اطلاع پیدا کردم در ورودی مسجدی که باید این لول تو برود سه متر و بیست سانتیمتر است. ما باید فرش را به صورتی لول کنیم که قطر لول ما سه متر باشد تا بتواند از در تو برود. ۱۲۰ تا کارگر سه بار این فرش را باز و بسته کردند تا ما بتوانیم قطرش را سه متر کنیم. قطر اول شد چهار متر. قطر دوم شد سه و نیم متر. یک روز تمام ۱۲۰ تا کارگر با فشار زیاد فرشها را شروع کردند به لول کردن.
ما در زمان بافت چند فرش کوچک پارچه در ابعاد یک متر و یک متر و نیم بافته بودیم. ما فراخوان داده بودیم که رفوگر میخواهیم. ۱۲۰ رفوگر اعلام آمادگی کردند. یک گروه سی نفری از اصفهان. یک گروه سی نفری از تهران. شصتتا رفوگر انتخاب کردیم. این فرشها را به آنها دادیم. ما به آنها گفتیم پود به پود رفوگری کنند. این فرشها را به لیفتراک میبندیم. اگر فرشها درآمد که مردودید. اگر فرشها درنیامد قبولاید. خیلی جالب بود برای من که فرش درنیامد.
ما باید برنامه اعزام رفوگرها را درست میکردیم. چون در آنجا محل اسکان نیروهایی که ما اعزام میکردیم به عهده عمانیها بود. با من تماس گرفتند که یک سری مکانهایی را برای شما انتخاب کردیم. رفتم دیدم در حاشیه شهر مسقط یک جای دورافتاده و ساختمانهای قدیمی است. گفتم این افرادی که میآیند متخصصاند. اینها نمیآیند اینجا زندگی کنند. بعد از یک ماه دوباره تماس گرفتند و من به عمان رفتم. دیدم یک سری آپارتمان خیلی لوکس در نظر گرفته بودند. گفتم: «خب این آپارتمان امکانات ندارد. لباسشان را کجا بشورند. یخچالش و سایر امکاناتش کو؟» درنتیجه همه وسایل را آکبند برای هر واحد تهیه کردند.
همچنین یک آشپز ایرانی هم انتخاب کردیم که پانزده روز یکبار غذاها تکرار شود. خودش هم بهصورت پرس بکشد برای رفوگرهایی که در کارگاه مشغول به کارند.
با من تماس گرفتند که فرش را انداختیم سی سانتیمتر فرش کج افتاده است. من بلند شدم رفتم عمان گفتم: «آقای شهیدی اول باید یک خط با گچ میکشیدی و جای فرش را مشخص میکردی بعد فرش را پهن میکردی.» دیدم این کار را کرده است؛ اما کمرنگ بوده و خوب پیاده نشده است. هفتاد نفر دور فرش را گرفتیم بلند نمیشد. فرش وسط باید بلند میشد. تماس گرفتم با عمانیها گفتم:«من صدتا کارگر میخواهم که زبان انگلیسی بدانند و لباسشان هم متحدالشکل باشد.» گفت: «صدتا کارگر تا فردا؟» بعد فردا صدتا کارگر با یک لباس یکشکل در مسجد حضور داشتند. خطکشی درست کردیم. بعد همه را دورتادور فرش گذاشتیم. این فرش را به صورتی بلند کردند که وسط فرش بلند شود. کشیدیم و مسئله حل شد. فرشها را به درستی نصب کردیم. میخواهم بگویم کار خیلی سختی بود.
کلمات کلیدی: بزرگ پارچه بزرگترین فرش دستباف جهان عمان فرش مسجد اعظم سلطان قابوس
منبع: روابط عمومی شرکت سهامی فرش ایران
4714 بازدید
شرکت فرش ایران نماد هویت، اصالت، کیفیت و نوآوری در هنر-صنعت فرش دستباف ایران
نشانی: تهران، خیابان فردوسی، روبه روی خیابان نوفل لوشاتو، پلاک 357 (پارکینگ اختصاصی رایگان)
کد پستی: 1145615611
تلفن تماس: 02154637
پیامک: 100054637
ایمیل: info{@}IranCarpet.ir
ساعات بازدید: شنبه تا پنجشنبه 9:30 تا 20:30 – جمعهها 9:30 تا 18:00
سلام.دستمریزادواقعا کیف کردم ولذت بردم ازاین فرش زیباوتاریخی.خداحافظتون باشد انشاءالله من عازم عمان هستم حتمامیرم وازمسجدوفرش دیدن میکنم ونمازشکربرایتان میحوانم.حق نگهدارتون