بازاریابی ۱۹ بهمن ۱۴۰۱

بازار فرش خاورمیانه از نگاه کورت اردمان

خرید فرش دستباف هنر است

هنگامی که سردبیران نشریه از من درخواست کردند که این مقاله را بنویسم، چنین نوشته‌ای در ذهنشان نبود. آنچه آنان می‌خواستند راهنمای تصویری کوچکی درباره چگونگی خرید فرش بود؛ اما این مقاله چنین چیزی نیست.

نویسنده: کورت اردمان
برگردان: داود شادلو

شاید بسیاری از مردم کمی تعجب کنند اگر بگویم گردشگران خارجی می‌توانند برای کسب‌وکار تاجران فرش در مشرق‌زمین، مزاحمت ایجاد کنند. به‌خوبی می‌دانم این سخن برای کسانی که به خاورمیانه سفر کرده‌اند، مانند این است که بگویی شناگران مایه رنجش و مزاحمت کوسه‌ها هستند. بیشتر افرادی که تجربه سفری تفریحی به شهرهای خاورمیانه را داشته‌اند، بدون شک خاطراتی روشن از بازار این شهرها دارند؛ فروشندگان سمج، کالاهایی معمولی که علاقه‌ای در شما برنمی‌انگیزند با قیمت‌هایی غیرواقعی. برای یک گردشگر این تصور که حضورش در بازار برای فرش‌فروشان آزاردهنده است اگر پوچ به نظر نرسد خنده‌دار است.

به گمانم باید به این نکته اشاره کنم، هنگامی که سردبیران نشریه از من درخواست کردند که این مقاله را بنویسم، چنین نوشته‌ای در ذهنشان نبود. آنچه آنان می‌خواستند راهنمای تصویری کوچکی درباره چگونگی خرید فرش بود؛ اما این مقاله چنین چیزی نیست. من تصمیم گرفتم، مشاهدات کاملاً شخصی خودم را با شما در میان بگذارم و به نظرم این واقعاً ارزش بیشتری دارد نسبت به اینکه طرح‌ها و گره‌های فرش را معرفی کنم که احتمالاً خوانندگان مدت‌ها پیش از رسیدن به خاورمیانه آنها را فراموش می‌کنند. راهنمایی‌های بیهوده‌ای که خریدار بلافاصله پس از روبرو شدن با نخستین فرش دستباف شرقی آنها را دور می‌اندازد.

در آغاز می‌گویم که خرید فرش، مانند فروش آن، یک هنر است. غرایز یک دزد دریایی به همان اندازه مهم است که غرایز یک شاعر؛ اما خرید فرش هنری دیریاب است که به‌سادگی نمی‌توان به آن مسلط شد. انجام درست آن، به‌ویژه در آغاز کار، به صبر و حوصله‌ای بسیار نیاز دارد. یک خریدار ماهر کارش را با قدم زدن معمولی در بازار آغاز می‌کند؛ قدم زدنی بسیار معمولی. او بدون هدف و سرخوشانه قدم می‌زند. در خلال آن با یکی دو نفر یا همه خوش‌وبش می‌کند، چند بار می‌ایستد و باز بی‌هدف سرگردان می‌شود. ناگهان با شگفتی درمی‌یابد که به دکان احمد فرش‌فروش رسیده است. احمد با شوروشوق با او خوش‌وبش کرده و برایش چای یا قهوه می‌ریزد و درباره هر چیزی جز فرش، گفت‌وگوهایی دراز و شاید بیهوده آغاز می‌شود. بااین‌همه، در طول گفت‌وگو، ناگهان خریدار، به‌گونه‌ای که تصادفی به نظر برسد و بدون آنکه خود را راغب نشان دهد می‌پرسد: «آیا در این مدت فرشی تازه به دستت رسیده که ارزش دیدن و ارزیابی کوتاه داشته باشد یا نه؟» خریدار زبردست‌تر حتی ممکن است آن‌قدر صبر کند تا خود احمد به‌عنوان موضوعی فرعی و خیلی معمولی اشاره کند که به‌تازگی فرشی باارزش و تقریباً گران‌بها به دستش رسیده است. این یک آمدورفت ماهرانه و سبک است، همچنین آغازی است برای آیینی باستانی با قوانین نانوشته اما مشخص که هر دو طرف قواعد آن را به‌خوبی می‌دانند. مانند دوران نامزدی که هر دو طرف میل به چیزی دارند؛ اما با ابراز بی‌علاقگی و سردی آغاز می‌کنند (با دست پس‌زدن و با پا پیش‌کشیدن).

هنگامی که مشخص شد واقعاً در مغازه فرشی گران‌بها وجود دارد که فروشنده علاقه‌مند به فروش آن است، بحث درباره شایستگی‌های آن آغاز می‌شود. این بحث طولانی است که طبیعتاً زیبایی و اصل‌ونسب فرش را مورد بررسی قرار می‌دهد، همچنین به عواملی چون پیچیدگی و منظم بودن نقوش، اندازه پرز، رج‌شمار و غیره پرداخته می‌شود. در نهایت، موضوع قیمت مطرح می‌شود.

قیمت، البته نکته اصلی بازی است و طبیعتاً این مرحله از مذاکرات باید بسیار ماهرانه انجام شود، زیرا پس از ارائه پیشنهاد و پذیرش آن، نهایی و الزام‌آور است. حتی دست‌دادن هم لازم نیست؛ در این مرحله بازی به پایان می‌رسد؛ بنابراین بسیار حیاتی است که چرخه پیشنهادها و ردها، پیشنهادهای متقابل و ردها دقیقاً زمان‌بندی شوند، و پیشنهادها نه خیلی کم یا خیلی زیاد باشند، بلکه به‌اندازه‌ای باشند که خریدار و فروشنده به طور غریزی متوجه شوند که بیش از این امکان چانه‌زنی در مذاکره وجود ندارد و باید بازی را تمام کرد. این کاری است که انجام شده و زمان بستن معامله نزدیک می‌شود.

این روشی است که فردی زبردست فرش می‌خرد. آیینی که از مدت‌ها پیش آغاز و با سال‌ها، شاید سده‌‌ها، تمرین صاف و صیقلی شده است. برای فروشنده‌ای که احتمالاً بیشتر عمرش را صرف تکمیل مهارت در آن کرده است، این مراسم به‌اندازه سودش مهم است؛ خواه عرب، ترک یا ایرانی باشد، مطمئنم ترجیح می‌دهد سود را قربانی کند تا اینکه آیین را تغییر دهد.

پس واقعاً تعجب‌آور نیست اگر بگوییم، گردشگرانی که بازار را شلوغ می‌کنند و برای دیدن و خرید شتاب‌زده به مغازه‌ها می‌روند، مزاحم فروشندگان فرش هستند. صحنه‌ای را در نظر بگیرید که بارها در استانبول شاهد آن بوده‌ام. در مغازه‌ای با دوستان بازرگان نشسته و قهوه می‌نوشم و احتمالاً برای دهمین بار درباره نکته‌های خوب و بد یک قالیچه صحبت می‌کنم. همه چیز همیشه با صدای سوت یک کشتی بخار و اعلام ورود یک کشتی تفریحی آغاز می‌شود. تقریباً بلافاصله، فرش‌فروشان، ناگهان از گفتگو کنار می‌روند و عصبی شروع به بررسی فرش‌هایشان می‌کنند یا با عصبانیت جلوی مغازه‌هایشان پرسه می‌زنند. اندکی پس از آن، گردشگران ظاهر می‌شوند. مردانی با پیراهن‌های روشن، زنانی با دامن کوتاه (نقض آداب معاشرت در بیشتر محافل شرقی)، یا در بهترین حالت، دامن‌های تنگ و بلوزهای بدون آستین و همیشه با عینک‌آفتابی. آنان از بیرمنگام، دوسلدورف و میلواکی و… می‌آیند و با اینکه هیچ وجه مشترکی ندارند، اما دقیقاً یکسان عمل می‌کنند؛ یعنی ساده‌لوحانه و بدون نظر.

دوست فروشنده من برای فروش آماده می‌شود. جست‌وخیزکنان فرش‌ها را از قفسه‌ها پایین می‌کشد و روی زمین تلنبار می‌کند و سیلابی از واژگان از چند زبانی که دست‌وپاشکسته می‌داند بر زبان می‌راند و داستان همیشه یکسان است که: «موسیو، مستر یا مادمازل! این فرش، با کیفیتی که دارد –عموماً بی‌کیفیت- مانند یک غنیمت است. این فرش مناسب کاخ سلطان است، شاید یک بار هم در آن گسترده شده باشد. بااین‌حال توجه داشته باشید که چنان طراوت رنگی‌اش را حفظ کرده که گویی همین ماه گذشته بافته شده است»؛ و به همین ترتیب تا زمانی که در بیشتر اوقات، گردشگر تسلیم می‌شود و کیف پولش را در می‌آورد، ادامه می‌یابد.

با دیدن چنین صحنه‌هایی بود که متعجب شدم از این که چگونه ممکن است مردی از بیرمنگام، دوسلدورف یا میلواکی چنین بی‌ملاحظه رفتار کند. چرا مردی که در کشور خودش خریداری محافظه‌کار و سرسخت است، در خاورمیانه شکار معامله‌گران می‌شود؟ او در کشور خودش، برای خرید کالایی با ارزش مشابه به فروشگاهی بزرگ نمی‌رود، بی‌آنکه پیش از هر چیز لباسی مناسب بپوشد و مطمئن شود که همسرش نیز چنین کرده است. او واقعاً انتظار ندارد که معامله‌ای با ارزش صدها پوند، مارک یا دلار را بدون مقایسه یا مشاوره انجام دهد. او وقت خود را صرف می‌کند تا به چندین فروشگاه سر بزند و قیمت‌ها را با هم مقایسه کند. اینکه آیا او با همه این ملاحظات بالاخره خرید خوبی انجام می‌دهد یا نه پرسش‌برانگیز است؛ اما دستکم شانسش را آزموده است. اما او در بازار فرش هیچ ندارد، بااین‌حال چنین شیوه نابخردانه‌ای پیش می‌گیرد. چرا؟

در برخی موارد به این دلیل است که او می‌خواهد خانه‌اش را با چیزی آذین کند که در سراسر جهان به‌عنوان کالایی زیبا شناخته شده است. اما من فکر می‌کنم قوی‌ترین انگیزه این است که او بر این باور است که شانسی بیشتر برای خرید فرشی اصیل، دستباف و ارزان‌تر در کشور تولیدکننده فرش دارد.

درست است که شانس خرید فرش دستباف در کشور تولیدکننده آن بیشتر است؛ زیرا فرش ماشینی به‌ندرت در بازار فرش خاورمیانه عرضه می‌شود. اما درباره ارزان‌تر بودن آن، بعید می‌دانم این‌گونه باشد. نخست اینکه گردشگر در کشوری غریب و با ارزی عجیب برای کالایی مذاکره می‌کند که معمولاً درباره آن اطلاعات کمی دارد و تاجر همه چیز را می‌داند. دیگر اینکه، همان‌طور که کوشیدم بگویم، زمان در خرید فرش از اهمیتی بالا برخوردار است و این دقیقاً چیزی است که گردشگر ندارد. آیا در چنین شرایطی جای شگفتی است که درخواست‌های او سبب آزار فروشنده‌ای واقعی باشد؟

این را اضافه کنم که فروشنده‌ها همیشه قرین فرشتگان نیستند. آنان اصلاً دوست ندارند که یک نفر، دانش و تخصص خودش را درباره فرش به خریداران هدیه کند و به آنان در خرید فرش کمک کند. برای نمونه، من به طور منظم هفته‌ای دو یا سه بار از بازار فرش بازدید می‌کردم و فروشندگان زمانی که من را شناختند کم‌کم فرش‌های عالی خود را بیرون آوردند. قزاق‌ها و شیروان‌ها از قفقاز، یوروک‌ها و کولاها از ترکیه و بلوچ‌ها، کاشانی‌ها و بختیاری‌ها از ایران. این فرش‌ها بااحتیاط و دور از دید نگه داشته می‌شدند و تا زمانی که من آن‌قدر دانش به دست نیاورده بودم که زیبایی آنها را دریابم به من نشان داده نشدند.

در واقع چکیده سخن اینکه گردشگران به‌ندرت شانسی برای خرید خوب در بازار دارند و اگر می‌خواهید از تعطیلات خود در خاورمیانه لذت ببرید، پیشنهاد می‌کنم مراقب کیف پول خود در خرید فرش باشید. فقط اگر وقت بگذارید، می‌توانید خریدهای خوب انجام دهید زیرا خرید فرش هنر است و این هنر به‌سادگی به دست نمی‌آید.


این مقاله در ۱۹۶۵ نوشته شده است.


کلمات کلیدی:

1 پاسخ
  1. محمد معاون گفته:

    خاک بازار غنی ترین و پر برکت ترین منبع برای کسب علم ، مهارت ،تجربه و همچنین کسب روزی و درامد هست ، برای انسانی که طالب فیض باشد .

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *